هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایلهایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کردهاند حذف کنند.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly. You should upgrade or use an alternative browser.
نام رمان: افسونگر گلگون
نام نویسنده: یوتاب لطیفی
ژانر: فانتزی، راز آلود
خلاصه:
نلی دختری معمولی و عاشق هیجانه. اون یه تماس مشکوک دریافت میکنه و میفهمه که باید با افراد موهبت داری مثل خودش آموزش ببینه، اما با پیدا شدن یه دختر مرموز، همه چی پر از راز میشه...
👈🏾برای مطالعه رمان کلیک کنید!
بسماللهالرحمنالرحیم
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقتبخیری خدمت شما
سپاسگذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد رمان شما: @سارا مرتضوی
*لطفا تا قبل از قرارگیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تایپک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، میتوانید شکایت خود را در تایپک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات
به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد | @شکارچی
عنوان
از دو بخش تشکیل شده است. افسونگر به معنای جادوگر و گلگون به معنی سرخ. نام جدیدی است که میگوید رمان در مورد جادوگر سرخ است که طی مطالعه در پارت 52 مشخص میشود که نام شخص است.
جلد
عروسی که چهرهی او ناپیداست و مرموز است. نمیدانم این عروس کیست؟ آیا در ادامه قرار است بیاید یا خیر؟
توصیه میکنم عوض شود. از آنجا که رمان در ارتباط با افسونگر گلگون است، دختری با موهای قرمز و چشمان سرخ. با حلد هماهنگی ندارد.
خلاصه
متن کوتاه است. چیزی که در خلاصه گفته شده وجود دختری به نام نلی است که کارهایی را میتواند انجام دهد. حال دختر مرموزی توسط یک تماس مشکوک وارد شده که قرار است داستان حول او بچرخد.
پس از مطالعه رمان آن تماسی مشکوکی که نویسنده در خلاصه گفته است، تماس از مدرسهی موهبت است. هنوز تا پارت 52 کارهای نلی دیده نشده است.
متن محاورهای است. با توجه به ژانر فانتزی محاورهای بودن قابل قبول است.
نلی اطلاعی است که به خواننده داده می شود و دختر مرموز و اتفاقاتش ابهام. تا اینجا خوب است اما برای جذابیت بیشتر خلاصه طولانیتر شود. نویسنده از واژگان جدید استفاده کرده تا کلمهها تکراری نباشد و این قوت است.
مقدمه
قبل از مقدمه نویسنده از خوانندگان میخواهد که رمانش را مطالعه کنند!
مقدمه ادبی نوشته شده از چند سوال تشکیل شده تا ابهان در ذهن خواننده ایجاد کند. از شیطان و فرشته و جدال بین آن دو صحبت شده.
شروع رمان
ابتدای رمان، نلی اطلاعاتی را به صورت مونولوگ از زبان خود میدهد و خیلی سریع به اصل مطلب میپردازد و وارد مدرسهی موهبت میشود.
بهتر بود رمان جذابتر شروع میشد. مثلا میتوانست با یک اتفاق، موهبت نلی را به تصویر بکشد و پر و بال دهد. این رمان مرا به یاد رمان هری پاتر میاندازد با همان اتفاقات. در آن رمان ابتدا جی کی رولینگ خانوادهای که هریِ یتیم با انها زندگی میکند را توضیح میدهد و اتفاقات عجیبی که باعث و بانی آنها هری است و نمیداند چرا.
در پارت 10 اتفاقات شروع میشوند. در پارت 15 اتفاق جذاب دیگری رخ میدهد ولی نویسنده خیلی سریع رد میشود.
میانه رمان
از پارت 15 به بعد مدام اتفاقاتی میافتند که مرموز هستند. ابهام پشت ابهام ایجاد میشود ولی خیلی سریع از این اتفاقات رد میشود. نیاز به توصیفات و بسط دادن بیشتری است.
لحن
کلا محاورهایست. چه دیالوگ و چه مونولوگ. خلاصه هم محاورهایست اما مقدمه ادبی نوشته شده. اکثر دیالوگها بین سه دختر اتفاق افتاده است که پی کشف اتفاقات مرموز هستند و بعد سر و کلهی افسونگر گلگون پیدا میشود.
پیشنهاد میدم کشفیات را از طریق دیالوگ انجام دهید و به هیجان رمان بیافزایید که این کار از پارت 40 به بعد بیشتر انجام شده است.
سیر رمان
دیالوگ و مونولوگ
میشه گفت تقریبا حجم دیالوگ و مونولوگ به یک مقدار است در صورتی که نیاز هست تا مونولوگ بیشتر باشد. صرفا دیالوگ همچون نمایشنامه و فیلمنامه خواهد بود و با رمان فاصله میگیرد. زیبایی رمان در توصیفات است و نه فقط مکالمه.
حقیقتمانندی
از آنجا که رمان تخیلی است به گونهای باید باشد با توجه به فانتزی بودنش اتفاقات عجیب واقعی جلوه کنند. میتوانم بگویم که نویسنده در این مورد به خوبی عمل کرده و به گونهای اتفاقات را پیش برده است که باورپذیر شده. احسنت.
شخصیتپردازی
نویسنده میتواند در این قسمت بهتر عمل کند. گاهی اطلاعات شخصیت به صورت مستقیم و گاهی غیر مستقیم است اما بسیار کم است. انگار که همهی شخصیتها شبیه هم هستند. بنده به عنوان یک خواننده تفاوتی بین سه دختر نمیبینم و هر سه مثل هم حرف میزنند.
پیشنهاد میدم در این قسمت هم کار بشود و تکه کلامهای مخصوص هر کاراکتر انجام شود. نمونهای که جالب بود و اینجا نویسنده خوب عمل کرده بود ناخنجویدن تیا است. کاری که نلی و آلی انجام نمیدهند. در یک قسمت گفته شده که آلی توی هوا شکلک در میآورد که نویسنده میتواند روی این عادت بیشتر کار کرده و استفاده کند.
شخصیتها همه جانبه هستند و توسط نویسنده ساخته شدهاند که خیلی میتواند به آنها پر و بال دهد. از آنجایی که رمان فانتزی است میتواند هر طور که میخواهد آنها را بسازد و باورپذیر کند.
فضاسازی
نویسنده در این مورد به خوبی عمل کرده است. به راحتی میتوان تصور کرد که کاراکتر کجاست و چه وضعیتی دارد. احسنت.
توصیفات:
احساسات کاراکتر: نویسنده در این قسمت خوب عمل کرده است. احساس تنفر و انزجار، ترس و دلهره، خوشحالی به خوبی القا میشود.
زمان: من به عنوان خواننده به یاد نمیآورم که اتفاقات در چه زمانی صورت گرفته است. نیاز به بسط بیشتر.
حالات کاراکتر: نویسنده باید حالاتی که کاراکترها در موقعیتهای مختلف انجام میدهند را نشان دهد. گاهی خوب عمل شده. نیاز به بسط دادن است.
چهره: کمتر دیده شد که در رمان از حالات چهره بهره برده شده باشد.
مکان: اتفاقات در مدرسه ی موهبت رخ داده است. در خوابگاه. در پارت 50 خانهی جدیدی به تصویر کشیده شده که دیوارهای سفید دارد.
زاویه دید
اول شخص است. مسئله آنجاست که مدام نویسنده به زبان کاراکترها مینویسد به طوری که خواننده گیج میشود که الان چه شخصیتی در حال تعریف است. بهتر بود که زاویهی دید دانای کل شود که بر همه چیز اشراف داشته باشد تا نویسنده به زحمت نیفتد و خواننده هم گیج نشود.
کشمکشها
کمتر دیده میشود و اکثرا بیرونی است. این که شخصیتها مدام درگیر عوالمی هستند که اتفاق افتاده است و گهگاهی درونی به اندازهی چند کلمه نشان داده شده. نویسنده میتواند برای درگیر کردن ذهن خواننده با شخصیتها از گ.کشمکشهای بیشتری استفاده کند.
پیرنگ
چارچوب کلی رمان گرداگرد افسونگر گلگون قرار است اتفاق بیفتد. علت اکثر اتفاقاتی مرموزی که میافتد دختر مو سرخ است اما چند اتفاق به نظر میرسد فیالبداهه است و بیدلیل نوشته شده است.
توصیه میشود نویسنده به اسکلتبندی داستان بیشتر بپردازد. ار آنجایی که داستان معمایی است پیشنهاد میشود از پلانتنویسی استفاده شود. یعنی نویسنده ابتدا برای خود داستان را نکتهای بنویسد و به پایان ببرد تا معماگونه تر شود.
بررسی ایده رمان
میتوانم بگویم که ایدهی اولیهای این رمان از هری پاتر گرفته شده است. درسته که به اندازهی آن بال و پر داده نشده اما خیلی اتفاقات شبیه است. از جمله نلی که همچون هری وارد مدرسه جدید میشود و تواناییهای جادوگری دارد که در این رمان با نام موهبت از آن یاد شده. مامور همچون هاگرید. مدرسه مثل هاگوارتز. خوابگاهشان. جنگل سیاه ممنوعه. دختر مو سرخ که خواهری دارد همچون دامبلدور که برادری داشت و با هم رقیب بودند.
با این حساب ایده جدید به نظر نمیرسد.
هدف و پیام رمان
به نظر میرسد که پیام جنگ میان شیطان و فرشته باشد. خیر و شر. خوبی و بدی که باید تا انتها برای دریافت پیام صبر کرد.
ایرادات نگارشی
غلط املایی به چشم نخورد. علائم نگارشی به خوبی استفاده شده بود. نیم فاصلهها متاسفانه رعایت نشده بودند.
در پارت 4 داستان از زبان مامور است ولی جملهی اول به زبان نلی اشتباه نوشته شده.
سخن آخر
با این که این داستان من را یاد هری پاتر میانداخت با این حال جذابیت خود را داشت. این داستان کشش دارد و میتواند خواننده را با خود همراه کند.
امیدوارم نقد اینجانب کمکی باشد در راستای بهبود قلمتان. آرزومند موفقیت شما دوست عزیز هستم و امیدوارم شما را در اوج ببینم.