جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب نخ نامرئی... .

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته معرفی کتب نشر توسط Hera. با نام نخ نامرئی... . ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 205 بازدید, 0 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته معرفی کتب نشر
نام موضوع نخ نامرئی... .
نویسنده موضوع Hera.
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Hera.
موضوع نویسنده

Hera.

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
4,122
18,196
مدال‌ها
3

  • نویسنده: پاتریک کارست
  • مترجم: آناهیتا حضرتی کیاوندانی
  • ناشر: انتشارات پرتقال

معرفی کتاب نخ نامرئی

پاتریک کارست در کتاب نخ نامرئی داستان دوقلوهایی را روایت می‌کند که در یک شب طوفانی، صدای رعدوبرق آن‌ها را حسابی ترسانده است. اما مادر برای این موضوع راهکار خلاقانه‌ای دارد... نویسنده در این کتاب پرفروش از طریق داستانی ساده و جذاب، راهی را به بچه‌ها آموزش می‌دهد که بتوانند بر اضطراب جدایی خود غلبه کنند.

درباره کتاب نخ نامرئی

میان ما و کسانی که دوستشان داریم، هیچ‌گاه فاصله‌ای نمی‌افتد. حتی اگر دیگر در میان ما زندگی نکنند، یا در کشوری بسیار بسیار دور ساکن باشند. چرا که ما و عزیزانمان با رشته‌نخی نامرئی به یکدیگر گره خورده‌ایم. ما نخ را نمی‌بینیم، اما همیشه آنجاست و تا زمانی که قلبمان پر از عشق باشد، آن نخ ما را به یکدیگر وصل می‌کند. این ایده‌ی اصلی پاتریک کارست (Patrice Karst) در کتاب نخ نامرئی (The invisible string) است.

همه چیز از یک شب طوفانی شروع شد. دوقلوهایی به نام لیزا و جرمی راحت در تخت‌هایشان خوابیده بودند که صدای وحشتناک رعدوبرق آن‌ها را از خواب بیدار کرد. آن‌ دو وحشت‌زده و هراسان به سمت اتاق مادرشان دویدند تا شاید با دیدن او کمی آرام‌تر بگیرند. مادر اما قبول نکرد که لیزا و جرمی آن شب را در اتاق او بگذرانند.

او به فرزندانش اطمینان داد که هر اتفاقی هم که بیفتد، آن‌ها با هم هستند. اما مگر همچین چیزی ممکن بود؟ آن هم وقتی که مامان تو اتاق خودش بود و بچه‌ها تو اتاق خودشان؟ اینجا بود که بچه‌ها از راز نخ نامرئی باخبر شدند... زمانی که لیزا و جرمی به تخت‌هایشان بازگشتند، دیگر وحشت‌زده نبودند. چرا که می‌دانستند از آن‌هایی که دوستشان دارند، دور نیستند.

آناهیتا حضرتی این کتاب تحسین‌شده را به فارسی بازگردانده و انتشارات پرتقال آن را منتشر کرده است. داستان شیرین این کتاب می‌تواند به کودکانی که اضطراب جدایی دارند و با دور شدن از مراقبین به وحشت می‌افتند، کمک کند تا بهتر با ترس خود روبه‌رو شوند.


5401648002842677.jpg

5401648002842677.jpg
 
بالا پایین