- Aug
- 8
- 47
- مدالها
- 2
نقابت را بردار. جهان پر از نقابداران ترسناکیست، که از آشکار شدن آنچه پشت نقاب نهفته است؛ بیمناکند.
نقابت را بردار. آدمی در طول زمان، تعریفی از شکستهای پیاپی است، که واقعا او را تعریف نمیکنند.
نقابت را بردار. میدانم، درون ات چه میگذرد، میدانم که از اعتماد کردن ترسیده ای.
نقابت را بردار. زخم های گذشته ات را، مبنای ترس و بی اعتمادی قرار نده. من تو را دیده ام. از من نترس. به من بگو، پشت آن نقاب دلربا، چه پنهان کرده ای. چهره دلرباتر ات را نشانم بده.
نقابی را بردار، که دلیل بقایت بوده است. نقابی که، تو را از دوباره زخمی شدن، محافظت کرده است. خواسته زیادی است، میدانم. اما چه زیباست، وقتی آن را برمیداری. در دنیایی که، همه نقاب به چهره زده اند.
نقاب تو، زیباست. چون نقاب توست. اما، من آمده ام تا تو را دوست داشته باشم؛ نه نقاب را. هراسان نباش، وقتی که از زیر نقابت چیزی نمایان میشود. من راز دار خوبی هستم. به کسی نمیگویم. رفتارم عوض نمیشود. خودم میمانم. من آمده ام تا دوستت داشته باشم.
نقابت را بردار …
نقابت را بردار. آدمی در طول زمان، تعریفی از شکستهای پیاپی است، که واقعا او را تعریف نمیکنند.
نقابت را بردار. میدانم، درون ات چه میگذرد، میدانم که از اعتماد کردن ترسیده ای.
نقابت را بردار. زخم های گذشته ات را، مبنای ترس و بی اعتمادی قرار نده. من تو را دیده ام. از من نترس. به من بگو، پشت آن نقاب دلربا، چه پنهان کرده ای. چهره دلرباتر ات را نشانم بده.
نقابی را بردار، که دلیل بقایت بوده است. نقابی که، تو را از دوباره زخمی شدن، محافظت کرده است. خواسته زیادی است، میدانم. اما چه زیباست، وقتی آن را برمیداری. در دنیایی که، همه نقاب به چهره زده اند.
نقاب تو، زیباست. چون نقاب توست. اما، من آمده ام تا تو را دوست داشته باشم؛ نه نقاب را. هراسان نباش، وقتی که از زیر نقابت چیزی نمایان میشود. من راز دار خوبی هستم. به کسی نمیگویم. رفتارم عوض نمیشود. خودم میمانم. من آمده ام تا دوستت داشته باشم.
نقابت را بردار …