مشاعره مشاعره با حرف "چ"

[سورن]

چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمی‌آید
به چشمانت که چشمم را به جز چشمت نمی‌باید

 

[.Moon.]

چشم تو ز بهر دلربایی
در کردن سحر ذوفنون باد

#حافظ

 

[Lady Atrisa]

چوگان زیبایت دره بلورین قلبم نشانه رفت
کمانه ای عشقت بر سمت قلب بی حفاظم
تیرعشقی نشانه گرفت

سپر مقاومتم را شکستی بی آن که مهلت جدلی دهی
ای تومهروی نور پروری ای صاحب قلبم نکند جفا نشانم دهی

 

[سایه مولوی]

چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانان است
مباد این جمع یا رب غم از باد پریشانی

 

[سایه مولوی]

چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است
لیکن این هست که این نسخه سقیم افتاده است

 

[amir mohamad]

چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است
لیکن این هست که این نسخه سقیم افتاده است

چشم خود بستم که چشم مستش ننگرم
ناگهان دل داد زد دیوانه من می‌بینمش
شهریار

 

[.Moon.]

.
چه درهم پیچ و گره خورده است درونم...!

- محمود دولت آبادی

 

[.Moon.]

چگونه ناتمامیِ قلبم بزرگ شد
و هیچ نیمه‌ای این نیمه را تمام نکرد‌..

فروغ فرخزاد

 

[.Moon.]

چنانت دوست می دارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم.

- سعدی

 

[amir mohamad]

چنانت دوست می دارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم.

- سعدی

چو رخسارت گل رنگین نباشد
شکر چون لعل تو شیرین نباشد

بدیدم عارض و روی تو گفتم
بدین خوبی گل و نسرین نباشد

همام تبریزی