نقد ادبی من یک ضعیفه ام| آیدا

[YASNA.B]

نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تایپک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
منتقد شما: @کهندل
مدیریت تالار ادبیات | @کهندل، @آسِنا

 

[YASNA.B]

به نام خدای نور
ربّ النور العظيم
_

عنوان:
عنوان دل‌نوشته شما من+یک‌+ضعیفه‌ام بود. عنوان از سه و نیم کلمه تشکیل شده بود و مشکلی نداشت و ۹۸٪ کلیشه ای نبود. لقب ضعیفه در گذشته به دلیل وجود فرهنگ های غلط به دختران داده می‌شد.
عنوان جذاب بود و خواننده را برای خواندن دلنوشته کنجکاو می‌کرد.
همچنین، عنوان با موضوع و بدنه مطابقت داشت و حس غم را به مخاطب القا می‌کرد.

خلاصه:
خلاصه به تنهایی یک پارت کامل بود و با بدنه دلنوشته مطابقت داشت.
مشکل نگارشی خاصی به جز چند کلمه و نیم فاصله، دیده نشد.
ژانر تراژدی در خلاصه مشهود بود.
خلاصه با اینکه مبهم بود، موضوع بدنه را لو می‌داد.

مقدمه:
مقدمه در رابطه با ضعیف بودن قلم بود و با عنوان مطابقت د‌اشت. ولی انسجام با پارت‌های دیگر نداشت.

ژانر: تراژدی
ژانر دلنوشته تراژدی بود و در تمام پارت‌ها ردپای این ژانر مشهود بود.
می‌توانستید ژانر اجتماعی را هم اضافه کنید.

بدنه:
بدنه کاملا با عنوان و ژانر مطابقت داشت.
بدنه درباره فردی بود که درباره زندگی و روزمره خودش دلنوشته می‌نویسد.
بدنه بدون اشکال نگارشی و جذاب بود.

انسجام:
به غیر از مقدمه، انسجام زیادی میان پارت‌ها دیده می‌شد.
خط‌های پارت متعادل و پارت‌ها روی یک موضوع و یک محور پیش می‌رفتند.

لحن:
لحن ادبی بود و به خوبی رعایت شده بود.

سخن منتقد:
آغازش با من بود، ولی از پایانش بی خبر
آن قدر دور از هم و نزدیکی آرزو، دیرزمانی است که نبودن بودنم احساس می شود.
خسته نباشید.
@LEE.A

 

[ida]

مچکرم عزیزم🌹🦋
سوالی چیزی ندارم