جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

در حال تایپ [مو آبی من] اثر «یگانه.ز کاربر انجمن رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تایپ رمان توسط yeye با نام [مو آبی من] اثر «یگانه.ز کاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 342 بازدید, 3 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته تایپ رمان
نام موضوع [مو آبی من] اثر «یگانه.ز کاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع yeye
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط yeye
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

yeye

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Oct
4
8
مدال‌ها
1
نام رمان: مو آبی من

نام نویسنده: یگانه.ز

ژانر:تخیلی_عاشقانه_طنز

عضو گپ نظارت: S.O.W (۹)

خلاصه: درمورد یه خانم دکتره که اتفاقی سر از یه سرزمین دیگه در میاره و با ورود خانم دکترمون به اون سرزمین اتفاقاتی میوفته که...

به نام خداوند جانو خرد
تمامی اشخاص اسم ها فامیلی ها مکان ها و....... ساخته ذهن نویسنده هست

این رمان از دو جهت گفته میشه

یک از زبان نویسنده که ادبی هست

دو از زبان اشخاص که عامیانه حرف میزنند هست



#پارت۱

#موآبی من



°°دریا°°



با خستگی از بیمارستان زدم بیرون و رفتم سمت خیابون(خیابان) کنار خیابون(خیابان) وایسادم و برای یه ماشین دست تکون دادم که وایساد و سوار شدم ادرس خونه رو دادمو سرمو به شیشه زدمو چشمامو از خستگی بستم.....



با صدا زدن های یکی(یه نفر) چشمامو باز کردم که دیدم رانندهِ هست کرایه ر و حساب کردمو رفتم سمت در حیاط..

با کلید درو باز کردمو رفتم داخل حیاط بعد با ده تا قدم بلند رسیدم پشت در سالن درو باز کردمو رفتم داخل...



مثل این با کلاسا یه بو کشیدم که یه پشه رفت تو دماغم اه اه اه اومدم کلاس بزارم گند زده شد بهش

اوف اوف حالا تاکی من باید عطسه کنم...



با صدای بلندی گفتم صدفـــــــــ اچههه ولی هیچ جوابی نشنیدم

تعجب کردم پا تند کردم رفتم سمت اتاقمون که دیدم رویه در با یه دست خط قشنگ نوشته بود جوجه دکتر اگه خواهرتو میخوای ساعت دوازده شب بیا به این ادرس....

ینی (یعنی) چی این اچههه

این دیگه کدوم ادمیه اچههه

دماغمو یکم ماساژدادم که عطسم قطع شه....

یکم دقت کردم ببینم ادرس کجاست شاید یکی از دوستای صدف میخواد سر به سرم بزاره چون امروز تولدمه....

وااا چرا ادرس جنگله مگه جا قطه(قطعه) که این ادرس جنگل داده....

لامذهب کی جرعت داره دوازده شب بره داخل اون جنگل نفرین شده تاریک..

البته نفرین شده نیست چون خیلی تاریکو درختاش هیچ برگی نداره همه بهش میگن جنگل نفرین شده بعد وسط جنگل کوه و سخره هس(هست)

ینیا(یعنیا) جلالعجایب خدا چی خلق کرده.....

منم که به کلی یادم رفت رو به موت بودم سریع رفتم هرچی نیاز بود جمع کردم وا از خونه زدم بیرون....

چون عجله داشتم ماشینم نداشتم همین که چشمم خورد به ماشین پسر همسایمون چشمام قلبی شد میگن کور از خدا چی میخواد دو چشم بینا میخواد همینه سریع رفتم سمت ماشین از شانس خوبم که این دفعه گرفته بود سویچ رو ماشین بود سوار شدمو پامو گذاشتم رو گاز چون تا اون جنگل شیش ساعت راه بود پامو بیشتر رو گاز فشار دادم ساعت الان پنج عصرِ اگه خدا بخواد مشگلی پیش نیاد زود میرسم.....
 
آخرین ویرایش:

Aramesh.

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jan
2,238
3,486
مدال‌ها
5
negar_۲۰۲۲۰۸۲۷_۲۲۰۴۳۴_ogx.png




"باسمه تعالی"


نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمدگویی و سپاس از انتخاب انجمن رمان بوک برای منتشر کردن رمان خود؛ خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود، قوانین زیر را با دقت مطالعه کنید.
قوانین تایپ رمان


و برای پرسش سوالات و رفع اشکالات خود در رابطه با رمان، به لینک زیر مراجعه کنید.
پرسش و پاسخ تایپ رمان


قبل از ارسال پارت تاپیک آموزشی درست نویسی را با دقت مطالعه کنید.
درست نویسی- مطالعه این آموزشات اجباری است.
مدیران در صورتی که متوجه اشکالات شما در درست نویسی شوند برای شما ناظر تعیین می‌کنند.

