جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد ادبی نقد ادبی سرخرگ خشکیده | NILOFAR

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط DELVAN. با نام نقد ادبی سرخرگ خشکیده | NILOFAR ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 222 بازدید, 3 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد ادبی سرخرگ خشکیده | NILOFAR
نویسنده موضوع DELVAN.
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ویتامین
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

DELVAN.

سطح
5
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
4,120
24,770
مدال‌ها
6
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تایپک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
@NILOFAR
منتقد شما: @vitamin
مدیریت تالار ادبیات | دلربا :)
 

ویتامین

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
8,748
23,195
مدال‌ها
10
به نامش و در پناهش.
با سلام و وقت بخیر، خدمت دلنویس عزیز!

عنوان:
عنوان دلنوشته «سرخرگ خشکیده» بود، که به دو بخش تقسیم می‌شود.
که به این صورت «سرخرگ+خشکیده» است.
«سرخرگ» به عنوان نهاد و «خشکیده» به عنوان فعل آمده است.
سرخرگ به معنای رگی است، که خون را از قلب به نقاط مختلف بدن می‌رساند.
خشکیده به معنای از کار افتاده و خشک شده است.
از لحاظ معنایی، کلمات معنی شدن و معنا‌هایی متضاد با یکدیگر داشتند.
از لحاظ استاندارد، کلمات کلیشه‌ای نبودن، زیرا همان‌طور که گفتم معناهای کلمات با یکدیگر تضاد داشتند و به همین دلیل عنوان دلنوشته به راحتی می‌تواند خواننده جذب کند و در این حال که می‌توان عنوان دلنوشته را به راحتی معنا کرد ولی با این حال باز هم یک معنا مفهومی دارد، که این نکته از نظر خواننده می‌تواند جذاب باشد.

ژانر:
ژانر دلنوشته تراژدی، عاشقانه بود، که باید ۵۰ درصد دلنوشته تراژدی و ۵۰ درصد مابقی عاشقانه باشد، که کاملاً این اصل رعایت شده بود و خواننده می‌توانست حتی بدون دانستن ژان دلنوشته بعد از خواندن دلنوشته نوع ژانر تشخیص دهد که این نکته قابل ارزشی برای دلنویس است.

مقدمه:
مقدمه، مهم‌ترین اصل برای یک دلنوشته یا رمان است، که خواننده با خواندن آن مفهوم کلی دلنویس یا نویسنده را درک می‌کند. مقدمه دلنوشته نه بسیار پیچیده بود، که خواننده را گمراه کند و خواننده مجبور بشود بار‌ها مقدمه را بخواند تا مفهوم آن را درک کند و نه خیلی سطحی بود که ساده به نظر برسد و در کل مقدمه خوبی برای دلنوشته بود.

انسجام:
انسجام پارت‌ها به طور کلی رعایت شده بود و پارت‌ها منظم بود امّا یک امّا‌ای اینجا وجود دارد. با کمی توجّه می‌توان دید که در چند پارت که زیاد هم نیست انسجام کلی رعایت نشده. برای مثال:
این پارت...
می‌دانی؟
گویی مرا تعویذ چشمانت کرده بودی؛
که با رفتنت
شیشه‌ی عمر این تعویذ را هم با خود بردی... .
و این پارت...
می‌دانی؟
رفتن تو با رفتن احساساتم یکی شد.
وقتی رفتی نقطه‌ی حیات زندگی‌ام را هم بردی؛
اکنون چه در رگ‌هایم، چه در قلبم چه هر چیزی که می‌دانی؛
بعد از رفتن تو تبدیل به کویری بی‌آب شد،
اکنون باید با درد جدایی بسازم
ولی... ولی آن کیست که بدون نفس زنده می‌ماند.
که اگر اینجا هم انسجام رعایت میشد، بهتر بود.

هدف:
هدف فرعی دلنوشته نشان‌دهنده، غم از دست دادن معشوق و حس عاشقانه، عاشق به معشوق بود.
هدف اصلی دلنوشته نشان دهنده، دلتنگی و پشیمان بودن عاشق از نگفته‌هایش به معشوق بود.

لحن یا بافت:
لحن دلنوشته ادبی بود، که به درستی رعایت شده بود.

رعایت اصول نگارشی:
اصول نگارشی دلنوشته به طور کلی رعایت شده بود امّا استفاده از آنها بسیار در دلنوشته یا رمان مهّم است که در دلنوشته جاهایی وجود داشت که استفاده نشده بود. برای مثال...
این پارت...
از این سنگ سیاه کذایی تنفر دارم،
از اسم حکاکی شده‌ات تنفرم دارم
بیا و فقط درمان این کابوس‌ها باش
بیا و برایم از نرفتنت بگو؛
بیا و بگذار آن صدای طنین‌بخشت را بشنوم... .
در پایان کلمه «دارم» نقطه گذاشته می‌شود و در پایان کلمه «باش» از ویرگول استفاده می‌شود.
و این پارت...
ثانیه‌ها گویی با هم سرعت گرفته‌اند؛
ولی من... ولی گویی من در زمان ایستاده‌ام
نه حرکت دیگران را می‌دانم،
نه صدای گریه‌های این و آن را می‌شنوم
نه آن تصویری که به قاب گرفته‌اند را می‌بینم.
آری!
اکنون دنیایم سیاه و پر از سکوت است... .
در پایان کلمه «ایستاده‌ام» از ویرگول استفاده می‌شود و در پایان کلمه «می‌شنوم» هم باز از ویرگول استفاده می‌شود.
پارت‌های دیگری هم بود که عبارتند از پارت‌های ۴، ۵، ۷، ۱۵، ۱۶، ۱۹ و ۲۲ که اگر بروید و نگاه کنید، متوجه خواهید شد.
همچنین در این پارت کلمه «شنیدن» اشتباه تایپ شده است.
اشک‌هایم گویی
رقابتی پابه‌پایی دارند، بدون لحظه‌ای درنگ
برای تامل این لحظات، پشت سر هم فرود می‌آیند.
آری!
با شندین اسمت گویی پایانه‌های اشک‌هایم را حس می‌کنی... .
چگونه شد که فرسنگ‌ها از صدایت دور شدم؟

سخن منتقد:
اوّل از همه خسته نباشید خدمت دلنویس عزیز، به خاطر دلنوشته‌ی زیبایشان و در نتیجه با این‌که تراژدی بود امّا دلنوشته‌ای با مضمون و مفهوم دلنشینی بود.
همچنین یک نکته‌ای جا داره بگم که در این پارت دلنویس از کلمه «تعویذ» که به معنای طلسم و جادو است، استفاده کرده و خیلی جالب بود، که دلنویس به جای استفاده از کلمه طلسم در پارت از کلمه تعویذ استفاده کرده است.
می‌دانی؟
گویی مرا تعویذ چشمانت کرده بودی؛
که با رفتنت
شیشه‌ی عمر این تعویذ را هم با خود بردی... .
 
معاون اجرایی بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,592
12,272
مدال‌ها
14
و مچکرم از نقد زیباتون‌.
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: vitamin
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین