جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

نقد شورا نقد حرفه‌ای رمان هفت تیری به نام قلم

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط MHP با نام نقد حرفه‌ای رمان هفت تیری به نام قلم ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 397 بازدید, 3 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد حرفه‌ای رمان هفت تیری به نام قلم
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ادوارد کلاه به سر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,213
47,072
مدال‌ها
23
نام رمان: هفت‌تیری به نام قلم
نام نویسنده‌: آیناز
ژانر: جنایی_مافیایی،‌ هیجان‌انگیز، معمایی
تگ: نیمه‌حرفه‌ای
خلاصه‌:
کاترین، دختری که تمام زندگی‌اش روی گلوله چرخیده اکنون دچار تحول عجیبی شده است. او میان دوراهی خوب و بد، اسلحه و قلم، گیر افتاده است. او سردرگم است و نمی‌داند چه‌گونه این سراشیبی مملو از آشوب و دشواری را طی کند. او نمی‌داند در انتها میان اسلحه و قلم کدام را انتخاب می‌کند.
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,213
47,072
مدال‌ها
23
IMG_۲۰۲۱۱۰۰۴_۱۵۱۴۰۷_۵۹۹-1.jpg
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد حرفه‌ای آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد رمان شما: @MHP
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد حرفه‌ای توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تایپک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!

این نقد جهت بازبینی و برسی دوباره اثر و ارتقای تگ است.
به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد| @Esra @دلسا :)
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ida
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ معاونت کل ]
پرسنل مدیریت
معاونت کل انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
Aug
6,213
47,072
مدال‌ها
23
بسم رب​
@دلسا :)

●1. اجزا و عناصر:

1.موضوع:
خلاصه ایده: کاترین یک قاتل ماهر که افراد زیاد اشتیاق و تمایل به همکاری با او دارند و بر خلاف تصورش پدرخوانده است.
موضوع و ایده رمان کاملا به عنوان ارتباط دارد، موضوعات از نقاط مختلف رویده و در آخر همه به هم متصل شدند.
کلیشه ایده اثر شما 20 درصد است، ایده تنها شامل ایده کلی رمان نمی‌شود، منولوگ، دیالوگ، توصیفات و... همه باید ایده‌ای نو داشته باشند.
2.درون مایه
اثر شما طبق ژانرها خون ریزی و قتل، دروغ، اضطراب‌، کلافگی، بی‌اعتمادی و... را به رخ می‌کشاند که تمامی این ها را می‌توانیم در دسته عواطف منفی قرار دهیم.
پیرنگ، زاویه‌ی دید، توصیف‌ها، عنوان و... به ما نشان میدهد هدف سرگرمی خواننده است و چنین اثری افراد مشخصی را از جامعه هدف خود برای خواندن این اثر قرار نداده.
4.کشمکش‌ها
در چنین اثری باید به کشمکش‌ها توجه بسیاری بشود.
در اینجا ما شاهد کشمکش انسان با انسان و انسان با جامعه و انسان با سرنوشت و حتی انسان با طبعیت و اطراف هستیم.
کشمکش انسان با انسان:
هنگامی که چشم باز می‌کند خود را دست و پا بسته به یک صندلی وسط بیشه‌ای پیدا می‌کند. دستان‌اش با طناب‌های کهنه و فرسوده‌ای بسته شده و زبان‌اش قادر به فریاد زدن و درخواست کمک نیست.
کشمکش انسان با اطراف:
*کلارا لیوان را با خشم روی میز چوبی کوبید و با خشم بسیاری در آوایش زمزمه‌وار گفت:
- لعنت به همشون!
انسان با سرنوشت:
*سرانجام پس از بدشانسی‌های مکررش به ساختمان رسید و کلافه وارد آن شد.

5. شخصیت پردازی

ما در متن شاهد شخصیت قالبی نبودیم اما از توصیفات کلیشه‌ای دوری کنید. تنها یک توصیف از یک شخصیت برای مثال: "موی طلایی" کلیشه را وارد شخصیت میکند و اگر این افزایش یابد شخصیت قالبی ساختید.
در سراسر رمان ما شخصیت های همه جانبه با خلق و خوی متفاوت میبنیم که این خودش شخصیت پردازی اثر شما را مطبوع کرده.

6. فضا سازی
در‌ مشکی رنگ اتاق را محکم پشت سرش می‌بندد.
شما در اتاق را توصیف کردید، می‌توانید با قدم زدن یکی از اشخاص یا تکیه دادن به میز و... از وسایل درون اتاق خواننده را آگاه کنید.
این امر بهتر است غیر مستقیم صورت بگیرد.
به فضا سازی توجه بیشتری داشته باشید.
اما در نقاط دیگر به خوبی عمل و مکان زمان را بازگو کردید.

7. دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها
دیالوگ ها و منولوگ ها به حد تناسب رسیدند و شما را تحسین میکنم.
سعی کنید در دیالوگ توصیفات را جا بدهید. درواقع با این کار به دیالوگ ها رنگ می‌بخشید.
خودتان را جای شخصیت قرار دهید و دیالوگ بنویسید، سعی کنید از دیالوگ نویسی سریالی(مکالمه هایی که در سریال و فیلم می‌شنویم) امتناع کنید چرا که این سبب مصنوعی شدن دیالوگ‌ها می‌شود.

8. نوع لحن: ادبی
احسنت هیچ ترکیب لحنی صورت نگرفته.

9. زاویه‌دید:
زوایه دید نباید پیاپی تغییر کند، چرا که باعث سردرگمی خواننده و تغییر محور ناگهانی نویسنده می‌شود.
با پرش زمانی زاویه دید نیز تغییر می‌کند، پس این مورد را حداقل در پایان رمان تا جایی که می‌شود کاهش دهید.
10. حقیقت‌ مانندی محتوا
باور پذیری اثر در مکان، توصیفات، شخصیت‌ها، حالات مشکلی نداشت و من احساس می‌کنم باور پذیری در دیالوگ ها یا بعضی از توصیفات کم شده! تا اوج نگرفتن جلواش را بگیرید.
11. گره‌گشایی
گره گشایی یا همان اوج گرفتن از پروبال دادن و رویدن یک حادثه که باعث ایجاد پیرنگ در اثر می‌شود پدید می‌آید.
در اثر شما باید پیرنگ ها اوج بگیرد تا در آخر به گره گشایی مطلوبی برسیم در غیر این صورت گره گشایی خوبی نخواهیم داشت.
**
●2.ملاک های اصلی نقد


1ـ نام رمان

در تمام رمان، هفت‌تیر را به قلمی تشبیه کردیم حتی برعکس، با توجه به جذابیت این نام باید بگویم در برداشت نام از محتوا توانایی چشم‌گیری دارید. در کلمه "هفت‌تیر" ژانر جنایی و مافیایی را می‌بینیم و 60 درصد نام را در بر می‌گیرد و در "قلم" معمایی که 30 درصد آن را شامل می‌شود.
در رابطه با "هیجان انگیز" باید بگویم فقط ما در نام ده درصد آن را می‌بینیم و حتی کم‌تر و "هیجان‌انگیز" ژانر نیست، یا بهتر است بگویم ژانر نویسه و قلم نیست چرا که برام فیلم و نمایش‌‌نامه‌ها این را به کار می‌بریم.
می‌توانیم این مورد را دسته بندی رمان قرار دهیم.


2- ژانر

60 درصد محتوای رمان ژانرهای جنایی و مافیایی را در بر می‌گیرد و 40 درصد آن را معمایی شامل می‌شود.
همان‌طور که در مبحث نام بیان کردم "هیجان انگیز" ژانر نیست. ژانر مافیایی این مورد را در خود نشان می‌دهد و نیازی نیست به صورت جداگانه آن را بنویسیم.
ژانرها به شرح زیر است:
عاشقانه / جنایی /اجتماعی /تراژدی /طنز /پلیسی /مافیایی /معمایی /ترسناک/ درام /علمی_تخیلی /تاریخی/ سیاسی /فانتزی /جاسوسی /تریلر /رئال جادویی
این ژانر را حذف کنید و در رابطه با گزینش سه ژانر دیگر شما را تحسین می‌کنم.

3ـ جلد رمان

فونت اسم باید جدیت را به رخ بکشاند و این را نمی‌بینم، طراح جلد شما از محتوای آثار آگاه نیست و زیباترین فونت که جذابیت تصویر را به اوج می‌رساند، انتخاب می‌کند. شما باید نظر خود را در رابطه با فونت بازگو کنید البته باید بگویم هیچ نقطه ضعفی را تصویر نمی‌بینم و چینش آن کاملا صحیح است. با آن‌که رنگ متن در تصویر قابل مشاهده نیست ارتباط خوبی با نام می‌گیرد و ذهن را دقیقا به هدف شما می‌رساند.

4ـ خلاصه:

در خلاصه دو آرایه تضاد و مراعات نظیر مورد مشاهده‌ است، این دو اثر خود را بر خلاصه گذاشته‌اند و گیراتر شده. در کنار این دو می‌توانستید مترادف و کنایه‌ها را افزایش دهید، بر خلاف تصوراتمان آرایه‌هایی که در متن پدید می‌آید خواننده را هر چه بیش‌تر مشتاق می‌کند تا محتوا را بخواند.

جملات با مقصود متفاوت باید در جای مناسب کنار هم قرار بگیرند، از شما می‌خواهم نظم متون را در دست بگیرید و کنترلش را از دست ندهید؛ گویا یک جمله به ذهن شما آمده و نوشتید، جمله و کلمه بعدی... به همین روال یک خلاصه را ساختید و ارائه دادید. بله این درست است اما قبل از ارائه به نظم‌دهی ساختار متن بپردازید، حتی این مورد در متن حکم فرماست. متن زیر خلاصه فعلی شماست که هر جمله را برای دقت بیش‌تر از هم جدا نوشته‌ام:
[کاترین، دختری که تمام زندگی‌اش روی گلوله چرخیده اکنون دچار تحول عجیبی شده است.
او میان دوراهی خوب و بد، اسلحه و قلم، گیر افتاده است.
او سردرگم است و نمی‌داند چه‌گونه این سراشیبی مملو از آشوب و دشواری را طی کند.
او نمی‌داند در انتها میان اسلحه و قلم کدام را انتخاب می‌کند.]

خط اول با فعل "است" به پایان رسیده (این موردی کم اهمیت است اما از گفتنش امتناع نمی‌کنم چرا که کوچک‌ترین نکات تاثیر گذارند) خط دوم دوباره با فعل است به پایان رساندید. اگر توجه کنید جمله دوم و آخر از ارتباط بیش‌تر با هم برخوردارند. همان‌طور که گفتم جملات مرتبط را باید در کنار هم قرار دهیم تا نظم ساختار برقرار باشد. جمله سوم با جمله اول کشش بهتری دارد. اگر نظم جملات رعایت نشود، دقیقا ترمزها و متوقف شدن‌هایی قابل مشاهده است. همین‌ها باعث دل‌سرد شدن خواننده می‌شود.

اولین خط که شامل دو جمله می‌شود. نیاز است بین هر جمله که به اتمام رسید، ویرگول قرار دهید.

انتهای جملات: ... طی کند؟ / ... انتخاب می‌کند؟ از نویسنده سوال بپرسید تا درون محتوا به دنبالش باشد. شما به عنوان دانای کل همه چیز را می‌دانید و با چرخشی تمیز همان امر را مقابل خواننده قرار دهید.

نیازی نیست "او سردگرم است" بنویسید، "سردرگم است" نهاد را پنهان نگه دارید.

از شما میخواهم کمی بیش‌تر بازگو کنید و موضوعات جذاب رمان را در خلاصه به چشم خواننده بکشانید.

این خلاصه هنوز جای پیشرفت و ویرایش دارد... .

5- مقدمه

از استفاده مکرر یک کلمه خودداری کنید. در این مقدمه کوتاه پنج بار کلمه هفت‌تیر تکرار شده. کافی‌ست یک بار آن را به کار ببرید و جملات را بی‌درنگ در کنارش قرار دهید یا چند تا از آن را حذف کنید.

من یک هفت‌تیر بودم...

هفت‌تیری با هدف‌های نامشخص...

هفت‌تیری که گلوله‌اش قلم و خون مقتول‌هایش را در آن قلم به صورت جوهر پر کرده بود.

من یک هفت‌تیر عادی مانند باقی هفت‌تیر‌ها نبودم...

من هفت‌تیری به نام قلم بودم!

(من مانند هفت‌تیر‎های عادی نبودم، من هفت‌تیری به نام قلم بودم)


جملات را ویرایش کنید، دایره لغات ادبیات را در ذهن خود باز کنید و کلماتی مناسب با متن را قرار دهید. این متن به شدت کوتاه است، از شما می‌خواهم از دیگر رویدادها بیان کنید. خواننده پس از خواندن، نام/خلاصه/مقدمه فقط به قلم بودن هفت تیر این دختر پی برده و این کافی‌ نیست.


_2. ایده رمان به صورت دقیق:

1.برسی ایده از جهت کلیشه ای نبودن:

در هر ایده‌ای یک سری کلیشه‌ها خودنمایی می‌کنند اما این ایده متمایز است و جای تشویق دارد، بسیاری از نقاط رمان شاهد الگو برداری از دیگر رمان‌ها هستیم و من از شما می‌خواهم در بعضی مواقع واقعا متفاوت و شگفت بنویسید، لازم به ذکر است خواننده می‌خواهد وجه دیگری از زندگی افراد و شخصیت‌ها ببینید.

_3. توصیفات(کامل):

1ـ توصیفات مکان:

^دیگر حتی دکه‌های رنگارنگ و شهربازی مقابل خیابان هم نمی‌توانست کمی از منفور بودن این مکان نفرت‌اگیز را کاهش دهد.

^قرار گرفتن در کوچه‌ی تاریک مقابل‌اش/ساختمان فضای کتاب‌خانه مانندی داشت و با چراغ‌های خاموش‌اش بیشتر به یک موزه شبیه‌اش کرده بود. قفسه‌هایی چوبی و پر از کتاب، میز پذیرش مشتریان و اتاقی میان اتاق‌های بی‌شمار که مقصد او بود. می‌توانست بگوید تنها اتاقی که در نیمه شب چراغ‌ روشن داشت‌‌. کسی را در اتاق تمام چوبی نمی‌دید؛پنجره‌ی بزرگ اتاق به لندنی که زیر پاهایش بود نگاه می‌کرد.

^همگی در چند صف منظم مقابل میز پذیرش ایستاده بودند

^گلدان‌های کاکتو‌س‌ و دیگر گیاه‌هایی که مقابل در کاشته بودند بدجور به فضای تمام چوب کافه می‌آمد.



2ـ توصیفات شخصیت و چهره کارکتر

^ چشمان آبی روکو از حیرت چهارتا می‌شوند.

^روکو آهسته موهای آشفته و طلایی او را از روی چشمان عسلی‌اش کنار می‌زند و زمزمه‌وار می‌پرسد:

^ابروهای قهوه‌ای‌اش درهم و کلافگی از چهره‌اش پیدا بود

^ همان‌طور که چشمان پف‌کرده و قهوه‌ای‌اش را می‌مالید بیرون رفت


3ـ توصیفات احساسات

^بی‌حوصله، اما شمرده شمرده با طعنه می‌گوید

^چشمان آبی کلارا گرد می‌شوند و حیرت‌زده سخنان کاترین را قطع می‌کند

^درحالی که پوست سفیدش در حال مور مور شدن است سرش را به نشانه‌ی تایید تکان می‌دهد

^از حالت چهره‌اش خستگی می‌بارد


4ـ توصیفات حالات

^درحالی که آستین‌های مشکی کت‌چرم‌اش را روی پوست سفیدش صاف می‌کند با تردید و اخم لب می‌زند

^لبخندی شیطانی روی لب‌هایش جای گرفت و دنبال رابرت راه افتاد.

^انگشت‌های سفیدش را که در تضاد با لاک سیاه رنگ‌اش است را در هم فرو می‌برد

^پاروچین پاورچین به سوی اتاق رابرت که چند متری با اتاق کار عظیم خودش فاصله داشت.

5ـ توصیفات زمان

زمان حال
سال دو هزار و سه
انگلیس_لندن
ــــــــــــــــــــــــ
زمان حال
سال ۲۰۰۳
انگلیس_لندن

در تمامی توصیفات ماهرانه عمل کردید اما هنوز جا دارد به تمامی آن‌ها بیشتر بپردازید.


●3.بررسی ساختار رمان:
1.شروع
در شروع تمامی ژانرها را به رخ می‌کشانید. اما از همان شروع شما باید خواننده قدم به قدم به معنا و مفهموم نام نزدیک کنید.
این عمل باید تا میانه ادامه یابد و در میانه مفهموم کامل عنوان را به خواننده برساند. اگر نخست با معماها خواننده را به درک عنوان نزدیک کنید، با یک تیر دو نشان زدید چرا که ارتباط بین خلاصه و مقدمه با شروع ایجاد می‌شود.
شروع و ابتدای رمان باید سرشار از چالش‌ها باشد و طبق دسته بندی اثر شما هیجان را به خواننده منتقل کنند تا جویای ادامه اتفاق ها باشد. شما در این مورد بی‌نقص عمل کردید.
2.میانه
در این بخش درست نویسی به یغما رفته، بی توجه به بعضی از نکات نگارشی بر رمان متمرکز بودید.
پیرنگ و کشمکش ها کاملا به جا هستند و روند رمان را از دست ندادید.
حتی در میانه ذهن خواننده را به چالش کشاندید که ستودنیست.
3.پایان
در چنین رمانی لازم است خواننده پس از به پایان رسیدن، ایده شما را تحسین و از تمام شدنش آشفته شود.
این دقیقا نشانگر قلم خوب شماست.
پس در نقطه پایان، دقت و سلیقه بسیاری به خرج دهید.
*
●4.نقد از نگاه یک خواننده
*
همانطور که همه ما میدانیم یک خواننده به دنبال درست نویسی یا مشکلات قلم شما نیست.
خواننده ای که دست بر روی اثر شما گذاشته مجذوب عنوان و جلد و ژانر شما می‌شود که ایراد چشم گیری ندارد.
پس لازم به ذکر است اثر شما جذب بالایی خواهد داشت.
اگر بخواهم درباره دنبال شدن اثرتان بگویم، شما این راه پیچیده را با چالش و هیجان برای خود هموار کردید و حتما خواننده اثر شما را رها نخواهد کرد.
تنها پرش زمانی ذهن خواننده را کمی آزار میدهد، ولی اگر بی وقفه رمان را بخواند دچار این مشکل نخواهد شد.

●5. نقد از نگاه یک منتقد
* من از شما می‌خواهم کمی خلاصه و مقدمه را ویرایش کنید.
اشکالات نگارشی را که در ادامه خواهم گفت را رفع و در پایان رمان تمام پرش زمانی ها را متمرکز و به هم پیوند بزنید، در پایان بهتر است اثری از پرش زمانی های پشت سر هم نباشد.

●6. اشکالات نگارشی و قواعد درست نویسی و علائم نگارشی:
چطور>>> چه‌طور
چجور>>> چه‌جور
چقدر>>> چه‌قدر

ــــــــــــــــــــــــــــــ
❌انگلیس لندن
❌سال دو هزار و سه
❌زمان حال

✅(انگلیس، لندن)
✅(سال 2003)
✅(حال)
ــــــــــــــــــــــــــــ
❌- فکر نکنم اون بخواد تو رو ببین‌..
✅- فکر نکنم اون بخواد تو رو ببین... .
ــــــــــــــــــــــــــــ
❌هیچ‌گاه برای کارهایی که انجام می‌داد عذاب وجدانی نمی‌گرفت و با دلایل یا شاید هم دروغ‌هایش
✅هیچ‌گاه برای کارهایی که انجام می‌داد، عذاب وجدانی نمی‌گرفت و با دلایل یا شاید هم دروغ‌هایش
❌به طبقه‌ی اول که می‌رسد درب آسانسور باز می‌شود
✅به طبقه‌ی اول که می‌رسد، درب آسانسور باز می‌شود
ــــــــــــــــــــــــــــ

❌خوشنودی
✅خشنودی
و...

از گذاشتن علائم نگارشی امتناع نکنید.
کلمات نباید کوتاه شوند.
از صحیح نوشتن کلمات مطمئن شوید.

●7. سخن آخر منتقد و اعلام تگ نهایی:

با توجه به مشکلات فعلی تگ رمان شما به حرفه‌ای ارتقا پیدا می‌کند.
*قلمتان ماندگار*
 
طنزنویس
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده انجمن
Apr
6,895
29,193
مدال‌ها
15
بسم رب​
@دلسا :)

●1. اجزا و عناصر:

1.موضوع:
خلاصه ایده: کاترین یک قاتل ماهر که افراد زیاد اشتیاق و تمایل به همکاری با او دارند و بر خلاف تصورش پدرخوانده است.
موضوع و ایده رمان کاملا به عنوان ارتباط دارد، موضوعات از نقاط مختلف رویده و در آخر همه به هم متصل شدند.
کلیشه ایده اثر شما 20 درصد است، ایده تنها شامل ایده کلی رمان نمی‌شود، منولوگ، دیالوگ، توصیفات و... همه باید ایده‌ای نو داشته باشند.
2.درون مایه
اثر شما طبق ژانرها خون ریزی و قتل، دروغ، اضطراب‌، کلافگی، بی‌اعتمادی و... را به رخ می‌کشاند که تمامی این ها را می‌توانیم در دسته عواطف منفی قرار دهیم.
پیرنگ، زاویه‌ی دید، توصیف‌ها، عنوان و... به ما نشان میدهد هدف سرگرمی خواننده است و چنین اثری افراد مشخصی را از جامعه هدف خود برای خواندن این اثر قرار نداده.
4.کشمکش‌ها
در چنین اثری باید به کشمکش‌ها توجه بسیاری بشود.
در اینجا ما شاهد کشمکش انسان با انسان و انسان با جامعه و انسان با سرنوشت و حتی انسان با طبعیت و اطراف هستیم.
کشمکش انسان با انسان:
هنگامی که چشم باز می‌کند خود را دست و پا بسته به یک صندلی وسط بیشه‌ای پیدا می‌کند. دستان‌اش با طناب‌های کهنه و فرسوده‌ای بسته شده و زبان‌اش قادر به فریاد زدن و درخواست کمک نیست.
کشمکش انسان با اطراف:
*کلارا لیوان را با خشم روی میز چوبی کوبید و با خشم بسیاری در آوایش زمزمه‌وار گفت:
- لعنت به همشون!
انسان با سرنوشت:
*سرانجام پس از بدشانسی‌های مکررش به ساختمان رسید و کلافه وارد آن شد.

5. شخصیت پردازی

ما در متن شاهد شخصیت قالبی نبودیم اما از توصیفات کلیشه‌ای دوری کنید. تنها یک توصیف از یک شخصیت برای مثال: "موی طلایی" کلیشه را وارد شخصیت میکند و اگر این افزایش یابد شخصیت قالبی ساختید.
در سراسر رمان ما شخصیت های همه جانبه با خلق و خوی متفاوت میبنیم که این خودش شخصیت پردازی اثر شما را مطبوع کرده.

6. فضا سازی
در‌ مشکی رنگ اتاق را محکم پشت سرش می‌بندد.
شما در اتاق را توصیف کردید، می‌توانید با قدم زدن یکی از اشخاص یا تکیه دادن به میز و... از وسایل درون اتاق خواننده را آگاه کنید.
این امر بهتر است غیر مستقیم صورت بگیرد.
به فضا سازی توجه بیشتری داشته باشید.
اما در نقاط دیگر به خوبی عمل و مکان زمان را بازگو کردید.

7. دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها
دیالوگ ها و منولوگ ها به حد تناسب رسیدند و شما را تحسین میکنم.
سعی کنید در دیالوگ توصیفات را جا بدهید. درواقع با این کار به دیالوگ ها رنگ می‌بخشید.
خودتان را جای شخصیت قرار دهید و دیالوگ بنویسید، سعی کنید از دیالوگ نویسی سریالی(مکالمه هایی که در سریال و فیلم می‌شنویم) امتناع کنید چرا که این سبب مصنوعی شدن دیالوگ‌ها می‌شود.

8. نوع لحن: ادبی
احسنت هیچ ترکیب لحنی صورت نگرفته.

9. زاویه‌دید:
زوایه دید نباید پیاپی تغییر کند، چرا که باعث سردرگمی خواننده و تغییر محور ناگهانی نویسنده می‌شود.
با پرش زمانی زاویه دید نیز تغییر می‌کند، پس این مورد را حداقل در پایان رمان تا جایی که می‌شود کاهش دهید.
10. حقیقت‌ مانندی محتوا
باور پذیری اثر در مکان، توصیفات، شخصیت‌ها، حالات مشکلی نداشت و من احساس می‌کنم باور پذیری در دیالوگ ها یا بعضی از توصیفات کم شده! تا اوج نگرفتن جلواش را بگیرید.
11. گره‌گشایی
گره گشایی یا همان اوج گرفتن از پروبال دادن و رویدن یک حادثه که باعث ایجاد پیرنگ در اثر می‌شود پدید می‌آید.
در اثر شما باید پیرنگ ها اوج بگیرد تا در آخر به گره گشایی مطلوبی برسیم در غیر این صورت گره گشایی خوبی نخواهیم داشت.
**
●2.ملاک های اصلی نقد


1ـ نام رمان

در تمام رمان، هفت‌تیر را به قلمی تشبیه کردیم حتی برعکس، با توجه به جذابیت این نام باید بگویم در برداشت نام از محتوا توانایی چشم‌گیری دارید. در کلمه "هفت‌تیر" ژانر جنایی و مافیایی را می‌بینیم و 60 درصد نام را در بر می‌گیرد و در "قلم" معمایی که 30 درصد آن را شامل می‌شود.
در رابطه با "هیجان انگیز" باید بگویم فقط ما در نام ده درصد آن را می‌بینیم و حتی کم‌تر و "هیجان‌انگیز" ژانر نیست، یا بهتر است بگویم ژانر نویسه و قلم نیست چرا که برام فیلم و نمایش‌‌نامه‌ها این را به کار می‌بریم.
می‌توانیم این مورد را دسته بندی رمان قرار دهیم.


2- ژانر

60 درصد محتوای رمان ژانرهای جنایی و مافیایی را در بر می‌گیرد و 40 درصد آن را معمایی شامل می‌شود.
همان‌طور که در مبحث نام بیان کردم "هیجان انگیز" ژانر نیست. ژانر مافیایی این مورد را در خود نشان می‌دهد و نیازی نیست به صورت جداگانه آن را بنویسیم.
ژانرها به شرح زیر است:
عاشقانه / جنایی /اجتماعی /تراژدی /طنز /پلیسی /مافیایی /معمایی /ترسناک/ درام /علمی_تخیلی /تاریخی/ سیاسی /فانتزی /جاسوسی /تریلر /رئال جادویی
این ژانر را حذف کنید و در رابطه با گزینش سه ژانر دیگر شما را تحسین می‌کنم.

3ـ جلد رمان

فونت اسم باید جدیت را به رخ بکشاند و این را نمی‌بینم، طراح جلد شما از محتوای آثار آگاه نیست و زیباترین فونت که جذابیت تصویر را به اوج می‌رساند، انتخاب می‌کند. شما باید نظر خود را در رابطه با فونت بازگو کنید البته باید بگویم هیچ نقطه ضعفی را تصویر نمی‌بینم و چینش آن کاملا صحیح است. با آن‌که رنگ متن در تصویر قابل مشاهده نیست ارتباط خوبی با نام می‌گیرد و ذهن را دقیقا به هدف شما می‌رساند.

4ـ خلاصه:

در خلاصه دو آرایه تضاد و مراعات نظیر مورد مشاهده‌ است، این دو اثر خود را بر خلاصه گذاشته‌اند و گیراتر شده. در کنار این دو می‌توانستید مترادف و کنایه‌ها را افزایش دهید، بر خلاف تصوراتمان آرایه‌هایی که در متن پدید می‌آید خواننده را هر چه بیش‌تر مشتاق می‌کند تا محتوا را بخواند.

جملات با مقصود متفاوت باید در جای مناسب کنار هم قرار بگیرند، از شما می‌خواهم نظم متون را در دست بگیرید و کنترلش را از دست ندهید؛ گویا یک جمله به ذهن شما آمده و نوشتید، جمله و کلمه بعدی... به همین روال یک خلاصه را ساختید و ارائه دادید. بله این درست است اما قبل از ارائه به نظم‌دهی ساختار متن بپردازید، حتی این مورد در متن حکم فرماست. متن زیر خلاصه فعلی شماست که هر جمله را برای دقت بیش‌تر از هم جدا نوشته‌ام:
[کاترین، دختری که تمام زندگی‌اش روی گلوله چرخیده اکنون دچار تحول عجیبی شده است.
او میان دوراهی خوب و بد، اسلحه و قلم، گیر افتاده است.
او سردرگم است و نمی‌داند چه‌گونه این سراشیبی مملو از آشوب و دشواری را طی کند.
او نمی‌داند در انتها میان اسلحه و قلم کدام را انتخاب می‌کند.]

خط اول با فعل "است" به پایان رسیده (این موردی کم اهمیت است اما از گفتنش امتناع نمی‌کنم چرا که کوچک‌ترین نکات تاثیر گذارند) خط دوم دوباره با فعل است به پایان رساندید. اگر توجه کنید جمله دوم و آخر از ارتباط بیش‌تر با هم برخوردارند. همان‌طور که گفتم جملات مرتبط را باید در کنار هم قرار دهیم تا نظم ساختار برقرار باشد. جمله سوم با جمله اول کشش بهتری دارد. اگر نظم جملات رعایت نشود، دقیقا ترمزها و متوقف شدن‌هایی قابل مشاهده است. همین‌ها باعث دل‌سرد شدن خواننده می‌شود.

اولین خط که شامل دو جمله می‌شود. نیاز است بین هر جمله که به اتمام رسید، ویرگول قرار دهید.

انتهای جملات: ... طی کند؟ / ... انتخاب می‌کند؟ از نویسنده سوال بپرسید تا درون محتوا به دنبالش باشد. شما به عنوان دانای کل همه چیز را می‌دانید و با چرخشی تمیز همان امر را مقابل خواننده قرار دهید.

نیازی نیست "او سردگرم است" بنویسید، "سردرگم است" نهاد را پنهان نگه دارید.

از شما میخواهم کمی بیش‌تر بازگو کنید و موضوعات جذاب رمان را در خلاصه به چشم خواننده بکشانید.

این خلاصه هنوز جای پیشرفت و ویرایش دارد... .

5- مقدمه

از استفاده مکرر یک کلمه خودداری کنید. در این مقدمه کوتاه پنج بار کلمه هفت‌تیر تکرار شده. کافی‌ست یک بار آن را به کار ببرید و جملات را بی‌درنگ در کنارش قرار دهید یا چند تا از آن را حذف کنید.

من یک هفت‌تیر بودم...

هفت‌تیری با هدف‌های نامشخص...

هفت‌تیری که گلوله‌اش قلم و خون مقتول‌هایش را در آن قلم به صورت جوهر پر کرده بود.

من یک هفت‌تیر عادی مانند باقی هفت‌تیر‌ها نبودم...

من هفت‌تیری به نام قلم بودم!

(من مانند هفت‌تیر‎های عادی نبودم، من هفت‌تیری به نام قلم بودم)


جملات را ویرایش کنید، دایره لغات ادبیات را در ذهن خود باز کنید و کلماتی مناسب با متن را قرار دهید. این متن به شدت کوتاه است، از شما می‌خواهم از دیگر رویدادها بیان کنید. خواننده پس از خواندن، نام/خلاصه/مقدمه فقط به قلم بودن هفت تیر این دختر پی برده و این کافی‌ نیست.


_2. ایده رمان به صورت دقیق:

1.برسی ایده از جهت کلیشه ای نبودن:

در هر ایده‌ای یک سری کلیشه‌ها خودنمایی می‌کنند اما این ایده متمایز است و جای تشویق دارد، بسیاری از نقاط رمان شاهد الگو برداری از دیگر رمان‌ها هستیم و من از شما می‌خواهم در بعضی مواقع واقعا متفاوت و شگفت بنویسید، لازم به ذکر است خواننده می‌خواهد وجه دیگری از زندگی افراد و شخصیت‌ها ببینید.

_3. توصیفات(کامل):

1ـ توصیفات مکان:

^دیگر حتی دکه‌های رنگارنگ و شهربازی مقابل خیابان هم نمی‌توانست کمی از منفور بودن این مکان نفرت‌اگیز را کاهش دهد.

^قرار گرفتن در کوچه‌ی تاریک مقابل‌اش/ساختمان فضای کتاب‌خانه مانندی داشت و با چراغ‌های خاموش‌اش بیشتر به یک موزه شبیه‌اش کرده بود. قفسه‌هایی چوبی و پر از کتاب، میز پذیرش مشتریان و اتاقی میان اتاق‌های بی‌شمار که مقصد او بود. می‌توانست بگوید تنها اتاقی که در نیمه شب چراغ‌ روشن داشت‌‌. کسی را در اتاق تمام چوبی نمی‌دید؛پنجره‌ی بزرگ اتاق به لندنی که زیر پاهایش بود نگاه می‌کرد.

^همگی در چند صف منظم مقابل میز پذیرش ایستاده بودند

^گلدان‌های کاکتو‌س‌ و دیگر گیاه‌هایی که مقابل در کاشته بودند بدجور به فضای تمام چوب کافه می‌آمد.



2ـ توصیفات شخصیت و چهره کارکتر

^ چشمان آبی روکو از حیرت چهارتا می‌شوند.

^روکو آهسته موهای آشفته و طلایی او را از روی چشمان عسلی‌اش کنار می‌زند و زمزمه‌وار می‌پرسد:

^ابروهای قهوه‌ای‌اش درهم و کلافگی از چهره‌اش پیدا بود

^ همان‌طور که چشمان پف‌کرده و قهوه‌ای‌اش را می‌مالید بیرون رفت


3ـ توصیفات احساسات

^بی‌حوصله، اما شمرده شمرده با طعنه می‌گوید

^چشمان آبی کلارا گرد می‌شوند و حیرت‌زده سخنان کاترین را قطع می‌کند

^درحالی که پوست سفیدش در حال مور مور شدن است سرش را به نشانه‌ی تایید تکان می‌دهد

^از حالت چهره‌اش خستگی می‌بارد


4ـ توصیفات حالات

^درحالی که آستین‌های مشکی کت‌چرم‌اش را روی پوست سفیدش صاف می‌کند با تردید و اخم لب می‌زند

^لبخندی شیطانی روی لب‌هایش جای گرفت و دنبال رابرت راه افتاد.

^انگشت‌های سفیدش را که در تضاد با لاک سیاه رنگ‌اش است را در هم فرو می‌برد

^پاروچین پاورچین به سوی اتاق رابرت که چند متری با اتاق کار عظیم خودش فاصله داشت.

5ـ توصیفات زمان

زمان حال
سال دو هزار و سه
انگلیس_لندن
ــــــــــــــــــــــــ
زمان حال
سال ۲۰۰۳
انگلیس_لندن

در تمامی توصیفات ماهرانه عمل کردید اما هنوز جا دارد به تمامی آن‌ها بیشتر بپردازید.


●3.بررسی ساختار رمان:
1.شروع
در شروع تمامی ژانرها را به رخ می‌کشانید. اما از همان شروع شما باید خواننده قدم به قدم به معنا و مفهموم نام نزدیک کنید.
این عمل باید تا میانه ادامه یابد و در میانه مفهموم کامل عنوان را به خواننده برساند. اگر نخست با معماها خواننده را به درک عنوان نزدیک کنید، با یک تیر دو نشان زدید چرا که ارتباط بین خلاصه و مقدمه با شروع ایجاد می‌شود.
شروع و ابتدای رمان باید سرشار از چالش‌ها باشد و طبق دسته بندی اثر شما هیجان را به خواننده منتقل کنند تا جویای ادامه اتفاق ها باشد. شما در این مورد بی‌نقص عمل کردید.
2.میانه
در این بخش درست نویسی به یغما رفته، بی توجه به بعضی از نکات نگارشی بر رمان متمرکز بودید.
پیرنگ و کشمکش ها کاملا به جا هستند و روند رمان را از دست ندادید.
حتی در میانه ذهن خواننده را به چالش کشاندید که ستودنیست.
3.پایان
در چنین رمانی لازم است خواننده پس از به پایان رسیدن، ایده شما را تحسین و از تمام شدنش آشفته شود.
این دقیقا نشانگر قلم خوب شماست.
پس در نقطه پایان، دقت و سلیقه بسیاری به خرج دهید.
*
●4.نقد از نگاه یک خواننده
*
همانطور که همه ما میدانیم یک خواننده به دنبال درست نویسی یا مشکلات قلم شما نیست.
خواننده ای که دست بر روی اثر شما گذاشته مجذوب عنوان و جلد و ژانر شما می‌شود که ایراد چشم گیری ندارد.
پس لازم به ذکر است اثر شما جذب بالایی خواهد داشت.
اگر بخواهم درباره دنبال شدن اثرتان بگویم، شما این راه پیچیده را با چالش و هیجان برای خود هموار کردید و حتما خواننده اثر شما را رها نخواهد کرد.
تنها پرش زمانی ذهن خواننده را کمی آزار میدهد، ولی اگر بی وقفه رمان را بخواند دچار این مشکل نخواهد شد.

●5. نقد از نگاه یک منتقد
* من از شما می‌خواهم کمی خلاصه و مقدمه را ویرایش کنید.
اشکالات نگارشی را که در ادامه خواهم گفت را رفع و در پایان رمان تمام پرش زمانی ها را متمرکز و به هم پیوند بزنید، در پایان بهتر است اثری از پرش زمانی های پشت سر هم نباشد.

●6. اشکالات نگارشی و قواعد درست نویسی و علائم نگارشی:
چطور>>> چه‌طور
چجور>>> چه‌جور
چقدر>>> چه‌قدر

ــــــــــــــــــــــــــــــ
❌انگلیس لندن
❌سال دو هزار و سه
❌زمان حال

✅(انگلیس، لندن)
✅(سال 2003)
✅(حال)
ــــــــــــــــــــــــــــ
❌- فکر نکنم اون بخواد تو رو ببین‌..
✅- فکر نکنم اون بخواد تو رو ببین... .
ــــــــــــــــــــــــــــ
❌هیچ‌گاه برای کارهایی که انجام می‌داد عذاب وجدانی نمی‌گرفت و با دلایل یا شاید هم دروغ‌هایش
✅هیچ‌گاه برای کارهایی که انجام می‌داد، عذاب وجدانی نمی‌گرفت و با دلایل یا شاید هم دروغ‌هایش
❌به طبقه‌ی اول که می‌رسد درب آسانسور باز می‌شود
✅به طبقه‌ی اول که می‌رسد، درب آسانسور باز می‌شود
ــــــــــــــــــــــــــــ

❌خوشنودی
✅خشنودی
و...

از گذاشتن علائم نگارشی امتناع نکنید.
کلمات نباید کوتاه شوند.
از صحیح نوشتن کلمات مطمئن شوید.

●7. سخن آخر منتقد و اعلام تگ نهایی:

با توجه به مشکلات فعلی تگ رمان شما به حرفه‌ای ارتقا پیدا می‌کند.
*قلمتان ماندگار*
ممنون از نقد زیباتون
واقعا لذت بردم
تمام نکات نقد به جاست و حتما استفاده می‌کنم
مچکرم
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: MHP
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین