معرفی کتاب معادله نیمه تابستان

[SOLEMN]

معرفی کتاب معادله نیمه تابستان:

کتاب «معادله نیمه تابستان» رمانی نوشته‌ی «کیگو هیگاشینو» است که نخستین بار در سال 2011 انتشار یافت. فیزیکدان نابغه، «مانابو یوکاوا»، به شهری بندری به نام «هاری کوو» می‌رود تا پروژه ای عمرانی را مورد کارشناسی قرار دهد که هدفش، رونق اقتصاد منطقه از طریق ایجاد دسترسی به فلزهای کمیاب در آنجا است. محلی هایی که نگران پیامدهای آسیب زای این پروژه بر محل زندگیشان هستند—به خصوص بر صنعت ماهیگیری—با این طرح مخالفت می‌کنند. وقتی شرکت مالک پروژه برای راضی کردن مخالفین، جلسه‌ای را برگزار می‌کند، جسد یکی از مهمانان ساکن در هتلی که «یوکاوا» در آن حضور دارد، در ساحل پیدا می‌شود. اما معما وقتی پیچیده‌تر از قبل می‌شود که «یوکاوا» درمی‌یابد مرد مرده، قبلا کارآگاه پرونده های قتل بوده است

 

[SOLEMN]

درباره‌ی این کتاب:

قهرمان کتاب معادله نیمه تابستان فیزیکدانی بزرگ و نابغه به نام مانابو یوکاوا است. یوکاوا بنا به دعوت سران شهر هاری کوو، برای شرکت در کنفرانسی علمی در زمینه‌ی مهندسی عمران، به این شهر ساحلی سفر می‌کند. او در طول اقامت خود، متوجه طرحی می‌شود که هدف از تدوین و تصویب آن، کمک به رونق اقتصادی شهر از طریق استخراج فلزهای کمیاب است. اجرای این طرح البته با مخالفت‌هایی روبه‌روست. خصوصاً از سوی مردم بومی، که موفقیت طرح مذکور را تهدیدی برای کسب‌وکار و معیشت خود تلقی می‌کنند. باری، بحث در باب این طرح عمرانی نقل محافل است که ناگهان خبری هولناک، حواس شهر را به سمتی دیگر معطوف می‌کند. ماجرا از این قرار است که پلیس شهر، جنازه‌ی یکی از کارآگاهان سابقِ هاری کوو را در ساحل پیدا می‌کند. این کارآگاه فقید، از قضا اخیراً در همان هتلی ساکن بوده که مانابو یوکاوا درش اقامت داشته. علت مرگ کارآگاه ابتدا سانحه‌ای تصادفی تلقی می‌گردد. اما پس از کالبدشکافی جسد او، گمانِ به وقوع پیوستن یک قتل قوت می‌گیرد. چرا که نکته‌ای به شدت مشکوک محرز می‌گردد: ریه‌های کارآگاه پیش از مرگ با گاز کشنده‌ی مونوکسید کربن پر شده بوده است. در پی این کشف، نیروی پلیس همت خود را صرف پیدا کردن قاتل یا قاتلین احتمالی می‌کند. در این میان، مانابو یوکاوا نیز به عنوان شخصیت اصلی روایت، درگیر این پرونده می‌شود.

 

[SOLEMN]

بعضی جملات معروف این کتاب:

*فایدهٔ یه اقیانوس قشنگ چیه اگه تمیز نگهش نداری؟

*می‌خوام از محیط زیست محافظت کنم، مخصوصاً از اقیانوس.» یوکاوا یخ را در لیوانش گرداند و آهسته از نوشیدنی‌اش نوشید. «حفاظت از اقیانوس دقیقاً یعنی چی؟ اقیانوس این‌قدر آسیب‌پذیره که محتاج مراقبت ماهاست؟» «قبلاً نبوده، اما ما آسیب‌پذیرش کرده‌ایم. به اسم علم و پیشرفت.»

*دنیا پر از رمز و رازه و حتی لذت کشف کوچک‌ترین راز با هر لذتی که فکرش رو بکنی، قابل‌مقایسه نیست.