جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

متن آهنگ معین زد | زمانه

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دانلود موسیقی توسط ragazza della notte با نام معین زد | زمانه ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 106 بازدید, 1 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته دانلود موسیقی
نام موضوع معین زد | زمانه
نویسنده موضوع ragazza della notte
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ragazza della notte
موضوع نویسنده

ragazza della notte

سطح
2
 
مدیر آزمایشی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,923
7,135
مدال‌ها
3
شکستم من چه پستی تو دو دستی دل به تو دادم!
اجاقم را شکستی هُش را به حیوانات میگوند و تو پست تر از آنی
زمانه بد شده جانا پلنگ بودن به روز است و تو عشق را از پلنگ خواهی!
شنیدم گرگ باید شد شده دنیا حیات وحش و انسان…
در نایابیست و اشک از چشم من جاریست
دلم لک زد برای عشق برای جنس فابریکو!
برای دختری ساده بدونه لاکو ماتیکو!
برای مرد مرد بودن برای اهل جنگ بودن…
برای ابرو هایی که زمخت پیوند و پهن بودن…
دلم میسوزه واسه تو که تو اینقد چرا پوچی!
و امروز ساکن اینجا و فردا در پی کوچی…
حماقت نیست سخاوت کن به هرکس یک کوپن دارد
کوپن هست واسم اما من بگم بازار آزادست…
تو که گم در قدیم و تکنولوژی ها خدا…
میلیاردها سال از خدا میلیاردها سال از خدا!
چه فرقی میکند دیروز و امروزش فردا را که میداند که امروزم قدیمی شد
و راه راست معلومست و راستی راه هر نورست و مد را من چه میدانم
که پاییزم درخت گیج برهنست و تو کجا میری…
تفاوت در نگاهست و تو چه میدانی هزاران راه بی راهه…
و پا کارش دویدن نیست و دست میسوزد و این توشه ی راه است!
داغی تجربه سرما و گرما را چشیدی آب دریا را!
کمی شورست و هر چی بیشتر بیشتر…
پس از این راه چقدر دور است و…
من تشنه چه بسیارند و از پشت میزنند دشنه…
رفاقتها چقدر گشتم ولی خسته شدم
من آمدم آنها هنوز هم بازمیگشتند و عشق!
پشت سر بازی رسد ترفند و من غافل سرم پایینو بالا را نمیدیدم
و دستم میرسید اما برای کودک تنها نمیچیدم…
سیب قرمز باغم میرفتو نمیدیدم…
نمیبینی مگر کوری محبتهای تو سوری است!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ragazza della notte

سطح
2
 
مدیر آزمایشی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,923
7,135
مدال‌ها
3
معین زد | زمانه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین