- Jan
- 32
- 114
- مدالها
- 1
عنوان : نجات من
اثر: Bahar_89
ژانر : عاشقانه ، اجتماعی ، تراژدی
عضو گپ نظارت S.O.W(11)
خلاصه :
میگویند معجزه زمانی رخ میدهد که بذر ناامیدی را در دل کاشته باشی ، درست زمانی که دامنی آلوده به گناه داشتم و خدایی را باور نداشتم.
دیدمش!
ساعتها میخ چشماناش بودم ، عطر و بو خوشاش هوش از سرم برده بود.
او بوی بهشت میداد ، مرحمی بود بر روی زخمهای درمان نداشتهام.
وقتی درگیر چشمانش شدم ، نگاهش ، پر بود از حرفهای ناگفته ، حرفهای نزده و دلی گرفته .
شرمسار بودم ، چشماناش سخن گفت.
سرزنشم نکرد ، اما صدای دل شکستهاش تا مغز و استخوانم را سوزاند.
آری ، او معجزهای از جنس خدا بود.
اثر: Bahar_89
ژانر : عاشقانه ، اجتماعی ، تراژدی
عضو گپ نظارت S.O.W(11)
خلاصه :
میگویند معجزه زمانی رخ میدهد که بذر ناامیدی را در دل کاشته باشی ، درست زمانی که دامنی آلوده به گناه داشتم و خدایی را باور نداشتم.
دیدمش!
ساعتها میخ چشماناش بودم ، عطر و بو خوشاش هوش از سرم برده بود.
او بوی بهشت میداد ، مرحمی بود بر روی زخمهای درمان نداشتهام.
وقتی درگیر چشمانش شدم ، نگاهش ، پر بود از حرفهای ناگفته ، حرفهای نزده و دلی گرفته .
شرمسار بودم ، چشماناش سخن گفت.
سرزنشم نکرد ، اما صدای دل شکستهاش تا مغز و استخوانم را سوزاند.
آری ، او معجزهای از جنس خدا بود.
آخرین ویرایش توسط مدیر: