- Nov
- 7,193
- 9,196
- مدالها
- 7
ناتورالیسم مکتبی است که احساس و عاطفه و تخیل را کنار می گذارد و بر واقعیت های طبیعت و اصول و قانون های علمی تکیه دارد. انسان را موجودی اسیر در چنگال غریزه های خود و وراثت و قانون های طبیعی می شناسد. این مکتب که در سال های پایانی سده ی نوزدهم میلادی پدید آمد، پیروان چندانی جز در اروپا نیافت. امیل زولا نویسنده فرانسوی، تورگنیف نویسنده روسی و جورج الیوت نویسنده انگلیسی از پیشگامان این مکتب بودند.
ناتورالیسم نه تنها یک اسلوب بلکه سیستمی از نظریات استهتیک ( زیبایی شناسی)است که در نیمه دوم سده ی نوزدهم پدید شد و پایه فلسفی آن مکتب پوزیتیویسم اوگوست کنت و هربرت اسپنسر و هیپولیت تن (Hippolyte Taine ) و دیگران بود
ناتورالیسم یا طبیعتگرایی رخنه در روندهای ماهوی و عمقی واقعیت را وظیفه ی خود نمیشناسد، بلکه کافی میداند که خلاقیت هنری به کپی کردن اشیا و پدیدههای تصادفی و انفرادی واقعیت بپردازد.
امیل زولا را معمولن از برجستهترین نمایندگان این اسلوب و مکتب یاد میکنند این مطلب درست است ولی خلاقیت هنری زولا غالبن با نظریات تئوریک او در تضاد بوده است و این خود نمودار متناقض بودن بینش استهتیک طبیعت گرایان است، زولا نظریات تئوریک خود را در آثاری مانند رمان تجربی (١۸۸۰) و طبیعتگرائی در نمایش (١۸۸١) بیان داشته است. خلاصه ی این تئوری آنست که پدیدههای زیستی (بیولوژیک) و اجتماعی دارای یکسانی و اینهمانی است و هنر از سـ*ـیاست و اخلاق مستقل است. ولی زولا همان گونه که گفتیم خود نتوانست در آثار برجستهای که آفرید این تئوری را به کار ببندد و نوعی واقع گرایی در فعالیت هنری او خود را با قوت نشان میدهد.
ناتورالیسم نه تنها یک اسلوب بلکه سیستمی از نظریات استهتیک ( زیبایی شناسی)است که در نیمه دوم سده ی نوزدهم پدید شد و پایه فلسفی آن مکتب پوزیتیویسم اوگوست کنت و هربرت اسپنسر و هیپولیت تن (Hippolyte Taine ) و دیگران بود
ناتورالیسم یا طبیعتگرایی رخنه در روندهای ماهوی و عمقی واقعیت را وظیفه ی خود نمیشناسد، بلکه کافی میداند که خلاقیت هنری به کپی کردن اشیا و پدیدههای تصادفی و انفرادی واقعیت بپردازد.
امیل زولا را معمولن از برجستهترین نمایندگان این اسلوب و مکتب یاد میکنند این مطلب درست است ولی خلاقیت هنری زولا غالبن با نظریات تئوریک او در تضاد بوده است و این خود نمودار متناقض بودن بینش استهتیک طبیعت گرایان است، زولا نظریات تئوریک خود را در آثاری مانند رمان تجربی (١۸۸۰) و طبیعتگرائی در نمایش (١۸۸١) بیان داشته است. خلاصه ی این تئوری آنست که پدیدههای زیستی (بیولوژیک) و اجتماعی دارای یکسانی و اینهمانی است و هنر از سـ*ـیاست و اخلاق مستقل است. ولی زولا همان گونه که گفتیم خود نتوانست در آثار برجستهای که آفرید این تئوری را به کار ببندد و نوعی واقع گرایی در فعالیت هنری او خود را با قوت نشان میدهد.