بسم الحق
نقد داستان: آولاندوس
منتقد: آرام
تاریخ تحویل: ۱۸ تیر ۱۴۰۰
☆عنوان داستان☆
عنوان داستانتان (آولاندوس (دنیایی در زیر اقیانوس)) بود که با توجه به معنی داخل پرانتزی که قرار داده بودید، تصور یک زندگی ماهی یا پری دریایی در زیر آب را داشتم.
اما پس از خواندن ادامه داستان و فهمیدن ماجرا، همچین انتخابی را تحسین کردم.
عنوانتان کاملا با مقدمه و محتوا همخوانی داشت و همچنین به دور از کلیشه بود.
☆ژانر داستان☆
در نظر گرفتن سه ژانر برای یک داستان کوتاه کافی است و چهار ژانر کمی زیاد است.
ژانر داستانتان دارای تخیلی، فانتزی، رئال جادویی، عاشقانه بود.
تمامی ژانر‌ها با محتوای اثرتان همخوانی داشت به جز ژانر عاشقانه که هنوز درک نکردم یا شاید در ادامه داستان از این ژانر بهره ببرید.
تخیلی که با قسمت کاغذهای جادویی که به طور ناگهانی نمایان می‌شدند بسیار عالی بود.
فانتزی و رئال جادویی می‌توانست به قسمت ترس و وحشت و باز هم تخیل اشاره کرد.
عاشقانه هم که گفتم هنوز به بخش عاشقانه نرسیده!
در هر حال در انتخاب ژانر عالی عمل کردید.
☆جلد داستان☆
با توجه به تعداد پست، داستانتان فاقد جلد بود که لطفا بعد از رسیدن به حد نصاب پست درخواست جلد بدهید.
☆خلاصه داستان☆
از خلاصه داستانتان انتظار غرق شدن کشتی و سر در آوردن از یک جزیره را داشتم و این یعنی کمی باید به آن ابهامات اضافه می‌کردید.
طبق چیزی که در ژانر داستانتان گفتم تنها ژانر عاشقانه با خلاصه و محتوای داستانتان ناهماهنگ است.
اما با خواندن خلاصه تقریبا با جمله‌ی آخر (در جزیره‌ای پر از رمز و راز) جذب داستانتان شدم.
اما کاش کمی ابهام خلاصه را بیشتر می‌کردید تا خواننده بیشتر جذب کند.
☆مقدمه داستان☆
داستان شما فاقد مقدمه بود و در همان اول شروع به توضیح پارت اول کردید.
یک مقدمه ساختار مهمی در اثر شما دارد و ننوشتن آن به اثر شما لطمه وارد می‌کند.
چرا که یک مقدمه مانند اسکله‌ای می‌ماند که با یک تکان خفیف توسط زلزله فرو می‌ریزد، پس هیچ‌گاه یک مقدمه را به فراموشی نسپارید!
پیشنهاد می‌شود یک مقدمه زیبا بر اساس ژانر و محتوای داستانتان بنویسید.
☆ساختار داستان☆
در مورد آثارتان باید بگویم که به خوبی و در کمال آرامش ذره ذره اتفاقات را به رخ کشیدید.
در برخی اثر خیلی زود به پایانش نزدیک می‌شوند و موجب کلیشه‌ای بودن اثرشان می‌شوند اما شما با آرامش کامل و صبر ماجرا را شرح دادید.
ابتدا از دریایی شروع کردید که به زودی لاوین قرار است ناخدای آن شود و کَم‌کَمَک از علایق لاوین به سوراخ شدن کشتی و در آخر غرق شدن آن ختم شد.
با بیدار شدن لاوین در جزیره، سناریوی جدید را آغاز کردید و پس از جادوی عجیب و غریف معما‌های اطراف کارکتر آن را با سرخ‌پوستان و در نهایت اسیر آنان کردید!
☆لحن داستان☆
در داستان لحن ادبی به کار برده شده بود که هماهنگی زیبایی به وجود آورده بود.
و داستان از تداخل بافت به دور بود.
به نظرم برای همچین داستانی لحن ادبی بهترین انتخاب است که شما در آن گویا به خوبی دقت دارید.
☆سیر داستان☆
سیر متعادل بود و پرشی نداشت.
براساس چیزی که در بخش ساختار داستان خدمتتان عرض کردم، خیلی زود سر اصل مطلب نرفتید و خواننده را تشنه‌ی ادامه‌ی داستان کردید.
و این باز هم جای تحسین نویسنده را دارد.
☆زاویه دید☆
زاویه دید شما راوی بود که داستان را از همه لحاظ شرح می‌داد که عدم تغییر شخص را تلقی می‌کرد.
در این مورد نمی‌توانم نظری بدهم، ممکن بود از زبان خود شخص یعنی (لاوین) جلوه‌ی بهتری دهد حتی در مورد احساسات درونی لاوین و آن را بهتر شرح دهد.
در هر حال راوی هم انتخاب خوبی است.
☆دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها☆
اندازه دیالوگ‌ها نسبت به مونولوگ‌ها بیشتر بود و بیشتر در حال شرح وضعیت گیر افتاده لاوین در جزیره توضیح می‌داد و کم‌تر از دیالوگ استفاده میشد!
اگر میان دیالوگ و مونولوگ اعتدال برقرار کنید به نظرم نتیجه‌ی خوبی خواهید داشت و خواننده از خوندن هر چه توضیحات خسته و دل‌آزده نمی‌شود.
☆ شخصیت سازی☆
شخصیت اصلی داستان تنها لاوین بود که با توجه به توصیفات، پسری عاشق نوشتن بود.
به خوبی شخصیت‌ها توصیف شده بود اما ایرادات ریزی داشتید که موجب لطمه به آثارتان می‌شود.
برای مثال شکل شخصیت‌ها قابل تجسم و درک نبود.
به طوری که بدون هیچ شکل احتمالی فقط به خواندن ادامه می‌دادم.
شما باید طوری جزئیات هر چند ریز را کامل و بی‌نقص توصیف کنید که خواننده پا به پای شما گویا در همان نزدیکی‌ها اما از دور شاهد ماجراست.
اگر کمی بیشتر به چهره‌ها و توصیفاتش اهمیت بدهید خیلی بهتر می‌شود و می‌توانید جذب خواننده و بازدید داشته باشید.
☆فضاسازی☆
تمامی صحنه‌های غرق شدن کشتی و دیدن لاوین در یک جزیره دور افتاده به خوبی توصیف شده بود و تصورات از جادو‌ها مثل جادوی دریا و آتش و... به خوبی تجسم میشد.
همچنین محیط اطراف سرخ‌پوستان آدم‌خوار را به خوبی شرح دادید.
عالی به قلم کشیده شده و فضاسازی شده بود.
☆توصیفات☆
توصیفات بر اساس چهار بخش مورد بررسی قرار می‌گیرد.
حالات: حالات کارکتر مخصوصا لاوین به خوبی بیان شده بود و در شرایط مختلف احساساتی چون ترس و وحشت و... را نمایان می‌کرد!
احساسات: همچنین احساسات درونی کارکتر عالی بیان شده بود، به طوری که فکر خواننده برای این‌که خود را جای کارکتر بگذارد را مشغول می‌کرد.
مکان: همان‌طور که در قسمت فضاسازی عنوان کردم عالی نوشته شده بود و این یک پوئن مثبت برای شماست زیرا برخی در فضاسازی اصلا ماهر نیستن! (مثال خود بنده!)
چهره: کمی در توصیف چهره ضعیف کار کردید و پیشنهاد می‌شود روی آن کار شود زیرا یک خواننده شکل احتمالی کارکتر برایش مهم است.
☆هدف‌مندی و پیام داستان☆
از نظر من داستانتان هدفی جز تلاش برای فرار از گرفتاری‌ها و مشکلات نبود!
همچنین شجاعت و تلاشی که لاوین برای رهایی از آن جزیره می‌کرد قابل تقدیر بود.
هدف خاصی‌مدنظرم نیست زیرا تخیلی بود و زاده‌ی ذهن نویسنده‌ی خلاق!
☆ایرادات نگارشی☆
ایرادی در داستانتان رویت نکردم و این ماهر بودن شما در نوشتن کلمات را می‌رساند.
☆سخن آخر منتقد☆
داستانتان واقعا عالی بود، حتما پارت‌گذاری را شروع کنید تا بهره‌مند شویم.
امیدوارم از نقد بنده ناراحت نشده باشید.
هدف من فقط و فقط بهتر سدن اثر شماست.
موفق باشید
***
*تایپک نقد دو روز باز خواهد بود و پس از ثبت نظر شما قفل خواهد شد!
*رمان شما تحت نظارت منتقدتان قرار خواهد گرفت، بلافاصله پس از مطالعه نقد درصورتی که نکات منتقد را اصلاح نکنید، دیگر از شما نقدی پذیرفته نخواهد شد!
*تا پایان اثر خود می‌توانید با منتقد خود در گفتگوی خصوصی در ارتباط باشید و در صورت بروز سوالی از ایشان مشورت بگیرید!
به امید موفقیت روز افزون شما
@فاطمه شم آبادی
خیلی ممنونم از نقدتون.
فقط بله برای ژانر عاشقانه در پارت های جلو تر هست.
مقدمه:
خیلی دلم میخواست یک مقدمه بذارم اما هرچی گشتم چیزی پیدا نکردم.ولی حتما دنبالش میگردم و یک مقدمه‌ی خوب میارم
در رابطه با تصویر شخصیت ها هم باید بگم یکی دو پارت دیگه توضیح میدم که با داستان هماهنگ بشه. نمیخواهم اول داستان چهره پردازی کنم.
در رابطه با زاویه دید هم باید بگم که چون تو قوانین نوشته بود فقط از یک دیدگاه میشه استفاده کرد از دیدگاه سوم شخص استفاده کردم.
و اونجایی که گفتید ناهماهنگی دیالوگ و مونولوگ.
مونولوگ زیاد بود چون در اون زمان لاوین تنها بود و با کسی حرف نمی‌زد اما با پیدا شدن اون دختری که نجاتش داد میشه گفت تعداد دیالوگ خانم زیاد میشه.
و در آخرم ممنونم دار نقدتون
