جامعه شناسان احساسات، اعم از ساختمند يااثباتگرا، به دنبال محرك هاي اجتماعي مي گردند تا از اين طريق بينش هاي جامعه شناختي جديدي را در مورد
مقوله اي كه قبلاً به شكلي منحصربه فرد يك پديده
فيزيولوژيكي- رواني قلمداد مي شد معرفي كنند،. اما
خود فيزيولوژيست هاي رواني هم كه به مطالعه
احساسات مي پردازند در موضع گيري پيرامون آن به دو دسته تقسيم مي شوند كه اين تقسيم بندي تأثيراتي را روي ديدگاه جامعه شناسان به جا گذاشته است.