جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار میررزاده عشقی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط Trodi با نام میررزاده عشقی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 101 بازدید, 16 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع میررزاده عشقی
نویسنده موضوع Trodi
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Trodi
موضوع نویسنده

Trodi

سطح
4
 
مدیر آزمایشی تالار پزشکی و سرگرمی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر آزمایشی
کاربر ممتاز
Dec
5,198
9,078
مدال‌ها
3
ناید اعداد خرابی به حساب، این عید است؟

خانه خود نگر! ای خانه خراب، این عید است؟

به عزا صاحب این عید، نک از دست شماست!

هست از دست شما پاک، روانش به عذاب!

خانه تان ویران کردید ورا خانه خراب!

چون بدین جا برسید، از سر برداشت نقاب

گفت اینت بسرو کرد سوی من پرتاب!

تو نه مردی، کله مردی، بر مرد سزاست!

گفتم ای بانو: این ملت قرنیست درست

زیردست است! مرا چیست گنه، گفت: ای سست!
 
موضوع نویسنده

Trodi

سطح
4
 
مدیر آزمایشی تالار پزشکی و سرگرمی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر آزمایشی
کاربر ممتاز
Dec
5,198
9,078
مدال‌ها
3
زیردستی و زبردستی تو، در کف تست

دست بسته نشد آن مرد که دست از جان شست

هرگز از دست نرفت آن که زبردستی خواست

آخر ای مردان! از نابسلامت مردید!

این رذالت چه بود بر سر ما آوردید . . . ؟

زین سخن: دیده من تیره جهان را بردید

وین سخن کارگر اندر دل گردون گردید!

منقلب گشت هوا سخت نسیمی برخاست!

بوی این درد دل خسرو، از آن باد آمد

کاین چه بد بر سرت، ای ملک مه آباد آمد؟

من چو از خسروم، این شکوه همی یاد آمد

در و دیوار، در آن خانه، به فریاد آمد!

وین چنین روی سخن جانب خسرو آراست

کای شه از خاک برآ، ملک تو این بود؟ ببین!

حال این ملک، به عهد تو، چنین بود؟ ببین!

خطه پاک تو، ویرانه زمین بود؟ ببین!

قصر شیرین تو، این جغدنشین بود، ببین!

بیستونی ز تو ای شه، فقط اینک برپاست!

همه دار و ندار تو، به تاراج رسید!

کار ملک تو، در این دوره، به حراج رسید!

در خور تاج سرت، از همه جا باج رسید!

سر برآور، چه ببین بر سر آن تاج رسید!

نه سری بر تنی و نی ز تنی سر پیداست

زین همه شکوه چه گویم؟ که دل من خون شد!
 
موضوع نویسنده

Trodi

سطح
4
 
مدیر آزمایشی تالار پزشکی و سرگرمی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر آزمایشی
کاربر ممتاز
Dec
5,198
9,078
مدال‌ها
3
ز افق خونین خون دل من افزون شد

نقش دلبر به دل، از خون دلم، گلگون شد!

حاصل این همه خون دلم، این مضمون شد:

عید که، عید کجا، عید چه؟ این عید عزاست!
 
موضوع نویسنده

Trodi

سطح
4
 
مدیر آزمایشی تالار پزشکی و سرگرمی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر آزمایشی
کاربر ممتاز
Dec
5,198
9,078
مدال‌ها
3
ز افق خونین خون دل من افزون شد

نقش دلبر به دل، از خون دلم، گلگون شد!

حاصل این همه خون دلم، این مضمون شد:

عید که، عید کجا، عید چه؟ این عید عزاست!
 
موضوع نویسنده

Trodi

سطح
4
 
مدیر آزمایشی تالار پزشکی و سرگرمی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر آزمایشی
کاربر ممتاز
Dec
5,198
9,078
مدال‌ها
3
کوهِ الوند که شهرِ همدان دامنش است

جامهٔ سبز به بر دارد و طوطی‌منش است

صبحدم تازه چو خورشید، بدو تابد نور

سنگ‌هایش زر و آبش همه‌سو نقره‌وش است

آبشار از کمرِ کوه، چو ریزد به نظر

نقرهٔ ذوب‌شده، از سرِ زر در پرش است

دورِ شهر از دو طرف، رشتهٔ کُهساری آن

چون دو دستی‌ست که معشوقه، در آغوش‌کش است
 
موضوع نویسنده

Trodi

سطح
4
 
مدیر آزمایشی تالار پزشکی و سرگرمی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر آزمایشی
کاربر ممتاز
Dec
5,198
9,078
مدال‌ها
3
در پناهِ صفِ کُهسار، طبیعت همه‌سوی

از زُمُرُّد قلمی در کفش و نقشه‌کش است

همه‌سو دایهٔ جویی‌ست، که در تربیت است

همه‌جا طفلِ گیاهی‌ست که در پرورش است

وه! از آنگه که یکی تند نسیم، از پس که

تند و چالاک چو یک دشت سپه، در یورش است
 
موضوع نویسنده

Trodi

سطح
4
 
مدیر آزمایشی تالار پزشکی و سرگرمی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر آزمایشی
کاربر ممتاز
Dec
5,198
9,078
مدال‌ها
3
هر درختی به مصافش، سری آورد فرود

یا که در کُرنش و یا درصدد کشمکش است

وه! چه سخت است که انسان به زبانش آرد

آنچه از نقشهٔ ایوانِ جهان، در سرش است

تپه (پیر مصلی)، ز جوانی یادش

از فرِ سنجر و از شوکتِ اهخامنش است

خفته با بالش و با ناله چنین می‌گوید

گرچه اندر نظرِ ساده دهانِ خَمُش است

که نیرزد به همه لذتِ پیری خوشی‌ای

در جوانی که چراغانی مشتی کلش است

نوشی از لذتِ آنی، خوانی نیش است

تو چه دانی همه عمرت پس از آن در عطش است؟

در چنین خرگه خوش، خیمهٔ زشتِ همدان

همچو در سی*ن*هٔ گُرجی، دلِ خلقِ حبش است
 
بالا پایین