جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد شورا نقد شورای رمان شیطان زده | فائزه متش کاربر انجمن رمان بوک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط سارا حیدریان با نام نقد شورای رمان شیطان زده | فائزه متش کاربر انجمن رمان بوک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 377 بازدید, 4 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد شورای رمان شیطان زده | فائزه متش کاربر انجمن رمان بوک
نویسنده موضوع سارا حیدریان
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ILLUSION
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
May
779
3,677
مدال‌ها
5
نام رمان: شیطان زده
نام نویسنده: فائزه متش
ژانر: ترسناک
خلاصه:
پا در قلمرو مرگ می‌گذاشت و در سرنوشتی قیرگون فرو می‌رفت‌...
ابر‌های تیره آمدند و تاریکی او را در بر گرفت‌...
ناقوس شیطان به صدا در آمد‌؛ مرز‌های تپیدن به خون کشیده شد‌...
امید به تاراج رفت و روشنایی خاموش‌!
باید تاوان پس می‌داد‌...
تاوان ‌"پا نهادن در قلمروی شیطان‌"‌... !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ILLUSION

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,388
مدال‌ها
7
منتقد: نهال
نقد رمان کاربر: @Faezeh1380
عنوان:

در ابتدا رمان عنوان شیطان زده مشاهده میشود. شیطان زده به معنای جن زدگی است. چون اساسا شیطان نوعی جن است.پس شیطان زدگی به معنای ساده تر به جن زدگی مربوط می‌‎شود، که فرد دچار حالاتی می‌شود که از دنیای انسانی خارج است.

عنوان از نظر جذابیت در سطح مطلوبی قرار داشت. نام رمان کلیشه ای نبود ولی کلمه ی نویی نیز نداشت. ترکیبی بود و کاملا می‌شد گفت که با ژانر ترسناک در ارتباط است. این نام خواننده را کنجکاو به خواندن می‌کرد. چون کلمه سختی نبود خواندن آن بسیار راحت بود و این نکته مثبتی محسوب می‌شد. نام رمان به خوبی با بدنه ارتباط گرفته بود. از ابتدای رمان میتوان حس کرد که این عنوان بر بدنه رمان هم نیز قالب شده است.در کل عنوان خوبی بود و جذابیت خاصی نیز داشت.

خلاصه:

خلاصه رمان از حجم خوبی برخوردار بود. کلمات ثقیل بودند و از آرایه های ادبی در آن استفاده خاصی شده بود.جملات سوالی نبودند ولی اطلاعات خاصی به ما نمیدادند. اما نویسنده طوری توانسته بود با کلمات بازی کند که خواننده را به ادامه رمان وادار می‌کرد.خلاصه کاملا خوب و مناسب بود. جملات باز بودند و اطلاعات را پنهانی به خواننده می‌دادند. طوری که وقتی به بدنه رمان برمی‌خوردیم متوجه جملاتی که نویسنده به آنها اشاره کرده بود می‌شدیم.

در خلاصه نویسنده به ورود به قلمرو شیطان اشاره کرده بود. به تاوانی که قرار است این 4 دختر قرار است پس بدهند. ارتباط خوبی با بدنه داشت و میتوانستیم بگوییم، این خلاصه در سطح بالایی قرار داشت.خلاصه اصلا خسته کننده نبود و سوالات زیادی در ذهن خواننده ایجاد می‌کرد.به طور مثال:

- چجور تاوانی؟

- چرا قرار بود که امید به تاریکی تبدیل شود؟

- منظور از قلمرو شیطان چیست؟

- چرا پا گذاشتن در قلمرو شیطان عواقب دارد؟

و....

در کل این جور خلاصه ها دارای تعداد زیادی مجهول هستند و خواننده را گویی سردرگم می‌کنند.

مقدمه:

مقدمه کنجکاو کننده بود و کمی مجهول. انگار که متوجه نمی‌شدی نویسنده از چه سخن می‌گوید. انگار نمیدانستی این نویسنده مونولوگ میگوید یا خیر! این مقدمه ذهن خواننده را به هر جا میبرد و او را دنبال خود می‌کشاند. مقدمه از حجم خوبی برخوردار بود.

با ژانر هم ارتباط تنگاتنگی داشت. طوری که اگر ژانر را نمیخواندی باز هم متوجه ترسناک بودن رمان می‌شدی.با بدنه رمان هم ارتباط نزدیکی داشت. در کل مقدمه ی جالبی بود.

آغاز:

آغاز رمان صحنه تقریبا نویی را به قلم آورده بود. با خواندن جمله اول آغاز، ذهن خواننده را به یک بخش تاریک و ترسناکی کشاندی و طوری بود که هر لحظه انتظار صحنه ی ترسناکی را داشتی. پس از اینکه معلوم شد این حرکات ترسناک آلما چیزی جز شوخی نبوده خیال خواننده گویی راحت می‌شد. پس آغاز رمان نه تنها کلیشه ای نبود؛ بلکه صحنه‌ی نو و جذابی را هم به ارمغان آورده بود. همانطور که عرض شد این آغاز با ژانر ارتباط داشت. جدا از اینکه این حرکات شوخی بیش نبود، ولی این آغاز کاملا برای یک رمان ترسناک خوب و نو بود.

سیر و روند:

سیر رمان هم خسته کننده نبود. همانطور که از یک ژانر ترسناک انتظار می‌رفت، پر از صحنه های اکشن و جذاب بود که خواننده را به وجد می‌آورد. فقط کمی سیر تند بود و اتفاقات زود گذر میکردند. میتوانستید با سیر آرام تری به ادامه رمان بپردازید.درکل سیر رمان خواننده را خسته نمیکرد و از ادامه رمان منصرف نمی‌شدی.خوشبختانه با ژانر رمان ارتباط مستقیمی داشت و خواننده فرصت کافی برای هضم اتفاقات را نیز داشت.

نثر:

بافت رمان ادبی بود و کلمات ثقیل هم گه گاهی در رمان ظاهر می‌شدند که به جذابیت رمان نیز افزوده بودند.بافت رمان هم فراز و فرودهایی داشت که نوشته را زیباتر کرده بود.

ژانر:

ژانر قالب رمان ترسناک بود. بهترین ژانری که میتوان برای این نوع نوشته بیان کرد ترسناک بود. این ژانر خودش را به بدنه رمان قالب کرده بود و در جای جای رمان علاوه بر شیطان زدگی دوستان آلما قسمت های اکشن و ترسناک نیز دیده میشد. گرچه میتوانستید تریلر را به ژانرهایتان اضافه کنید. چون این ژانر هم به درد همچین رمان هایی با همچین روند هایی میخورد.

زاویه دید:

زاویه دید رمان سوم شخص بود. خوشبختانه این نوع زاویه دید کاملا به رمان قالب شده بود و نویسنده با بازی با کلمات این ژانر را به خوبی نشان داده بود. و این زاویه دید پا به پای نویسنده و خواننده جلو آمده بودند.

شخصیت پردازی:

چهار شخصیت در این رمان وجود داشتند که هر یک به نحوی خوب بودند.

شخصیت آلما که دختری آزاد و مستقل بود که فکر می‌کرد پدر و مادرش کمتر به او توجه می‌کنند. دختری با شوخی های به قول خودشان خرکی که بامزه و گویی دختر پر سر و صدایی بوداو دختر تقریبا نترسی بود.

لیلی هم میشد گفت دختر لوسی بود که پایه و اهل شیطنت بود.

تارا و فرانک هم کمی اطلاعات از انها در دسترس است. به نظر می آید نویسنده باید برای روی شخصیت پردازی دیگر شخصیت ها بیشتر کار کند.

به هرحال نویسنده توانسته بود غیر مستقیم برخی از شخصیت ها بشناساند و این روش، روش خوبی به نظر می آمد. متاسفانه شخصیت نویی در داستان وجود نداشت. خلق شخصیت ها کلیشه ای بودند و بهتر بود زمان بیشتری برای توصیف آنها به کار میگرفتید. چون در این رمان تک شخصیتی نداشتیم بهتر بود باز هم شخصیت ها بیشتر شناسانده می‌شدند. تک بعدی بودن آنها روی رمان اثر گذاشته بود و باید دقت بالایی به خرج میدادیم تا یک شخصیت را از بعد های مختلف بررسی کنیم.دیالوگ های هر شخصیت با هم تقریبا متمایز بودند. که البته میتوانستید بیشتر روی آن وقت بگذارید.در این ژانر از رمان شخصیت نباید رفتار ناباورانه ای از خود نشان دهد. این یعنی باید خود را جای شخصیت بگذاریم و رفتارشان را در موقعیت های مختلف بسنجیم. این اتفاق نیز در این شخصیت ها رخ داده بود. هر جایی که انتظار می‌رفت شخصیت ها رفتار های مناسبی از خود نشان میدادند و دور از انتظار نبودند.

پیرنگ:

طرح اصلی داستان بر محوریت ترسناک-اکشن بود. پیرنگ خوبی داشتیم و اتفاقات به خوبی پشت سر هم میافتادند.از ابتدای رمانمیتوانیم پسرنگ را چنین بررسی کنیم.

1. رفتن به مکانی ترسنک و ترسیدن سه دختر.

2. برنامه چینی برای سفر به منطقه ی شیطان

3. شیطان زدگی لیلی و فرانک

4. هنگامی که آلما لیلی جن زده را دید.و

5. آویزان شدن آلما از طناب

6.بازگشت آلما و اتفاقاتی که در راه افتاد

7.برگشتن پدرش و برادرش پیش آلما

در کل پیرنگ ها پشت سر هم بودند و به خوبی به نمایش داده شدند.

دیالوگ و مونولوگ:

حجم اطلاعاتی که در رمان بود به تناسب رعایت شده بود. گرچه حجم مونولوگ ها بیشتر از دیالوگ ها بود. ولی در حد زیادی نبود و می‌شد گفت تنها در حد کمی این تناسب رعایت نشده بود. دیالوگ‌ها به خوبی به لوکیشن میخوردند و حس ترس رو به خواننده منتقل میکردند. دیالوگ ها اما کمتر وقتی میشد که به شخصیت و شان یک کاراکتر بخورند. در هرحال دیالوگ ها به خوبی رعایت شده بودند و اینکه هر حرفی به لوکیشن میخورد این کمبود را پوشانده بود. متاسفانه دیالوگ ماندگاری تا اینجا در رمان دیده نشد.

صحنه پردازی:

صحنه پردازی هم در این داستان رعایت شده بود.همانطور که نوشته شده بود، زمان و مکان مناسب بودند و نوع پوشش و روستای شیطان با روستاهای دور افتاده ی استان های ایران مطابقت داشتند.

توصیفات:

ظواهر:

این توصیف بیشتر در شخصیت آلما تاثیر داشت. اگر خواننده شخصیت پردازی قوی داشت میتوانست این توصیف را در رمان پررنگ تر کند. این توصیف مستقیمانه نبود و این نکته مثبت داستان بود.

مکان:

مکان ها و توصیف روستای شیطان خوب و متناسب بود. همانطور که از یک رمان ترسناک به انتظار میرفت باید همه چیز توصیف شود. مکان در این ژانر نقش مهمی را ایفا میکند و خوشبختانه این توصیف اثر خود را روی رمان گذاشته بود.

حالات:

توصیفات حالات قبل از دیالوگ ها اصلا رعایت نشده بود. در کمتر جایی میتوان خواند که نویسنده این توصیف را رعایت کرده بود. توصیفات حالات در وضع ضعیفی قرار داشتند و باید روی آنها بیشتر کار میشد.

احساسات:

خوشبختانه شاید احساسات جزو بیشترین توصیفاتی بود که در رمان به کار گرفته شده بود. در کاراکتر آلما بهتر بود.ولی کاراکتر هایدیگر هم قوی و خوب بودند. توصیفات مسلسل وار نبودند و به نوعی نویسنده توان کافی برای هضم آنها را داشت.

ایده:

نمیتوان گفت که ایده رمان نو بود. ایده به نوعی خوب و مطلوب بود ولی میتوان روی آن بیشتر کار کرد و به ان پر و بال بیشتری داد.

باور پذیری:

رمان بر پایه ترسناک پیش رفته بود و زیبا بود. باور پذیری اصلی ترین رکنی بود که رعایت شده بود و این نکته‌ی بسیار مثبتی بود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ILLUSION

ILLUSION

سطح
8
 
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
Mar
3,785
39,373
مدال‌ها
13
مرسی از وقتی که گذاشتین‌. حتما نکات رو توی ویرایشاتم به کار می‌برم
 
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
May
779
3,677
مدال‌ها
5
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: ILLUSION
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین