●۱. اجزا و عناصر:
۱. موضوع:
خلاصه ایده: ایده راجب به دو نقش اصلی دختر و پسر است. پسری به نام کیاراد که به دنبال انتقام از فردی است که گویا خواهرش در زمانی در چنگال دست او بوده و از آن ور دختری به نام افرا که لقب ستارهی پاریس در زندگی خود سختیهای بسیاری کشیده که در رفتارش تاثیر زیادی داشته، به همراه هانا دوستی که از بچگی با او بزرگ شده و مانند یک خواهر برای او است برای ماموریتی به لندن میروند. در آنجا آنها با کیاراد و کیان روبهرو میشوند و شروع همکاری را آغاز میکنند. افرا و هانا میخواستند به هتل بروند ولی به دلیل مشکلات فنی مجبور به رفتن خانهی کیاراد میشوند. در آنجا اتفاقاتی نمیافتد تا زمانی که شخصیتی به نام کلارا وارد میشود و گویا قبلا اشتباهی افتاده است که او کیاراد را عشق خود میداند.
او در خانهی کیاراد آمده و کارهایی میکند که باعث عصبانیت کیاراد میشود و در آخر با داد و فریادهای کیاراد او به شدت میترسد و تحقیر میشود. کیاراد دستور میدهد که او را از خانهاش بیرون بیاندازد ولی با آن همه داد و فریاد هیچک.س متوجه حضور آن دختر نمیشود.
بعد از مدتی آنها به مهمانی دعوت فردی به نام گارنیر و برادر زادهاش آیهان دعوت میشوند. در آن مهمانی کیان هانا را نامزد خود و افرا را نامزد کیاراد میداند که این باعث تعجب همه میشود حتی آن سه نفر دیگر زیرا کیان این را بدون اطلاع قبلی انجام میدهد. بعد از مهمانی کیاراد و افرا قبول نمیکنند تا نامزد هم باشند ولی هانا این را به اجبار قبول میکند. و افرا هم از آن خانه میرود و متوجه میشود برادری دارد و... .
کلیشه ایده اثر شما کمتر از پنجاه درصد است. ایده، تنها شامل ایده کلی رمان نمیشود، مونولوگ، دیالوگ، توصیفات و... همه باید ایدهای نو داشته باشند.
۲. درون مایه:
اثر شما طبق ژانر غالب یعنی ژانر جنایی باید نمودی از قتل، جنایت، خلاف و... باشد که از ابتدای داستان شروع میشود و تا اخر ادامه دارد ولی نقشش کمی کمرنگ شده است. از ابتدا که به قتل دختر بچهای اشاره کرده بود و در ادامه به شکنجه، جنایت و... که ادامه دارد.
ژانر دوم انتخابی که ژانر تراژدی است در ابتدا شروع شده بود و به غم و اندوه پسری که خواهرش را از دست داده و در ادامه به دردهایی که افرا در گذشته کشیده است پرداخته بود. ولی ژانر تراژدی به پایانی غمگین و تراژدی و مرگ شخصیت اصلی ختم میشود ولی از آنجایی که رمان به اتمام رسیده، هیچ اثری از غم و اندوه دیده نمیشود و تنها به مرگ شخصیتی اشاره کرده بود که هیچ شناختی از او نداشتیم و تنها در همان آخر نامی از او برده شده بود.
ژانر سوم که ژانر آخر حساب میشود، ژانر عاشقانه است و باید نمودی از مسائل عاشقانه باشد که تا به اینجای داستان تنها میتوان به عشق کلارا به کیاراد اشاره کرد که نقش بسیار کمرنگی هم در داستان دارد.
۳. پیرنگ:
پیرنگ، زاویهی دید، توصیفها، عنوان و... به ما نشان میدهد هدف از رمان نشان دادن، سختیهایی است که ممکنه ویژگیهای افراد را بهطور کلی تغییر دهد و از آنها فرد جدیدی بسازد. نشاندهندهی غم و مرگ کسانی است که باعث به کینه و انتقام میشود. مانند کیاراد که میخواهد که انتقام خواهرش را بگیر و یا سختیهایی که افرا کشیده و از آن فرد کاملا جدیدی ساخته. که کشش و جذابیت خود را برای مخاطبش دارد.
۴.کشمکشها:
کشمکشها در هر اثری بسیار قابل توجه هستند. در این رمان هم شاهد کشمکش انسان با انسان و انسان با خودش هستیم.
کشمکش انسان با انسان که کشمکش بیرونیست مانند:
قتل دختر بچه، درگیری بین کیاراد و افرا، افرا و کیان، کیاراد و کلارا و... . و یا درگیری با خودش که کشمکش درونیست و شامل درگیری با احساسات، عواطف و افکارش میشود. کشمکشها در سراسر داستان به جا و مناسب هستند.
۵. شخصیتپردازی:
در سراسر رمان شاهد شخصیتهایی با خلق و خو و رفتارهای متفاوت هستیم که این نشاندهنده خلاقیت شما در شخصیت پردازی درونی است. شخصیتها غیر مستقیم و به تدریج و در طول داستان صورت میگیرد و از توصیف ناگهانی و مستقیم تا حدی خودداری شده است. ولی در شخصیت پردازی بیرونی شما ضعیف عمل کردید. توصیف ظاهری شخصیتها متاسفانه کوتاه و تنها به چند ویژگی مانند رنگ مو، رنگ چشم و... اشاره شده بود.
باید روی جزئیات ظاهری بیشتر کار شود تا درک درستی نسبت به شخصیت های داستان داشت.
۶. فضاسازی:
فضاسازی رمان هم متاسفانه ناکافی و کم است. و بهطور کلی تنها توضیح کوتاهی داده شده و رد شده بود. و درک کامل و واضحی را از موقعیتها در خواننده ایجاد نمیکرد.
۷. دیالوگها و مونولوگها:
دیالوگها و مونولوگها کمی نامتناسب بودند و در بعضی از پارتها بیشتر مونولوگ بود و دیالوگها کم بودند. ولی متفاوت بودن دیالوگ شخصیتها تا حدودی باهم رعایت شده است. و همچنین دیالوگها و مونولوگها اطلاعات کافی را به خواننده میدهند.
۸. لحن:
رمان شما از مونولوگهای ادبی و دیالوگهای محاورهای تشکیل شده بود که به خوبی رعایت شده است. و پرش لحن در آن دیده نمیشود.
۹. زاویهدید:
زاویه دید نباید پیاپی تغییر کند، چرا که باعث سردرگمی خواننده و تغییر محور ناگهانی نویسنده میشود؛ زاویه دید انتخابی نویسنده سوم شخص بود و تا پایان رمان سوم شخص باقی مانده بود و تغییر زاویه دید صورت نگرفته بود که این باعث میشود که خواننده احساس گیجی نکند.
۱۰. حقیقت مانندی محتوا:
باور پذیری اثر در شخصیتها، حالات و اتفاقات مشکلی نداشت و از نظر باور پذیری در سطح مناسبی قرار داشت. هرچند در توصیف مکان و شخصیت پردازی بیرونی ضعیف عمل کردهاید اما باقی موارد از نظر باور پذیری قابل درک و مناسب بودند.
۱۱. گرهگشایی:
گره گشایی یا همان اوج گرفتن از پروبال دادن و روییدن یک حادثه که باعث ایجاد پیرنگ در اثر میشود پدید میآید. اوج رمان شما از ابتدا که به مرگ دختر بچه اشاره دارد، آغاز میشود و در ادامه هم رفتن افرا به لندن، همکاری با کیاراد و رفتن به خانهاش، اعلام کردن نامزدی دروغیشان و... . که همهی اینها جذابیت زیادی برای خواننده دارد و خواننده را با خود همراه میکند.
***
●۱.ملاک های اصلی نقد
۱. نام رمان:
آئورت بیدریچه، از دو کلمه تشکیل شده است. عنوان کلیشهای هم ندارد.
با نگاه اول فکر میکنیم که قرار است رمانی با موضوع پزشکی بخوانیم ولی اینطور نیست و نام باندی در رمان است، که همین نشانهی در ارتباط بودن با میانه است.
عنوان در رابطه با ژانرها میتواند با ژانر عاشقانه و ارتباط بسیار کمرنگی با ژانر تراژدی داشته باشد ولی هیچ ارتباطی با ژانر جنایی که اولین ژانر انتخابی نویسنده است ندارد.
همچنین عنوان با خلاصه در ارتباط است ولی ارتباطی با مقدمه ندارد.
۲. ژانر:
ژانرهای انتخابی نویسنده، جنایی، تراژدی و عاشقانه است.
ژانر جنایی که از ابتدای رمان شروع میشود به مرگ دختر بچهای اشاره دارد. و تا پایان ادامه دارد تنها کمی نقشش کمرنگتر میشود ولی کافیست.
ژانر تراژدی هم برای درد و سختیهایی که افرا کشیده و یا اتفاقی که برای خواهر کیاراد افتاده است و...، به خوبی در رمان صورت گرفته است ولی ژانر تراژدی باید پایانی غمانگیز داشته باشد ولی از آنجایی که رمان شما به اتمام رسیدهژ پایان غمانگیزی نداشت. به نظر من شما میتوانید این ژانر را حذف کنید و در فصل دومی که با قلم زیباتون نوشتنین در آنجا به کار ببرید.
ژانر عاشقانه هم نسبت به ژانرهای دیگر بسیار کم و حتی اصلا وجود ندارد و تنها به عشق کلارا به کیاراد اشاره کرد.
۳. جلد رمان:
تصویر جلد، تصویر دو دستی که یکی از آنها دستکش سیاه رنگ دارد و از نظر حجم از آن یکی دست بزرگتر است که نشانهی جنسیت مرد آن فرد است. که این دو دست همدیگر را گرفتهاند.
فونت به کار رفته زیباست و با تصویر همخوانی بسیار خوبی دارد.
متن بالا هم با ژانر جنایی به خوبی در ارتباط است.
جلد با میانه در ارتباط است. و همچنین در ژانرهای انتخابی نویسنده با ژانر جنایی و عاشقانه در ارتباط است ولی ارتباطی با ژانر تراژدی ندارد.
۴. خلاصه:
خلاصه به زبان ادبی توسط خود نویسنده نوشته شده است.
خلاصه باید بین سه تا نه خط باشد که نه خط بود و اندازهی استانداردی داشت. خلاصه با ژانر عاشقانه و جنایی در ارتباط است ولی ارتباط کمرنگی با ژانر تراژدی دارد.
خلاصه با میانه در ارتباط است و مبهم کافی را در خود دارد.
خلاصه با عنوان و مقدمه هم در ارتباط است.
۵. مقدمه:
مقدمه متنی زیبا که به زبان ادبی و توسط خود نویسنده نوشته شده است.
مقدمه کمی از اندازهی استاندارش (بین سه تا نه خط) بیشتر شده است.
مقدمه با میانه در ارتباط است ولی ارتباطی با عنوان ندارد.
مقدمه در بین ژانرهای انتخابی بیشتر با ژانر جنایی در ارتباط است و با دو ژانر دیگر ارتباط زیادی ندارد.
و همچنین کلیشهای ندارد و خواننده را برای خواندن رمان تشویق میکند.
_۲. ایده رمان به صورت دقیق
۱.بررسی ایده از جهت کلیشه ای نبودن:
در هر ایدهای یکسری کلیشهها خودنمایی میکنند، نویسنده توانسته بود به خوبی وجههای تراژدی و جنایی را به رمانش ببخشد و آن را از کلیشهها دور کند. که اگر عاشقانه هم بیشتر در رمان خود نمایی میکرد، عالی میشد.
همچنین اگر توصیف مکان و یا شخصیت پردازی را بسیار بیشتر کنید تا بتوانید کلیشهای بودن داستان را بسیار کم کنید.
_۳. توصیفات(کامل):
۱ـ توصیفات مکان:
توصیفات مکان در رمان کم و ناکافی است به طوری که خواننده نمیتواند به خوبی فضاهای داستان را در ذهن خود مجسم کند. توصیفات باید با جزئیات بیشتری در رمان باشند، میتوانید توصیفات راجب به کاخ کیاراد و یا مهمانی که به آنجا رفتند را با جزییات و مقدار بیشتری کنید.
توصیفات نیز باید غیر مستقیم باشند که تقریبا رعایت شده بود ولی در بعضی از جاها مستقیم بود.
«ترکيب بنفش و سفيد. پردههای سفيد، تختی دو نفره به رنگ بنفش، اتاق اینجا هم کم از اتاقِ هتل نبود! همزمان که به سمت تخت میرفت، کِش موهایش را باز کرد.
پتوی دونفرهی بنفش رنگ را کنار زد و دراز کشید.»
در اینجا خیلی کلی و مستقیم توصیفات را نوشته بودید.
۲. توصیف شخصیت کاراکتر:
به توصیف شخصیت که شامل شخصیت پردازی درونی یا رفتاری و همچنین بیرونی و ظاهریست گفته میشود.
در رمان، توصیف اخلاقیات کارکترها به خوبی به آن پرداخته شده بود و هم تا به اندازهای به دور از کلیشه بود.
اما توصیف ظاهری کاراکتری متاسفانه کم و ناکافی بود و تنها توضیح کوتاهی راجب به آن داده شده بود.
ما میتوانیم اطلاعات بیشتری از جانب حالت مو، رنک پوست و... داشته باشیم.
توصیف ظاهری:
«چشمانِ سیاه رنگ و نافذ پر بود و انگاری که چیزی در آن تکان میخورد،»
توصیف درونی:
«پیش در اتاقِ پرو عمارت «گارنیرها» که با عجز و خواهش خواست بود که زبان به دهان بگیرد، که خفه شود؛ ولی حالا این لحنِ خونسرد او و آرامشی که از خود نشان داده بود، به کل گیجش کرده بود و معادلات و پاسخهایی که در ذهنش برای ترور او چیده بود، به طرزِ وحشتناکی پخش و پلا شده بود!»
۳. توصیف احساسات:
خوشبختانه شما در توصیف احساسات به خوبی عمل کرده بودید و این از نقاط قوت رمان شماست.
توصیف هیجانات درونی شخصیتها مثل خشم، غم، عشق و نفرت در سیر داستان تاثیر به سزایی دارد و خواننده را با شخصیتها آشنا و همراه میکند و این در سیر داستان رعایت شده است.
مثال:
«و در حیاط بزرگی که عطیه با چشمانی پر، بغضش را فرو میخورد و نفسهای عمیق و کشداری میکشید تا مبدا قطرهای رسوایش کند و لعنت به تمام قطرههایی که روی گونهی لعنتیات میریزد و تو را «شرمنده» میکند؛ نمیشد خفه شود و هی «پسرم» به ریش کیان و کیاراد نبندد؟ مگر نمیدید «زخم و دردِ» لامذهب این دو برادر را؟»
که در اینجا به حس مادرانهای که عطیه به کیان و کیاراد داشت به خوبی اشاره کرده بود.
۴. توصیفات حالات:
توصیف حالات نیز در داستان به خوبی رعایت شده است.
حالاتی چون خشم، ناراحتی، شادی، هیجان و... به قدر کافی شرح داده شدهاند تا خواننده بتواند به خوبی با شخصیتها ارتباط بگیرد و احساس آن لحظهی کارکتر را بتواند درک کند.
«انگشتهای نگونبختِ بیچارهاش را در هم قفل کرد و رگهای دستش چنان برجسته شده بود که کِلارا به وحشت انداخته بود.»
۵. توصیفات زمان:
رمان در زمان حال نوشته شده است و تا به اینجا چند باری فلش بک خورده و پرش زمانی صورت گرفته که به جا بوده است.
۶. توصیفات آوا و صدا:
توصیف اوا هم به خوبی در رمان صورت گرفته بود.
«صدای نیشخند افرا، روی اعصابش خط کشید و او عجیب امروز صبح قصد داشت افرا را «مثلاً» سرحال کند:»
در توصیف صدا به خوبی عمل کرده بودید و و در همینطور در جای مناسبی استفاده کردید.
●۳.بررسی ساختار رمان:
۱. شروع:
شروع از جایی آغاز میشود که یک پسر التماس زنده ماندن میکند و میخواهد با پول پدرش جانش را بخرد ولی فردی که قصد مرگ او را دارد میگوید یا باید خواهرت را به من بدهی و یا میمیری.
پسر بسیار ترسیده بود ولی باز هم قبول نشد تا خواهرش را با جانش عوض کند که همین موضوع قاتل را عصبی میکند و برای نشان دادن سنگدلی و قدرت خود خواهر آن پسر را میکشد.
آغاز کلیشهی زیادی ندارد و همینطور برای جذب خواننده بسیار خوب است.
همچنین ابهام کافی را در خود دارد و نویسنده در توصیف احساسات و صدا به خوبی عمل کرده بود ولی باید توصیف مکان را بیشتر کند تا درک بیشتری نسبت به آن مکان داشته باشیم و تنها در ذهن خرابهای نباشد.
آغاز با ژانرهای انتخابی با تراژدی و جنایی در ارتباط است ولی ارتباطی با عاشقانه ندارد.
آغاز با محتوای داستان ارتباط بسیار خوبی دارد.
۲. میانه:
رمان با اتفاقات جنایت و... ادامه مییابد و در آخر هم با تعجب کارکترها نسبت عمو بودن شخصی که گویا کیاراد و کیان با آن مشکل دارند با افرا به پایان میرسد.
رمان با ژانر جنایی و همانطور تراژدی(به غیر از پایان) در ارتباط است و همینطور با عنوان هم ارتباط دارد.
هیچ نقطه ضعفی مبنی بر سقوط رمان، بزرگنمایی و مبالغه بیشازحد در بیان رویدادها، سطحی رد شدن از رویدادها و بیهوده نگاشتن دیده نمیشود.
کاراکترها در مسیر مشخص حرکت میکنند. مسائل حاشیهای مانعی ایجاد نکرده و نقطههای گرهگشا در بهترین قسمتها قرار گرفتهاند.
۳. پایان:
رمان با یک سری اتفاقات جنایت بار به جلو پیش میرود و سر انجام با اتفاقی غیر منتظره به پایان میرسد.
افرا که از کاخ کیاراد رفته بود حال برگشته در حالی که شخصی پشت سر او است و گویا همانطور که گفته شد کیاراد و کیان از او خوششان نمیآید.
افرا به آن شخص عمو میگوید و این باعث تعجب همگی میشود. و در اخر معلوم میشود دختری مرده است که کیان به او علاقه داشته.
اتفاقات پیش آمده در پایان خواننده را با خود همراه میکند هر چند رمان به پایان رسیده و باید منتظر فصل دوم بود.
و همینطور جذابیت زیادی در فصل اول داشت.
●۴. نقد از نگاه یک خواننده:
به عنوان یک خواننده از رمان شما بسیار لذت بردم و هر لحظه از اتفاقهایی که در رمان پیش میافتاد شگفت زده میشدم.
امیدوارم ادامه بدین و هر چه زودتر شروع به نوشتن فصل دوم کنید.
●۵. نقد از نگاه یک منتقد:
از دیدگاه یک منتقد هم از خوندن رمان شما بسیار خوشحالم و لذت بردم.
اگر تنها مشکلات گفته شده را رعایت کنید حتما رمانی بسیار جذاب به ارمغان خواهید آورد.
●۶. اشکالات نگارشی:
۱. قواعد درست نویسی:
فاصلهها و نیمفاصلهها رعایت شدهاند ایرادات تایپی خیلی کم و بیش در رمان دیده میشوند که بعد از ویراستاری اصلاح میشوند. ایرادات املایی هم در متن دیده نمیشود.
۲. علائم نگارشی:
علائم نگارشی بطور عمده رعایت شده بود. قسمت جزئی دیده شد ایراد نیست و در زمان ویرایش نهایی توسط ویراستار برطرف خواهد شد.
●۷. سخن آخر منتقد:
هدیهی عزیز!
رمان شما بسیار زیبا بود
و من از خوندنش لذت بردم.
امیدوارم شاهد پیشرفت و آثار بسیار بیشتری از شما باشیم.
شما توانسته بودید احساساتتان را در قلمتان به خوبی ارمغان بیاورید.
قلمتون پایدار!