با سلام و وقت بخیر خدمت دلنویس عزیز!
عنوان:
عنوان دلنوشته «آدمک چوبی» انتخاب شده است، که به دو بخش تقسیم میشود.
«آدمک+چوبی»
آدمک به معنای ادم ساختگی است.
چوبی به معنای پوشیده از چوب است.
از لحاظ معنایی، عنوان دلنوشته معنا شد و معنای واضحی را هم در بر گرفته است.
از لحاظ استاندارد، عنوان جالب و جذب کنندهای برای دلنوشته انتخاب شده است، واژههای آدمک و چوب، برای خواننده واژههای آشنایی هستند، امّا وقتی خواننده عنوان را میخواند، خواه یا ناخواه به یاد پینوکیوای میافتد که آدمک چوبی بود و داستانهای خودش را داشت در نتیجه عنوان خوبی برای دلنوشته برگزیده شده است و کلیشهای محسوب نمیشود.
ژانر:
ژانر دلنوشته «عاشقانه و تراژدی» انتخاب شده است، پس در این صورت باید در تمام پارتهای دلنوشته، ژانر احساس و از سوی خواننده دریافت شود، که این مسئله انجام شده است و خواننده به خوبی با خواندن تک به تک کلمات میتواند بدون دانستن ژانر، آن را با خواندن دلنوشته حدس بزند.
مقدمه:
مقدمه دلنوشته از لحاظ مفهوم، درک و دریافت آن از سوی خواننده کاملاً واضح است و برای خواننده خواندن آن دشوار و پیچیده نیست، در نتیجه مقدمهی خوبی برای دلنوشته انتخاب شده است امّا در آن دو اشکال نگارشی که اینها بودند «بی وفایی و فراموشی ها» وجود داشت.
انسجام:
انسجام پارتها بهطور کلی رعایت شده است امّا در برخی از پارتها کم یا زیاد بودن نوشته مشاهده میشود.
برای مثال این پارت...
آدمک!
من غصه دارم، درد دارم، اشک دارم،
من تو را میخواهم!
گر نباشی، خنده معنایی ندارد.
گر نیایی، زندگی تاب ندارد.
آدمک خسته شدم من، برگرد!
و این پارت...
آدمک!
تو نیامدی و این آخرین نوشته است که با دستان ناتوانم برایت مینویسم!
این را بدان که من دوستت خواهم داشت!
تو نیامدی ولی بدان این دیوانه، دیوانه وار دیوانه ات میماند!
حتی اگر نباشم، بدان یادت در ذهنم باقی خواهد ماند.
بدان سخت ترین مجازات عشق، نصیب من شد.
و چه دردناک است که در لحظه آخر مرگ صدایی بشنوی، صدایی سرشار از دردِ عشق که مینالد:
آدمک خسته شدم من، برگرد!
هدف:
هدف فرعی دلنوشته، نشان دهندهی حس ترحمآمیز و التماسگونهی عاشق است که از معش*وقش درخواست آمدن میکند.
هدف اصلی دلنوشته، نشان دهندهی حس تنهایی و بیکسی عاشق است که حتی تا آخرین لحظهی عمرش منتظر معش*وقش میماند امّا باز هم معش*وقش نمیآید.
آرایهی تکرار:
در دلنوشته آرایهی تکرار با تکرار دو جمله یعنی «آدمک بغض دارم، برگرد! و آدمک خسته شدم من، برگرد!» به کار گرفته شده است.
لحن یا بافت:
لحن دلنوشته ادبی انتخاب شده، که کاملاً رعایت شده است.
رعایت اصول نگارشی:
در دلنوشته، سه نوع اشکال وجود داشت.
اوّلین اشکال واژگانی بودند که به صورت اشتباه تایپ شده بودند. برای مثال « میدانی، هیچکس، هرآنکس، بی خبر، بی درنگ، میشد، مانده ام، کرده ای، سلول های، تک تک، آنگونه، بی تو، سخت ترین، دیوانه وار، دیوانه ات، ازدستانت، انداخته ای، بی حس، نمیتوانی و آنقدر» این واژگان که تایپ اشتباهی داشتند.
دوّمین اشکال جملاتی بودند که در آخر آنها فعل قرار داده نشده بود. برای مثال «کجایی تا ببینی موی سپیدم را، من سربازت و روزهایی که خندههایم از ته دل بود و گریههایم، از سر شوق.» که جملهبندی اشتباهی داشتند.
و سوّمین اشکال که آخرین اشکال هم هست، اینکه در دلنوشته از علامت تعجّب «!» بسیار استفاده شده بود و این به خودیِ خود یک نقطهی منفی برای دلنوشته محسوب میشود.
سخن منتقد:
اوّل از همه خدمت دلنویس عزیز خسته نباشید عرض مینمایم و در وهله دوّم برایشان آرزوی آثار بیشتر را دارم.