دلنوشته {مذلت} اثر •الهام احمدی کاربر انجمن رمان بوک •

[Trodi]

عنوان اثر: مذلت
ژانر: اجتماعی، فلسفی
نویسنده: الهام احمدی
عضو گپ نظارت ادبی دوم

دیباچه: عرصه‌ی قدرت چون مارپیچی از مه و آتش است که چشم‌ها را می‌فریبد و دل‌ها را به زنجیر می‌کشد، زیرا در آن، حقیقت‌ها پیچیده می‌شوند و انسان‌ها گاهی برای رسیدن به اهدافشان، دروغ‌ها و فریب‌ها را می‌پذیرند. قدرت، مانند یک سایه‌ی سنگین، بر شانه‌های انسانیت می‌افتد و توانایی فرد را برای تصمیم‌گیری صحیح تحت تأثیر قرار می‌دهد. در این فضا، صدای وجدان که همیشه به انسان یادآوری می‌کند تا مسیر درست را انتخاب کند، در دنیای پرآشوب قدرت خاموش می‌شود.

 

[رازآفرین]

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]​

 

[Trodi]

فهرست:

- سایه و زنجیر قدرت
- یأس و امید
- سکوت وجدان
- مه و آتش قدرت
- دوراهی حقیقت و فریب
- بی‌راهه‌های سرگیجه‌آور در قدرت
- حس اسارت دل‌ها
- چشم‌ها و خواب‌های سر سخت
- سایه‌های تاریک قدرت
- نبرد وجدان در عرصه ی قدرت
- رازهای پنهان در مارپیچ قدرت
- زنجیرهای نامرئی و دل‌های آزاد
- قدرت و چشم‌های گم‌شده
- آتش فریب و نور حقیقت
- سرنوشت در دنیای پرآشوب قدرت
- آواز سکوت وجدان
- دروغ‌های شیرین و تلخی حقیقت
- سقوط از قله‌های قدرت
- چهره‌های دوگانه: قدرت در لباس مبدل
- راه‌های گمشده در مه و آتش

 

[Trodi]

قدرت،‌ سایه‌ای‌ست که آرام
در سکوتِ دل‌ها می‌نشیند،
بی‌هیچ‌پرسشی،
زنجیرهای نامرئی می‌بافد.

***
در مه و آتشِ پیچیده‌ی او،
چشم‌ها گم می‌شوند،
و دل‌ها، هیچگاه به آزادی باز نمی‌گردند.

 

[Trodi]

صدای وجدان،
با وزش بادهای سرد،
آرام‌آرام خاموش می‌شود،
در تاریکیِ زمین.

***
هر دروغی که پذیرفته می‌شود،
سنگینی‌ست بر دوش حقیقت،
که در گیر و دارِ این‌همه فریب،
خاموش می‌ماند

 

[Trodi]

در دنیای پرتنشِ قدرت،
آدمی گاه،
رنگ واقعیت را
با نقاب دروغ‌ها می‌آمیزد.

***

زنجیرها بی‌صدا هستند،
اما هر ضربه‌شان
صدایی دارد،
که در گوش جان می‌پیچد.

 

[Trodi]

گاهی وجدان را به سکوت می‌کشند،
تا هیچ نوری در دل شب،
راه را نشان ندهد.

***
دروغ‌ها نرم نرمک،
خواب‌های ما را می‌بینند و سپیده‌دم را به اسارت می‌کشند.

 

[Trodi]

قدرت، بذر ترس می‌کارد و در دل آدمی،
جاروبی از تردید می‌زند.

***
انسان، اسیر این طوفان،
گم‌گشته در کوچه‌ پس‌ کوچه‌های دروغ، از خود بیخود شده‌است.

 

[Trodi]

رویای حقیقت،
در میان آتش بی‌رحم،
می‌سوزد، اما هرگز نمی‌میرد.

***
صدای وجدان،
ناله‌ایست نرم و پرشور،
که گوش‌های بسته را
می‌لرزاند.

 

[Trodi]

دل‌ها، زنجیرهای نامرئی را
می‌فهمند،
حتی وقتی که چشم‌ها
نمی‌بینند.

***
آن‌ها که در تاریکی بازی می‌کنند،
از صبح روشنی می‌گریزند و در مه و آتش پنهان می‌شوند.