به نام خالق قلم
عنوان: از سه واژه در، حصار و ابلیس تشکیل شده که از نظر حجم مناسب است. کلمه حصار دارای شصت درصد کلیشه است و با این حال دو واژه حصار و ابلیس در کنار هم ترکیبی ساخته که میتواند تا حدی برای خواننده جذاب باشد اما انتخاب واژه مناسب دیگری به جای واژه حصار میتواند میزان کلیشه را کمتر و جذابیت عنوان را بیشتر کند. عنوان با ژانرها، خلاصه، مقدمه، تصویر جلد، آغاز و میانه رمان تناسب دارد.
ژانر: ژانرهای انتخابی عاشقانه، فانتزی و ترسناک است که در روند داستان بیشتر ژانر فانتزی و ترسناک دیده میشود و ژانر عاشقانه غیر از چند جایی که به عشق لوسیفر به زنی که دوستش داشته و علاقه او به فرزندخواندهاش آمیدان دیده میشود و همچنین علاقه خاص فرانک به دیمن اما داستان در حال حاضر روند عاشقانهای ندارد. شاید در ادامه شاهد عاشقانهها هم در داستان باشیم. چنانچه این عاشقانهها قرار نیست به ادامه داستان اضافه بشه به نویسنده پیشنهاد میکنم یا ژانر عاشقانه را بردارد و یا توالی ژانرها را به فانتزی، ترسناک و عاشقانه تغییر دهد.
خلاصه: خلاصه با کلمات و جملات جذابی نوشته شده اما در قسمتی که از حضور دختری از تبار انسان برای نابودی تاریکی صحبت شده، کمی لو دهنده روند داستان است. خلاصه خواننده را به خواندن داستان جذب میکند اما از نظر حجم از حد مناسب بیشتر است. خلاصه باید بیشتر از سه خط و کمتر از نه خط باشد. کلمه قدرت هم شش بار در متن خلاصه تکرار شده و این تکرار چندین باره یک واژه، از زیبایی آن میکاهد. خلاصه با عنوان، ژانرها، آغاز و میانه ارتباط دارد.
جلد: تصویر جلد مردی با بالهای سیاه را نشان میدهد که دختری با بالهای سپید و فرشتهگون را در آغوش گرفته. با ژانر عاشقانه و فانتزی هماهنگ است اما در تصویر خبری از ژانر ترسناک نیست. شاید اگر کمی محیط تاریکتر و جزئیاتی از قدرتهای ماورا را داشت میتوانست ژانر ترسناک رو هم در بر بگیرد.
مقدمه: متنی ادبیست که توسط خود نویسنده نوشته شده، جذابیت مناسبی برای جذب خواننده دارد اما بسیار طولانیست. مقدمه هم باید بین سه تا نه خط باشد. مقدمه با ژانرها ارتباط دارد. با تصویر جلد، آغاز و میانه رمان هم همخوانی خوبی دارد.
آغاز: داستان با نواختن ناقوسی شروع میشود که نیروهای برتر اهریمنی را از سراسر دنیای ماورا برای شرکت در جلسهای مهم فرا میخواند. شروع هیجانانگیز و مناسب و برای خواننده جذاب است. و بعد حضور دو تن از شخصیتهای دنیای تاریکی که برای رفتن به این جلسه صحبت میکنند و ای کاش توضیحاتی که نویسنده به عنوان راوی درباره این جلسه و نحوه و مکان برگزاری در همان ابتدای داستان میدهد را در قبال دیالوگهای بین دیمن و فرانک و یا از دید دیمن در هنگام ورود به آرماگدون میآورد. اینکه اطلاعات در همان ابتدای داستان در دسترس مخاطب قرار میگیرد، میتواند از جذابیت رمان کم کند. این اطلاعات باید به مرور در دسترس خواننده اثر قرار بگیرد.
میانه: روند داستان به صورت متعادل پیش میرود. نویسنده با قدرت خوب قلمش و همچنین توانایی بالایی که در تصورات فانتزی دارد، داستان را خیلی خوب جلو میبرد و خواننده را وامیدارد با او و شخصیتهای داستانش پیش بروند. شخصیتها یکییکی وارد فضای داستان میشوند و مخاطب به تدریج با آنها و نیروهایی که از آن برخوردارند آشنا میشود.
اوج داستان زمانیست که چهار تن از نیروهای اهریمنی برای تفریح به زمین میروند و در آنجا اتفاقاتی رخ میدهد که دنیای ماورا را خشمگین میکند و اتفاقات پس از آن به خوبی در کنار هم قرار گرفتهاند و بعد شخصیت آمیدان علیرغم میل باطنی برای نجات همخونها و دوستانش از حکم دادگاه آرماگدون، خودش را پادشاه دنیای ماورا معرفی میکند.
لحن و بافت: مونولوگها ادبی هستن و دیالوگها محاوره و این در همه جای متن داستان رعایت شده است. بین دیالوگها و مونولوگها تناسب رعایت شده است.
شخصیت پردازی: شخصیتها خیلی خوب توصیف شدهاند. حالات و واکنشهای قهرمانان داستان به اندازه و بهجا توصیف شدهاند و خواننده به راحتی میتواند با آنها همراه شود و شخصیتها را در ذهن خود بسازد.
توصیفات: توصیفات مکان در متن دیده میشود اما در بعضی قسمتها از توصیف مکان صرف نظر شده یا جزئی به آن پرداخته شده. چیزی که باعث میشود خواننده خودش را در فضای داستان تصور کند و با داستان همراه شود توصیفات کافی و غیر مستقیم از مکانهاست. بهترین توصیف مکان، توصیف باغ قصر آمیدان است که فضای باغ را در ذهن خوانند به صورت کامل و واضح میسازد. توصیف صدا هم خیلی به ندرت دیده میشود. توصیف آواها و صداها هم مثل صدای اشخاص در وضعیتها و حالات مختلف روحی و جسمی یا صدای بادی که در میان برگهای درختان باغ میپیچد و... میتوانند رمان رو جذابتر کنند.
زاویه دید: داستان از ابتدا توسط سوم شخص تعریف شده است و تا جایی که پارتگذاری شده رعایت شده است.
کشمکش و تعلیق: داستان اوج و فرود زیادی دارد. نویسنده با قلم خوب و تخیل فوقالعادهاش مدام ذهن خواننده را به چالش میکشد. کشمکش میان شخصیتها و تقابل نیروهای اهریمنی و تلاش برای رسیدن به قدرت بیشتر، خواننده را کنجکاو میکند تا با ادامه داستان همراه شود.
ایده و پیرنگ: ایده داستان با ژانر فانتزی، دور از کلیشه و جذاب است. نویسنده توانسته به خوبی تقابل بین خیر و شر را در دنیای فانتزی نشان دهد. دنیایی که اگرچه همه اهریمن هستند اما برای مقابله با اهریمن تاریکی با هم، همپیمان میشوند. نویسنده به خوبی از پس پردازش وقایع در داستان برآمده است. وقایع پر هیجان و پر فراز و فرود جلو میروند و خواننده را با داستان همراه میکند.
ایرادات نگارشی: ایرادات نگارشی کم و بیش در متن دیده میشود. در بعضی جاها فعل اول جمله آمده و درست این هست که فعل آخر جمله بیاید.
مثال: میتونی به دست بیاری ازش❌️ میتونی ازش به دست بیاری✔️
مهر کردی لوح فرامین رو؟❌️ لوح فرامین رو مهر کردی؟
در بعضی دیالوگها، گفتگوهای مربوط به یک نفر به صورت جداگانه آمده. دیالوگهای یک شخصیت اگر مونولوگی میانشان نباشد و یا گفتگوی فرد دیگری در آن میان وجود ندارد باید پشت سر هم و با علائم نگارشی درست قرار بگیرند.
مثال: بعد با نگاه شماتت باری به دِیمن ادامه داد:
- همهی نااَمنیها و چپاولهای گاه و بیگاه به دیگر سرزمینها از کم کاری و بیکفایتی پادشاه ماوراءست که از زیر بار مسئولیتش شانه خالی کرده.
- عجله کنید شوالیههای آتشین رو به قصرش بفرستید. اگه از اومدن اِمتناع کرد، با قدرت شمشیرهای آتشین مُجاب به اومدنش کنن.
پاراگرافبندی درست یکی از موارد درست نویسی هست. جملههایی که به هم مربوط هستند و در ادامه هم و هول یک موضوع هستند باید در یک پاراگراف قرار بگیرند اما در متن داستان پاراگراف بندی چندان رعایت نشده است. معمولا جملهها تک و جدا از هم هستند.
از علامت تعجب(!) در متن و در جاهایی که تنها نیاز به نقطه و یا گاهی علامت سوال بوده بسیار استفاده شده است.
ایرادات املایی هم در متن بسیار وجود دارند:
داعوی❌️ دعوی✔️
پرسُجو❌️ پرسوجو✔️
قبلا❌️ قبلاً✔️ کلمات تنوین دار باید تنوینشان گذاشته شود
ذبده❌️ زبده✔️
آنچه❌️ آنچه✔️
محقر خواهد شد❌️ محقق خواهد شد✔️
سئوال❌️ سوال✔️
خودمم❌️ خودم هم✔️
اطاق❌️ اتاق✔️
توام❌️ تو هم✔️
چطور❌️ چهطور✔️
پیشانیش❌️ پیشانیش یا پیشانیاش✔️
هول داد❌️ بین هول به معنای ترس و پریشانی و هُل دادن تفاوت نوشتاری و معنایی وجود دارد✔️
پاچید❌️ پاشید✔️
سیم بوکسر❌️ سیم بکسل✔️
مسلح کردن بردهها❌️ مُثله کردن بردهها✔️
و...
نقاط قوت: آغاز، میانه، کشمکش و تعلیق، شخصیتسازی، ایده و پیرینگ
نقاط ضعف: عنوان، توصیف مکان و صدا و ایرادات نگارشی
سخن آخر اینکه به عنوان خواننده از خواندن رمانی که با قلم زیبای شما نوشته شده لذت بردم. قلم فوقالعاده شما و ذهن خلاقی که دارید شما رو به نویسنده خوبی تبدیل کرده. برای شما آرزوی موفقیت میکنم. قلمتون مانا و توانا
@ساناز هموطن