جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد شورا نقد حرفه‌ای | تاریکی به کام

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط Tara Motlagh با نام نقد حرفه‌ای | تاریکی به کام ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 185 بازدید, 4 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد حرفه‌ای | تاریکی به کام
نویسنده موضوع Tara Motlagh
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Raaz67
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,478
44,044
مدال‌ها
7
نام رمان: تـاریکی به کام
نویسنده: هانیه فاتحی
ژانر: عاشقانه_جنایی

خلاصه:
فریادی در بند تاریکی!
روشنی اش با قدم های استوار، در تاریکی آشنایی فرو رفت. غرق شد!
سیاهی در عمق وجودش فریاد کشید، تنش را به رعشه انداخت؛
حوا دختری که به ناگهان صاعقه ای زندگی روشنش را به تاریکی دعوت کرد.
تاریکی که حس انتقام را درون قلب و عقلش پرورش داد. انتقام از مردی به جنس یخ زدگی!
چنگ زد، برای رهایی از تمام تاریکی هایی که به وجودش سرایت می‌کرد.
به ناگهان تاریکی به کامی شیرین تبدیل شد.
تاریکی با عطر وجود او... .
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,478
44,044
مدال‌ها
7
IMG_۲۰۲۳۰۹۱۰_۱۹۵۴۰۸ (2) (1) (1) (1).jpg

بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما: @هانیه فاتِحی
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد رمان شما: @Raaz67

*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!

*همچنین پس از ارسال نقد این تاپیک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!

*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️
تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد: @Tara Motlagh


 

Raaz67

سطح
4
 
منتقد ارشد کتاب
منتقد ارشد کتاب
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Apr
1,334
18,402
مدال‌ها
7
به نام نویسنده روزگار
نقد حرفه‌ای تاریکی به کام
●۱. اجزا و عناصر:

۱. موضوع
:
خلاصه ایده: حوا دختری که به دنبال انتقام از مردی به نام شاهو است که پدر و مادر و خواهرش را به دلیل اینکه مادر حوا که متخصص زنان است و نتوانسته سر زایمان فرزند شاهو را زنده به دنیا بیاورد در یک حادثه آتش سوزی به قتل رسانده است و در این میان اتفاقاتی می‌افتد و او از طریق دوست پدرش راهی برای رفتن به مهمانی شاهو پیدا می‌کند و به کمک ساغر نامی که خود نقشه‌هایی برای شاهو زیر سر دارد در همان مهمانی خود را دوست نیامده‌ی او جا می‌زند تا باربد که زیر دست و پسرعموی شاهو است را راضی کند که در مورد او به عنوان ناشناس در آن مهمانی چیزی نپرسد و از قضا او از همین طریق به عنوان حسابدار وارد شرکت شاهو می‌شود و طبق قرار کاری هرچند که حرف‌های نیکا دختر دایی حوا برای منصرف کردنش فایده‌ای ندارد برای قرارداد کاری همراه باربد و شاهو و چند نفر از همکارانش به کیش می‌روند و آنجا با دست درازی چند نفر از افراد دیگر طرف قرار داد به حوا و همکارش، حوا با نشان دادن جسارت و زیر بار نرفتن دچار دردسر می‌شود که افراد شاهو سر می‌ر‌سند و به دستور شاهو آن‌ها را با اسلحه می‌کشند که حوا یاد پدر و مادرش و انتقامش می‌افتد و با جار و جنجال کردن شاهو را عصبانی می‌کند و شاهو با بی‌رحمی به زیر دست خود یعنی حامد اجازه‌ی تعرض به حوا را صادر می‌کند. از طرفی دیگر حوا پشیمان می‌شود و می‌خواهد به تهران بازگردد که حامد نمی‌گذارد و به او می‌گوید چیزهایی دیده که نباید، که در همین حین دختری را که مهرداد یکی از اعضای باند خلافکارها دختری را اذیت می‌کند که حوا دوباره برای دفاع از او با وجود هشدارهای حامد دست به کار می‌شود و او را فراری می‌دهد که به گوش شاهو می‌رسد و او که مرد خودخواه و مغرور و بسیار سنگدل است را خشمگین می‌کند و برای تنبیه کردن او به او دست درازی می‌کند که خواهر شاهو که برای سر زدن به برادر آمده سر می‌رسد و وقتی حوا را در حال و روز خوبی نمی‌بیند به برادرش تشر می‌زند و او رابازخواست می‌کند. شاهو که روی خواهرش بسیار حساس است برای اینکه از کثیف بودنش باخبر نشود به دروغ می‌گوید که حوا را می‌خواهد و می‌خواهد با او ازدواج کند و از طریق تهدید کردن حوا برای گرفتن جان نیکا او را مجبور به ازدواج می‌کند و طبق اتفاقاتی او را مجبور می‌کند که فرزندی برای او به دنیا آورد و برود و بالاخره حوا به اجبار راضی می‌شود، اما بعد از بارداری‌اش که نشان می‌دهد که شاهو انگار دلش برای حوا رفته اما جلوی خود را گرفته توسط عموی شاهو که آدم خطرناک‌تری است و به دنبال مرجان همسرش است و مسبب رفتن او را شاهو و مادرش می‌داند، برای گرفتن انتقام، حوا را که با خواهر شاهو برای خرید سیسمونی بدون اجازه شاهو بیرون رفته‌اند می‌دزدد و با زدن او بچه را سقط می‌کند که شاهو برای انتقام به دنبال عمویش می‌رود و با هم در تیراندازی و درگیری، شاهو زخمی می‌شود. از طرفی دیگر حوا هم که وابسته به فرزندش شده برای انتقام به پیش شاهو می‌رود که شاهو با وجود علاقه‌ای که در دلش دارد ریشه می‌کند اما سر ناسازگاری را دوباره می‌گذارد و حوا را از عمارت به خواست خودش بیرون می‌کند که به اصفهان می‌رود و باقی قضایا.
اتفاقاتی که بین حوا و شاهو و دل دادن شاهو آن هم با وجود سنگدلی و بی‌رحمی‌اش و رقیب عشقی ساختن ارسلان، دوست پدر حوا که در اصفهان است و انتقامی که حوا برای گرفتن آن از شاهو وارد میدان شده، چالش‌هایی را برای مخاطب ایجاد می‌کند که عاقبت سرانجام انتقام حوا و اصل ماجرایی که اتفاق افتاده از زبان شاهو و باخبر شدن از آمدن علت حوا در زندگی‌اش و علاقه‌ای که بین آن‌ها ناخودآگاه به صورت پنهانی برای هر کدام پیش آمده چه می‌شود که چالش‌هایی را برای خواننده ایجاد می‌کند.
موضوع و ایده رمان تا حدودی با عنوان ارتباط دارد چرا که انتقامی که حوا در اول رمان بازگو می‌کند جز سیاهی عاقبتی ندارد و انتقام خود یک رخداد سیاه است و باقی اتفاقات روی اتفاقات و کشمکش‌های هم عاشقانه و هم حوادث تلخ و درگیری‌ها می‌چرخد و اتفاقات مختلف تا حدودی بهم متصل شده‌اند. کلیشه ایده اثر شما کمتر از ۴۰ درصد است. ایده، تنها شامل ایده کلی رمان نمی‌شود، مونولوگ، دیالوگ، توصیفات و... همه باید ایده‌ای نو داشته باشند.

۲. درون مایه: ژانر عاشقانه که به عنوان ژانر غالب مطرح کرده‌اید عشق، هیجان، اضطراب، تلاش و از خودگذشتگی، کینه و نفرت... را نشان می‌دهد که می‌توانیم این احساسات را مقداری در دسته‌ی عواطف مثبت و مقداری هم در دسته عواطف منفی قرار دهیم و همچنین به دلیل این‌که سقط جنین و بیماری که برای شاهو در جای‌جای رمان مطرح می‌کنند می‌تواند یک موضوع اجتماعی باشد و همچنین ارتباط بالا دست بودن شاهو و زیر دست بودن حوا و بقیه که حالت ارتباط ارباب و رعیتی دارد ژانر اجتماعی را هم مطرح می‌کند و همچنین به دلیل بیان مشکلات احساسی کارکترها که از دست دادن خانواده و اتفاقات دیگر می‌توان ژانر درام را هم مطرح کرد‌‌‌. و با وجود جنایات و کشت و کشتار ژانر جنایی هم قابل قبول است.

۳. پیرنگ: پیرنگ، زاویه‌ی دید، توصیف‌ها، عنوان و... به ما نشان می‌دهد هدف از رمان، انتقام حوا برای از دست دادن خانواده و عاقبت آن با وجود عشقی پنهان است و بازگو کردن آن توسط شاهو و رابطه و دعوا و نفرت شاهو و عمویش و عاقبت آن دو است که با وجود ارسلان یک رقیب تقریباً عشقی و عاقبت دلدادگی ناگهانی شاهو و تصمیم حوا است که کشش و جذابیت خوانندگان خود را برای مخاطبش دارد.

۴.کشمکش‌ها
در چنین اثری باید به کشمکش‌ها توجه شود. در این رمان بیشتر شاهد کشمکش انسان با انسان و انسان با خودش هستیم.
کشمکش انسان با انسان مانند: درگیری‌های لفظی و فیزیکی حوا و باربد، نیکا و حوا، شاهو و حوا، ارسلان و حوا و ارسلان و شاهو به صورت رقیب عشقی. همچنین کشمکش‌های درونی هر کدام از شخصیت‌ها با خودشان که کشمکش‌ها در سراسر داستان بیشتر از سمت حوا به خوبی رعایت شده بود البته که بازگو کرده بودید اما برای شاهو یا باربد هنوز جای کار داشت و به خوبی به آن پرداخت نشده بود اما برای حوا عالی عمل کرده بودید بهتر است برای دیگر شخصیت‌های گفته شده هم کمی بیشتر اضافه کنید تا مانند حوا که به خوبی همزاد پنداری را در خواننده به وضوح ایجاد می‌کرد برای دیگر شخصیت‌ها هم، چنین شود.

۵. شخصیت‌پردازی: در سراسر رمان شاهد شخصیت‌هایی جدید با خلق و خو و رفتارهای تا حدودی متفاوت هستیم که این خلاقیت شما را در شخصیت جدید می‌رساند، اما کاش از کشمکش درونی دیگر شخصیت‌ها مانند حوا که به خوبی پرداخته بودید بیشتر بازگو کرده بودید تا از کشش رمان کم نمی‌شد. متأسفانه توصیف شخصیت‌ها کم بود و در جایی فقط به رنگ چشم و حالت و رنگ حوا و شاهو پرداخته بودید اما برای باقی شخصیت‌ها هیچ توصیفی مد نظر نگرفته بودید و یا به تدریج و در طول داستان بسیار کم به چشم می‌خورد. صفات اخلاقی شخصیت‌ها با هم متفاوت بود و با یک‌دیگر تناسب داشت.

۶. فضاسازی: فضاسازی رمانتان هم متاسفانه ناکافی و بسیار کم است به طوری که درک و تصور موقعیت‌ها برای خواننده چندان قابل تصور نیست.

۷. دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها: دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها در پارت‌‌های رمان تناسب دارند، همچنین متفاوت بودن دیالوگ شخصیت‌ها تا حدودی باهم رعایت شده است و گاهی طرز حرف زدن شخصیت‌ها شبیه به هم میشد مثل فیروز و شاهو و همچنین دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها، اطلاعات کافی را به خواننده تا حدودی می‌دهد.

۸. لحن: رمان شما از مونولوگ‌های ادبی و دیالوگ‌های محاوره‌ای تشکیل شده بود که به خوبی رعایت شده است و این خود نقطه قوت رمان است؛ چرا که باعث سردرگمی خواننده نمی‌شود.

۹. زاویه‌دید: زاویه دید نباید پیاپی تغییر کند، چرا که باعث سردرگمی خواننده و تغییر محور ناگهانی نویسنده می‌شود؛ زاویه دید در رمان شما سوم شخص بود و باعث سردرگمی خواننده نمی‌شد و تا آخر با همان شخص سوم رعایت شده بود که خود نقطه قوت رمان بود.

۱۰. حقیقت‌ مانندی محتوا: باور پذیری اثر در شخصیت‌ها، حالات و اتفاقات، کمی جای کار داشت به دلیل توصیفات که در یک سری جاها ضعیف عمل کرده‌ بودید و جای کار داشت مثل لحظه تیراندازی چون زانر جتایی را در نظر گرفته‌اید باید برای باورپذیری توصیف جزئیات آن لحظه را بیشار بازگو کنید تا ژانر قابل درک باشد. اما باقی موارد از نظر باور پذیری قابل درک و مناسب بودند.

۱۱. گره‌گشایی: گره گشایی یا همان اوج گرفتن از پروبال دادن و روییدن یک حادثه که باعث ایجاد پیرنگ در اثر می‌شود پدید می‌آید. اوج رمان و فراز و نشیب، زیاد داشت و آن‌جایی بود که حوا با باربد در یک جا گیر می‌کند و شاهو سر می‌رسد یا در جایی دیگر در کیش که با درگیری دو تن از افراد یک باند که قصد دست درازی دارند و حامد و شاهو سر می‌رسند و یا دفاع از دختری توسط حوا و عاقبت دست درازی شاهو برای تنبیه و بعد فهمیدنش توسط خواهرش و بازگو کردن خواستن حوا برای ازدواج و وادار کردن او به ازدواج و آوردن بچه و عاقبت سقط و درگیری‌اش توسط عموی شاهو که در این‌جا باید بگویم از نظر توصیف و این‌که بعد از کشته شدن آن دو شخص که قصد تعرض داشتند و سر رسیدن باربد و تنبیهشان توسط شاهو و اینکه به حامد می‌گوید تو به جای آن‌ها به حوا تعرض کن و حامد می‌گوید یه کاری می‌کنم که سخت نباشه و عاقبت بیدار شدن حوا و بودن حامد در کنارش کمی نامفهوم و گم بود. کاش صحنه را بیشتر توصیف کرده بودید و از عاقبتشان هر چند سر بسته مسئله را بهتر بازگو می‌کردید که جای سوال باقی نگذارید یا همچنین صحنه‌های درگیری و تیراندازی با وجود جنایی بودن ژانرتان کمی زیادی مبهم است و از توصیف صحنه‌ها و اتفاقات به سرعت گذشته‌اید.

***
●۱.ملاک های اصلی نقد
۱. نام رمان
: عنوان اثر از سه بخش تاریکی+ به+ کام تشکیل شده است. تاریکی به معنی سیاهی، ظلمت و پیچیدگی و گرفتگی است و کام به معنی آرزو، خواهش، دهان، مراد است که می‌شود از آن سیاهی آرزو یا تاریکی و سیاهی که به دهان خوش بیاید یا مراد باشد اشاره کرد
عنوان تا حدودی با کلیشه همراه است؛ چرا که چندین کتاب با عنوان معجزه تاریکی من، تار تاریکی، بعد از تاریکی، تاریکی مهتاب یا چند کام حسرت، کام تلخ دلدادگی و غیره وجود دارد که من به چند مورد آن اشاره کردم، اما درصد کلیشه بودنش به دلیل کلماتی است که ساده هستند و مدام تکرار شده‌اند که تا حدودی بالا رفته است. عنوان با ژانر عاشقانه به دلیل کلمه کام که معنی آرزو و مراد می‌دهد می‌توان ربط داد و تاریکی را به درام ربط داد که شما به آن اشاره نکرده بودید. با توجه به این‌که همچنین عنوان رمان با توجه به مفهوم، تا حدودی با همان ابتدای رمان با بدنه داشت و همچنین تنها با ژانر عاشقانه و جنایی و درام به دلیل گفته شده و خلاصه در یک راستا پیش رفته بود و هم‌خوانی درستی ایجاد کرده بود. اما از کلیشه بودنش چیزی کم نمی‌شود.

۲. ژانر: درصد برابری از سیر داستان را ژانر عاشقانه که از عشق و علاقه حوا به خانواده‌اش و عشق شاهو به فرزند سقط شده و علاقه‌ای که ممکن است بین شاهو و حوا و حتی حامد و ارسلان و حوا و خواهر شاهو به حامد ایجاد شود اشاره کرد و به کشت و کشتارهایی که در اثر اتفاقات ایجاد می‌شود نیز اشاره کرد که نویسنده در انتخاب به درستی عمل کرده است؛ اما به دلیل آوردن دلایلی که در بالا به آن اشاره کردم خبری از ژانر درام یا اجتماعی نیست که دلایلش را بازگو کردم.

۳. جلد رمان: تصویر سیاه و سفید زن و مردی را نشان می‌دهد که نه معنی عاشقانه‌ای را از آن‌ها دریافت کردم و نه جنایت و کشتاری که به جنایی مربوط باشد. عکس با فونت زیبایی جمله‌ی عاشقانه (تاریکی شب را در چشمانت به بند می‌کشم تا هر بار که به تو می‌نگرم زیبایی روشنی ماه را تنها در چشمان تو ببینم) فضا را عاشقانه کرده، اما جمله تنها به ژانر عاشقانه ارتباط دارد نه با جنایی مثلاً اگر پشت تصویر به جای دو عکس مجزا یک جور عاشقانه دونفره را با وجود رد خون یا بودن‌ اسلحه نشان داده بودید بیشتر با محتوای رمان و ژانرها هم‌خوانی‌اش را نشان می‌دادید.

۴. خلاصه: خلاصه اندازه‌ی استاندارد دارد و از کلمات و جملات ادبی تشکیل شده است. خلاصه رمان(فریادی در بند تاریکی! روشنی اش با قدم های استوار، در تاریکی آشنایی فرو رفت. غرق شد!
سیاهی در عمق وجودش فریاد کشید، تنش را به رعشه انداخت
) تا اینجا اسرار آمیز بود و قابل قبول، اما از این جمله(حوا دختری که به ناگهان صاعقه ای زندگی روشنش را به تاریکی دعوت کرد. تاریکی که حس انتقام را درون قلب و عقلش پرورش داد. انتقام از مردی به جنس یخ زدگی! چنگ زد، برای رهایی از تمام تاریکی هایی که به وجودش سرایت می‌کرد. به ناگهان تاریکی به کامی شیرین تبدیل شد. تاریکی با عطر وجود او... .) به بعد بازگو کننده کل داستان بود و حتی پایان رمان را به طور واضح بیان می‌کرد و از جذابیتش کم می‌کند. تنها به ژانر عاشقانه ارتباط دارد و به تصویر کشیده است.

۵. مقدمه: مقدمه‌ای در رمان وجود ندارد که باید با توجه به ژانرها و محتوای رمان و بدنه، مقدمه‌ای با کلمات ادبی و زیبا که خلاقیت شما را برساند در رمان قرار دهید.

_۲. ایده رمان به صورت دقیق
۱.بررسی ایده از جهت کلیشه‌ای نبودن:

در هر ایده‌ای یک‌سری کلیشه‌ها خودنمایی می‌کنند، نویسنده توانسته بود به خوبی وجهه‌ای عاشقانه و جنایی را به رمانش ببخشد و آن را از کلیشه‌ها دور کند. اما کاش قدری توصیفاتتان را بیشتر می‌کردید تا همان مقدار کلیشه‌ای که در داستان تا حدودی وجود داشت را کمتر به چشم خواننده می‌آوردید؛ ما همیشه شاهد رقیب عشقی مثل ارسلان و شاهو یا حتی حامد و اینجور انتقام گرفتن‌ها و گرفتار عشق و عاشقی ناخواسته شدن و مشکلات احساسی‌اش و حتی مرد پولدار و دختر زیر دست و خشم مرد مغرور بوده‌ایم اما از کلیشه‌ای بودنش قلم خوب شما توانسته بود از کلیشه بودنش بکاهد و جذابیتی زیبا ایجاد کند.

_۳. توصیفات(کامل):

۱ـ توصیفات مکان:

توصیفات مکان در رمان بسیار کم و ناکافی است به طوری‌ که خواننده نمی‌تواند به خوبی فضاهای داستان را در ذهن خود مجسم کند. توصیفات مکان یعنی شرکت یا حتی سردخانه که آن اتفاق رخ داد یا حتی عمارت یا هتل که به شیشه‌ای بودن و دارا بودن اتاق مخصوص شاهو جزئیاتی از آن پرداخته بودید آنقدر جزئی مطرح نشده بود که در ذهن تجسم شود و بسیار کم بود. توصیفات باید غیرمستقیم باشد و با جزئیاتی گفته شود که خواننده بتواند آن‌ مکان را به خوبی در ذهن تداعی کند و خودش را در آنجا تصور کند.

۲. توصیف شخصیت کاراکتر:
در رمان نوشته شده توصیفات اخلاقی شخصیت‌ها به خوبی پرداخت شده بود و تا حدودی به دور از کلیشه بود، اما توصیفات ظاهری وجود دارد اما ناکافی‌ست. آن‌قدر که خواننده نمی‌تواند شخصیت‌ها را به خوبی در ذهن خود مجسم کند. مثلاً در مورد شاهو و حوا تا حدودی توصیف انجام شده بود اما در مورد نیکا یا حامد یا دایی یا ارسلان و غیره توصیفاتتان کم بود و من تا لحظه آخر هیچ تصویر ذهنی از این شخصیت‌ها نداشتم بهتر است با اضافه کردنش به جذابیت رمانتان اضافه کنید. مثلاً اینجا(ساغر ابرویی بالا انداخت و خودش را به حوا نزدیک‌تر کرد. نامحسوس با چشمانش به همان مرد پرغرور، اشاره کرد.) می‌توانستید توصیف ساغر را از همینجا این‌گونه بازگو کنید( ساغر ابروی هلال قهوه‌ای یا مشکی تتو شده یا هر توصیف دیگری را بالا انداخت و خودش را به حوا نزدیک‌تر کرد. نامحسوس چشمان میشی یا قهوه‌ای یا مشکی رنگ کشیده یا درشتش را به همان مرد پرغرور که از پله‌های مارپیچ و...) به خوبی توصیف آن مکان و شخصیت را برای خواننده مجسم می‌کردید. اکثراً به توصیفاتتان چه از شخصیت‌ها و چه از مکان‌ها به همین شکل ناتمام مانده بود. باقی شخصیت‌های دیگر هم به همین صورت که اگر هم انجام داده بودید تنها اشاره‌ی جزئی و ناکافی بود که تجسم را برای خواننده از درک شخصیت‌ها و تجسم سازیشان سخت کرده بودید این‌گونه با توصیفات سرسری و کم، رمان با قلم خوب شما، خام است و هیچ تصویر ذهنی از آن شخصیت‌ها در ذهن خواننده شکل نمی‌گیرد.

۳. توصیفات احساسات:
نویسنده به بیان احساسات به خوبی پرداخته است و آن حس‌های متفاوت از دوست داشتن و ترس و نگرانی را به خوبی به خواننده هم انتقال می‌داد که آن موقعیت و احساس شخصیت اصلی برای آن غم را درک کنی و با شخصیت همزاد پنداری کنی.

۴. توصیفات حالات:
توصیفات حالات هم با این‌که وجود دارند بیان حالاتی چون خشم، ناراحتی، شادی، هیجان و... به قدر کافی شرح داده شده‌ بودند و خواننده می‌توانست به راحتی با شخصیت‌ها همزاد پنداری کند.

۵. توصیفات زمان: رمان زمان حال را دارد و به خوبی رعایت شده است.

●۳.بررسی ساختار رمان:
۱. شروع: شروع رمان با مونولوگ که به بیان حالات حوا برای دیدن یک خواب است و بی‌پناهی‌ و تنهاییش شروع می‌شود و دیدار و معرفی نیکا و اشاره‌ای برای انتقام گرفتن که به بیان احساسات و احوالات او می‌پردازد که کشمکش لازم برای مخاطب برای ادامه دادن را به خوبی در خود گنجانده است. همچنین توصیفات مکان چندان در آن دیده نمی‌شود که نویسنده می‌تواند با کمی تغییر، شروع خوب و پرجذاب‌تری را ایجاد کند و کشش خواندن را بیشتر کند.

۲. میانه: رمان با کشمکش بر انتقام حوا برای از دست دادن خانواده‌اش و دیدار با مرد مغرور و بی‌احساس و عاقبت اتفاقاتی‌است که بر سر آن دو خصوصاً حوا رخ می‌دهد همچنین اتفاقاتی در گذشته که بین فیروز یعنی عموی شاهو و شاهو رخ داده و عشق و دوست داشتن پنهانی شاهو و حوا است و عاقبت آن دو و پیدا شدن رقیب عشقی چون ارسلان و حتی شاید حامد است که پیش می‌رود و کم‌کم حقایق بازگو می‌شود که نقطه‌ضعفی مبنی بر سقوط رمان، بزرگ‌نمایی نبود، اما نقاط ابهامی هم مانند اینکه دوست پدر حوا کارت دعوت را جور می‌کند وجود داشت که از چه طریقی و یا لحظات تیراندازی و کشت و کشتار یا لحظه آتش سوزی، توصیفاتشان کم بود که با توصیفات درست این نقاط مبهم هم برطرف می‌شود. کاراکترها در مسیر مشخص حرکت می‌کنند و مسائل حاشیه‌ای مانعی ایجاد نکرده و نقطه‌های گره‌گشا در بهترین قسمت‌ها قرار گرفته‌اند اما ضعف در توصیفات به خوبی به چشم می‌خورد.

●۳. نقد از نگاه یک خواننده:
هانیه‌ی عزیزم امیدوارم روز به روز قلمتان پیشرفت کند و در آخر برای شما آرزوی موفقیت و پیشرفت را دارم و قلم‌ شما و خلاقیتتان را تحسین می‌کنم و منتظر ادامه رمانتان هستم.

●۵. نقد از نگاه یک منتقد: از دیدگاه یک منتقد نیز با برطرف کردن اشکالات و توصیفات مکان و شخصیت پردازی‌ها با اضافه کردنشان، رمان را جذاب‌تر کنید چرا که قلم خوب شما فقط رعایت نکات گفته شده را کم دارد و در آخر آرزوی موفقیت برای شما دارم.

●۶. اشکالات نگارشی:
۱. قواعد درست نویسی:

⛔یک‌سری جاها یادتان رفته بود برای دیالوگ بین - و نوشته فاصله بیندازید مثل:
-حس می‌کنم دکتر لازم شدم.⬅️ - حس می‌کنم

⛔یک‌سری کلمات را اشتباه نوشته بودید مثل:پاه‌هایش⬅️پاهایش رو به رویش⬅️روبه‌رویش بی‌ک.س⬅️⬅️بی‌کَس
لـعـ*ـنت⬅️ لعنت برخواست⬅️برخاست اره⬅️ آره چهرش⬅️چهره‌ش رسبدگی⬅️ رسیدگی در کمال تعجبشبعد‌ ⬅️ در کمال تعجب اسرار ⬅️اصرار ازرائیل⬅️عزرائیل
دگرگان⬅️ گرگون

⛔ کلمات از قبیل تائید◀️ تأیید، متأسفم این‌گونه نوشته می‌شوند.

⛔کلماتی مثل واقعا، اصلا، تقریبا ⬅️ واقعاً، اصلاً، تقریباً نوشته می‌شوند.
⛔یک‌سری کلمات نیم فاصله می‌خواهند مثل: رو به رویش⬅️روبه‌رویش
ناله وار⬅️ ناله‌وار بی حوصله⬅️بی‌حوصله به سمت⬅️به‌سمت

۲. علائم نگارشی:
علائم نگارشی به‌طور عمده رعایت شده بود و از علائم نگارشی مثل(_، : ،. و ...) گاهی استفاده نشده بود.
⛔یه جاهایی باید بین علامت تعجب و سه نقطه فاصله می‌ذاشتید مثل: بدبختی‌هام...! ⬅️ بدبختی‌هام ... !

⛔یه جاهایی برای پرش زمانی یا شخصیتی باید از سه ستاره استفاده می‌کردید اما یادتان رفته بود و همچنین در اوایل پارت‌ها از **** استفاده کرده‌ بودید که سه تا ستاره کافی است.

●۷. سخن آخر منتقد:
هانیه عزیزم من معتقدم کسی که قلم دست می‌گیرد و می‌نویسد، نویسنده‌ی کوچکی در دست و ذهنش دارد که کافی است با اجتماع و تجربه، پرورشش دهد و دست از نوشتن برندارد تا روحش خلاق شود. به جمع نویسندگان خوش آمدید، قلمتون مانا.
@هانیه فاتِحی
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jul
122
990
مدال‌ها
2
به نام نویسنده روزگار
نقد حرفه‌ای تاریکی به کام
●۱. اجزا و عناصر:

۱. موضوع
:
خلاصه ایده: حوا دختری که به دنبال انتقام از مردی به نام شاهو است که پدر و مادر و خواهرش را به دلیل اینکه مادر حوا که متخصص زنان است و نتوانسته سر زایمان فرزند شاهو را زنده به دنیا بیاورد در یک حادثه آتش سوزی به قتل رسانده است و در این میان اتفاقاتی می‌افتد و او از طریق دوست پدرش راهی برای رفتن به مهمانی شاهو پیدا می‌کند و به کمک ساغر نامی که خود نقشه‌هایی برای شاهو زیر سر دارد در همان مهمانی خود را دوست نیامده‌ی او جا می‌زند تا باربد که زیر دست و پسرعموی شاهو است را راضی کند که در مورد او به عنوان ناشناس در آن مهمانی چیزی نپرسد و از قضا او از همین طریق به عنوان حسابدار وارد شرکت شاهو می‌شود و طبق قرار کاری هرچند که حرف‌های نیکا دختر دایی حوا برای منصرف کردنش فایده‌ای ندارد برای قرارداد کاری همراه باربد و شاهو و چند نفر از همکارانش به کیش می‌روند و آنجا با دست درازی چند نفر از افراد دیگر طرف قرار داد به حوا و همکارش، حوا با نشان دادن جسارت و زیر بار نرفتن دچار دردسر می‌شود که افراد شاهو سر می‌ر‌سند و به دستور شاهو آن‌ها را با اسلحه می‌کشند که حوا یاد پدر و مادرش و انتقامش می‌افتد و با جار و جنجال کردن شاهو را عصبانی می‌کند و شاهو با بی‌رحمی به زیر دست خود یعنی حامد اجازه‌ی تعرض به حوا را صادر می‌کند. از طرفی دیگر حوا پشیمان می‌شود و می‌خواهد به تهران بازگردد که حامد نمی‌گذارد و به او می‌گوید چیزهایی دیده که نباید، که در همین حین دختری را که مهرداد یکی از اعضای باند خلافکارها دختری را اذیت می‌کند که حوا دوباره برای دفاع از او با وجود هشدارهای حامد دست به کار می‌شود و او را فراری می‌دهد که به گوش شاهو می‌رسد و او که مرد خودخواه و مغرور و بسیار سنگدل است را خشمگین می‌کند و برای تنبیه کردن او به او دست درازی می‌کند که خواهر شاهو که برای سر زدن به برادر آمده سر می‌رسد و وقتی حوا را در حال و روز خوبی نمی‌بیند به برادرش تشر می‌زند و او رابازخواست می‌کند. شاهو که روی خواهرش بسیار حساس است برای اینکه از کثیف بودنش باخبر نشود به دروغ می‌گوید که حوا را می‌خواهد و می‌خواهد با او ازدواج کند و از طریق تهدید کردن حوا برای گرفتن جان نیکا او را مجبور به ازدواج می‌کند و طبق اتفاقاتی او را مجبور می‌کند که فرزندی برای او به دنیا آورد و برود و بالاخره حوا به اجبار راضی می‌شود، اما بعد از بارداری‌اش که نشان می‌دهد که شاهو انگار دلش برای حوا رفته اما جلوی خود را گرفته توسط عموی شاهو که آدم خطرناک‌تری است و به دنبال مرجان همسرش است و مسبب رفتن او را شاهو و مادرش می‌داند، برای گرفتن انتقام، حوا را که با خواهر شاهو برای خرید سیسمونی بدون اجازه شاهو بیرون رفته‌اند می‌دزدد و با زدن او بچه را سقط می‌کند که شاهو برای انتقام به دنبال عمویش می‌رود و با هم در تیراندازی و درگیری، شاهو زخمی می‌شود. از طرفی دیگر حوا هم که وابسته به فرزندش شده برای انتقام به پیش شاهو می‌رود که شاهو با وجود علاقه‌ای که در دلش دارد ریشه می‌کند اما سر ناسازگاری را دوباره می‌گذارد و حوا را از عمارت به خواست خودش بیرون می‌کند که به اصفهان می‌رود و باقی قضایا.
اتفاقاتی که بین حوا و شاهو و دل دادن شاهو آن هم با وجود سنگدلی و بی‌رحمی‌اش و رقیب عشقی ساختن ارسلان، دوست پدر حوا که در اصفهان است و انتقامی که حوا برای گرفتن آن از شاهو وارد میدان شده، چالش‌هایی را برای مخاطب ایجاد می‌کند که عاقبت سرانجام انتقام حوا و اصل ماجرایی که اتفاق افتاده از زبان شاهو و باخبر شدن از آمدن علت حوا در زندگی‌اش و علاقه‌ای که بین آن‌ها ناخودآگاه به صورت پنهانی برای هر کدام پیش آمده چه می‌شود که چالش‌هایی را برای خواننده ایجاد می‌کند.
موضوع و ایده رمان تا حدودی با عنوان ارتباط دارد چرا که انتقامی که حوا در اول رمان بازگو می‌کند جز سیاهی عاقبتی ندارد و انتقام خود یک رخداد سیاه است و باقی اتفاقات روی اتفاقات و کشمکش‌های هم عاشقانه و هم حوادث تلخ و درگیری‌ها می‌چرخد و اتفاقات مختلف تا حدودی بهم متصل شده‌اند. کلیشه ایده اثر شما کمتر از ۴۰ درصد است. ایده، تنها شامل ایده کلی رمان نمی‌شود، مونولوگ، دیالوگ، توصیفات و... همه باید ایده‌ای نو داشته باشند.

۲. درون مایه: ژانر عاشقانه که به عنوان ژانر غالب مطرح کرده‌اید عشق، هیجان، اضطراب، تلاش و از خودگذشتگی، کینه و نفرت... را نشان می‌دهد که می‌توانیم این احساسات را مقداری در دسته‌ی عواطف مثبت و مقداری هم در دسته عواطف منفی قرار دهیم و همچنین به دلیل این‌که سقط جنین و بیماری که برای شاهو در جای‌جای رمان مطرح می‌کنند می‌تواند یک موضوع اجتماعی باشد و همچنین ارتباط بالا دست بودن شاهو و زیر دست بودن حوا و بقیه که حالت ارتباط ارباب و رعیتی دارد ژانر اجتماعی را هم مطرح می‌کند و همچنین به دلیل بیان مشکلات احساسی کارکترها که از دست دادن خانواده و اتفاقات دیگر می‌توان ژانر درام را هم مطرح کرد‌‌‌. و با وجود جنایات و کشت و کشتار ژانر جنایی هم قابل قبول است.

۳. پیرنگ: پیرنگ، زاویه‌ی دید، توصیف‌ها، عنوان و... به ما نشان می‌دهد هدف از رمان، انتقام حوا برای از دست دادن خانواده و عاقبت آن با وجود عشقی پنهان است و بازگو کردن آن توسط شاهو و رابطه و دعوا و نفرت شاهو و عمویش و عاقبت آن دو است که با وجود ارسلان یک رقیب تقریباً عشقی و عاقبت دلدادگی ناگهانی شاهو و تصمیم حوا است که کشش و جذابیت خوانندگان خود را برای مخاطبش دارد.

۴.کشمکش‌ها
در چنین اثری باید به کشمکش‌ها توجه شود. در این رمان بیشتر شاهد کشمکش انسان با انسان و انسان با خودش هستیم.
کشمکش انسان با انسان مانند: درگیری‌های لفظی و فیزیکی حوا و باربد، نیکا و حوا، شاهو و حوا، ارسلان و حوا و ارسلان و شاهو به صورت رقیب عشقی. همچنین کشمکش‌های درونی هر کدام از شخصیت‌ها با خودشان که کشمکش‌ها در سراسر داستان بیشتر از سمت حوا به خوبی رعایت شده بود البته که بازگو کرده بودید اما برای شاهو یا باربد هنوز جای کار داشت و به خوبی به آن پرداخت نشده بود اما برای حوا عالی عمل کرده بودید بهتر است برای دیگر شخصیت‌های گفته شده هم کمی بیشتر اضافه کنید تا مانند حوا که به خوبی همزاد پنداری را در خواننده به وضوح ایجاد می‌کرد برای دیگر شخصیت‌ها هم، چنین شود.

۵. شخصیت‌پردازی: در سراسر رمان شاهد شخصیت‌هایی جدید با خلق و خو و رفتارهای تا حدودی متفاوت هستیم که این خلاقیت شما را در شخصیت جدید می‌رساند، اما کاش از کشمکش درونی دیگر شخصیت‌ها مانند حوا که به خوبی پرداخته بودید بیشتر بازگو کرده بودید تا از کشش رمان کم نمی‌شد. متأسفانه توصیف شخصیت‌ها کم بود و در جایی فقط به رنگ چشم و حالت و رنگ حوا و شاهو پرداخته بودید اما برای باقی شخصیت‌ها هیچ توصیفی مد نظر نگرفته بودید و یا به تدریج و در طول داستان بسیار کم به چشم می‌خورد. صفات اخلاقی شخصیت‌ها با هم متفاوت بود و با یک‌دیگر تناسب داشت.

۶. فضاسازی: فضاسازی رمانتان هم متاسفانه ناکافی و بسیار کم است به طوری که درک و تصور موقعیت‌ها برای خواننده چندان قابل تصور نیست.

۷. دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها: دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها در پارت‌‌های رمان تناسب دارند، همچنین متفاوت بودن دیالوگ شخصیت‌ها تا حدودی باهم رعایت شده است و گاهی طرز حرف زدن شخصیت‌ها شبیه به هم میشد مثل فیروز و شاهو و همچنین دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها، اطلاعات کافی را به خواننده تا حدودی می‌دهد.

۸. لحن: رمان شما از مونولوگ‌های ادبی و دیالوگ‌های محاوره‌ای تشکیل شده بود که به خوبی رعایت شده است و این خود نقطه قوت رمان است؛ چرا که باعث سردرگمی خواننده نمی‌شود.

۹. زاویه‌دید: زاویه دید نباید پیاپی تغییر کند، چرا که باعث سردرگمی خواننده و تغییر محور ناگهانی نویسنده می‌شود؛ زاویه دید در رمان شما سوم شخص بود و باعث سردرگمی خواننده نمی‌شد و تا آخر با همان شخص سوم رعایت شده بود که خود نقطه قوت رمان بود.

۱۰. حقیقت‌ مانندی محتوا: باور پذیری اثر در شخصیت‌ها، حالات و اتفاقات، کمی جای کار داشت به دلیل توصیفات که در یک سری جاها ضعیف عمل کرده‌ بودید و جای کار داشت مثل لحظه تیراندازی چون زانر جتایی را در نظر گرفته‌اید باید برای باورپذیری توصیف جزئیات آن لحظه را بیشار بازگو کنید تا ژانر قابل درک باشد. اما باقی موارد از نظر باور پذیری قابل درک و مناسب بودند.

۱۱. گره‌گشایی: گره گشایی یا همان اوج گرفتن از پروبال دادن و روییدن یک حادثه که باعث ایجاد پیرنگ در اثر می‌شود پدید می‌آید. اوج رمان و فراز و نشیب، زیاد داشت و آن‌جایی بود که حوا با باربد در یک جا گیر می‌کند و شاهو سر می‌رسد یا در جایی دیگر در کیش که با درگیری دو تن از افراد یک باند که قصد دست درازی دارند و حامد و شاهو سر می‌رسند و یا دفاع از دختری توسط حوا و عاقبت دست درازی شاهو برای تنبیه و بعد فهمیدنش توسط خواهرش و بازگو کردن خواستن حوا برای ازدواج و وادار کردن او به ازدواج و آوردن بچه و عاقبت سقط و درگیری‌اش توسط عموی شاهو که در این‌جا باید بگویم از نظر توصیف و این‌که بعد از کشته شدن آن دو شخص که قصد تعرض داشتند و سر رسیدن باربد و تنبیهشان توسط شاهو و اینکه به حامد می‌گوید تو به جای آن‌ها به حوا تعرض کن و حامد می‌گوید یه کاری می‌کنم که سخت نباشه و عاقبت بیدار شدن حوا و بودن حامد در کنارش کمی نامفهوم و گم بود. کاش صحنه را بیشتر توصیف کرده بودید و از عاقبتشان هر چند سر بسته مسئله را بهتر بازگو می‌کردید که جای سوال باقی نگذارید یا همچنین صحنه‌های درگیری و تیراندازی با وجود جنایی بودن ژانرتان کمی زیادی مبهم است و از توصیف صحنه‌ها و اتفاقات به سرعت گذشته‌اید.

***
●۱.ملاک های اصلی نقد
۱. نام رمان
: عنوان اثر از سه بخش تاریکی+ به+ کام تشکیل شده است. تاریکی به معنی سیاهی، ظلمت و پیچیدگی و گرفتگی است و کام به معنی آرزو، خواهش، دهان، مراد است که می‌شود از آن سیاهی آرزو یا تاریکی و سیاهی که به دهان خوش بیاید یا مراد باشد اشاره کرد
عنوان تا حدودی با کلیشه همراه است؛ چرا که چندین کتاب با عنوان معجزه تاریکی من، تار تاریکی، بعد از تاریکی، تاریکی مهتاب یا چند کام حسرت، کام تلخ دلدادگی و غیره وجود دارد که من به چند مورد آن اشاره کردم، اما درصد کلیشه بودنش به دلیل کلماتی است که ساده هستند و مدام تکرار شده‌اند که تا حدودی بالا رفته است. عنوان با ژانر عاشقانه به دلیل کلمه کام که معنی آرزو و مراد می‌دهد می‌توان ربط داد و تاریکی را به درام ربط داد که شما به آن اشاره نکرده بودید. با توجه به این‌که همچنین عنوان رمان با توجه به مفهوم، تا حدودی با همان ابتدای رمان با بدنه داشت و همچنین تنها با ژانر عاشقانه و جنایی و درام به دلیل گفته شده و خلاصه در یک راستا پیش رفته بود و هم‌خوانی درستی ایجاد کرده بود. اما از کلیشه بودنش چیزی کم نمی‌شود.

۲. ژانر: درصد برابری از سیر داستان را ژانر عاشقانه که از عشق و علاقه حوا به خانواده‌اش و عشق شاهو به فرزند سقط شده و علاقه‌ای که ممکن است بین شاهو و حوا و حتی حامد و ارسلان و حوا و خواهر شاهو به حامد ایجاد شود اشاره کرد و به کشت و کشتارهایی که در اثر اتفاقات ایجاد می‌شود نیز اشاره کرد که نویسنده در انتخاب به درستی عمل کرده است؛ اما به دلیل آوردن دلایلی که در بالا به آن اشاره کردم خبری از ژانر درام یا اجتماعی نیست که دلایلش را بازگو کردم.

۳. جلد رمان: تصویر سیاه و سفید زن و مردی را نشان می‌دهد که نه معنی عاشقانه‌ای را از آن‌ها دریافت کردم و نه جنایت و کشتاری که به جنایی مربوط باشد. عکس با فونت زیبایی جمله‌ی عاشقانه (تاریکی شب را در چشمانت به بند می‌کشم تا هر بار که به تو می‌نگرم زیبایی روشنی ماه را تنها در چشمان تو ببینم) فضا را عاشقانه کرده، اما جمله تنها به ژانر عاشقانه ارتباط دارد نه با جنایی مثلاً اگر پشت تصویر به جای دو عکس مجزا یک جور عاشقانه دونفره را با وجود رد خون یا بودن‌ اسلحه نشان داده بودید بیشتر با محتوای رمان و ژانرها هم‌خوانی‌اش را نشان می‌دادید.

۴. خلاصه: خلاصه اندازه‌ی استاندارد دارد و از کلمات و جملات ادبی تشکیل شده است. خلاصه رمان(فریادی در بند تاریکی! روشنی اش با قدم های استوار، در تاریکی آشنایی فرو رفت. غرق شد!
سیاهی در عمق وجودش فریاد کشید، تنش را به رعشه انداخت
) تا اینجا اسرار آمیز بود و قابل قبول، اما از این جمله(حوا دختری که به ناگهان صاعقه ای زندگی روشنش را به تاریکی دعوت کرد. تاریکی که حس انتقام را درون قلب و عقلش پرورش داد. انتقام از مردی به جنس یخ زدگی! چنگ زد، برای رهایی از تمام تاریکی هایی که به وجودش سرایت می‌کرد. به ناگهان تاریکی به کامی شیرین تبدیل شد. تاریکی با عطر وجود او... .) به بعد بازگو کننده کل داستان بود و حتی پایان رمان را به طور واضح بیان می‌کرد و از جذابیتش کم می‌کند. تنها به ژانر عاشقانه ارتباط دارد و به تصویر کشیده است.

۵. مقدمه: مقدمه‌ای در رمان وجود ندارد که باید با توجه به ژانرها و محتوای رمان و بدنه، مقدمه‌ای با کلمات ادبی و زیبا که خلاقیت شما را برساند در رمان قرار دهید.

_۲. ایده رمان به صورت دقیق
۱.بررسی ایده از جهت کلیشه‌ای نبودن:

در هر ایده‌ای یک‌سری کلیشه‌ها خودنمایی می‌کنند، نویسنده توانسته بود به خوبی وجهه‌ای عاشقانه و جنایی را به رمانش ببخشد و آن را از کلیشه‌ها دور کند. اما کاش قدری توصیفاتتان را بیشتر می‌کردید تا همان مقدار کلیشه‌ای که در داستان تا حدودی وجود داشت را کمتر به چشم خواننده می‌آوردید؛ ما همیشه شاهد رقیب عشقی مثل ارسلان و شاهو یا حتی حامد و اینجور انتقام گرفتن‌ها و گرفتار عشق و عاشقی ناخواسته شدن و مشکلات احساسی‌اش و حتی مرد پولدار و دختر زیر دست و خشم مرد مغرور بوده‌ایم اما از کلیشه‌ای بودنش قلم خوب شما توانسته بود از کلیشه بودنش بکاهد و جذابیتی زیبا ایجاد کند.

_۳. توصیفات(کامل):

۱ـ توصیفات مکان:

توصیفات مکان در رمان بسیار کم و ناکافی است به طوری‌ که خواننده نمی‌تواند به خوبی فضاهای داستان را در ذهن خود مجسم کند. توصیفات مکان یعنی شرکت یا حتی سردخانه که آن اتفاق رخ داد یا حتی عمارت یا هتل که به شیشه‌ای بودن و دارا بودن اتاق مخصوص شاهو جزئیاتی از آن پرداخته بودید آنقدر جزئی مطرح نشده بود که در ذهن تجسم شود و بسیار کم بود. توصیفات باید غیرمستقیم باشد و با جزئیاتی گفته شود که خواننده بتواند آن‌ مکان را به خوبی در ذهن تداعی کند و خودش را در آنجا تصور کند.

۲. توصیف شخصیت کاراکتر:
در رمان نوشته شده توصیفات اخلاقی شخصیت‌ها به خوبی پرداخت شده بود و تا حدودی به دور از کلیشه بود، اما توصیفات ظاهری وجود دارد اما ناکافی‌ست. آن‌قدر که خواننده نمی‌تواند شخصیت‌ها را به خوبی در ذهن خود مجسم کند. مثلاً در مورد شاهو و حوا تا حدودی توصیف انجام شده بود اما در مورد نیکا یا حامد یا دایی یا ارسلان و غیره توصیفاتتان کم بود و من تا لحظه آخر هیچ تصویر ذهنی از این شخصیت‌ها نداشتم بهتر است با اضافه کردنش به جذابیت رمانتان اضافه کنید. مثلاً اینجا(ساغر ابرویی بالا انداخت و خودش را به حوا نزدیک‌تر کرد. نامحسوس با چشمانش به همان مرد پرغرور، اشاره کرد.) می‌توانستید توصیف ساغر را از همینجا این‌گونه بازگو کنید( ساغر ابروی هلال قهوه‌ای یا مشکی تتو شده یا هر توصیف دیگری را بالا انداخت و خودش را به حوا نزدیک‌تر کرد. نامحسوس چشمان میشی یا قهوه‌ای یا مشکی رنگ کشیده یا درشتش را به همان مرد پرغرور که از پله‌های مارپیچ و...) به خوبی توصیف آن مکان و شخصیت را برای خواننده مجسم می‌کردید. اکثراً به توصیفاتتان چه از شخصیت‌ها و چه از مکان‌ها به همین شکل ناتمام مانده بود. باقی شخصیت‌های دیگر هم به همین صورت که اگر هم انجام داده بودید تنها اشاره‌ی جزئی و ناکافی بود که تجسم را برای خواننده از درک شخصیت‌ها و تجسم سازیشان سخت کرده بودید این‌گونه با توصیفات سرسری و کم، رمان با قلم خوب شما، خام است و هیچ تصویر ذهنی از آن شخصیت‌ها در ذهن خواننده شکل نمی‌گیرد.

۳. توصیفات احساسات:
نویسنده به بیان احساسات به خوبی پرداخته است و آن حس‌های متفاوت از دوست داشتن و ترس و نگرانی را به خوبی به خواننده هم انتقال می‌داد که آن موقعیت و احساس شخصیت اصلی برای آن غم را درک کنی و با شخصیت همزاد پنداری کنی.

۴. توصیفات حالات:
توصیفات حالات هم با این‌که وجود دارند بیان حالاتی چون خشم، ناراحتی، شادی، هیجان و... به قدر کافی شرح داده شده‌ بودند و خواننده می‌توانست به راحتی با شخصیت‌ها همزاد پنداری کند.

۵. توصیفات زمان: رمان زمان حال را دارد و به خوبی رعایت شده است.

●۳.بررسی ساختار رمان:
۱. شروع: شروع رمان با مونولوگ که به بیان حالات حوا برای دیدن یک خواب است و بی‌پناهی‌ و تنهاییش شروع می‌شود و دیدار و معرفی نیکا و اشاره‌ای برای انتقام گرفتن که به بیان احساسات و احوالات او می‌پردازد که کشمکش لازم برای مخاطب برای ادامه دادن را به خوبی در خود گنجانده است. همچنین توصیفات مکان چندان در آن دیده نمی‌شود که نویسنده می‌تواند با کمی تغییر، شروع خوب و پرجذاب‌تری را ایجاد کند و کشش خواندن را بیشتر کند.

۲. میانه: رمان با کشمکش بر انتقام حوا برای از دست دادن خانواده‌اش و دیدار با مرد مغرور و بی‌احساس و عاقبت اتفاقاتی‌است که بر سر آن دو خصوصاً حوا رخ می‌دهد همچنین اتفاقاتی در گذشته که بین فیروز یعنی عموی شاهو و شاهو رخ داده و عشق و دوست داشتن پنهانی شاهو و حوا است و عاقبت آن دو و پیدا شدن رقیب عشقی چون ارسلان و حتی شاید حامد است که پیش می‌رود و کم‌کم حقایق بازگو می‌شود که نقطه‌ضعفی مبنی بر سقوط رمان، بزرگ‌نمایی نبود، اما نقاط ابهامی هم مانند اینکه دوست پدر حوا کارت دعوت را جور می‌کند وجود داشت که از چه طریقی و یا لحظات تیراندازی و کشت و کشتار یا لحظه آتش سوزی، توصیفاتشان کم بود که با توصیفات درست این نقاط مبهم هم برطرف می‌شود. کاراکترها در مسیر مشخص حرکت می‌کنند و مسائل حاشیه‌ای مانعی ایجاد نکرده و نقطه‌های گره‌گشا در بهترین قسمت‌ها قرار گرفته‌اند اما ضعف در توصیفات به خوبی به چشم می‌خورد.

●۳. نقد از نگاه یک خواننده:
هانیه‌ی عزیزم امیدوارم روز به روز قلمتان پیشرفت کند و در آخر برای شما آرزوی موفقیت و پیشرفت را دارم و قلم‌ شما و خلاقیتتان را تحسین می‌کنم و منتظر ادامه رمانتان هستم.

●۵. نقد از نگاه یک منتقد: از دیدگاه یک منتقد نیز با برطرف کردن اشکالات و توصیفات مکان و شخصیت پردازی‌ها با اضافه کردنشان، رمان را جذاب‌تر کنید چرا که قلم خوب شما فقط رعایت نکات گفته شده را کم دارد و در آخر آرزوی موفقیت برای شما دارم.

●۶. اشکالات نگارشی:
۱. قواعد درست نویسی:

⛔یک‌سری جاها یادتان رفته بود برای دیالوگ بین - و نوشته فاصله بیندازید مثل:
-حس می‌کنم دکتر لازم شدم.⬅️ - حس می‌کنم

⛔یک‌سری کلمات را اشتباه نوشته بودید مثل:پاه‌هایش⬅️پاهایش رو به رویش⬅️روبه‌رویش بی‌ک.س⬅️⬅️بی‌کَس
لـعـ*ـنت⬅️ لعنت برخواست⬅️برخاست اره⬅️ آره چهرش⬅️چهره‌ش رسبدگی⬅️ رسیدگی در کمال تعجبشبعد‌ ⬅️ در کمال تعجب اسرار ⬅️اصرار ازرائیل⬅️عزرائیل
دگرگان⬅️ گرگون

⛔ کلمات از قبیل تائید◀️ تأیید، متأسفم این‌گونه نوشته می‌شوند.

⛔کلماتی مثل واقعا، اصلا، تقریبا ⬅️ واقعاً، اصلاً، تقریباً نوشته می‌شوند.
⛔یک‌سری کلمات نیم فاصله می‌خواهند مثل: رو به رویش⬅️روبه‌رویش
ناله وار⬅️ ناله‌وار بی حوصله⬅️بی‌حوصله به سمت⬅️به‌سمت

۲. علائم نگارشی:
علائم نگارشی به‌طور عمده رعایت شده بود و از علائم نگارشی مثل(_، : ،. و ...) گاهی استفاده نشده بود.
⛔یه جاهایی باید بین علامت تعجب و سه نقطه فاصله می‌ذاشتید مثل: بدبختی‌هام...! ⬅️ بدبختی‌هام ... !

⛔یه جاهایی برای پرش زمانی یا شخصیتی باید از سه ستاره استفاده می‌کردید اما یادتان رفته بود و همچنین در اوایل پارت‌ها از **** استفاده کرده‌ بودید که سه تا ستاره کافی است.

●۷. سخن آخر منتقد:
هانیه عزیزم من معتقدم کسی که قلم دست می‌گیرد و می‌نویسد، نویسنده‌ی کوچکی در دست و ذهنش دارد که کافی است با اجتماع و تجربه، پرورشش دهد و دست از نوشتن برندارد تا روحش خلاق شود. به جمع نویسندگان خوش آمدید، قلمتون مانا.
@هانیه فاتِحی
خسته نباشید
الان باید ویرایش بزنم یا از این به بعد رعایت کنم؟؟؟
 

Raaz67

سطح
4
 
منتقد ارشد کتاب
منتقد ارشد کتاب
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
فعال انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Apr
1,334
18,402
مدال‌ها
7
خسته نباشید
الان باید ویرایش بزنم یا از این به بعد رعایت کنم؟؟؟
ممنون عزیزم همچنین. نه عزیزم قبلیا رو ویرایش کنید و از این به بعد هم رعایت کنید🌹 سوال و کمکی خواستین نمایه یا خصوصی درخدمتم عزیزم.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین