به نام آفریدگار قلم
نقد حرفهای
رمان: خاطرات وارونه
نوشته: فاطمه ترکمان
@ژولیت
●۱. اجزا و عناصر:
۱. موضوع:
خلاصه ایده:
ایده داستان، درباره دختر جوانیست به نام فروغ که در زمان پیش از انقلاب، داستان زندگیاش را روایت میکند. تحت تربیت و کنترل پدری نظامی، متعصب و سختگیر است که اجازه بیرون رفتن را هم به راحتی به دو دخترش نمیدهد. فروغ در زمان کودکی مادرش را از دست داده و خالهای دارد که هر از گاهی با خواهش و تمنا از پدر به دیدارش میروند. در یکی از همین دیدارها که یک هفته به طول میانجامد پس از سالها فرزند عموی خالهزاده هایش، حمید را میبیند که در کودکی او را بسیار اذیت کرده و این دیدار دوباره شروع وقایع و ماجراهایی میشود.
کلیشه ایده اثر شما کمتر از پانزده درصد است. ایده، تنها شامل ایده کلی رمان نمیشود، منولوگ، دیالوگ، توصیفات و... همه باید ایدهای نو داشته باشند.
۲
. درون مایه:
اثر شما طبق ژانر غالب یعنی ژانر اجتماعی، باید نمودی از مسائل و پدیدههای اجتماعی باشد که نیست. رمان بیشتر بر پایه اتفاقاتیست که در زندگی عادی هر کسی ممکن است رخ دهد. یعنی روزمرهها، جدالهای با خود یا دیگران بر سر مسائل زندگی، عشق، هیجان، اضطراب، تلاش، غم، شادی و ... که جزئی از ژانر درام هستند و برخی در دسته عواطف مثبت و برخی هم منفی قرار میگیرند.
۳. پیرنگ:
پیرنگ، زاویهی دید، توصیفها، عنوان و... به ما نشان میدهد هدف از رمان نشان دادن بخشی از زندگی افراد بلند مرتبه در دهه پنجاه، حال و هوای آن سالها و چگونگی پیدایش یک عشق در درون یک مثلث عشقیست که خوانندگان این آثار افرادی با سلیقه خاصی را در برنمیگیرد.
۴.کشمکشها:
کشمکشها در هر اثری بسیار قابل توجه هستند. در این رمان بیشتر شاهد کشمکش انسان با انسان و انسان با خودش هستیم.
کشمکش انسان با انسان که کشمکش بیرونیست مانند: درگیریهای فروغ با پدرش، خالهاش و حمید و... و یا درگیری با خودش که کشمکش درونیست و شامل درگیری با احساسات، عواطف و افکارش میشود. کشمکشها در سراسر داستان به جا و مناسب هستند.
۵. شخصیتپردازی:
در سراسر رمان شاهد شخصیتهایی با خلق و خو و رفتارهای متفاوت هستیم که این نشاندهنده خلاقیت شما در شخصیت پردازی درونی است. توصیف شخصیتها غیر مستقیم و به تدریج و در طول داستان صورت میگیرد و از توصیف ناگهانی و مستقیم خودداری شده است. همچنین صفات اخلاقی شخصیتها با یکدیگر تناسب دارد. اما در شخصیتسازی بیرونی کمی ضعیف عمل کردهاید. تنها توصیف ظاهری شخصیت که تقریبا کامل صورت گرفته است مربوط به شخصیت فروغ است و باقی شخصیتها خیلی کم و جزئی توصیف شدهاند.
۶. فضاسازی:
رمان شما فضاسازی مناسب و خوبی دارد. فضاسازی به صورت غیر مستقیم و به زیبایی انجام گرفته است اما در برخی جاها کافی به نظر نمیرسد. به طوری که برخی جاها درک و تصور موقعیتها برای خواننده چندان قابل تصور نیست.
۷. دیالوگها و مونولوگها:
دیالوگها و منولوگها تناسب دارند. تناسب بین دیالوگها و مونولوگها و متفاوت بودن دیالوگ شخصیتها باهم رعایت شده است و همچنین دیالوگها و مونولوگها اطلاعات کافی را به خواننده میدهند.
۸. لحن:
رمان شما از مونولوگهای ادبی و دیالوگهای ادبی تشکیل شده بود اما گاهی در میان دیالوگهای ادبی از کلمات رایج در محاوره استفاده کردهاید که بهتر است ویرایش شوند.
۹. زاویهدید:
زاویه دید نباید پیاپی تغییر کند، چرا که باعث سردرگمی خواننده و تغییر محور ناگهانی نویسنده میشود؛ زاویه دید در رمان شما اول شخص است و داستان تنها از دیدگاه فروغ تعریف میشود.
۱۰. حقیقت مانندی محتوا:
باور پذیری اثر در شخصیتها، حالات و اتفاقات مشکلی نداشت و از نظر باور پذیری در سطح مناسبی قرار داشت. هرچند در توصیف مکان و شخصیت بیرونی کمی ضعیف عمل کردهاید اما باقی موارد از نظر باور پذیری قابل درک و مناسب بودند.
۱۱. گرهگشایی:
گره گشایی یا همان اوج گرفتن از پروبال دادن و روییدن یک حادثه که باعث ایجاد پیرنگ در اثر میشود پدید میآید. به هم خوردن نامزدی فروغ با ارسلان و در راستای آن ابراز علاقه فروغ و حمید به یکدیگر را میتوان اوج داستان دانست که از جذابیت خوبی برخوردار است و به خوبی خواننده را با خود همراه میکند.
***
●۱.ملاک های اصلی نقد
۱. نام رمان:
عنوان اثر از دو بخش خاطرات+ وارونه تشکیل شده است. عنوان با درصد زیادی از کلیشه(٪۸۰) در کلمه خاطرات روبهروست اما در کل عنوان جذابیت خوبی دارد. عنوان تنها با ژانر عاشقانه و اتفاقات داستان ارتباط خوبی دارد. همچنین عنوان رمان با توجه به مفهوم، ارتباط مناسبی با بدنه دارد.
۲. ژانر:
درصد بالایی از سیر داستان را ژانر درام در بر میگیرد و در رتبه دوم ژانر عاشقانه اما اثری از ژانر اجتماعی که انتخاب اول شماست در رمان دیده نمیشود.
۳. جلد رمان:
تصویر جلد، تصویری از ساز ویولن، چند کتاب، قاب عکس و شمعی بر روی میز در فضایی تاریک است و در گوشهای از تصویر عکس زنیست که به ظاهر غمگین است و شمعی در دست دارد. تصویر هیچ اشارهای به ژانر اجتماعی ندارد و به ژانر عاشقانه هم چندان ارتباطی ندارد. شاید بتوان حضور شمع و ساز موجود در تصویر را به ژانر عاشقانه نسبت دهیم اما عاشقانهها اصولا بین زن و مرد صورت میگیرد. و اینکه تصویر بیش از اینکه به ژانرهای انتخابی مرتبط باشد به ژانر تراژدی نزدیکتر است. فونت انتخابی زیبا و مناسب است و متن نوشته شده در بالای جلد نیز برای ژانر عاشقانه مناسب است و با عنوان و بدنه رمان هماهنگی خوبی دارد.
۴. خلاصه:
خلاصه به زبان ادبی ساده نوشته شده و حجمش استاندارد و مناسب است. در خلاصه به ژانر عاشقانه اشاره شده است اما ژانر اجتماعی خیر. خلاصه ابهام چندانی ندارد و در واقع سیر رمان را به راحتی در اختیار خواننده میگذارد. نویسنده عزیز باید در نظر داشته باشد که خلاصه در عین تعریف خلاصهای از داستان باید ابهام کافی را هم داشته باشد تا بتواند در ذهن خواننده سوال و چرایی ایجاد کند. خلاصه اگرچه با عنوان ارتباط چندانی ندارد اما با مقدمه و سیر داستان ارتباط خوبی دارد.
۵. مقدمه:
شعر زیباییست از شاعر عزیز، حمید مصدق که انتخاب هوشمندانهای برای مقدمه رمان به حساب میآید. شعر به خوبی با سیر رمان مرتبط است و اندازهای استاندارد دارد. مقدمه دور از کلیشه است و با دادن سرنخهایی کوچک از داستان و ایجاد ابهامات لازم، خواننده را به خواندن ادامه رمان تشویق میکند. مقدمه ارتباط محسوس و کاملی با ژانر عاشقانه دارد.
_۲. ایده رمان به صورت دقیق
۱.بررسی ایده از جهت کلیشه ای نبودن:
در هر ایدهای یک سری کلیشهها خودنمایی میکنند اما نویسنده با قلم توانا و جایگذاری درست و بهجای اتفاقات، توانسته بود به خوبی وجههای درام تاریخی و عاشقانه به رمانش ببخشد و آن را از کلیشهها دور کند. مقدار کلیشهی داستان بسیار کم بود که این مورد عادی است.
_۳. توصیفات(کامل):
۱ـ توصیفات مکان:
میشود گفت بسیار کم اتفاق افتاده است و توصیفاتی هم که انجام شده معمولا کوتاه و جزئی هستند.
"در بدو ورود نگاهم به مطربچی و خواننده زنی افتاد که انتهای سالن میان نور ملایم مشغول آواز خواندن بود و عدهای از جوانان اعم از دختر و پسر وسط سالن حرکات موزون رقصشان در هم میپیچیدند. عدهای دیگر هم سر پا اطراف کسانی که میرقصیدند حلقه زده بودند و دست میزند و چشمشان را به وسط مجلس و سالن دوخته بودند. آن سوتر کنار میز و صندلیها جمعی نشسته بودند که یا سرگرم تماشا کردن رقص بودند یا چشم به خواننده و ساز و دهل اطرافش دوخته بودند."
یک نمونه از توصیفی که اگرچه طولانیست اما توصیفی از سالن در آن وجود ندارد. توصیفی که میتوانست شامل بزرگی و کوچکی سالن، طراحی داخلی آن و شکل و شمایل میز و صندلیها باشد.
۲. توصیف شخصیت کاراکتر:
به توصیف شخصیت که شامل شخصیت پردازی درونی یا رفتاری و همچنین بیرونی و ظاهریست گفته میشود. شخصیت پردازی درونی به خوبی صورت گرفته است. آنقدر که میتوان شخصیتها را از هم تفکیک کرد و برایشان خصوصیات خاصی قائل شد. به خصوص شخصیت فروغ که قهرمان داستان است.
"جوش و خروشی در دلم به پا شد از اینکه پدر بخواهد برای صحبتهای چند لحظه پیش، نسخه سفر به خانهی عمو و عمههایم را بپیچد. فخر فروشی و تجملگرایی و محیط سنگین خانهشان آنقدر برایمان عار بود که هر لحظه حس میکردم مثل طنابی سفت و سخت است که به دور گلویم پیچیدند و حلقهاش را تنگتر از قبل کردهاند و همواره تا زمانی که آنجا بودیم در تمنای فرار چشمانم به روی ساعت برنزی پر زرق و برق خانهشان میخشکید."
در اینجا شاهد توصیف به جای ترس فروغ از تصمیم پدرش مبنی بر گذراندن وقت با فامیل پدریست که فروغ تمایلی به آن ندارد که با جملات مناسب و زیبایی بیان شدهاند.
اما در توصیف شخصیت بیرونی کمی ضعیف عمل شده و گاهی توصیفاتی که وجود دارند کوتاه و ناکافی هستند.
"سپس به جلوی آینه رفتم. صورت چرخاندم و با دقت صورت گرد و موزونم را نگریستم. با وسواس دستی به چشمان کشیده مشکیام که با ردیفی از مژههای برگشته آراسته شده بود، کشیدم و ابروهای کمانم را با نوک انگشتان دستم مرتب کردم. لبخندی از سر رضایت به صورتم جان بخشید که دندانهای به ردیفم خودشان را به رخ کشیدند. موهای مشکی پرپشتم را پشت سر جمع کردم و با کش مهار کردم و بعد از روی میزم لوازم آرایشم را جمع کردم و درون کیفم ریختم."
توصیفی از چهره فروغ که میتوان گفت تقریبا توصیف کاملیست.
۳. توصیف احساسات:
خیلی خوب پرداخته شده است. توصیف هیجانات درونی شخصیتها مثل خشم، غم، عشق و نفرت در سیر داستان تاثیر به سزایی دارد و خواننده را با شخصیتها آشنا و همراه میکند و این به خوبی در سیر داستان رعایت شده است. برای مثال:
"موجی از غم نگاهش را در آغوش گرفت که این تغییر حالتش مرا در بهت و کنجکاوی فرو برد، به سختی بر خودش غلبه کرد و دستم را به گرمی فشرد و..."
جملهای که به خوبی تعجب فروغ را از غمی که در نگاه عمو رضا هنگام دیدن او میبیند، نشان میدهد.
۴. توصیفات حالات:
توصیفات حالات هم به خوبی صورت گرفتهاند. بیان حالاتی چون خشم، ناراحتی، شادی، هیجان و... به قدر کافی شرح داده شدهاند تا خواننده بتواند به خوبی با شخصیتها همذات پنداری کند.
"نگاهم سوی پدرم چرخید که لبخند کمجان و محزونی گوشهی لبش جا خوش کرد. هنوز هم ته ماندهای از حسرت و آن عشق تلخ را میشد در چهرهی خشنش دید."
در اینجا غم و حسرت پدر فروغ را در رابطه با یاد همسری که علاقهای به او نداشته دیده میشود.
۵. توصیفات زمان:
رمان در زمان گذشته و حدود دهه ۵۰ رخ میدهد و تا اینجا که پارتگذاری شده هیچ پرش زمانی در آن دیده نمیشود.
●۳.بررسی ساختار رمان:
۱. شروع:
آغاز داستان از جایی در خیابانهای تهران و در دهه پنجاه شمسی و در دوره پیش از انقلاب با توصیفاتی زیبا از فضای خیابانهای شهر و حال و هوای پاییزی و ابری از زبان فروغ تعریف میشود. فروغ دختری با خانوادهای با اصل و نسب و وضعیت اجتماعی و مالی خوب و پدری نظامی و سختگیر با تعصبات خاص است.
آغاز به دور از کلیشه نوشته شده است و قلم خوب نویسنده جذابیت خوبی را در آن ایجاد کرده است. توصیفات مناسب و بهجا، شروع داستان را برای خواننده جذاب و ملموس ساخته است.
آغاز پیش از آنکه با ژانرهای انتخابی نویسنده یعنی اجتماعی و عاشقانه مرتبط باشد، دراماتیک و تاریخیست. نه عاشقانهای در آن دیده میشود و نه پدیده اجتماعی به چشم میآید. آغاز با محتوای داستان ارتباط بسیار خوبی دارد.
۲. میانه:
رمان با روابط دراماتیک کاراکترها ادامه مییابد و به عاشقانهای شورانگیز میانجامد. رمان با ژانر درام و عاشقانه و عنوان مرتبط است. هیچ نقطه ضعفی مبنی بر سقوط رمان، بزرگنمایی و مبالغه بیشازحد در بیان رویدادها، سطحی رد شدن از رویدادها و بیهوده نگاشتن دیده نمیشود.
کاراکترها در مسیر مشخص حرکت میکنند. مسائل حاشیهای مانعی ایجاد نکرده و نقطههای گرهگشا در بهترین قسمتها قرار گرفتهاند.
۳. پایان:
رمان با وقایع و اتفاقات جلو میرود تا به برملا شدن عشق میان فروغ و حمید میرسد و حالا همه برای جلوگیری از خشم پدر فروغ در صدد هستند هر طور هست آنها را از هم جدا کنند. داستان هنوز به پایان نرسیده و نمیتوان دربارهاش نظری داد ولی تا اینجا داستان از جذابیت خوبی برخوردار بوده است و خواننده را برای خواندن ادامه تشویق میکند.
●۴. نقد از نگاه یک خواننده:
به عنوان خواننده از خواندن رمان شما لذت بردم. قلم زیبا و روان شما باعث شده سیر رمان جذاب و خواندنی باشد. برای شما آرزوی موفقیت و پیشرفت را دارم.
●۵. نقد از نگاه یک منتقد:
از دیدگاه یک منتقد نیز قلم بسیار خوب شما را تحسین میکنم و پیشنهادم این است کمی بیشتر روی توصیفات مکان و کمی هم شخصیت بیرونی کار کنید.
●۶. اشکالات نگارشی:
۱. قواعد درست نویسی:
فاصلهها و نیمفاصلهها تقریبا رعایت شدهاند اما باز هم ایراداتی وجود دارد. همچنین ایرادات تایپی هم در متن رمان شما بسیار دیده میشود. گاهی هم جا افتادگی کلمات و یا تکرار آنها دیده میشود.
۲. علائم نگارشی:
علائم نگارشی بهطور عمده رعایت شده بود. چند قسمت جزئی دیده میشود که علائمی مثل ویرگول گذاشته نشدهاند که بهتر است متن بازخوانی و ویرایش شود.
●۷. سخن آخر منتقد:
قلم زیبا و ذهن خلاقی که در اثر شما به خوبی به چشم میآید، همان چیزیست که برای ادامه راهتان به آن نیاز دارید. قلمت مانا و توانا دوست عزیزم🌹