مشاعره مشاعره با حرف "ز"

[mobina01]

اشعاری که با حرف« ز» شروع می‌شوند:

زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست.​

 

[Tara Motlagh]

ز تو دارم این غم خوش به جهان از این چه خوش‌تر
تو چه دادیَم که گویم که از آن به‌اَم ندادی

 

[DOonYa]

زان شاه که او را هوس طبل و علم نیست
دیوانه شدم بر سر دیوانه قلم نیست

 

[mobina01]

ز رقیب دیو سیرت به خدای خود پناهم
مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را

 

[ill_mah]

ز عشق، آفاق را پر دود دیدم
خرد را دیده خواب آلود دیدم

 

[رهاااا]

زندگي جز نفسي نيست غنيمت شمرش نيست اميد که همواره نفس برگردد
پروين اعتصامي

 

[~swampflower~]

زندگی رو ورق بزن ، زندگی را باید زندگی کرد ، آنطور که دل میگوید....!
مبادا زندگی را دست نخورده برای مرگ نگه بگذاری....
سیمین بهبهانی*

 

[fatemeazrr]

ز آدمي به جهان نام نيک ماند و بس به مهر کوش که گيتي به ک.س وفا نکند

 

[mobina01]

زبان کلکِ تو حافظ چه شکر آن گوید
که گفته سخنت می‌برند دست به دست

 

[mobina01]

ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود
نسیم گل چو دل اندر پی هوای توست