جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار محمدحسین بهجت شهریار

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط ~Fateme.h~ با نام محمدحسین بهجت شهریار ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 136 بازدید, 10 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع محمدحسین بهجت شهریار
نویسنده موضوع ~Fateme.h~
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ~Fateme.h~
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,324
مدال‌ها
6
محمدحسین بهجت شهریار
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,324
مدال‌ها
6
(ماتم عشق)

اشکش چکید و دیگرش آن آبرو نبود
از آبِ رفته هیچ نشانی به جو نبود

مژگان کشید رشته به سوزن ولی چه سود
دیگر به چاک سی*ن*ه مجال رفو نبود

دیگر شکسته بود دل و در میان ما
صحبت به جز حکایت سنگ و سبو نبود

او بود در مقابل چشم ترم ولی
آوخ که پیش چشم دلم دیگر او نبود
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,324
مدال‌ها
6
حیف از نثار گوهر اشک ای عروس بخت
با روی زشت زیور گوهر نکو نبود

اشکش نمی‌مکیدم و بیمار عشق را
جز بغض شربت دگری در گلو نبود

آلوده بود دامن پاک و به رغم عشق
با اشک نیز دست و دل شستشو نبود
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,324
مدال‌ها
6
از گفتگو و یاد جفا کردنم چه سود
او بود بی‌وفا و در این گفتگو نبود

ماهی که مهربان نشد از یاد رفتنی است
عطری نماند از گل رنگین که بو نبود

آزادگان به عشق خ*یانت نمی‌کنند
او را خصال مردم آزاده‌خو نبود

چون عشق و آرزو به دلم مرد (شهریار)
جز مردنم به ماتم عشق آرزو نبود.

"استاد شهریار"
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,324
مدال‌ها
6
(گوهر مراد)

یا رب مباد کز پا ، جانان من بیفتد
درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد

من چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست
درد آن بوَد که از پا درمان من بیفتد

چشمم به چشمش افتاد اما نبود چشمی
کز برق آن شرر در ارکان من بیفتد

یک عمر گریه کردم ای آسمان روا نیست
دردانه‌ام ز چشم گریان من بیفتد
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,324
مدال‌ها
6
ماهم به انتقام ظلمی که کرده با من
ترسم به درد عشق و هجران من بیفتد

دور فلک فکنده در چاهم و عجب نیست
ماهش به دور آه و افغان من بیفتد

از گوهر مرادم چشم امید بسته است
این اشک نیست کاندر دامان من بیفتد

من خود به سر ندارم دیگر هوای سامان
گردون کجا به فکر سامان من بیفتد

دست خیال یازد شب در کمند مهتاب
رستم اگر به چاه زندان من بیفتد
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,324
مدال‌ها
6
خواهد شد از ندامت دیوانه (شهریارا)
گر آن پری به دستش دیوان من بیفتد.

"استاد شهریار"
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,324
مدال‌ها
6
(تنور سی*ن*ه‌ی ما)

دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت
شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت

در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست
اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت

ز گَرد راه، برون آ که پیر دست به دیوار
به ‌اشک و آهِ یتیمان دویده بر سر راهت

بیا که این رمد از چشم عاشقان تو ‌ای شاه
نمی‌رمد مگر از توتیای گرد سپاهت
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,324
مدال‌ها
6
بیا که جز تو سزاوار این کلاه و کمر نیست
تویی که سوده کمربند کهکشان به کلاهت

جمال چون تو به چشم و نگاه پاک توان دید
به روی چون منی‌ الحق دریغ چشم و نگاهت

در انتظار تو می‌میرم و در این دم آخر
دلم خوش‌است که دیدم به خواب گاه به گاهت

اگر به باغ تو گل بردمید و من به دل خاک
اجازتی که سری برکنم به جای گیاهت
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,324
مدال‌ها
6
تنور سی*ن*ه‌ی ما را ‌ای آسمان به حذر باش
که روی ماه، سیه می‌کند به دوده‌ی آهت

کنون که می‌دمد از مغرب آفتاب نیابت
چه کوه‌های سلاطین که می‌شود پَر کاهت

تویی که پشت و پناه جهادیان خدایی
که سرجهاد تویی و خداست پشت پناهت

خدا وبال جوانی نهد به گردن پیری
تو (شهریار) خمیدی به زیر بار گناهت

 
بالا پایین