- Oct
- 9
- 161
- مدالها
- 1
نام اثر:ترانه زندگی
نویسنده: فاطمه بازگر
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
عضو گپ نظارت S.O,W(9)
خلاصه:
به آسمان مینگرم، به ستارهها. ستارهها؟ آه شک دارم که آنها ستاره باشند. آیا باید پناه گیرم؟ پناه از ضربه بعدی فلک! فلکی که گویا جز من ضربهگیر دیگری نیافته بود.
مینگرم به دفتر باز شده زندگیم، به اینکی که پسوند گذشته آیندهاش را هلاک کرده. آری، من به جلو نمیروم، هرگز! بلکه فرداهای من زنجیرهای گذشتهایست که نمیدانم از کجا روییده.
یک گیاه خارداری که با اشکهایم سیراب گشته و فروغ چشمانم را ربوده.
من نقشی در این فردای سیاه نداشتم، فردایی که طی شده بود! در این گذر معکوسوار ثانیهها هیچ بودم؛ اما آنها... آنهایی که آمدند و زدند، آنانی که من را وارد این بازی شوم کردند، این هیچ را نیست کردند، دگر حتی هیچ هم نبودم.
به راستی زندگی چه بود؟ چرا تنها ترانهاش طنین انداز گوشهای خستهام میشد؟ چرا نمیشد آن را لمس کرد؟
نویسنده: فاطمه بازگر
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
عضو گپ نظارت S.O,W(9)
خلاصه:
به آسمان مینگرم، به ستارهها. ستارهها؟ آه شک دارم که آنها ستاره باشند. آیا باید پناه گیرم؟ پناه از ضربه بعدی فلک! فلکی که گویا جز من ضربهگیر دیگری نیافته بود.
مینگرم به دفتر باز شده زندگیم، به اینکی که پسوند گذشته آیندهاش را هلاک کرده. آری، من به جلو نمیروم، هرگز! بلکه فرداهای من زنجیرهای گذشتهایست که نمیدانم از کجا روییده.
یک گیاه خارداری که با اشکهایم سیراب گشته و فروغ چشمانم را ربوده.
من نقشی در این فردای سیاه نداشتم، فردایی که طی شده بود! در این گذر معکوسوار ثانیهها هیچ بودم؛ اما آنها... آنهایی که آمدند و زدند، آنانی که من را وارد این بازی شوم کردند، این هیچ را نیست کردند، دگر حتی هیچ هم نبودم.
به راستی زندگی چه بود؟ چرا تنها ترانهاش طنین انداز گوشهای خستهام میشد؟ چرا نمیشد آن را لمس کرد؟
آخرین ویرایش توسط مدیر: