جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط اول شخص مفرد با نام {مرز را آفرید} اثر •اهورا تابش کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 908 بازدید, 7 پاسخ و 24 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {مرز را آفرید} اثر •اهورا تابش کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع اول شخص مفرد
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط اول شخص مفرد
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6

عنوان: مرز را آفرید
ژانر: عاشقانه، تراژدی
عضو دفتر نظارت ادبی یکم
نویسنده: اهورا تابش
مقدمه:
چه مرزی برای پرواز و گریختن وجود داشت ؟
پرندگان به آسودگی و آزادگی خود پرواز می‌کردند و مرزی نمی‌شناختند،
اما این آدم‌ها بودند که هنگام عشق ورزیدن
مرز را آفریدند!
تا پیله‌ی تنهایی خود‌شان را کوچک‌تر کنند...





 
آخرین ویرایش:

-پریزاد-

سطح
6
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
3,815
13,267
مدال‌ها
12
1683008322482 (2).png
عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
در امتداد بی‌نهایت مرز‌ها، تنت را دوست دارم.
آیینه‌ها را ببین که مانند شب‌پره‌های درخشان چطور سوسو می‌کنند؟
آسمان بلند و بی‌کران را ببین که چطور
پرندگان
در قوس و قزح آسمان مکرر پرواز می‌کنند؟
در امتداد بی‌نهایت مرز های تنم، تورا دوست دارم.
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
با شادمانی و خنده
با درودی سر خوش می‌آیی و
با بدرودی تلخ، خانه را ترک می‌کنی.
تمامی لحظه‌ی زندگی من
« به جز فاصله‌ی میانِ این درود و بدرود نیست»
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
در آن دور دست‌های عمیق،
که هیچ‌یک از اندام‌های بدن تورا یاری نمی‌کنند،
تمامی شعله‌های تپش و التماس‌ها،
پایان می‌پذیرد.
مانند روحی که جسد را در پایان سفر،
به استقبال کرکس‌ها می‌نهد.
در فراسوی پرده و رنگ‌هایش
تورا دوست دارم؛
به من وعده دیداری بده.
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6

پرواز کرد؛
چرخید و چرخید، پرپرزنان بر سر اشک‌هایمان چکید.
درهم خزید و در سی*ن*ه‌ی عشق‌های خاموش شده فریاد کشید :
- ای مأیوسان!
سراسیمه به سوی جوی لجن تاخت
از مرز هست و نیست
تا جوی پر از لجن باهم تاختیم و نگاهمان را به سمت تن‌های برهنه از درد دوختیم.
در این پهنه‌ی لجن‌وار برپا نشسته بود
چیزی جز یک خط نبود،
خطی به‌سوی پوچ، خطی به مرز هیچ



 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
تورا آزاد می‌خواهم؛
تورا شادتر از هر لحظه‌ی دیگر در این مرز متفاوت می‌خواهمت.
یا با من یا بی من هستی دیگر
و اما
بی من به مرز مویی ناشاد خواهی بود.
 
موضوع نویسنده
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Dec
664
7,340
مدال‌ها
6
و در این گستره‌ی نکوهیدنی، در میان راه‌های عبور بی‌شمارِ ملزم به نظم نسبی، کنار مرگ و صداهای لرزان در گنبد گور شب
با دیوانگیِ تاریک لرزان به روح خفته‌ی او در پشت پرده‌های سیاه نمایان شدم که چگونه در گذری سرازیر از عشق با آوازی نواخته در غروب از مرز پیکرهای آبی آدمی‌ گذشت.
 
آخرین ویرایش:
بالا پایین