جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

معرفی معرفی برترین داستان‌های کوتاه گابریل گارسیا مارکز

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته گفتگو متفرقه کتاب توسط حنا نویس با نام معرفی برترین داستان‌های کوتاه گابریل گارسیا مارکز ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 490 بازدید, 10 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته گفتگو متفرقه کتاب
نام موضوع معرفی برترین داستان‌های کوتاه گابریل گارسیا مارکز
نویسنده موضوع حنا نویس
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط حنا نویس
موضوع نویسنده

حنا نویس

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
3,898
6,481
مدال‌ها
3

معرفی کتاب بهترین داستان‌های کوتاه مارکز​

گابریل خوزه گارسیا مارکز (۱۹۲۷-۲۰۱۴)، نویسنده کلمبیایی برنده نوبل ادبیات است. این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه مارکز است. داستان‌ها و مضمون آن‌ها به شرح زیر است:
 
موضوع نویسنده

حنا نویس

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
3,898
6,481
مدال‌ها
3
۱- بعد از ظهر باشکوه بالتاسار: در مورد مردی که زیباترین قفس دنیا را ساخته است.
۲- تشییع جنازه مادر بزرگ: داستان در مورد روزهای آخر زندگی زنی است که رئیس قبیله‌ای مادر سالار است.
۳- کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد: سرهنگی که ۱۵ سال منتظر نامه دریافت مستمری خود است.
۴- تسلیم سوم: پسری که مرده اما مادرش جسم او را زنده نگه داشته است.
۵- روی دیگر مرگ: پسری که به مرگ برادر دوقلویش فکر می‌کند.
۶- اوا درون گربه خود: زنی که از زیباییش عذاب می‌کشد.
۷- اندوه سه خوابگرد: زنی منزوی درون یک خانه که تصمیم می‌گیرد از جایش تکان نخورد.
۸- زنی که ساعت ۶ می‌آمد: در مورد زنی که هر روز ساعت ۶ به کافه‌ای می رود که کافه‌دارعاشقش است.
۹- چشم‌های سگ آبی رنگ: دختر و پسری که هر شب به خواب هم می‌روند.
۱۰- کسی این گل سرخ‌ها را به هم ریخته: در مورد روحی که هنوز در این دنیا باقی مانده است.
 
موضوع نویسنده

حنا نویس

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
3,898
6,481
مدال‌ها
3
۱۱- شب تلیله‌ها: ۳ نفری که تلیله‌ها چشمشان را درآورده‌اند.
۱۲- زیباترین غریق جهان: مرد غرق شده‌ای که آب او را به یک روستا می آورد.
۱۳- پیرمرد فرتوت با بال‌های عظیم: فرشته‌ای که به درون آدمیان آمده است.
۱۴- بلاکامان نیک جادو جنبل کار: ۲ مرد اهل جادو.
۱۵- آخرین سفر کشتی اشباح: پسری که همیشه در ماه مارس یک کشتی سیاه بزرگ را می‌بیند اما کسی حرفش را قبول نمی‌کند.
۱۶- مرگ مدام در فراسوی عشق : مردی که چند ماه مانده به پایان زندگی‌‌اش با یک دختر زیبا برخورد می‌کند.
۱۷- رد خون توی برف: یک زوج جوان پولدار در سفر ماه عسل.
۱۸- نور مثل آب است: ۲ برادری که به جای جایزه مدرسه خواستار قایق و لوازم غواصی هستند.
۱۹- فقط اومدم یک تلفن بکنم: زنی که به یک تیمارستان می‌رود تا به شوهرش زنگ بزند و تاخیر خود را اعلام کند.
۲۰- سفر خوش آقای رئیس جمهور.
 
موضوع نویسنده

حنا نویس

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
3,898
6,481
مدال‌ها
3
۲۱- ماریا دوس پراسه رس: زنی که تدارک تشییع جنازه‌اش را می‌بیند.
۲۲- رویاهایم را می‌فروشم: زنی که خواب واقعی می‌بیند.
۲۳- ارواح ماه اوت: خانه‌ای که گفته می شود پر از ارواح است.
۲۴- قدیس: مردی که قصد دارد ثابت کند دختر مرحومش یک قدیس است.
۲۵- ترامونات: باد مرگ‌زا.
۲۶- زیبای خفته در هواپیما.
۲۷- وقتی باد بدبختی بوزد: دختری که مادربزرگش به خاطر بدهی‌اش او را مجبور به همخوابی با همه مردها می‌کند.
 
موضوع نویسنده

حنا نویس

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
3,898
6,481
مدال‌ها
3
1671185923230.png گابریل گارسیا مارکز
کلمبیایی | تولد ۱۹۲۷ - درگذشت ۲۰۱۴


گابریل گارسیا مارکز در شهر آراکاتاکا در کلمبیا به دنیا آمد و هشت سال نخست زندگی‌اش را با پدربزرگ و مادربزرگ مادری‌اش گذراند. پدربزرگ و مادربزرگ مارکز، هر دو داستان‌سرایان فوق‌العاده‌ای بودند، اما رویکرد آن‌ها در داستان‌گویی با یکدیگر بسیار تفاوت داشت. پدربزرگش به مارکز جوان داستان‌هایی درباره‌ی تاریخ، جنگ و مزارع موز محلی گفت. از سوی دیگر، مادربزرگ او زنی خرافاتی بود که به شدت به ارواح و جهان ماوراء طبیعی اعتقاد داشت و داستان‌هایی که برای مارکز تعریف می‌کرد نیز شامل همین مضامین بود.


 
موضوع نویسنده

حنا نویس

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
3,898
6,481
مدال‌ها
3
پس از مرگ پدربزرگ مارکز، آن‌ها به بارانکیا که یک بندر رودخانه‌ای بود، نقل مکان کردند. مارکز توانست مقاطع تحصیلی خود را در این شهر در سطح متوسط سپری کند، اما در بزرگسالی ادعا کرد که مهم‌ترین منابع ادبی او داستان‌هایی درباره آراکاتاکا و خانواده‌اش است که پدربزرگ و مادربزرگش برای او تعریف کرده بودند.

در سال ۱۹۳۷، گابریل گارسیا مارکز به همراه والدینش به شهر سوکره نقل مکان کرد. او از نوشتن شعر و طراحی کمیک استریپ لذت می‌برد و برخی از شعرهایش در روزنامه دبیرستانش چاپ می‌شد. مارکز در رشته حقوق تحصیل کرد، با این حال بعدها تبدیل به یک روزنامه‌نگار شد؛ شغلی که پیش از رسیدن به شهرت ادبی از طریق آن امرار معاش می‌کرد. مارکز بعدها بورسیه‌ی دولتی دریافت کرد و برای تکمیل تحصیلات دبیرستانی خود به بوگوتای کلمبیا نقل مکان کرد.
 
موضوع نویسنده

حنا نویس

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
3,898
6,481
مدال‌ها
3
مارکز در سال ۱۹۴۷ از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد و در دانشگاه ملی کلمبیا ثبت‌نام و در رشته‌ی حقوق تحصیل کرد. او در عین حال علاقه‌ی زیادی به نویسندگی داشت. سال بعد، شورش‌های گسترده و ترور یک سیاستمدار محبوب جناح چپ، دانشگاه مارکز را وادار به تعطیلی کرد. او به دانشگاه کارتاخنا منتقل شد و اولین شغل خود را در حوزه‌ی روزنامه‌نگاری آغاز کرد.

در سال ۱۹۵۰، مارکز برای همیشه دانشگاه را ترک کرد تا بر حرفه‌ی روزنامه‌نگاری تمرکز کند. طی چندین سال بعد، او به عنوان خبرنگار برای روزنامه‌های مختلفی کار کرد و عضو گروه بارانکیا شد، انجمنی از نویسندگان و روزنامه‌نگاران که مارکز را با ادبیاتی آشنا کردند که او در طول زندگی حرفه‌ای خود تحت تاثیر آن قرار گرفت.
 
موضوع نویسنده

حنا نویس

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
3,898
6,481
مدال‌ها
3
گابریل گارسیا مارکز همیشه خود را بیشتر یک روزنامه‌نگار می‌دانست تا رمان‌نویس و روزنامه‌نگاری به شدت بر حرفه‌ی داستان‌نویسی او تأثیر گذاشت. او معتقد بود که روزنامه‌نگاری اگر نگوییم بیشتر، به اندازه‌ی دیگر حوزه‌های ادبی ارزشمند است و امیدوار بود که به‌جای رمان‌هایش، به‌خاطر کار روزنامه‌نگاری‌اش به یاد مردم بماند.

پیش از ۱۹۶۷، مارکز دو رمان توفان بزرگ (۱۹۵۵) و ساعت شوم (۱۹۶۲) و چند داستان کوتاه نوشت. نخستین نوشته‌های مارکز با توجه چندانی مواجه نشدند، اما این نویسنده‌ی بزرگ با رمان صد سال تنهایی بود که به شهرتی جهانی دست یافت. این رمان به عنوان یکی از برترین رمان‌های قرن بیستم شناخته شده است.
 
موضوع نویسنده

حنا نویس

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
3,898
6,481
مدال‌ها
3
در رمان صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز داستان شهر منزوی ماکوندو را روایت می‌کند که تاریخ آن مانند تاریخ آمریکای لاتین در مقیاسی کوچک‌تر است. در این کتاب شاهد در هم آمیختن صحنه‌های واقع‌گرایانه با قسمت‌هایی فراواقعی هستیم؛ این نوع ادبیات تحت عنوان «رئالیسم جادویی» شناخته می‌شود. آمیختن حقایق و داستان‌های تاریخی با نمونه‌هایی از اوامر خارق‌العاده، عملی است که مارکز از استاد کوبایی خود آلخو کارپنتیر که یکی از بنیان‌گذاران رئالیسم جادویی نیز محسوب می‌شود، فرا گرفته است.

مارکز در ادامه‌ی مسیر نویسندگی خود، کتاب‌های
پاییز پدرسالار (۱۹۷۵)، کرونیل یک مرگ پیشگویی شده ، (۱۹۸۵)، عشق در زمان وبا(۱۹۸۵)، ژنرال در هزارتوی خود(۱۹۸۹) و از عشق و شیاطین دیگر (۱۹۹۴) را منتشر کرد. یکی از بهترین‌ها در میان این آثار کتاب عشق در زمان وبا است که حول یک رابطه‌ی عاشقانه‌ که دهه‌ها طول می‌کشد تا به سرانجام برسد، می‌گردد. داستان رمان عشق در زمان وبا به موضوعاتی از جمله عشق، پیری و مرگ می‌پردازد و بین اواخر دهه ۱۸۷۰ و اوایل دهه ۱۹۳۰ در جامعه‌ای در آمریکای جنوبی رخ می‌دهد که روایتگر داستان زوجی‌ست که به دلیل جنگ‌ها و همچنین شیوع وبا، دچار مشکل شده‌اند.
 
موضوع نویسنده

حنا نویس

سطح
1
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
3,898
6,481
مدال‌ها
3
کتاب ژنرال در هزارتوی خود، سیاسی‌ترین رمان گابریل گارسیا مارکز و روایتی تخیلی از آخرین روزهای زندگی سیمون بولیوار، فرمانده‌ی انقلابی و سیاستمدار ونزوئلایی است. این کتاب آخرین سفر بولیوار از بوگوتا به خط ساحلی دریای کارائیب کلمبیا را در تلاش برای ترک آمریکای جنوبی روایت می‌کند. مارکز با شکستن تصویر قهرمانانه‌ی سنتی بولیوار، شخصیت داستانی رقت‌انگیز را به تصویر می‌کشد و وجهه‌ی دیگری از زندگی او را با خواننده در میان می‌گذارد؛ روایت مردی که از نظر جسمی بیمار و از نظر روانی خسته است.

در سال ۱۹۹۶، مارکز یک وقایع‌نگاری ژورنالیستی از آدم‌ربایی‌های مرتبط با مواد مخدر در زادگاهش کلمبیا، تحت عنوان اخبار یک آدم‌ربایی را نیز منتشر کرد.
 
بالا پایین