جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد شورا نقد حرفه‌ای رمان خراش دل | آرزو فیضی کاربر انجمن رمان‌بوک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط سارا حیدریان با نام نقد حرفه‌ای رمان خراش دل | آرزو فیضی کاربر انجمن رمان‌بوک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 217 بازدید, 4 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد حرفه‌ای رمان خراش دل | آرزو فیضی کاربر انجمن رمان‌بوک
نویسنده موضوع سارا حیدریان
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط - گیتی -
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
May
779
3,677
مدال‌ها
5
بسم تعالی
Negar_۲۰۲۱۰۲۰۸_۱۸۵۳۲۳.png

نام رمان: خراش دل
نام نویسنده: آرزو فیضی
ژانر: تراژدی، عاشقانه، اجتماعی
خلاصه:
در دل عاشقانه او را می‌سرود و در دنیای کودکانه‌اش تنها او بود اما دنیای سیاه بزرگسالی عشقش را دچار چالش کرد، عشق پسر عمویی که تمام وجود عاطفه بود اما عاشقانه‌های عاطفه دچار طوفانی به نام زن دیگر شد، رمانی که بر اساس واقعیت نوشته شده است.
👈🏾
برای مطالعه رمان کلیک کنید!
 
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
May
779
3,677
مدال‌ها
5
Negar_۲۰۲۱۰۴۰۸_۰۱۳۲۰۶.png

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقدان رمان شما: نقد گروهی
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تایپک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تایپک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد | @شکارچی
 

آرام

سطح
4
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
748
4,609
مدال‌ها
6
~به نا خالق هستی~
نا رمان: خراش دل
نام نویسنده: آرامش
نام منتقدین: @elham_faraji
@سارا مرتضوی

●1. اجزا و عناصر

🔷1.موضوع یا ایده اولیه:
این رمان بر پایه‌ی واقعیت نوشته شده. باور سنتی بعضی از افراد برای بستن پیوند میان دختر عمو و پسر عمو است که اگر ریشه کند باعث مشکلاتی می‌شود که این رمان به خوبی به آن پرداخته است. همیشه عقد دختر-عمو پسر عمو را در آسمان‌ها نبسته‌اند.
*

🔷2.پیرنگ:
پیرنگ رمان از ازدواج نافرجام عاطفه و علیرضا و عشقی کاملا یکطرفه شروع می‌شود.
با ورود کارکتر "سحر" معشوق قبلی علیرضا که با قصد انتقام جلو آمده و با سیاست کامل نقشه‌هایش را اجرا می‌کند، ادامه می‌یابد.
تک‌تک رویدادها با هدفمندی، به‌نوبت و در زمان خاص و مناسب بیان می‌شوند.
نویسنده در مورد تمام پارت‌ها وسواس به خرج داده و با رعایت چهارچوب و اسکلت‌بندی رمان به نگاشتن پرداخته.
نمی‌شود منکر عالی بودن این قسمت شد!
*
🔷3.کشمکش‌ها:
در مواجهه با کشمکش‌ها نویسنده ضعف آنچنان بزرگ که به چشم بیاید و در ذوق بزند را ندارد.
کارکترهای رمان در مواجهه با عوامل بیرونی و درونی عکس‌العمل‌های به‌جایی از خود نشان می‌دادند.
برای مثال هنگام اولین دیدار عاطفه با سحر که نشان دهنده عوامل بیرونی است به خوبی تمام حالات عاطفه از جمله ترس، استرس و شوک وارد شده را در برابر رقیبش نشان دادید.
و یا هنگامی که عاطفه برای رسیدن به معشوق خود به دروغ توسل بست، تمام احساسات و عواطف درونی او از جمله شرمندگی، خجلت، عذاب وجدان و درعین‌حال شادی‌اش به خوبی مشهود است.
*
🔷4. شخصیت پردازی:
عاطفه زن 26 ساله‌ای که با پسرعمویش به نام علیرضا با عشق ازدواج کرده است. عشقی که یک طرفه و به زبان خودش خودخواهانه بوده است. دو فرزند کوچک با نام زهرا و علی دارد. بیشتر مکالماتش درونی است.
علیرضا همسر عاطفه که دل گرو دوست همسرش قبل از ازدواج داشته و زندگیش را بدون عشق می‌بیند و عاطفه را مقصر می‌داند. علیرضا آتلیه‌ای دارد که مکانش ارثی است.
سحر دوست قدیمی عاطفه که بسیار زیباست و البته کینه‌ای و باهدف انتقام بازگشته است.
پدربزرگ عاطفه و علیرضا که فردی مستبد بوده و از بچگی این دو را ناف بسته‌ی هم اعلام کرده. این شخصیت به همراه شخصیت‌ها پدر و مادر، عمو و زن‌عمو از نوع قراردادی هستند و خلق و خوی قدیمی دارند.
شخصیت‌پردازی هم به صورت مستقیم و هم غیر مستقیم انجام شده. بیشتر از زبان عاطفه و کمتر از طریق مکالمات.
اکثر شخصیت‌ها نوعی و بیشتر گرایش به قالبی دارند. قابل پیش‌بینی هستند مخصوصا علیرضا. مکالمات درونی عاطفه با خود او را بیشتر به سمت شخصیت نوع سوق داده. یعنی شخصیتی که اخلاق و رفتار مخصوص خود را دارد.


*
🔷5. فضا سازی:
بیان فضاسازی مستقیم بوده اما بسیارکم و فقط در همین حد که تم و اندک وسایل قرار گرفته بیان شود، شرح داده شده است.
چیزی که از فضایی که اکثرا اتفاقات آنجا می‌افتد گفته شده، خانه‌ای نقلی است که سه اتاق دارد.
در این مورد نویسنده کمی بیشتر تلاش کند و فضا را جزئی‌تر توصیف کند.
*
🔷6. دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها:
نسبت مونولوگ‌ها به دیالوگ‌ها بیشتر است و این طبیعی است. دیالوگ‌ها کوتاه هستند. در ابتدای رمان نویسنده اطلاعات را از طریق دیالوگ می‌داد اما رفته‌رفته تبدیل به مونولوگ شد.
رمان بیشتر از مونولوگ‌های محاوره‌ای اول شخص تشکیل شده است. دیالوگ‌ها ساده و باورپذیر هستند. با یکدیگر تداخل ندارند. نویسنده اطلاعات را از طریق مونولوگ به خواننده می‌رساند. پیشنهاد میدهم برای جذابیت بیشتر اطلاعات از طریق دیالوگ انتقال داده شوند.
احساسات عاطفه و کشمکش‌های درونی او نیز از طریق مونولوگ نوشته شده‌اند که می‌توان نقطه قوتی باشند برای جذابیت رمان.

🔷7. لحن:
در این رمان لحن، محاوره‌ای و از زبان عاطفه نقل شده است.
حضور این لحن در تمامی مونولوگ‌ها و دیالوگ‌ها رعایت شده و هیچ ورودی از لحن ادبی و بهم خوردن توازن متن دیده نشد .
تنها مشکل، خلاصه‌ و مقدمه‌ای است که با لحن ادبی نگاشته شده و با لحن محاوره‌‌ای رمان همخوانی ندارد.
*

🔷8. زاویه‌دید:
زاویه‌‌ی دید رمان اول شخص است و غالبا از زبان عاطفه نقل می‌شود که در زمان حال است و گاهی برای تعریف خاطره به گذشته می‌رود.
در بعضی از پارت‌ها دیده می‌شود با اینکه نویسنده از گذشته حرف می‌زند ولی فعل‌ها مضارع استمراری هستند که کمی خواننده گیج می‌شود. توصیه می‌شود نویسنده در هنگام ویرایش به این موضوع دقت کند.
*
🔷9. حقیقت‌ مانندی محتوا (باور پذیری):
جریاناتی که در رمان در گردش است در اجتماع دیده می‌شود. باتوجه به اینکه نویسنده در خلاصه رمان اعلام کرده که این جریانات حقیقت دارد بهتر است، علت‌ها بیشتر باز شود. اینکه چرا عاطفه پس از ۸ سال زندگی زناشویی همچنان پایبند یک زندگی سرد و خسته کننده با علیرضاست و بالعکس.

*
🔷10. گره‌گشایی:
این قسمت از ظریف‌ترین قسمت‌های رمان است.
سیر رمان به‌جز در برخی موارد جزئی که کمی بیش‌از‌نیاز کش داده شده، متعادل است.
نویسنده به هر موضوعی به اندازه‌ی اهمیتش بها داده و کامل و جامع نوشته است.
از لحظه‌ی شروع رمان تا آخرین پارت، همه‌ی رخدادها در زمان مناسب اتفاق افتاد.
مجهولات به اندازه ی کافی مجهول ماندند و در نقطه‌ی اوج پرده از حقایق برادشته شد.
البته کم‌لطفی است که زیبایی نقطه‌های گره‌گشا را ندید گرفت. نویسنده‌ آنچنان زیبا و رسا پیشرفته که خواننده مشتاق خواندن ادامه و اطلاع از موضوع اصلی خواهد بود.

*

●2.ملاک های اصلی نقد

🔷_1. موارد اولیه نقد:

نام رمان:
خراش به معنی زخم و دل به معنی قلب است. عنوان دو بخشی است و این مفهوم را می‌رساند که موضوع در مورد قلبی است که شکسته شده‌است. دو کلمه به تنهایی شاید کلیشه‌ای باشند ولی در کنار هم ترکیبی زیبا و قابل فهم ایجاد کرده، به‌طوری که خواننده با دیدن عنوان پی به محتوا می برد.

ژانر:
از عنوان می‌توان به راحتی فهمید که با یک رمان عاشقانه، تراژدی و غمگین سر و کار داریم. در خلاصه هم به خوبی قابل لمس است. به علاوه که رمان واقعی و در همین جامعه رخ داده پس ژانر اجتماعی هم مناسب انتخاب شده است.

جلد رمان:
متاسفانه جلد رمان پسندیده نبود.
از چندین لحاظ ایراد داشت.
اولا عنوان رمانتان در جلد بیشتر به دل‌خراش شباهت دارد تا خراش‌دل.
دوما تصویری که انتخاب کردید مفهومی‌ست اما خیلی به رمانتان نمی‌خورد.
و مورد آخر ترکیب رنگ جلد (آبی‌و‌سفید) که متاسفانه باز شایسته نیست و من رنگ‌های تیره را بهتر می‌بینم.

خلاصه:
رمان در مورد عشق کور عاطفه به علیرضا است. در خلاصه درمورد این گفته شده که دختری از کودکی عاشق پسرعمویش است اما پای زن دیگری وسط آمده.
متن یک خط و نیم بود و می‌توانست بیشتر هم باشد. طریقه‌ی نوشتن با ژانر عاشقانه و تراژدی همخوانی بیشتری داشت.
پیشنهاد می‌شود خلاصه را در قالب‌بندی پرابهام‌تری بیان کنید.

مقدمه:
انتخاب متن مقدمه براستی بی‌نقص بود.
توصیفاتی در مورد زنی دلشکسته که خستگی‌اش را در زیر نقاب خنده‌اش پنهان می‌کند.
هم روایتگر عاطفه‌ای آزرده از بی‌مهری همسر و عدم حمایت خانواده‌اش و هم سحری که زندگی تا به‌حال به کامش سخت گذشته.
دو زن شکست خورده‌ای که قوی‌تر از قبل بلند می‌شوند و برای زندگیشان می‌جنگند.
انتخاب درست و به‌جایی بود.
*
🔷_2. ایده رمان به صورت دقیق:

1.برسی ایده از جهت کلیشه‌ای نبودن:
متاسفانه ایده‌ی اصلی شما باوجود جلوه‌ی بی‌نظیرش کلیشه‌ای است.
پدربزرگ‌های مستبد، عقد پسرعمو و دخترعمو، طردکردن فرزند از طرف خانواده و... .
همه‌ی این‌ها هم در اجتماع و هم در رمان‌ها و داستان‌ها به‌طور چشمگیری قابل مشاهده هستند.

2. ایده دهی:
پیشنهادم این است که همین کلیشه‌ها در قالب متفاوت‌تری بیان شوند.
لازم نیست حتما فرد مستبد خانواده پدربزرگ باشد.
برای مثال نمونه‌ای از این تفاوت‌ها و بیان جدید در رمان دیده می‌شد.
عمو و زن‌عمویی که از کار ناپسند پسرشان حمایت نکرده و به عروسشان سرکوفت نزدند.
البته قبول دارم از آنجایی که رمان بیانی از یک داستان واقعی‌ست ممکن است دست و بال نویسنده را ببندد اما کمی تغییر ایرادی ندارد.
***
🔷_3. توصیفات(کامل):

1ـ توصیفات مکان:
توصیفات مکان به نسبت ضعیف بود.
انگار که اهمیت چندانی برای نویسنده نداشت و ساده و فقط با بیان کلیات رد شده بود.
همانگونه که توقف و توجه بیش‌از‌حد می‌تواند باعث خستگی و دلزدگی خواننده شود، عدم توجه و بیان لازمات مورد نیاز نیز آزردگی را در پی خواهد داشت.
زیرا خواننده توانایی به تصویرکشیدن مکان موردنظر کارکتر را نخواهد داشت.

2ـ توصیفات چهره کارکتر:
برای بیان چهره‌ از توصیفات مستقیم استفاده شده و اکثرا یک کارکتر، کارکتر دیگر را توصیف می‌کند.
تمام آنچه که باید نویسنده برای تصویرسازی خواننده شرح دهد، دیده می‌شود.

3ـ توصیفات احساسات:
این قسمت از توصیفات عالی بود.
به‌قدری واضح به بیان احساسات پرداخته شده که خواننده کاملا می‌تواند خود را به‌جای کارکتر بگذارد و همزادپنداری کند.
نویسنده با بهره‌گیری از آرایه‌ها و همچنین توجه به کوچک‌ترین جزئیات که شاید در نگاه اول کوچک شمرده شود اما در واقعیت بر زیبایی توصیفات تاثیر مستقیم دارد، سنگ تمام گذاشته است‌.

4ـ توصیفات حالات:
توصیفات حالات کامل بود.
بیان حالاتی چون خشم، ناراحتی، شادی، هیجان و... به‌قدری واضح شرح داده شده بود، که کاملا امکان درک کارکترها وجود داشت.

5ـ توصیفات زمان:
زمان اصلی و عمده‌ی رمان حال بود.
اما فلش‌بک‌هایی به گذشته نیز دیده می‌شد.
خوشبختانه تداخل نابه‌جا و آزاردهنده‌ی این دو زمان دیده نشد و این نشان از حرفه‌ای بودن نویسنده است اما بهتر است اول پارت‌هایی از رمان که در مورد گذشته و مرور آن است با برچسبی چون گذشته یا فلش‌بک معلوم شود.

●3.بررسی ساختار رمان:

🔷1.شروع:
ابتدای رمان با کمی توصیفات مکانی شروع می‌شود و زنی که ناشناس است با تهدید به شخصیت اول که رمان از زبان او بازگو می‌شود کنجکاوی خواننده را بر‌می‌انگیزد. همه چیز در ابتدا مبهم است و خواننده را با خود می‌کشد که بیشتر بداند و جواب چراهایش را پیدا کند. بودن این شخص که او را سحر صدا می‌زند باعث بهم ریختگی زندگیش است اما چرا؟ خواننده به دنبال جواب است و مشتاق خواندن ادامه‌ی رمان.
نویسنده در شروع خوب عمل کرده است.

🔷2.میانه:
رمان با جنگ‌وجدل های کارکترها ادامه می‌یابد.
با فلش‌بک هایی به گذشته و چگونگی ازدواج زوج داستان، به نقطه‌ی اوج خود نزدیک شده و پاسخ مجهولات به بهترین نحو ممکن داده می‌شود.
هیچ نقطه‌ضعفی مبنی بر سقوط رمان، بزرگ‌نمایی و مبالغه بیش‌از‌حد در بیان رویدادها، سطحی رد شدن از رویدادها و بیهوده نگاشتن دیده نمی‌شود.
کارکترها در مسیر مشخص حرکت می‌کنند. مسائل حاشیه‌ای مانعی ایجاد نکرده و نقطه‌های گره‌گشا در بهترین قسمت‌ها قرار گرفته‌اند.

🔷3.پایان:
تصمیم‌گیری و قضاوت در مورد پایان رمان هنوز زود است.
جذابیت اصلی ماجرا به غیرقابل پیش‌بینی بودن آن مرتبط بوده و درنتیجه مشوق خواننده برای خواندن ادامه‌ی رمان است.
نویسنده تمام سعی خود را برای سوپرایزکردن خواننده به کار گرفته، و معلوم است پایان شگفت‌انگیزی در راه خواهد بود.


●4. اشکالات نگارشی:

🔷1_ قواعد درست نویسی:
همه‌ی اصول درست نویسی از جمله فاصله، نیم‌فاصله، نبود غلط‌های املایی رعایت شده بود.

🔷2_علائم نگارشی:
علائم نگارشی به‌طور عمده رعایت شده بود. چند قسمت جزئی دیده شد که ایراد نیست و در زمان ویرایش نهایی، ویراستار برطرفش خواهد کرد.

🔷۳_اندازه پارت‌ها و پاراگراف‌ها:
اندازه‌ی استاندارد پارت‌ها و پاراگراف‌ها رعایت شده بود.

🔷۴_شئونات اسلامی:
شئونات اسلامی و فیلترینگ رعایت شده بود اما بهتر است کمی قسمت‌های خلوت علیرضا با سحر و یا عاطفه مبهم‌تر بیان شود.

●5.نقد از نگاه یک خواننده:

🔷الهام:
به عنوان خواننده از رمان شما واقعا لذت بردم. قلم زیبایی دارید و رخدادها را نیز زیبا به رخ کشیدید.
امیدوارم راهتان هموار و قلمتان مانا باشد.
🔷سارا:
باید تشکر کنم از نویسنده بابت قلم زیباشون و امیدوار هستم که این ماجرا به خوبی ختم بخیر بشود.

●6. نقد از نگاه یک منتقد:

🔷الهام:
از دیدگاه یک منتقد نیز قلمتان را تحسین می‌کنم.
تمام سعی‌ام را کردم که در پیشرفت شما موثر باشم و پیشنهادم این است حتما مواردی که در این نقد گفته شده را رعایت کرده و از کلیشه‌ها دوری کنید تا جذابیت رمانتان دو چندان شود.
🔷سارا:
درست است که رمان طبق اصول پیش رفته ولی حجم کشمکش‌های درونی عاطفه گاهی بسیار زیاد شده آنقدر که از یاد میرود در حال حاضر در چه وضعیتی است. غیر از آن همه چیز اصولی پیش رفته است.
***
*تایپک ‌نقد دو روز باز خواهد بود و پس از ثبت نظر شما قفل خواهد شد!
*رمان شما تحت نظارت منتقدتان قرار خواهد گرفت، بلافاصله پس از مطالعه نقد درصورتی که نکات منتقد را اصلاح نکنید، دیگر از شما نقدی پذیرفته نخواهد شد!
*تا پایان اثر خود می‌توانید با منتقد خود در گفتگوی‌ خصوصی در ارتباط باشید و در صورت بروز سوالی از ایشان مشورت بگیرید!

به امید موفقیت روز افزون شما
@آرامش
 

آرامش

سطح
4
 
نویسنده حرفه‌ای انجمن
نویسنده حرفه‌ای
Feb
156
1,154
مدال‌ها
3
~به نا خالق هستی~
نا رمان: خراش دل
نام نویسنده: آرامش
نام منتقدین: @elham_faraji
@سارا مرتضوی

●1. اجزا و عناصر

🔷1.موضوع یا ایده اولیه:
این رمان بر پایه‌ی واقعیت نوشته شده. باور سنتی بعضی از افراد برای بستن پیوند میان دختر عمو و پسر عمو است که اگر ریشه کند باعث مشکلاتی می‌شود که این رمان به خوبی به آن پرداخته است. همیشه عقد دختر-عمو پسر عمو را در آسمان‌ها نبسته‌اند.
*

🔷2.پیرنگ:
پیرنگ رمان از ازدواج نافرجام عاطفه و علیرضا و عشقی کاملا یکطرفه شروع می‌شود.
با ورود کارکتر "سحر" معشوق قبلی علیرضا که با قصد انتقام جلو آمده و با سیاست کامل نقشه‌هایش را اجرا می‌کند، ادامه می‌یابد.
تک‌تک رویدادها با هدفمندی، به‌نوبت و در زمان خاص و مناسب بیان می‌شوند.
نویسنده در مورد تمام پارت‌ها وسواس به خرج داده و با رعایت چهارچوب و اسکلت‌بندی رمان به نگاشتن پرداخته.
نمی‌شود منکر عالی بودن این قسمت شد!
*
🔷3.کشمکش‌ها:
در مواجهه با کشمکش‌ها نویسنده ضعف آنچنان بزرگ که به چشم بیاید و در ذوق بزند را ندارد.
کارکترهای رمان در مواجهه با عوامل بیرونی و درونی عکس‌العمل‌های به‌جایی از خود نشان می‌دادند.
برای مثال هنگام اولین دیدار عاطفه با سحر که نشان دهنده عوامل بیرونی است به خوبی تمام حالات عاطفه از جمله ترس، استرس و شوک وارد شده را در برابر رقیبش نشان دادید.
و یا هنگامی که عاطفه برای رسیدن به معشوق خود به دروغ توسل بست، تمام احساسات و عواطف درونی او از جمله شرمندگی، خجلت، عذاب وجدان و درعین‌حال شادی‌اش به خوبی مشهود است.
*
🔷4. شخصیت پردازی:
عاطفه زن 26 ساله‌ای که با پسرعمویش به نام علیرضا با عشق ازدواج کرده است. عشقی که یک طرفه و به زبان خودش خودخواهانه بوده است. دو فرزند کوچک با نام زهرا و علی دارد. بیشتر مکالماتش درونی است.
علیرضا همسر عاطفه که دل گرو دوست همسرش قبل از ازدواج داشته و زندگیش را بدون عشق می‌بیند و عاطفه را مقصر می‌داند. علیرضا آتلیه‌ای دارد که مکانش ارثی است.
سحر دوست قدیمی عاطفه که بسیار زیباست و البته کینه‌ای و باهدف انتقام بازگشته است.
پدربزرگ عاطفه و علیرضا که فردی مستبد بوده و از بچگی این دو را ناف بسته‌ی هم اعلام کرده. این شخصیت به همراه شخصیت‌ها پدر و مادر، عمو و زن‌عمو از نوع قراردادی هستند و خلق و خوی قدیمی دارند.
شخصیت‌پردازی هم به صورت مستقیم و هم غیر مستقیم انجام شده. بیشتر از زبان عاطفه و کمتر از طریق مکالمات.
اکثر شخصیت‌ها نوعی و بیشتر گرایش به قالبی دارند. قابل پیش‌بینی هستند مخصوصا علیرضا. مکالمات درونی عاطفه با خود او را بیشتر به سمت شخصیت نوع سوق داده. یعنی شخصیتی که اخلاق و رفتار مخصوص خود را دارد.


*
🔷5. فضا سازی:
بیان فضاسازی مستقیم بوده اما بسیارکم و فقط در همین حد که تم و اندک وسایل قرار گرفته بیان شود، شرح داده شده است.
چیزی که از فضایی که اکثرا اتفاقات آنجا می‌افتد گفته شده، خانه‌ای نقلی است که سه اتاق دارد.
در این مورد نویسنده کمی بیشتر تلاش کند و فضا را جزئی‌تر توصیف کند.
*
🔷6. دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها:
نسبت مونولوگ‌ها به دیالوگ‌ها بیشتر است و این طبیعی است. دیالوگ‌ها کوتاه هستند. در ابتدای رمان نویسنده اطلاعات را از طریق دیالوگ می‌داد اما رفته‌رفته تبدیل به مونولوگ شد.
رمان بیشتر از مونولوگ‌های محاوره‌ای اول شخص تشکیل شده است. دیالوگ‌ها ساده و باورپذیر هستند. با یکدیگر تداخل ندارند. نویسنده اطلاعات را از طریق مونولوگ به خواننده می‌رساند. پیشنهاد میدهم برای جذابیت بیشتر اطلاعات از طریق دیالوگ انتقال داده شوند.
احساسات عاطفه و کشمکش‌های درونی او نیز از طریق مونولوگ نوشته شده‌اند که می‌توان نقطه قوتی باشند برای جذابیت رمان.

🔷7. لحن:
در این رمان لحن، محاوره‌ای و از زبان عاطفه نقل شده است.
حضور این لحن در تمامی مونولوگ‌ها و دیالوگ‌ها رعایت شده و هیچ ورودی از لحن ادبی و بهم خوردن توازن متن دیده نشد .
تنها مشکل، خلاصه‌ و مقدمه‌ای است که با لحن ادبی نگاشته شده و با لحن محاوره‌‌ای رمان همخوانی ندارد.
*

🔷8. زاویه‌دید:
زاویه‌‌ی دید رمان اول شخص است و غالبا از زبان عاطفه نقل می‌شود که در زمان حال است و گاهی برای تعریف خاطره به گذشته می‌رود.
در بعضی از پارت‌ها دیده می‌شود با اینکه نویسنده از گذشته حرف می‌زند ولی فعل‌ها مضارع استمراری هستند که کمی خواننده گیج می‌شود. توصیه می‌شود نویسنده در هنگام ویرایش به این موضوع دقت کند.
*
🔷9. حقیقت‌ مانندی محتوا (باور پذیری):
جریاناتی که در رمان در گردش است در اجتماع دیده می‌شود. باتوجه به اینکه نویسنده در خلاصه رمان اعلام کرده که این جریانات حقیقت دارد بهتر است، علت‌ها بیشتر باز شود. اینکه چرا عاطفه پس از ۸ سال زندگی زناشویی همچنان پایبند یک زندگی سرد و خسته کننده با علیرضاست و بالعکس.

*
🔷10. گره‌گشایی:
این قسمت از ظریف‌ترین قسمت‌های رمان است.
سیر رمان به‌جز در برخی موارد جزئی که کمی بیش‌از‌نیاز کش داده شده، متعادل است.
نویسنده به هر موضوعی به اندازه‌ی اهمیتش بها داده و کامل و جامع نوشته است.
از لحظه‌ی شروع رمان تا آخرین پارت، همه‌ی رخدادها در زمان مناسب اتفاق افتاد.
مجهولات به اندازه ی کافی مجهول ماندند و در نقطه‌ی اوج پرده از حقایق برادشته شد.
البته کم‌لطفی است که زیبایی نقطه‌های گره‌گشا را ندید گرفت. نویسنده‌ آنچنان زیبا و رسا پیشرفته که خواننده مشتاق خواندن ادامه و اطلاع از موضوع اصلی خواهد بود.

*

●2.ملاک های اصلی نقد

🔷_1. موارد اولیه نقد:

نام رمان:
خراش به معنی زخم و دل به معنی قلب است. عنوان دو بخشی است و این مفهوم را می‌رساند که موضوع در مورد قلبی است که شکسته شده‌است. دو کلمه به تنهایی شاید کلیشه‌ای باشند ولی در کنار هم ترکیبی زیبا و قابل فهم ایجاد کرده، به‌طوری که خواننده با دیدن عنوان پی به محتوا می برد.

ژانر:
از عنوان می‌توان به راحتی فهمید که با یک رمان عاشقانه، تراژدی و غمگین سر و کار داریم. در خلاصه هم به خوبی قابل لمس است. به علاوه که رمان واقعی و در همین جامعه رخ داده پس ژانر اجتماعی هم مناسب انتخاب شده است.

جلد رمان:
متاسفانه جلد رمان پسندیده نبود.
از چندین لحاظ ایراد داشت.
اولا عنوان رمانتان در جلد بیشتر به دل‌خراش شباهت دارد تا خراش‌دل.
دوما تصویری که انتخاب کردید مفهومی‌ست اما خیلی به رمانتان نمی‌خورد.
و مورد آخر ترکیب رنگ جلد (آبی‌و‌سفید) که متاسفانه باز شایسته نیست و من رنگ‌های تیره را بهتر می‌بینم.

خلاصه:
رمان در مورد عشق کور عاطفه به علیرضا است. در خلاصه درمورد این گفته شده که دختری از کودکی عاشق پسرعمویش است اما پای زن دیگری وسط آمده.
متن یک خط و نیم بود و می‌توانست بیشتر هم باشد. طریقه‌ی نوشتن با ژانر عاشقانه و تراژدی همخوانی بیشتری داشت.
پیشنهاد می‌شود خلاصه را در قالب‌بندی پرابهام‌تری بیان کنید.

مقدمه:
انتخاب متن مقدمه براستی بی‌نقص بود.
توصیفاتی در مورد زنی دلشکسته که خستگی‌اش را در زیر نقاب خنده‌اش پنهان می‌کند.
هم روایتگر عاطفه‌ای آزرده از بی‌مهری همسر و عدم حمایت خانواده‌اش و هم سحری که زندگی تا به‌حال به کامش سخت گذشته.
دو زن شکست خورده‌ای که قوی‌تر از قبل بلند می‌شوند و برای زندگیشان می‌جنگند.
انتخاب درست و به‌جایی بود.
*
🔷_2. ایده رمان به صورت دقیق:

1.برسی ایده از جهت کلیشه‌ای نبودن:
متاسفانه ایده‌ی اصلی شما باوجود جلوه‌ی بی‌نظیرش کلیشه‌ای است.
پدربزرگ‌های مستبد، عقد پسرعمو و دخترعمو، طردکردن فرزند از طرف خانواده و... .
همه‌ی این‌ها هم در اجتماع و هم در رمان‌ها و داستان‌ها به‌طور چشمگیری قابل مشاهده هستند.

2. ایده دهی:
پیشنهادم این است که همین کلیشه‌ها در قالب متفاوت‌تری بیان شوند.
لازم نیست حتما فرد مستبد خانواده پدربزرگ باشد.
برای مثال نمونه‌ای از این تفاوت‌ها و بیان جدید در رمان دیده می‌شد.
عمو و زن‌عمویی که از کار ناپسند پسرشان حمایت نکرده و به عروسشان سرکوفت نزدند.
البته قبول دارم از آنجایی که رمان بیانی از یک داستان واقعی‌ست ممکن است دست و بال نویسنده را ببندد اما کمی تغییر ایرادی ندارد.
***
🔷_3. توصیفات(کامل):

1ـ توصیفات مکان:
توصیفات مکان به نسبت ضعیف بود.
انگار که اهمیت چندانی برای نویسنده نداشت و ساده و فقط با بیان کلیات رد شده بود.
همانگونه که توقف و توجه بیش‌از‌حد می‌تواند باعث خستگی و دلزدگی خواننده شود، عدم توجه و بیان لازمات مورد نیاز نیز آزردگی را در پی خواهد داشت.
زیرا خواننده توانایی به تصویرکشیدن مکان موردنظر کارکتر را نخواهد داشت.

2ـ توصیفات چهره کارکتر:
برای بیان چهره‌ از توصیفات مستقیم استفاده شده و اکثرا یک کارکتر، کارکتر دیگر را توصیف می‌کند.
تمام آنچه که باید نویسنده برای تصویرسازی خواننده شرح دهد، دیده می‌شود.

3ـ توصیفات احساسات:
این قسمت از توصیفات عالی بود.
به‌قدری واضح به بیان احساسات پرداخته شده که خواننده کاملا می‌تواند خود را به‌جای کارکتر بگذارد و همزادپنداری کند.
نویسنده با بهره‌گیری از آرایه‌ها و همچنین توجه به کوچک‌ترین جزئیات که شاید در نگاه اول کوچک شمرده شود اما در واقعیت بر زیبایی توصیفات تاثیر مستقیم دارد، سنگ تمام گذاشته است‌.

4ـ توصیفات حالات:
توصیفات حالات کامل بود.
بیان حالاتی چون خشم، ناراحتی، شادی، هیجان و... به‌قدری واضح شرح داده شده بود، که کاملا امکان درک کارکترها وجود داشت.

5ـ توصیفات زمان:
زمان اصلی و عمده‌ی رمان حال بود.
اما فلش‌بک‌هایی به گذشته نیز دیده می‌شد.
خوشبختانه تداخل نابه‌جا و آزاردهنده‌ی این دو زمان دیده نشد و این نشان از حرفه‌ای بودن نویسنده است اما بهتر است اول پارت‌هایی از رمان که در مورد گذشته و مرور آن است با برچسبی چون گذشته یا فلش‌بک معلوم شود.

●3.بررسی ساختار رمان:

🔷1.شروع:
ابتدای رمان با کمی توصیفات مکانی شروع می‌شود و زنی که ناشناس است با تهدید به شخصیت اول که رمان از زبان او بازگو می‌شود کنجکاوی خواننده را بر‌می‌انگیزد. همه چیز در ابتدا مبهم است و خواننده را با خود می‌کشد که بیشتر بداند و جواب چراهایش را پیدا کند. بودن این شخص که او را سحر صدا می‌زند باعث بهم ریختگی زندگیش است اما چرا؟ خواننده به دنبال جواب است و مشتاق خواندن ادامه‌ی رمان.
نویسنده در شروع خوب عمل کرده است.

🔷2.میانه:
رمان با جنگ‌وجدل های کارکترها ادامه می‌یابد.
با فلش‌بک هایی به گذشته و چگونگی ازدواج زوج داستان، به نقطه‌ی اوج خود نزدیک شده و پاسخ مجهولات به بهترین نحو ممکن داده می‌شود.
هیچ نقطه‌ضعفی مبنی بر سقوط رمان، بزرگ‌نمایی و مبالغه بیش‌از‌حد در بیان رویدادها، سطحی رد شدن از رویدادها و بیهوده نگاشتن دیده نمی‌شود.
کارکترها در مسیر مشخص حرکت می‌کنند. مسائل حاشیه‌ای مانعی ایجاد نکرده و نقطه‌های گره‌گشا در بهترین قسمت‌ها قرار گرفته‌اند.

🔷3.پایان:
تصمیم‌گیری و قضاوت در مورد پایان رمان هنوز زود است.
جذابیت اصلی ماجرا به غیرقابل پیش‌بینی بودن آن مرتبط بوده و درنتیجه مشوق خواننده برای خواندن ادامه‌ی رمان است.
نویسنده تمام سعی خود را برای سوپرایزکردن خواننده به کار گرفته، و معلوم است پایان شگفت‌انگیزی در راه خواهد بود.


●4. اشکالات نگارشی:

🔷1_ قواعد درست نویسی:
همه‌ی اصول درست نویسی از جمله فاصله، نیم‌فاصله، نبود غلط‌های املایی رعایت شده بود.

🔷2_علائم نگارشی:
علائم نگارشی به‌طور عمده رعایت شده بود. چند قسمت جزئی دیده شد که ایراد نیست و در زمان ویرایش نهایی، ویراستار برطرفش خواهد کرد.

🔷۳_اندازه پارت‌ها و پاراگراف‌ها:
اندازه‌ی استاندارد پارت‌ها و پاراگراف‌ها رعایت شده بود.

🔷۴_شئونات اسلامی:
شئونات اسلامی و فیلترینگ رعایت شده بود اما بهتر است کمی قسمت‌های خلوت علیرضا با سحر و یا عاطفه مبهم‌تر بیان شود.

●5.نقد از نگاه یک خواننده:

🔷الهام:
به عنوان خواننده از رمان شما واقعا لذت بردم. قلم زیبایی دارید و رخدادها را نیز زیبا به رخ کشیدید.
امیدوارم راهتان هموار و قلمتان مانا باشد.
🔷سارا:
باید تشکر کنم از نویسنده بابت قلم زیباشون و امیدوار هستم که این ماجرا به خوبی ختم بخیر بشود.

●6. نقد از نگاه یک منتقد:

🔷الهام:
از دیدگاه یک منتقد نیز قلمتان را تحسین می‌کنم.
تمام سعی‌ام را کردم که در پیشرفت شما موثر باشم و پیشنهادم این است حتما مواردی که در این نقد گفته شده را رعایت کرده و از کلیشه‌ها دوری کنید تا جذابیت رمانتان دو چندان شود.
🔷سارا:
درست است که رمان طبق اصول پیش رفته ولی حجم کشمکش‌های درونی عاطفه گاهی بسیار زیاد شده آنقدر که از یاد میرود در حال حاضر در چه وضعیتی است. غیر از آن همه چیز اصولی پیش رفته است.
***
*تایپک ‌نقد دو روز باز خواهد بود و پس از ثبت نظر شما قفل خواهد شد!
*رمان شما تحت نظارت منتقدتان قرار خواهد گرفت، بلافاصله پس از مطالعه نقد درصورتی که نکات منتقد را اصلاح نکنید، دیگر از شما نقدی پذیرفته نخواهد شد!
*تا پایان اثر خود می‌توانید با منتقد خود در گفتگوی‌ خصوصی در ارتباط باشید و در صورت بروز سوالی از ایشان مشورت بگیرید!

به امید موفقیت روز افزون شما
@آرامش
سلام به همه دوستان که لطف کردن و رمان رو خوندن و بدون تعصب نظر دادن.
رمان از زبان عاطفه هر چی نوشتم عین واقعیت بود و از زبان علیرضا و سحر اون حس و گفته کارکتر اصلی رمان رو در نظر گرفتم و چون احساس کردم فقط از زبان یک نفر بیان بشه کلیشه‌ای و خسته کننده میشه تصمیم گرفتم از زبان دو شخصیت دیگه رمان هم بیان کنم، از لحاظ فضا سازی واقعا سعی کردم کامل باشه اما قبول دارم می‌خواستم طوری به خواننده منتقل کنم که کارکتر اون لحظه محیط رو میبینه اما سعی می‌کنم کامل باشه، پایان رمان واقعا غیرقابل پیش بینیه، قبول دارم موضوع تکراری هست اما آخرش نه قراره با هم باشن و نه جدا یک پایان واقعا غیرقابل پیش بینی داره برای همین تصمیم گرفتم این زندگی رو در قالب رمان بنویسم چون زن‌هایی مثل عاطفه که از بچه‌گی فقط یاد گرفتن هر چی بزرگتر گفت رو انجام بدن کم نیست، عاطفه زنی که اشتباه کرد اما بخاطر باور خانواده‌اش و باور غلطی که بهش دادن سعی کرد زندگی رو ادامه بده، زن‌هایی که مجبورن مقابل این همه سردی و فقط بخاطر جامعه و بچه به زندگی ادامه بدن کم نیست.
ممنون از لطفتون و نظرهای زیباتون
 

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,575
37,071
مدال‌ها
14
سلام به همه دوستان که لطف کردن و رمان رو خوندن و بدون تعصب نظر دادن.
رمان از زبان عاطفه هر چی نوشتم عین واقعیت بود و از زبان علیرضا و سحر اون حس و گفته کارکتر اصلی رمان رو در نظر گرفتم و چون احساس کردم فقط از زبان یک نفر بیان بشه کلیشه‌ای و خسته کننده میشه تصمیم گرفتم از زبان دو شخصیت دیگه رمان هم بیان کنم، از لحاظ فضا سازی واقعا سعی کردم کامل باشه اما قبول دارم می‌خواستم طوری به خواننده منتقل کنم که کارکتر اون لحظه محیط رو میبینه اما سعی می‌کنم کامل باشه، پایان رمان واقعا غیرقابل پیش بینیه، قبول دارم موضوع تکراری هست اما آخرش نه قراره با هم باشن و نه جدا یک پایان واقعا غیرقابل پیش بینی داره برای همین تصمیم گرفتم این زندگی رو در قالب رمان بنویسم چون زن‌هایی مثل عاطفه که از بچه‌گی فقط یاد گرفتن هر چی بزرگتر گفت رو انجام بدن کم نیست، عاطفه زنی که اشتباه کرد اما بخاطر باور خانواده‌اش و باور غلطی که بهش دادن سعی کرد زندگی رو ادامه بده، زن‌هایی که مجبورن مقابل این همه سردی و فقط بخاطر جامعه و بچه به زندگی ادامه بدن کم نیست.
ممنون از لطفتون و نظرهای زیباتون
بابت تاخیر در تحویل عذر خواهی می‌کنم
امیدوارم نقد براتون سازنده باشه و در رفع مشکلاتتون موثر بوده باشیم
خواهش می کنم
راهتون سبز
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین