« بسم الله الرحمن الرحیم »
نقد دلنوشتهی: محکوم به سکوت
عنوان:
عنوان دلنوشتهی شما ترکیبی از کلمات محکوم و سکوت بود. در اکثر دلنوشتهها این ترکیب رو مشاهده کردیم و بنابراین عنوان
کلیشه محسوب میشه ✔️
- میتونین کلمات مد نظرتون رو داخل واژه یاب ( دیکشنری ) جستجو کنین و از هم معنیهای اون واژه درصورت
کلیشه نبودن، استفاده کنید.
- مسلما خواننده جذب خوندن دلنوشتهای میشه که عنوانش
جدید باشه و نویسنده توی نوشتن اون عنوان
نوآوری به خرج بده.
ژانر:
دلنوشتهی شما
فاقد ژانر مشخص بود. لطفاً ژانرها رو مشخص کنین تا خواننده بدونه توی چه سبکی قراره دلنوشته بخونه.
ژانر پیشنهادی من
تراژدی هستش که به حال و هوای دلنوشتهتون میخوره.
مقدمه:
مقدمهی شما گویای عنوان انتخابی شما بود. از چندین جملهی پرسشی استفاده کرده بودید و این به زیبایی مقدمهی شما افزوده بود.
با یه سری تغییرات توی جملهها، میتونین این زیبایی رو بیشتر کنین مثلا: « چگونه بگویم، نمیخواهم سکوت کنم.
من نمیخواهم در برابر ناحقهایی که به ظاهر حقاند سکوت کنم.»
- متن بالا رو میتونین به این صورت بنویسید(
صرفا یک پیشنهاده)
چگونه بگویم من نمیخواهم دربرابر ناحقهایی که به ظاهر حقاند، سکوت کنم!.
- توجه داشته باشین که
همیشه تکرار کلمات توی دل نوشته، جمله رو
زیبا نمیکنه.
بافت متن:
زاویه دید متن شما، اول شخص و ادبی بود. اما در یک جا، فعل رو به درستی انتخاب
نکرده بودید:
«قلمم را بر میدارم و قصد دارم بر صورت بیجان کاغذ خنجر میزنم. »
* قلمم را برمیدارم و قصد دارم بر صورت بیجان کاغذ، خنجر بزنم.
- در این قسمت استفاده کردن از کلمهی اشکهایی، کمی درک جمله را
سخت میکند(اشکهایی که فقط کافیست به حال خودشان رهایشان کنم، ان گاه سیلابی برپا خواهند کرد) پیشنهاد میکنم به جای اشکهایی، بنویسید اشکهایم و «که» را حذف کنید.
- بالاتر هم ذکر کردم که تکرار همیشه متن رو زیبا نمیکنه.(مغزم بسی خسته است و قلبم رد چاقو را خریدار شده است)
اگر است اول به قرینه حذف شود، زیبایی جمله بیشتر میشود.
- به هر جز او حرف دلم را ( به هر کَس) گفتم فقط خنده نصیبم شد.✔️
- با صدای بلند تا 10 میشماردیم و میگفتیم
اومدم ❌( آمدم هم) تنگ شده است.
- زود تر نوبت ما برسد و❌ (تا) قایم شویم هم تنگ شده است.
- (هر از این دنیا خسته است، خوش آمد.)(جز خدایم حال مرا هیچ نمیفهمد.)
کَس در این جملهها جا انداختید.
- (دلم برای لیلی بازی که در کوچه با اندک گچی که «به» زور پیدا میکردیم هم تنگ شده است) یک
به جا انداختید✔️
پارتهای
هجده تا بیست و دو محتوا داشتند با تکرار فعل، پیشنهاد میکنم این سه پارت رو ادغام کنید و فعلهایی که امکان حذف به قرینه رو دارن، حذف کنین.
- (روزی میرسد که «باید» به دنبال شنیدن صدایی باشید که خودتان حکمش را صادر کردید.) یک باید اضافه کنین تا مفهوم جمله رسیده شه.
- (بگذارید به« این به جای درستی قرار نداره❌» ذره ذره « جای درست به اینجاست ✔️»اتمام برسم.)
- (با «
اینجا باید یا باشه که فکر میکنم اشتباه تایپی هستش» یکبار فاتحهام که دگر چه عالیست)
خب در کل متنتون زاویه دید درستی داشت و پرش لحن دیده نشد.
انسجام متن:
پارتها تا اواسط دلنوشته یک اندازه بودند وچندین پارت
کوتاهتر نسبت به قبلیها به چشمم خورد؛ اما با این حال دلنوشتهی شما انسجام داشت✔️
هدف:
خب ایدهی دلنوشتهی شما دربارهی آدمی بود که وجودش رو یه جورایی نادیده میگرفتن، احوالش رو نمیپرسیدن، بهش توجه نمیکردن و...
خب در ظاهر ایده کلیشه به نظر میاد اما با توجه به نوع پردازش شما و استفاده از تشبیههات زیباتون مثل(
صورت بیجان کاغذ)، مخاطب محو کلمات میشه و مسلما مشکلات خودش به یادش میاد.
ایرادات نگارشی:
چیزی که توی دلنوشتهی شما مشهود بود نوشتن آری به صورت اری، میآوردم به صورت میاوردم و.... بود.
- لطفاً متنتون رو ویرایش کنید و جاهایی که نیاز به « آ» هستش رو درست کنین.
بیشترین علائم نگارشی به کار رفته در متن شما«
نقطه» بود. استفاده بیش از اندازه، از نقطه باعث شده که توی خوانش و درک دلنوشته شما، خواننده به مشکل بخوره. مثل:
- (من در این دنیای پر از امید بد اوردم.)=من در این دنیای پر از امید، بد آوردم.
- (محلتی❌ بدهید تا رفع دلتنگی کنم.) مهلتی بدهید...✔️
- در اکثر جاها نیم فاصلهها رو رعایت کرده بودید
به جز:
دلسرد❌ دلسرد✔️
کوچکاند✔️ کوچک اند❌
سخن منتقد:
از خوندن دلنوشتهی شما لذت بردم و همینطور که ذکر کردم تشبیههات و توصیفهای دلچسبی داشتید✨
منتظر آثار بعدیتون هستم و اگر سوالی بود در خدمتم.
قلمتون مانا، یاعلی!
@فلورا.