جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار مینا سراوانی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام مینا سراوانی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 82 بازدید, 3 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع مینا سراوانی
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9

اشعار مینا سراوانی
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
زندگی، مستی که بی می، مسـ*ـت ساغر می شود
هر دروغش پای مستی، راست باور می شود

هرچه سختی می کشم، آسایشی در کار نیست
خنده ام با گریه ام پس کی برابر می شود؟

هی عروسک دست من داد و سرم را گرم کرد
یک زن نازا مگر اینگونه مادر می شود؟

منتظر هستم که قابیلی بیاید دیدنم
لحظه ای که زندگی با من برادر می شود

هر زمانی آمدی، دیوار دیدی دور من
وقت ترک من ولی، دیوارها در می شود

عاقبت یک برکهء کم عمق غرقش می کند
آنکه در خشکی به ظن خود شناگر می شود!

جای تحسین کردن شعرم، به دردش فکر کن
زخم، کاری تر که باشد، شعرها تر می شود
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
روبه رویم هستی اما فاصله طولانی است
پنجره در کنج زندان هم خودش زندانی است

خانه ام را هم تکاندم، آه... اما باز هم
آسمان سی*ن*ه ام انگار خوزستانی است!

گاه دختر... گاه زن... ناگاه مادر می شوم
این تعادلها مگر حفظش به این آسانی است!

چتر می خواهد تنم اندازهء آغوش تو
روزهایی که هوای خانه ام بارانی است

دست دور گردنم از بی تویی انداخته ست
بغض سنگینی که در این سینهء توفانی است

وقت کم می آورم تا از خودم بیرون روم
وقت کم می آورم، دیوارها سیمانی است

در وطن تنها شدن را لحظه ای حس کرده ای؟
این تمام روزهای یک زن ایرانی است
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
دلگیرم از شهری که با من سرد کرد او را
آشفته کرد اوضاع این آشفته گیسو را

از غصه ام می خورد غصه روزگاری او
بیهوده است اینکه کنم پرچین ابرو را

خون می خورم، خون می چکد از دوری اش چشمم
از جان من دورش کنید این عشق زالو را

هر لحظه تنهایی، خیالش خواب من را کشت
کی رحم کرده خوی شیری، خواب آهو را؟

ظرفش شکستم بارها با اینکه مجنونم
اما نمی خواهد ببیند پیچش مو را

من را نمی خواهد، نمی خواهد، نمی خواهد
می خواهمش، می خواهمش، می خواهمش او را
 
بالا پایین