جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی معنی درس ۷ فارسی یازدهم

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته متوسطه دوم توسط BARAN_KH_Z با نام معنی درس ۷ فارسی یازدهم ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 168 بازدید, 15 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته متوسطه دوم
نام موضوع معنی درس ۷ فارسی یازدهم
نویسنده موضوع BARAN_KH_Z
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط BARAN_KH_Z
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,845
10,723
مدال‌ها
5
بسم الله الرحمن الرحیم
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,845
10,723
مدال‌ها
5
حق تعالی چون اصنافِ موجودات می‌آفرید، وسایط گوناگون در هر مقام، بر کار کرد. چون کار به خلقتِ آدم رسید، گفت: «إنّی خالِقٌ بَشَراً مِن طینٍ.» خانه آب و گِل آدم، من م‌یسازم.
جمعی را مُشتبِه شد؛ گفتند: «نه همه تو ساخته‌ای؟» گفت: «اینجا اختصاصی دیگر هست که این را به خودی خود می‌سازم بی‌واسطه، که در او گنج معرفت تعبیه خواهم‌کرد.»

معنی: خداوند بلندمرتبه آن زمان که انواع موجودات را می‌آفرید، برای آفرینش هر یک از وسیله‌های گوناگونی استفاده می‌کرد. وقتی زمان آفرینش آدم رسید، گفت: «من بشری از گِل می‌آفرینم.» جسم آدم را من می‌سازم. عدّه‌ای به اشتباه افتادند؛ گفتند: «مگر همه را تو نساخته‌ای؟» گفت: خلقت آدم ویژگی خاصی دارد که باعث شده آن را بیهیچ واسطه‌ای بسازم. قصد دارم گنج معرفت و شناخت را در وجود او قرار دهم.
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,845
10,723
مدال‌ها
5
پس جبرئیل را بفرمود که برو از روی زمین یک مشت خاک بردار و بیاور. جبرئیل – علیه السّلام – برفت؛ خواست که یک مشت خاک بردارد. خاک گفت: «ای جبرئیل، چه می کنی؟» گفت: «تو را به حضرت می برم که از تو خلیفتی می‌آفریند.» خاک سوگند برداد به عزّت و ذوالجلالی حق که مرا مبر که من طاقتِ قُرب ندارم و تابِ آن نیارم؛ من نهایتِ بُعد اختیار کردم، که قُربت را خطر بسیار است.

معنی: پس خداوند به جبرئیل دستور داد که برو از روی زمین مقداری خاک بردار و بیاور. جبرئیل (ع) رفت؛ خواست که یکمشت خاک از روی زمین بردارد. خاک گفت: ای جبرئیل چه می کنی؟ جبرئیل گفت: تو را به درگاه خداوند می برم تا از تو جانشینی بیافریند. خاک جبرئیل را قسم داد که به عظمت و بزرگواری خداوند، مرا نَبَر؛ من توانِ تحمّلِ نزدیکی به خداوند را ندارم. من نهایت دوری را برگزیده ام، چون میدانم در نزدیکی حق، خطراتِ بسیاری وجود دارد
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,845
10,723
مدال‌ها
5
جبرئیل، چون ذکر سوگند شنید، به حضرت بازگشت. گفت: «خداوندا، تو داناتری، خاک تن در نمی دهد. میکائیل را فرمود: «تو برو.» او برفت. همچنین سوگند برداد. اسرافیل را فرمود: «تو برو» او برفت. همچنین سوگند برداد. برگشت. حق تعالی عزرائیل را بفرمود: «برو، اگر به طوع و رغبت نیاید، به اِکراه و به اجبار، برگیر و بیاور.» عزرائیل بیامد و به قهر، یک قبضه خاک از روی جمله زمین برگرفت و بیاورد. آن خاک را میان مکّه و طائف، فرو کرد. عشق، حالی دو اسبه می آمد.

معنی: جبرئیل وقتی ذکر قسم را شنید به درگاه حق بازگشت و گفت: خداوندا! تو داناتری و میدانی که چه روی داده است، خاک راضی نمی شود و قبول نمی کند که بیاید. خداوند به میکائیل دستور داد: تو برو. میکائیل رفت و خاک او را نیز همانگونه قسم داد. خداوند به اسرافیل دستور داد: تو برو. اسرافیل رفت و خاک او را نیز سوگند داد. اسرافیل بازگشت. خداوند بلندمرتبه به عزرائیل دستور داد: تو برو. اگر خاک، با میل و اراده خود نمی آید، او را به زور و اجبار بگیر و بیاور! عزرائیل آمد و با خشم یک مشت خاک از روی زمین برگرفت و آورد. آن خاک را بین مکّه و طائف ریخت. در این زمان، عشق به سرعت می آمد
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,845
10,723
مدال‌ها
5
جملگی ملایکه را در آن حالت، انگشتِ تعجّب در دندانِ تحیّر بمانده که آیا این چه سِرّ است که خاکِ ذلیل را از حضرتِ عزّت به چندین اِعزاز می خوانند و خاک در کمالِ مذلّت و خواری، با حضرتِ عزّت و کبریایی،چندین ناز می کند و با این همه، حضرتِ غَنا، دیگری را به جای او نخواند و این سِر با دیگری در میان ننهاد.
معنی: همه فرشتگان در آن حالت، متحیّر و متعجّب شدند که این چه رازی است که خاکِ پَست را اینگونه با احترام فرا می‌خوانند و خاک،در نهایت پَستی و خواری در برابر خدا ناز می کند و با وجود این، خدایِ بی نیاز، دیگری را جایگزین آن نکرد و این راز را با کسی در میان ننهاد
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,845
10,723
مدال‌ها
5
الطافِ الوهیت و حکمتِ ربوبیت، به سرِّ ملائکه فرو می گفت: «إنّی أَعلَمُ ما ال تَعلَمُون»، شما چه دانید که ما را بااین مشتی خاک، چه کارها از ازل تا ابد در پیش است؟ معذورید که شما را سر و کار با عشق نبوده است. روزکی چند صبر کنید تا من بر این یک مشت خاک، دستکاری قدرت بنمایم، تا شما در این آینه، نقشهای بوقلمون ببینید. اوّل نقش، آن باشد که همه را سجده او باید کرد. پس، از ابرِ کرم، بارانِ محبّت بر خاک آدم بارید و خاک را گِل کرد و به یدِ قدرت در گِل از گِل، دل کرد،عشق، نتیجه محبّت حق است.
معنی: لطف الهی و حکمت خداوندی به باطن و قلب فرشتگان میگفت: «من چیزی میدانم که شما نمی دانید» شما نمی دانید که ما با این یکمشت خاک، از ازل تا ابد چه کارهایی داریم. البته معذور هستید؛ زیرا با عشق سر و کار نداشته اید. چند روزی صبر کنید تا من بر این یکمشت خاک از روی قدرت، تصرّف و دستکاری کنم، تا شما جلوه های گوناگونی در آفرینش این جسم انسان ببینید. اولین جلوه آن است که همه باید به او سجده کنید. پس خداوند از ابر کرم و بخشش خود، باران عشق و محبّت بر خاک آدم بارید و خاک را تبدیل به گِل کرد و با قدرتِ دستِ خویش، در آن گِل، دلی از گِل آفرید. عشق نتیجه محبّت و لطف خداوند است.
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,845
10,723
مدال‌ها
5
. از شبنم عشق، خاک آدم گل شدصد فتنه و شور در جهان حاصل شد
معنی: در آغاز آفرینش، سرشت انسان با عشق آمیخته شد و این همه آشوب و شور عاشقانه از آن عشق ازلی پدید آمد.
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,845
10,723
مدال‌ها
5
۲. سر نشترِ عشق بر رگِ روح زدندیک قطره فرو چکید و نامش دل شد
معنی: عشق را همچون نیشتری بر رگ روح آدمی زدند و آن را شکافتند؛ در نتیجه، یک قطره خون از آن فرو چکید و آن قطره خون را، «دل» نامیدند. (به عبارت دیگر، دل، نتیجه آمیزش و پیوند عشق با روح است).
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,845
10,723
مدال‌ها
5
جمله، در آن حالت، متعجّب وار می نگریستند که حضرتِ جَلَّت به خداوندی خویش، در آب و گِل آدم، چهل شباروز تصرّف می کرد و در هر ذرّه از آن گِل، دلی تعبیه می کرد و آن را به نظر عنایت، پرورش می داد و حکمت باملایکه می گفت: «شما در گِل منگرید، در دل نگرید.»
معنی: همه موجودات عالَم بالا در آن حالت با شگفتی می نگریستند و خداوند بزرگ با قدرت خویش، در آب و گِل آدم چهل شبانه روز قدرت نمایی کرد. در هر ذرهای از وجود انسان دلی قرار می داد و آن دل را با لطف و محبّت پرورش می داد و به فرشته ها می گفت: شما به وجود جسمانی آدم که از گِل آفریده شده، نگاه نکنید؛ بلکه به دلی که در این گِل قرار دارد، نگاه کنید.
 
موضوع نویسنده

BARAN_KH_Z

سطح
4
 
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
Jan
5,845
10,723
مدال‌ها
5
گر من نظری به سنگ بر، بگمارماز سنگ، دلی سوخته بیرون آرم
معنی: اگر من به سنگ توجّه کنم، از آن سنگ، انسانی عاشق می سازم.
 
بالا پایین