"به نامخدا"
۱عنوان
عنوان کوتاه و مناسبی بود و بهخاطر میموند. از کلمات کلیشهای برای عنوان استفاده شده. عنوان با محتوای دلنوشته تا حدودی هماهنگی داره ولی عنوان گیج کننده است و فهمیدنش سخت. و درکل برات یه توضیحاتی راجعبه معنی عنوان میگم.
خب معنی معشوق میشه:مردی که مورد محبت زنی واقع شده باشد، در واقع مردی که مجبوب زنی باشد.
پس اگر منظور شما از معشوق معشوق اصرار بر این کلمه است، معنی را درست رساندهاید. ولی اگر منظور شما از معشوق معشوق، درواقع کسی است که معشوقِ شخصیت عاشق اوست، باید از عنوان "معشوقِ معشوقه" استفاده کنید. چون معشوقه معنی زنی است که محبوب مردی باشد.
۲_ مقدمه
مقدمه کوتاهی داشتی و نسبتا خوبی داشتی. ولی با ژانرت هماهنگ نبود!
بهتر بود ژانر دلنوشته رو عاشقانه،تراژدی اعلام میکردی.
همچنین زیاد مقدمهای نبود که خواننده رو ترغیب کنه! بهتر بود در مقدمه از جملاتی با آرایههای مختلف استفاده میکردی و بیشتر و کاملتر دلنوشته رو درش توضیح میدادی.
۳_آرایههای ادبی
در این قسمت متن از تضاد استفاده شده:
🔹️تبریک میگویم
خوشبختیشان را
و تسلیت میگویم مرگ روحم را
"تبریک، تسلیت"
بهتر بود از آرایه های بیشتری برای زیبا تر شدن متنت استفاده میکردی.
مثلا از سجع که به معنی توازن کلمات هست.
مانند:
من هر لحظه تورا پرستیدن.
من هر ثانیه تورا عشق ورزیدن.
زیبایی این لحظه به این است،مانند پروانه دورت چرخیدن!
۴_توصیفات
اولین نکته در اینجا هست:
🔹️قلبم روی هزار میکوبد
آنقدر بلند...
که شک دارم بقیه هم میشنوند یا نه
بهتر بود بهجای " که شک دارم بقیه هم میشنوند یا نه" مینوشتی
" که یقین ندارم دیگران صدایش را نشنوند".
❌تلخ است مانند یک اسپرسوی داغ
که زبان میسوزاند و کام را تلخ
بعضی ها هم اسپرسو دوست دارند.مگر نه؟
اینجا بهتر بود بهجای کلمه "اسپرسو" از "قهوه" استفاده میکردی تا لحن ادبیت حفظ بشه.
پس پیشنهادم:
✅تلخ است مانند یک قهوهی داغ
که زبان میسوزاند و کام را تلخ
بعضی ها هم قهوه دوست دارند.مگر نه؟
🔹️قدم بر میدارم تق... تق... تق ...
به سویش میروم
بهنظرم بهتر بود دراینجا بهجای استفاده از لفظ "تق" برای توصیف اون لحظه از کلمهی دیگری استفاده میکردی.
❌به پای هم پیر شوید
امشب من پیر شدم
✅بهپای هم پیر شوید.
امشب هم من پیر شدم.
بهتر بود در اینجا از واژه "هم" استفاده میکردی.
در کل توصیف لحظاتت خوب بود و خواننده میتونست اون لحظه رو کاملا درک کنه.
۵_انسجام
هر جمله و پارت کامل شده بود و از شاخهای به شاخهی دیگر نپریده بودی و انسجام رعایت شده بود.
۶_ هدف
هدف دلنوشته برجسته ومشخص بود.
و هدفهایی که من متوجهشون شدم: نشان دادن غم دختر به سبب شکست عشقی،دلگیر بودن آن از ادواج عشق سابقش،بیتوجه بودن عشق سابقش به او و نشان دادن بیخیالی او نسبت به ناراحتیِ دختر.
۷_ لحن یا بافت
بافت کامل دلنوشته ادبی بود و این موضوع رعایت شده بود و مشکلی در این خصوص وجود نداشت.
۸_ رعایت اصوال نگارشی
بیشترین و برجستهترین اصولی که رعایت نشده بود، "نیمفاصله" بود.
حدودا در هرپارت یک یا دو نیمفاصله فراموش شدهبود.
برای مثال در مقدمه:
❌معشوقِ معشوق در پیش دیدگانم از آن دیگری میشود
جیغ و سوتشان برایم ناقوس مرگ مینوازند
کسی شکستنم را ندید؟
وقتی برای معشوق زار میزدم، کسی ندید مرگم را؟
✅معشوقِ معشوق در پیش دیدگانم از آنِ دیگری میشود.
جیغ و سوتشات برایم ناقوس مرگ مینوازد.
کسی شکستنم را ندید؟
وقتی برای معشوق زار میزدم، کسی مرگم را ندید؟
اولین نکتهای که رعایت نشده، گذاشتن حرف صدادار برای کلمات هست.
برای اینکه خواننده گیج نشه.
دومین نکته نیمفاصله هست که توی مقدمه رعایت نشده.
❌مینوازد
✅مینوازد.
باید بعد از هر فعل نقطه بزاری که این نکته هم معمولا رعایت نشده.
نکته بعدی اینه که بهتره سعی کنی جای فاعل و مفعول رو عوض نکنی. مثلا:
❌کسی ندید مرگم را؟
✅کسی مرگم را ندید؟
مثال های بیشتر:
❌حجلهنشینِ عروسش میشود
و من زار میزنم
برای کسی غیر از من میشود
و من زار میزنم..
زار میزنم به بخت سیاهم
و برای هزارمین بار آرزوی مرگ میکنم
✅حجلهنشینِ عروسش میشود.
و من زار میزنم.
برای کسی غیر از من میشود.
و من زار میزنم...
زار میزنم به بخت سیاهم.
و برای هزارمین بار آرزوی مرگ میکنم.
دراین قسمت نیمفاصلهِ فعلهای: میشود، میزنم، و میکنم رعایت نشده بود. همچنین وقتی از "..." استفاده میشه نباید بیشتر یا کمتر نقطه بزاریم! فقط ۳ تا نقطه.
و بازهم اینکه در پایان هر فعل نقطه فراموش نشه.
۹_سخن منتقد
دلنوشته جالبی بود. اگر سعی کنی اصوالی که گفتم رو رعایت کنی،قطعا در دلنوشته های بعدی موفق و بهتر خواهی بود. قلمت پایدار.🌹