شما می‌توانید با ارسال دو پارت ابتدایی اثر تاپیک نقد کاربران را ایجاد کنید.
پس از ارسال پست اول، از کاربران بخواهید تا نظرات خود را در قالب نقد درباره هر جز از رمان بازگو کنند.
«درخواست نقد توسط کاربران»

دوستان عزیز برای سفارش جلد رمان خود بعد ۱۵ پست در تاپیک زیر درخواست دهید.
درخواست جلد


چنان‌چه قصد دارید اثرتان را با تیزر تبلیغ کنید، درخواست تهیه کلیپ توسط تیم تدوین دهید.
«درخواست تیزر»

پس از 30 پارت در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید.
درخواست نقد شورا


می‌توانید پس از ویرایش اثر خود با توجه به نقد، به تاپیک زیر مراجعه کنید و بعد از خواندن شرایط و با داشتن شرایط، درخواست تگ دهید.
درخواست تگ


و پس پایان یافتن رمان، در تاپیک زیر با توجه به قوانین اعلام نمایید. حتماً تمامی پارت‌ها باید تایید ناظر را دارا باشند.
اعلام پایان رمان




با تشکر از همراهی شما
|کادر مدیریت بخش کتاب|
 
موضوع نویسنده

yeye

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Oct
4
8
مدال‌ها
1
به نام خداوند جانو خرد

تمامی اشخاص اسم ها فامیلی ها مکان ها و....... ساخته ذهن نویسنده هست

این رمان از دو جهت گفته میشه
یک از زبان نویسنده که ادبی هست
دو از زبان اشخاص که عامیانه حرف میزنند هست
 
موضوع نویسنده

yeye

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Oct
4
8
مدال‌ها
1
#پارت۱
#موآبی من

°°دریا°°

با خستگی از بیمارستان زدم بیرون و رفتم سمت خیابون(خیابان) کنار خیابون(خیابان) وایسادم و برای یه ماشین دست تکون دادم که وایساد و سوار شدم ادرس خونه رو دادمو سرمو به شیشه زدمو چشمامو از خستگی بستم.....

با صدا زدن های یکی(یه نفر) چشمامو باز کردم که دیدم رانندهِ هست کرایه ر و حساب کردمو رفتم سمت در حیاط..
با کلید درو باز کردمو رفتم داخل حیاط بعد با ده تا قدم بلند رسیدم پشت در سالن درو باز کردمو رفتم داخل...

مثل این با کلاسا یه بو کشیدم که یه پشه رفت تو دماغم اه اه اه اومدم کلاس بزارم گند زده شد بهش
اوف اوف حالا تاکی من باید عطسه کنم...

با صدای بلندی گفتم صدفـــــــــ اچههه ولی هیچ جوابی نشنیدم
تعجب کردم پا تند کردم رفتم سمت اتاقمون که دیدم رویه در با یه دست خط قشنگ نوشته بود جوجه دکتر اگه خواهرتو میخوای ساعت دوازده شب بیا به این ادرس....
ینی (یعنی) چی این اچههه
این دیگه کدوم ادمیه اچههه
دماغمو یکم ماساژدادم که عطسم قطع شه....
یکم دقت کردم ببینم ادرس کجاست شاید یکی از دوستای صدف میخواد سر به سرم بزاره چون امروز تولدمه....
وااا چرا ادرس جنگله مگه جا قطه(قطعه) که این ادرس جنگل داده....
لامذهب کی جرعت داره دوازده شب بره داخل اون جنگل نفرین شده تاریک..
البته نفرین شده نیست چون خیلی تاریکو درختاش هیچ برگی نداره همه بهش میگن جنگل نفرین شده بعد وسط جنگل کوه و سخره هس(هست)
ینیا(یعنیا) جلالعجایب خدا چی خلق کرده.....
منم که به کلی یادم رفت رو به موت بودم سریع رفتم هرچی نیاز بود جمع کردم وا از خونه زدم بیرون....
چون عجله داشتم ماشینم نداشتم همین که چشمم خورد به ماشین پسر همسایمون چشمام قلبی شد میگن کور از خدا چی میخواد دو چشم بینا میخواد همینه سریع رفتم سمت ماشین از شانس خوبم که این دفعه گرفته بود سویچ رو ماشین بود سوار شدمو پامو گذاشتم رو گاز چون تا اون جنگل شیش ساعت راه بود پامو بیشتر رو گاز فشار دادم ساعت الان پنج عصرِ اگه خدا بخواد مشگلی پیش نیاد زود میرسم.....
 
آخرین ویرایش:
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Aramesh.
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین