نقد حرفهای
رمان: یه گوشه امن
نوشته:
@Fati-Ai
●۱. اجزا و عناصر:
۱. موضوع:
خلاصه ایده: ایده داستان، درباره دختر جوانیست به نام مژده که به علت مشکلاتی که بین پدر و مادرش در جریان است و مسئله جدایی و طلاقشان دچار مشکلات روحی زیادی شده. همزمان به علت بینظمی از کارش اخراج میش و همه این مسائل اون رو به سمت خودکشی سوق میده که در لحظه آخر مرد جوانی مژده را که میخواسته خود را در دریا غرق کند نجات میدهد. بعد از طلاق والدینش، مژده و مادرش به تهران و به خانهای میروند که یک طبقه از سه طبقه آن ارث پدربزرگ مادریاش است و در کنار خانواده دو خاله دیگرش زندگی را شروع میکنند. بعد از مدتی به عنوان پزشک در کلینیک نزدیک خانه کار میکند و همزمان به خواهر یکی از دوستان پسرخالهاش که برای کنکور آماده میشود به صورت خصوصی درس میدهد و آنجاست که با همان شخص نجات دهنده خود روبهرو میشود و ...
کلیشه ایده اثر شما کمتر از بیست درصد است. ایده، تنها شامل ایده کلی رمان نمیشود، مونولوگ، دیالوگ، توصیفات و... همه باید ایدهای نو داشته باشند.
۲. درون مایه:
اثر شما طبق ژانر غالب یعنی ژانر عاشقانه، باید نمودی از مسائل عاشقانه باشد که البته در ابتدا چنین نیست و بعد از آن در عاشقانهای که بین مژده و تیرداد رخ میدهد دیده میشود که آرام جلو میرود. آنچه در روند داستان شما دیده میشود در ابتدا ژانر درام است چرا که رمان بیشتر بر پایه اتفاقاتیست که در زندگی عادی هر کسی ممکن است رخ دهد. یعنی روزمرهها، جدالهای با خود یا دیگران بر سر مسائل زندگی، عشق، هیجان، اضطراب، تلاش، غم، شادی و ... که جزئی از ژانر درام هستند و برخی در دسته عواطف مثبت و برخی هم منفی قرار میگیرند.
۳. پیرنگ:
پیرنگ، زاویهی دید، توصیفها، عنوان و... به ما نشان میدهد هدف از رمان نشان دادن بخشی از زندگی جوانهای امروزی تحصیلکرده و پرتلاشیست که زندگی را مانند یک فرد عادی میگذرانند و بعد عشقی که آرامآرام شکل میگیرد که مخاطب این آثار افرادی با سلیقه خاصی را در برنمیگیرد.
۴.کشمکشها
کشمکشها در هر اثری بسیار قابل توجه هستند. در این رمان هم شاهد کشمکش انسان با انسان و انسان با خودش هستیم.
کشمکش انسان با انسان که کشمکش بیرونیست مانند: درگیریهای مژده با پدرش، مادرش، خالهها و... و یا درگیری با خودش که کشمکش درونیست و شامل درگیری با احساسات، عواطف و افکارش میشود. کشمکشها در سراسر داستان به جا و مناسب هستند.
۵. شخصیتپردازی:
در سراسر رمان شاهد شخصیتهایی با خلق و خو و رفتارهای متفاوت هستیم که این نشاندهنده خلاقیت شما در شخصیت پردازی درونی است. توصیف شخصیتها غیر مستقیم و به تدریج و در طول داستان صورت میگیرد و از توصیف ناگهانی و مستقیم تا حدی خودداری شده است. همچنین صفات اخلاقی شخصیتها با یکدیگر تناسب دارد. اما در شخصیتسازی بیرونی ضعیف عمل کردهاید. تنها توصیف ظاهری شخصیتها بیشتر به موها و لباس و ظاهر آنها برمیگردد و گاهی هم رنگ چشمها.
۶. فضاسازی:
رمان شما فضاسازی مناسب و خوبی دارد. فضاسازی غیر مستقیم و به زیبایی صورت گرفته است اما در برخی جاها کافی به نظر نمیرسد. به طوری که برخی جاها درک و تصور موقعیتها برای خواننده چندان قابل تصور نیست.
۷. دیالوگها و مونولوگها:
دیالوگها و مونولوگها تناسب چندانی ندارند. داستان بیشتر برپایه دیالوگها استوار است و این امر نشان از خالی بودن جای ارکانی مثل توصیفات کافی را دارد. متفاوت بودن دیالوگ شخصیتها باهم رعایت شده است و همچنین دیالوگها اطلاعات کافی را به خواننده میدهند.
۸. لحن:
رمان شما از مونولوگهای محاوره و دیالوگهای محاوره تشکیل شده است و این امر در سرار رمان به چشم میخورد و پرش لحن دیده نمیشود.
۹. زاویهدید:
زاویه دید نباید پیاپی تغییر کند، چرا که باعث سردرگمی خواننده و تغییر محور ناگهانی نویسنده میشود؛ زاویه دید در رمان شما اول شخص است و داستان تنها از دیدگاه مژده تعریف میشود.
۱۰. حقیقت مانندی محتوا:
باور پذیری اثر در شخصیتها، حالات و اتفاقات مشکلی نداشت و از نظر باور پذیری در سطح مناسبی قرار داشت. هرچند در توصیفات به طور کلی ضعیف عمل کردهاید اما باقی موارد از نظر باور پذیری قابل درک و مناسب بودند.
۱۱. گرهگشایی:
گره گشایی یا همان اوج گرفتن از پروبال دادن و روییدن یک حادثه که باعث ایجاد پیرنگ در اثر میشود پدید میآید. رمان شما با یک اوج خوب شروع میشود و آن جدایی پدر و مادر مژده و بعد رفتنشان به تهران است. جریان تصادف هومن و مژده با زوج سوار بر موتور و بعد هم سورپرایز تولد مژده اوجهای دیگر هستند که همگی از جذابیت خوبی برخوردارند و به خوبی خواننده را با خود همراه میکند.
***
●۱.ملاک های اصلی نقد
۱. نام رمان:
عنوان اثر از سه بخش یه+ گوشه+ امن تشکیل شده است. عنوان در عین سادگی و استفاده از کلماتی که در دسترس هستند کلیشه چندانی ندارد و جذابیت نسبی دارد. عنوان با ژانر عاشقانه و اجتماعی و محتوای داستان ارتباط خوبی دارد. همچنین عنوان با خلاصه و مقدمه هم ارتباط مناسبی دارد.
۲. ژانر:
ژانرهای انتخابی نویسنده عاشقانه و اجتماعیست. عاشقانهها از نیمه داستان تا اینجا که نوشته شده آرام و به تدریج جلو میرود اما در نظر داشته باشید آنچه بر رمان شما حاکم است پیش از هر چیز ژانر درام است و بعد از آن ژانر عاشقانه. برای ژانر اجتماعی باید از پدیدههای اجتماعی ببشتر از اینها که در رمانتان نوشتهاید آورده شود. پس پیشنهاد میکنم ژانر اجتماعی را حذف و زانر اول را درام انتخاب کنید و زانر عاشقانه را هم به عنوان ژانر دوم برگزینید.
۳. جلد رمان:
تصویر جلد، تصویری از زن و مردیست که زن سر بر شانه مرد گذاشته و در تاریکی شب به دورنمای شهر چشم دوختهاند. در بالای تصویر هم پرترهای از یک زن جوان است که انگار در آرامش چشمانش را بسته. فونت به کار رفته زیباست و با تصویر همخوانی خوبی دارد. همچنین مصرع نوشته شده در بالای تصویر به خوبی به عنوان و ژانر عاشقانه اشاره میکند.
۴. خلاصه:
خلاصه به زبان ادبی نوشته شده و حجمش کمی بیشتر از حد استاندارد (۳ تا ۹ خط) است. در خلاصه به هر دو ژانر عاشقانه و ژانر اجتماعی اشاره شده است( جملات ابتدایی به ژانر اجتماعی و باقی به ژانر عاشقانه). در خلاصه تنها به ارکانی از روند داستان اشاره شده که لو دهنده نیست و در عین حال ابهام کافی را دارد و در واقع سیر رمان را به راحتی در اختیار خواننده میگذارد. خلاصه با عنوان، مقدمه و سیر داستان ارتباط خوبی دارد.
۵. مقدمه:
متن زیباییست از خود نویسنده که به زبان ادبی نوشته شده است و به خوبی و زیبایی با کلمات بازی شده است. مقدمه به خوبی با محتوای رمان مرتبط است اما کمی طولانیتر از حد استاندارد(۳تا ۹ خط) است. مقدمه دور از کلیشه است و با دادن سرنخهایی کوچک از داستان و ایجاد ابهامات لازم، خواننده را به خواندن ادامه رمان تشویق میکند. مقدمه ارتباط محسوس و کاملی با ژانرهای انتخابی یعنی ژانر عاشقانه و اجتماعی دارد.
_۲. ایده رمان به صورت دقیق
۱.بررسی ایده از جهت کلیشه ای نبودن:
در هر ایدهای یک سری کلیشهها خودنمایی میکنند اما نویسنده با قلم توانا و جایگذاری درست و بهجای اتفاقات، توانسته است به خوبی وجههای دراماتیک و عاشقانه به رمانش ببخشد و آن را کم و بیش از کلیشهها دور کند. مقدار کلیشهی داستان بسیار کم است که این مورد عادی است.
_
۳. توصیفات(کامل):
۱ـ توصیفات مکان:
میشود گفت بسیار کم اتفاق افتاده است و توصیفاتی هم که انجام شده معمولا کوتاه و جزئی هستند.
"نگاهم رو از مژده توی آینه گرفتم. تو این چند روزی که اومده بودم اينجا، این قسمت رو ندیده بودم. روی دیوار قابِ عکسهای کوچک نصب بود و با کنجکاوی به عکسها نگاه کردم. عکسهای خانوادگی و یا دوتایی و تکی، با دیزاین قشنگی روی دیوار قرار گرفته بودند و قابهای رنگیرنگی و نازی داشتند."
یک نمونه از توصیفی که از بخشی از خانه خانواده تیرداد است. کوتاه و بدون توصیف جزئیات است. مثلا میتوانستید از توصیف شکل قاب آینه یا قاب عکسها بگویید و یا اینکه آینه در چه اندازهایست و روی کنسول قرار دارد یا نه و...
۲. توصیف شخصیت کاراکتر:
به توصیف شخصیت که شامل شخصیت پردازی درونی یا رفتاری و همچنین بیرونی و ظاهریست گفته میشود. شخصیت پردازی درونی به خوبی صورت گرفته است. آنقدر که میتوان شخصیتها را از هم تفکیک کرد و برایشان خصوصیات خاصی قائل شد. به خصوص شخصیت مژده که قهرمان داستان است.
"تک سرفهای کردم تا صدام کمی بازتر بشه، انگار موقع هیجان و استرس گرفتگی صدام چند برابر میشد؛ شاید هم خودم اینطور فکر میکردم!"
در اینجا شاهد توصیف به جایی از تغییر صدای مژده در هنگام هیجانزدگی هستیم. این میتواند یک ویژگی جالب باشد که البته نویسنده خیلی خوب این ویژگی را در جاهای مختلف آورده است.
اما در توصیف شخصیت بیرونی کمی ضعیف عمل شده و گاهی توصیفاتی که وجود دارند کوتاه و ناکافی هستند.
"مامانِ زيباي من، قد تقريباً بلندي داشت و نسبت به اندام ظريف من، هيكل درشتتر و چهارشونهاي داشت. چشمهاي عسليش، پوست سفيدش و موهاي بلوندش تركيب فوقالعادهاي بود؛ مامان واقعاً زيبا بود."
توصیفی از ظاهر مادر مژده که بیشتر مستقیم انجام شده و چندان کافی به نظر نمیرسد. درباره بقیه شخصیتها هم همین اتفاق افتاده است.
۳. توصیف احساسات:
کم و بیش پرداخته شده است. توصیف هیجانات درونی شخصیتها مثل خشم، غم، عشق و نفرت در سیر داستان تاثیر به سزایی دارد و خواننده را با شخصیتها آشنا و همراه میکند و این در سیر داستان تقریب رعایت شده است اما گاهی این توصیفات کافی به نظر نمیرسند.
"هنوز ميترسيدم كه هر لحظه من رو پيش بچهها رسوا كنه، با نگاهم ازش خواهش کردم چیزی نگه. باورم نمیشد! چه حال ضایعی داشتم!"
در اینجا شاهد دیدار مجدد مژده و تیرداد در تهران هستیم که مژده میترسد تیرداد به دیگران درباره خودکشیاش در رامسر حرفی بزند. این توصیف میتوانست کاملتر باشد. اینکه مزده با نگاهش از تیرداد میخواهد چیزی نگوید بهتر بود با توصیف حالات چهره و نگرانیاش همراه باشد. مثلا از عرقی که بر چهره یا پشتش یا کف دستش نشسته، چشمانی که از ترس دودو میزنند، نفسی که بالا نمیآید و تپش قلبی که به شدت بالا رفته و ... .
۴. توصیفات حالات:
توصیفات حالات هم به خوبی صورت گرفتهاند. بیان حالاتی چون خشم، ناراحتی، شادی، هیجان و... به قدر کافی شرح داده شدهاند تا خواننده بتواند به خوبی با شخصیتها همذات پنداری کند.
"با دقت به چهرهاش نگاه كردم، فكر كنم خيلي در حل كردن سوالات موفق نبوده كه اين شكلي بهم ريخته، فقط چرا موهاش اينقدر نامرتب شده؟"
در اینجا به پریشانی تینا بعد از آزمون اشاره میشود که باز هم همان مشکل توصیف احساسات را دارد. بهتر است پریشانی تینا توصیف شود تا اینکه بیان شود. اینکه تنها موهایش پریشان است کفایت نمیکند و باورپذیری حال او و فضاسازی را دچار مشکل میکند.
۵. توصیفات زمان:
رمان در زمان حال رخ میدهد و تا اینجا که پارتگذاری شده هیچ پرش زمانی در آن دیده نمیشود.
۶. توصیفات آوا و صدا:
توصیف صدا هم بسیار کم اتفاق افتاده است.
"آخرین صدا، صدای کشیده شدن لاستیکهای ماشین روی آسفالت بود و..."
قابلیت صحنههای رمان شما خیلی بیشتر از این حجم از توصیف صداست. مثلا وقتی همگی کنار دریا نشستهاند صدای دریا و هر چیزی که به آن محیط مربوط است. یا وقتی آتش روشن کردهاند صدای سوختن چوب و...
●۳.بررسی ساختار رمان:
۱. شروع:
آغاز داستان از جایی شروع میشود که مژده وارد ساختمان موسسه آموزشی میشود که در آن معلم دانشآموزان کنکوری است اما به دلیل دیر آمدنهایی که در دو ماه گذشته مدام اتفاق افتاده است با خشم و عصبانیت مدیر موسسه مواجه میشود و اخراج میگرد.
آغاز کلیشه چندانی ندارد و جذابیت خوبی هم برای خواننده دارد. ابهام لازم را هم برای خواننده ایجاد میکند اما نویسنده عزیز در توصیفات به خصوص توصیف مکان و صدا و همچنین شخصیت بیرونی کمی کمکاری داشته است. ورود مژده به موسسهای که تنها در فلزی و پلکان وردیاش را در ذهن خواننده مجسم میکند و بعد مدیری که هیچ توصیفی از او و اتاق مدیریتش نشده و همچنین عصبانیتی که باید در چهره و رفتارش توصیف شود، کمی در متن آغازین رمان فضاسازی را دچار مشکل کرده است.
آغاز پیش از آنکه با ژانرهای انتخابی نویسنده یعنی اجتماعی و عاشقانه مرتبط باشد، دراماتیک است. نه عاشقانهای در آن دیده میشود و نه پدیده اجتماعی به چشم میآید. آغاز با محتوای داستان ارتباط بسیار خوبی دارد.
۲. میانه:
رمان با روابط دراماتیک کاراکترها ادامه مییابد و به عاشقانهای آرام بین مژده و تیرداد میانجامد. رمان با ژانر درام و عاشقانه و عنوان مرتبط است. هیچ نقطه ضعفی مبنی بر سقوط رمان، بزرگنمایی و مبالغه بیشازحد در بیان رویدادها، سطحی رد شدن از رویدادها و بیهوده نگاشتن دیده نمیشود.
کاراکترها در مسیر مشخص حرکت میکنند. مسائل حاشیهای مانعی ایجاد نکرده و نقطههای گرهگشا در بهترین قسمتها قرار گرفتهاند.
۳. پایان:
رمان با وقایع و اتفاقات مختلف جلو میرود تا به عشقی که هنوز به مرحله اعتراف نرسیده ختم میشود. چیزی که فکر و احساسات مژده را به خوبی با خود درگیر کرده و خواننده را برای خواندن ادامه تشویق میکند. داستان هنوز به پایان نرسیده و نمیتوان دربارهاش نظری داد ولی تا اینجا داستان از جذابیت خوبی برخوردار بوده است.
●۴. نقد از نگاه یک خواننده:
به عنوان خواننده از خواندن رمان شما لذت بردم. قلم زیبا و روان شما باعث شده سیر رمان جذاب و خواندنی باشد. برای شما آرزوی موفقیت و پیشرفت را دارم.
●۵. نقد از نگاه یک منتقد:
از دیدگاه یک منتقد نیز قلم بسیار خوب شما را تحسین میکنم و پیشنهادم این است کمی بیشتر روی توصیفات و شخصیت بیرونی کار کنید.
●۶. اشکالات نگارشی:
۱. قواعد درست نویسی:
فاصلهها و نیمفاصلهها رعایت شدهاند ایرادات تایپی خیلی کم و بیشتر در صفحات اولیه رمان دیده میشوند که بعد از ویراستاری اصلاح میشوند. ایرادات املایی هم در متن دیده نمیشود.
۲. علائم نگارشی:
علائم نگارشی بهطور عمده رعایت شده بود. چند قسمت جزئی دیده میشود که علائمی مثل ویرگول یا نقطه گذاشته نشدهاند که باز هم چندان مهم نیست. تنها مشکل در متن رمان شما که باز هم بیشتر در صفحات اولیه به چشم میخورد استفاده زیاد از سه نقطه (...) است که بهتر است ویرایش شود.
●۷. سخن آخر منتقد:
قلم زیبا و ذهن خلاق که در اثر شما به خوبی به چشم میآید، همان چیزیست که برای ادامه راهتان به آن نیاز دارید. قلمت مانا و توانا دوست عزیزم🌹