جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد شورا نقد شورای رمان عشق، کیک، نوشابه | مهسا ختایی کاربر انجمن رمان بوک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط سارا حیدریان با نام نقد شورای رمان عشق، کیک، نوشابه | مهسا ختایی کاربر انجمن رمان بوک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 300 بازدید, 5 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد شورای رمان عشق، کیک، نوشابه | مهسا ختایی کاربر انجمن رمان بوک
نویسنده موضوع سارا حیدریان
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط سارا حیدریان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
May
779
3,677
مدال‌ها
5
بسم تعالی

نام رمان:عشق،کیک،نوشابه
نویسنده:مهسا ختایی
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
خلاصه: روایتی از یک عاشقانه آرام.
ماوا؛ دختر آرامی که سعی دارد خودش را و روزمرگی‌های دنیای رنگی، رنگی‌اش را از هرچیزی که آن‌ها را دست‌خوش هیجان می‌کند؛ دور نگه دارد.
مردی خاکستری‌؛ درست در تضاد با رنگ، ‌رنگی‌های دنیای دختر قصه‌مان، ساز راز‌های زندگی‌شان را ناکوک می‌نوازد!

👈🏾لینک رمان: رمان عشق، کیک، نوشابه
 
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
May
779
3,677
مدال‌ها
5
Negar_۲۰۲۱۰۴۰۸_۰۱۳۲۰۶.png
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد رمان شما: @شکارچی
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تایپک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تایپک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️
تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد | @شکارچی
 
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
May
779
3,677
مدال‌ها
5
بسم‌تعالی
نقد رمان: عشق، کیک، نوشابه
نویسنده رمان: مهسا ختایی
منتقد رمان: شکارچی
تاریخ تحویل: ۶ اردیبهشت ۱۴۰۰

🔷️۱. عنوان‌رمان:
عنوان رمان شما "عشق، کیک، نوشابه" یک عنوان سه بخشی بود که هر بخش آن به صورت مجزا بود و از لحاظ اندازه مناسب بود، از طرفی واژه عشق توانسته بود با ژانر عاشقانه ارتباط برقرار کند و به خوبی نمایان کرده بود که شاهد یک عاشقانه ملایم خواهیم بود. از سوی دیگر ترکیب این سه واژه الهام کرده بود که در این رمان عاشقانه شاهد صحنه‌های طنز خواهیم بود اما حضور این ژانر در ژانر‌های نوشتاری رمان خالی بود‌. ترکیب طنز این واژگان از لحاظ هم‌خوانی با رمان به ما فهماند که کارکتر اصلی رمان از آن دسته آدم های هست که علایق خود را که شامل کیک و نوشابه و لبو و ... است را تنها با افراد محدودی شریک می‌شود که آن‌ها را دوست دارد. این انتخاب خلاقیت نویسنده را در سبک جدید عنوان نمایان کرده بود اما نمی‌توانیم حضور واژه کلیشه‌ای "عشق" را در عنوان رمان نادیده بگیرم به همین سبب نویسنده به عنوان پیشنهاد می‌تواند از یک واژه مترادف یا جدید تر برای جایگزینی این بخش از عنوان انتخاب کند!
***
🔷️۲. ژانر رمان:
ژانر ها تفکیک ترین بخش رمان هستند، رمان شما در دو دسته عاشقانه و اجتماعی قرار گرفته، بیان زندگی عاشقانه‌ ماوای هفت سال پیش و اتفاقی که سبب شد تا از معشوقه‌اش آرکای نویسنده جدا شود و حال اتفاقات پیرامونی که دست به دست هم داده‌اند تا آن دو را بهم برسانند، انتخاب درست شما در ژانر عاشقانه و اجتماعی را تایید می‌کرد اما با توجه به این‌که در شروع و در ادامه رمان شما رگه‌های بسیار زیادی از طنز مشاهده شده که بسیار زیبا و دلبخش بودند به نظر بنده صحیح می‌باشد ژانر طنز را نیز به قسمت ژانر‌های انتخابی خود بیافزاید.
***
🔷️۳. جلد رمان:
جلد رمان ها از لحاظ کیفیت عکس، همخوانی با ژانر و رمان و ترکیب رنگ‌ها بررسی می‌شود اما رمان شما فاقد جلد بود. از طرفی رمان شما بیش از ۱۵ پارت می‌باشد بنابرین هرچه سریع تر برای درخواست جلد رمان خود اقدام کنید!
***
🔷️۴. خلاصه رمان:
خلاصه رمان شما با ملایمت یک عاشقانه از دو کارکتر در تضاد باهم را بیان می‌کند و با موضوع رمان شما هم‌خوانی دارد و خلاصه شما در حین سادگی به خوبی خواننده را پیچانده بود به طور مثال خیلی غیر‌منتظرانه بود که عاشقانه امیرآرکا و ماوا پیش از هفت سال قبل رقم‌خورده بود و در این رمان نویسنده جرقه عشق ناتمام آن‌ها را دوباره زده بود. از عاشقانه شما یک پایان خوش انتظار می‌رود، از طرفی اندازه خلاصه شما کمی کوتاه بود و صرفا یک توضیح کوتاه در رابطه با خود کارکتر‌ها و یک اشاره کوچک به راز‌های که قرار بود، ناکوک بنوازند کرده بود! اما نمی‌توان بیان تضاد دو کارکتر مذکر و مونث را در خلاصه مبهم شما در نظر نگرفت اکثریت نویسنده‌های امروزی با هدف جذب مخاطب در خلاصه خود تضاد شخصیت‌ها را بیان می‌کنند که این امر قدیمی شده و به عنوان پیشنهاد می‌توانید با اشاره بخشی از آینده مبهم ارکا و ماوا در کنار ابهام‌ و گنگ‌نویسی یک خلاصه بدور از کلیشه و زیبا ارائه دهید.
***
🔷️۵. مقدمه:
مقدمه رمان شما برخلاف ژانر‌‌های انتخابی شما یک عاشقانه‌ی تراژدی با پایان غمگین را بیان می‌کند، در محتوای آن بیشتر درباره رفتن صحبت می‌شود! دقیقا همان‌ چیزی که برخلاف هدف کارکتر‌هاست. مقدمه با ترکیب واژگان جدید بسیار قابل تحسین بود و این خود به تنهای قابل ستودن می‌باشد، کاملا بدور از کلیشه بود. از طرفی دیگر اندازه مقدمه شما تا‌حدودی مناسب بود، اما کمی از اندازه آن بکاهید و قسمتی از توصیفات اضافه آن را حذف کنید تا مطالعه آن خسته کننده نباشد!
***
🔷️۶. شروع رمان:
شروع رمان شما با بیان روز‌مرگی ماوا دختری که از اضافه وزنی خود ناراضی می‌باشد جالب بود و به خوبی مخاطب را مجذوب خود می‌کرد، بیان این روز‌مرگی‌ها با توصیفات مایل به طنز به ارزش آن افزوده بود. همانطور که می‌دانیم حضور ژانر طنز در مابین ژانر‌های انتخابی شما کم است چرا که شروع شما با آن‌که شروع هیجان‌انگیز یا عاشقانه‌ای نبود اما کمی لحن طنز مانند نویسنده لبخند را بر روی لب‌های خواننده جا می‌داد و کاملا به دور از کلیشه بود، همچنین من را مصمم تر می‌کرد تا هرچه سریع تر ادامه رمان را مطالعه کنم.
***
🔷️۷. میانه رمان:
میانه رمان شما درست بعد از مقدمه‌چینی‌های ماوا با روزمرگی‌هایش از پارت هیفدهم شروع شد، شروعی عاشقانه که مصادف شد با برخورد دو معشوقه جوان رمان؛ ماوای روزنامه‌نگار و امیر‌آرکای نویسنده‌ که حال بعد از هفت سال یک جوان پخته به نظر می‌آید. میانه رمان شما سبب شد تا ماوا بهم بریزد و سریعا محل را ترک کند، این شروع برای میانه رمان عالی بود و من را به شدت هیجان‌زده کرد. میزان توصیفات نویسنده از کشمکش‌های ذهنی ماوا در این لحظه به خوبی بیان شده بود و برخورد ارکای سی ساله با ماوای بیست و هفت ساله در اینجا کاملا غیر منتظره بود.
***
🔷️۸. لحن(بافت متن):
بافت اصلی رمان شما ادبی بود اما در نظر داشته باشید که لحن رمان شما ترکیبی بود، مونولوگ ها به صورت ادبی و دیالوگ‌های که از زبان کارکتر‌های مختلف بیان می‌شد به صورت محاوره. ترکیب لحن‌ها یا آمیخته شدن بافت‌ها زیاد مشاهده نشد بجز چندین‌ موارد کوتاه که در دیالوگ ها مشاهده شد و نویسنده رو مفعولی محاوره را به صورت "و" و شکسته‌ می‌نوشت!
و همچنین توصیفات عالی و دایره لغات قوی نویسنده به لحن رمان بسیار ارزش بخشیده بود که خالی از لطف نبود‌ اما در نظر داشته باشید یک رمان در کنار خوانندگان حرفه‌ای، نوجوانان دوازده یا سیزده‌ ساله‌ای رمان را دنبال می‌کنند و برخی از واژگان قلمبه سلمبه می‌تواند برای آنها گنگ یا نامفهوم باشد.
***
🔷️۹. سیر رمان:
سیر رمان شما متعادل بود؛ نه خیلی تند و گذر سریع نویسنده از وقایع، نه‌خیلی کند و پر از بحث‌های حاشیه! نویسنده سعی کرده بود جزئیات و توصیفات رو در حد اندازه بیان کند و از بحث‌های حاشیه‌ای بپرهیزد. برای ثابت نگه‌ داشتن سیر اطلاعات رو به اندازه بیان کنید و سعی کنید صحنه‌ها و روایات را طبق برنامه اصلی پیش ببرید و موارد بیمورد را به آن‌ نیفزاید!
***
🔷️۱۰. دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها:
اندازه دیالوگ‌ها نسبت به مونولگ ها مناسب بود و نویسنده با توجه به شخصیت مسکوت و آرام ماوا سعی کرده بود اکثریت دیالوگ‌های اورا کوتاه بیان کند. همچنین نویسنده یا توجه به موقعیت‌های مختلف مونولوگ‌ها و دیالوگ‌ها را به موقع بیان کرده بود که حالت حقیقی آن حفظ شود. اکثریت دیالوگ‌های ابتدای رمان راجب زندگی ماوا و درگیری‌هایش با اطراف پیرامون خود بود، پس از برخورد دوباره‌اش با ارکا برخی از دیالوگ‌هایش نیز شامل صحبت راجب ارکا و ... نیز بود. در مونولگ‌های شروعی رمان نویسنده نهایت سعی خود را کرده بود که ماوا را به صورت کامل به خوانندگان معرفی کند و تا حدودی موفق هم‌ بود!
***
🔷️۱۱. شخصیت پردازی:
خب رسیدیم به بخش مورد علاقه من! رمان شما شخصیت ماوا را یک دختری که با رژیم کرفس سعی دارد خود را به وزن ایده‌آلش برساند معرفی کرده، ماوای بیست و هفت که حال شغل مورد علاقه‌اش روز‌نامه‌نگاری ساده‌ است، مشغول می‌باشد و بعد از هفت سال پس از پایان عشق ناکامش با پسر لبو فروش هنوز در انتهای دلش درحال گیرودار و مجادله با این عشقی هست که در خاطرش پس از سالیان عزیز است.
در سوی دیگر ماجرا امیر‌آرکای اعتمادی همان پسر لبوفروشیست که حال سی ساله شده و در پی‌رویاهایش یک نویسنده معروف تبدیل شده. نویسنده‌ای که روی خوش زندگی حال به سمتش ورق خورده و جدا از نویسندگی با برادر کوچکترش یک شرکت عظیم کاغذ را صاحب می‌باشد.
امیر آرکا در پی برگشتش از خارج با برخورد دوباره‌اش با ماوای جوان پا روی تمام عهد‌های که با نامزدش بسته می‌گذارد و سعی می‌کند مجدد آن عشق نیمه‌جانی که سال‌ها پیش توسط مادر و پدر ماوا نابود شده را جان‌دار کند.
در سوی دیگر ماجرا نویسنده با جا نذاشتن شخصیت‌های دریا، نسترن، آذین و ... به زندگی کارکتر ها بال و پر داده. شخصیت پردازی در رمان شما غیرمستقیم بود و من‌ تمام این اطلاعات را به کارگیری حواسم از کارکتر‌ها دریافتم. این نوع شخصیت پردازی غیر صریح در رمان ماهرانه به کارگرفته بود و جای هیچ اشکالی را باقی نمی‌گذاشت. از سوی دیگر شخصیت های رمان شما همه جانبه بود یعنی نویسنده سعی کرده بود در این این نوع شخصیت‌ها تمام افکار، گفتار، اخلاق و باورهایشان را خودش پرورش دهد و تمام حرکتاشان را نویسنده با دقت مورد بررسی قرار داده بود تا مبادا تکراری یا کلیشه‌ای باشند.
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
May
779
3,677
مدال‌ها
5

🔷️۱۲. فضا سازی(تصویر پردازی):
فضاسازی در رمان به خوبی انجام شده بود، نویسنده سعی کرده بود با ایجاد فضاهای درست در موقعیت درست جدال و گفت‌گوی کارکتر ها را به درستی به نمایش بگذارد. به طور مثال در پارت هیفدهم‌ اولین برخورد ماوا با امیر‌آرکای نویسنده در باغ کتاب همان چیزی بود که با علاقه و شغل امیر آرکا همخوانی داشت. توصیفات مکان گاها به صورت مستقیم و همچنین بصورت غیر مستقیم یا صریح نیز مشاهده شده بود و اشکالی برجا نگذاشته بود. توصیفات و فضاسازی درست در رمان شما سبب شده بود خوانندگان‌ها با تصورسازی موقعیت شخصیت‌ها را در صحنه‌ها و روایات به درستی درک کنند.
***
🔷️۱۳. توصیفات(احساسات کارکتر، زمان، حالات کارکتر)
توصیفات احساسات: در رمان‌شما به بهترین نحو انجام شده بود، نویسنده سعی کرده بود در تمامی موقعیت‌ها احساس خشم، ناراحتی، دلخوری، عشق و باقی احساسات اندر دل ماوا را در مونولوگ‌ها و گاها دیالوگ‌ها بیان کند. به طور مثال احساسی که به ماوا در اولیش دیدار مجددش با امیر در باغ کتاب و تلاقی حس عشق، ترس، تعجب و واکنش‌هایش به موقع و عالی بود!
توصیفات زمان: زمان رمان مربوط به حال بود و هیچ پرش زمانی از حال به گذشته یا حال به آینده صورت نگرفته بود. بجز یکی دو مورد که ماوا هنگام بیان مونولوگ یک مرور خیلی کوتاه بر خاطره‌ عاشقانه خود با پسر لبو فروش داشت. و این فلش بک زمانی آنچنان گنگ نبود که خواننده را دچار ابهام کند!
توصیفات حالات کارکتر: نویسنده در این مورد حرفه‌ای عمل کرده بود و من را حیرت زده کرده بود. توصیفات مابین دیالوگ‌ها و توصیفات حرفه‌ای حالات که در مونولوگ‌ها گنجانده شده بود بسیار خوب بود. نویسنده گاها سعی کرده بود به صورت غیر مستقیم حالات کارکتر را در شرایط مختلف بیان کند که در این مورد نیز خوب عمل کرده بود‌.
توصیفات چهره و مکان: با توجه به فضاسازی دقیق عالی نویسنده این مورد نیز به خوبی انجام شده بود. توصیفات چهره به نسبت خوب بود، طوری که از ویژگی‌های ظاهری ماوا کمی اضافه وزن و موی فر و ابرو‌های پاچه بزی ... نام برده شده بود که زیبای اورا به حالت خاصی تعریف کرده از طرفی امیر آرکای نویسنده پسر قد بلندی تعریف شده که ماوا دلداده وی است. نویسنده نیز در گوشه و کنار به صورت غیر مستقیم کارکتر‌های فرعی را نیز توصیف کرده مثل چشمان سبز نسترن، سر کچل محسن و دریا و دنیا و ...
اما توصیفات چهره بخصوص ماوا و امیر‌ارکا به نظرم کامل نبود و تنها یک تصور محو از آنها بر ذهن خواننده نقش بسته است.
***
🔷️۱۴. زاویه‌دید:
زاویه دید رمان اول شخص بود و فقط از زبان ماوا بیان شده بود. خوشبختانه هیچ تغییر زاویه دید رخ نداده بود. نویسنده با توصیفات دقیق و بیان رویداد‌ها به بهترین نحو زاویه دید را کنترل کرده بود که به خوبی حرفه‌ای بودن قلم نویسنده را اثبات می‌کرد!
***
🔷️۱۵. کشمکش‌ها:
تقابل کارکتر‌ها با موانع، افراد و جریانات به خوبی در رمان قابل مشاهده بود. اکثریت کشمکش‌های ماوا درونی بود. یعنی به طور ساده این کارکتر با خودش و افکارش گلاویز بود.
کشمکش‌های احساسی و افکاری که با خود داشت به خوبی بیان شده و قابل تحسین بود به طور ساده تر همون مثال معروفی که توی رمانت عاشقشم رو بیان می‌کنم "پارت هیفدهم" ؛ مثلا لحظه برخورد دوباره ماوا با عشق هفت سال پیش و هجوم اون احساسات، افکار مثبت و منفی و واکنش‌های که داخل ذهن کارکتر رخ داد در واقع یک کشمکش ذهنی با خودش بود که سبب شد فورا محل را ترک کند و ...
در روایات و صحنه‌های رمان نیز شاهد کشمکش‌های بیرونی که کارکتر‌های فرعی سبب ایجاد آنها بودند‌ شده‌ایم، به طور مثال کشمکش‌های بین ماوا و خوانواده‌اش، دعوا‌های گذشته، ممناعت‌های پدر ماوا و ... که نوع کشمکش، بیرونی و انسان با انسان بود.
***
🔷️۱۶. پیرنگ:
پیرنگ‌ رمان شما زندگی بی‌هیاهو یک روزنامه نگار رو به نگارش در آورده بود که تمام سر‌وصداهای زندگیش را داخل افکارش مدیریت می‌کند اما بعد از بازگشت مرد نویسنده به قلمرو قلب روزنامه‌نگار کشمکش‌ها و نقاط اوج و سقوط نمایان می‌شوند. موقع چیده شدن وقایع متوجه می‌شویم جریانات طبق نظم‌ خاصی قرار گرفتند و نویسنده بر اساس ساختمان بندی اصلی جریانات را می‌نویسد. صحنه‌ها و روایات دارای ترتیب معینی هستند که واضح می‌باشد از قبل برنامه ریزی شده.
تا اینجای رمان مقدمه‌چینی‌های ابتدای عالی پیش رفته و واقعه اوج‌گیرنده که همان فرصت دوباره ماوا به امیر برای شروع مجدد عاشقانه‌اشان هست نیز رخ داده اما در ادامه باید دید که نقطه اوج رمان چه اتفاقی پیش روی ماوا و ارکا می‌باشد. انتظار می رود نقطه اوج رمان یک هیجان خاصی را دنبال کند.
***
🔷️۱۷. بررسی ایده رمان:
ایده اصلی شما ابتدا زندگی بی‌دقدقه و بدون‌هیجان ماوا را بیان می‌کند. رژیم کرفس؛ مسیر خانه تا اداره و بلعکس و اعتقادات خانواده و زندگی مجردی ماوا...
کم کم با نزدیک شدن به نقطه اوج گیرنده رمان، یک‌رو عشق هفت‌سال پیش ماوا به صحنه وارد می‌شود. پسر لبو فروشی که حال نویسنده و رئیس یک شرکت شده‌ است، او دیگر گاری لبوفروشی را به جمشیدیه نمی‌برد بلکه در گذر زمان با ماشین‌‌شاسی‌بلند به بام‌ تهران می‌رود.
ایده اصلی یک ایده عادی بود، اشتباه نکنید کلیشه‌ای نبود، ایده ساده ای بود که با جریانات حاشیه و بال‌و پر دادن نویسنده به عشق ناتمام از آن‌ها یک افسانه ساخته بود.
***
🔷️۱۸. هدف و پیام رمان:
رمان شما بیشترین تاکید خود را در درون‌مایه "عشق" داشت، همانطور که در پیرنگ بیان کردم رمان طبق ترتیب معینی که از پیش تعیین جریانات خود را به نمایش گذاشته بودند اما نویسنده در پارت‌ها صرفا با هدف بیان روز مرگی‌های ماوا سعی کرده بود خود را به نقطه اوج رمان و پس از آن واقعه سقوط کننده و پایان نزدیک کند. به طور خلاصه تر یعنی رمان دارای پیامی نبود اما تنها هدف نویسنده صرفا بیان عاشقانه‌ی بین دو کارکتر بود. به عنوان ایده سعی کنید در پارت‌های خود به همراه نگاشتن ایده اصلی کمی چاشنی اندرز و پیامی رو بجا بگذارید که رمان در یاد خوانندگان ماندگار باشد.
***
🔷️۱۹. ایرادات نگارشی: ایرادات نگارشی نویسنده در این رمان بیش از اندازه بود، به همین علت تصمیم گرفتم به صورت مجزا هریک از ایرادات را برای شما مثال بزنم! با توجه به زیاد بودن ایرادات نگارشی برای مدتی پارت‌گذاری خود را متوقف کنید و از پارت اول شروع به اصلاح ایرادات نگارشی کنید تا پارت آخر، پس از اصلاح ایرادات مجدد پارت‌گذاری را شروع کنید!
۱. درست‌نویسی(تکرار، غلط املائی، نیم‌فاصله، کوتاه‌نویسی)
●تکرار: تکرار حروف یا افعال مشاهده نشد اما در چندجا تکرار جملات مشاهده شد که در ادامه برای شما نام برده می‌شود!
❎جمله پایانی پارت ۱۴ در ابتدای پارت ۱۵ تکرار شده است!
❎جمله پایانی پارت ۲۲ در ابتدای پارت ۲۳ تکرار شده است!
❎جمله پایانی پارت ۳۲ در ابتدای پارت ۳۳ تکرار شده است!
❎جمله پایانی پارت ۴۵ در ابتدای پارت ۴۶ تکرار شده است!
❎پارت ۳۱_ تکرار دوبار "می" در فعل "می‌می‌کند"
❎پارت ۸، تکرار دو جمله متفاوت به یک معنا!
داشت به مادرمن توهین می‌کرد، دارد به مادر توهین‌ می‌کند(جمله اول پاک شود)
●غلط املائی: متاسفانه نویسنده در این مورد نیز بسیار ضعیف عمل کرده که خود یک نمره منفی برای کاهش سطح رمان می‌باشد، طوری که به طور میانگین در هر پارت سه غلط املائی یافت می‌شد! در ادامه فقط چند مثال می‌زنم باقی ایرادات املائی را از اول رمان مطالعه کرده و اصلاح کنید!
❎پارت۴
مسیولیت_مسئولیت
حمع_جمع
بالخره_بلاخره
میگرم_می‌گیرم
❎پارت۵
برنم‌آمد_بر نمی‌آمد
❎پارت ۷
میگیوید_می‌گوید
❎پارت۸
ندادر_ندارد
دادر_دارد
ممبینیم_می‌بینیم
اینجاعم_اینجا هم
❎پارت۹
تایین_تعیین
مادربزگ_مادربزرگ
❎پارت ۱۰
نمی‌کنبد_نمی‌کنید
❎پارت۱۳
مگیذاشت_می‌گذاشت
❎پارت۱۴
مادموازل_مادمازل
❎پارت ...
همانطور که مشاهده کردید اینها تنها تعداد کمی از اشکالات املائی هستند و باقی به علت تعداد زیاد نمی‌تواند ایجا مثال زد!
●نیم‌فاصله: نیم فاصله کاربردهای زیادی دارد در ادامه به چندین مورد مهم استفاده از نیم‌فاصله در رمان اشاره می‌کنیم:
۱_ برای جدا کردن می‌ و نمی‌ از افعال
۲_برای جدا کردن نشانه جمع(ها، ان) یا نکرهِ(ی، ای)
۳_ضمایر پیوسته(ام، ات، اش)
۴_واژه های وندی مرکب یا چند بخشی
* در تمامی موارد ضعیف عمل شده بود. در ادامه چند مورد مثال می‌زنم. مثال؛
کار‌ ها_کار‌ها
بچه‌ های_بچه‌های
میشود_می‌شود
میفتد_می‌افتد

●شکسته نویسی(کوتاه نویسی): در این مورد به نسبت غلط‌های املائی بهتر عمل شده بود و بجز مشاهده چند مورد کوچک در میان دیالوگ‌ها که "را" مفعولی به صورت "و" نوشته شده بود، اشکال خاصی مشاهده نشد!

۲. علائم نگارشی: متاسفانه در این مورد نویسنده بسیار ضعیف بود و تمامی پارت‌ها با علائم‌نگارش ضعیف نوشته شده بود. در ادامه چند نکته مهمی که رعایت نشده را برای شما توضیح می‌دهم!
●برای جدا کردن هر قسمت تنها از سه ستاره یا *** استفاده می‌شود نه چندین نقطه متوالی!
●نحوه صحیح قرار دادن علائم‌نگارش طوری هست که ابتدا جمله اول می‌نویسید، سپس علامت مد نظر را (ویرگول, نقطه, نقطه ویرگول, دو نقطه و ...) قرار می‌دهیم و پس از یک فاصله ادامه جمله بعدی را می‌نویسیم!
❎مثال غلط:
سارا نگاه غضبناکش را به چشمانم دوک زد ، سپس رو گرداند...
سارا نگاه غضبناکش را به چشمانم دوک زد ،سپس رو گرداند...
✅مثال درست:
سارا نگاه غضبناکش را به چشمانم دوک زد، سپس رو گرداند...
(به جایگاه ویرگول در جمله دقت کنید)
●استفاده از ویرگول و نقطه ویرگول در بسیاری از جاها اشتباه بود و نویسنده به درستی استفاده نکرده بود!
●برای دیالوگ‌ها از خط فاصله کوچیک استفاده می‌شود نه _ یا 《》و ..
●ابتدا - را بنویسید، پس از یک فاصله ادامه دیالوگ خود را بنویسید!
❎مثال غلط:
-چیکارداری؟
✅مثال درست:
- هیچی فقط نگرانت شدم همین پـ...
برای مطالعه آموزش علائم نگارشی کلیک کنید!

۳. اندازه پارت‌ها: به طور میانگین اندازه هر پارت استاندارد ۲۰ خط سیستم یا ۶۰ خط گوشی می‌باشد و نویسنده در این مورد خوب عمل کرده بود!
۴. پاراگراف بندی: در رمان‌شما پراگرافبندی طبق اصول رعایت شده بود و مطالعه رمان را لذت بخش کرده بود.
***
🔷️۲۰. سخن اخر منتقد:
خب رسیدیم به سخن پایانی رمان، مهسای عزیز ضمن سلام و خسته نباشید اول از همه یه تبریک جانانه به شما می‌گم بابت قلم فوق‌العاده زیباتون که من رو مجذوب خود کرد! به جرعت می‌توانم بگویم رمان عاشقانه شما اولین رمان عاشقانه‌ای هست که من رو تا این قدر مورد تعجب و رضایت قرار داد، آن هم منی که تنها ژانر‌های معمایی و جنایی رو می‌پسندم. امیدوارم از نقدم آزرده خاطر نشید و اگر جایی تند حرف زدم ‌یا نقدم‌ کوبنده بود به دل نگیرید. جدا از این‌ها برای پیدا کردن عنوان جدید تمام تلاشتون رو به کار بگیرین چون عنوان رمان شما باید همانند ایده و محتواش معرکه باشد.

و در پایان قلمت مانا | موفق باشید
شکارچی

_________
@mahsa khataee
*تایپک نقد تا دو روز به علت ثبت نظر شما باز خواهد و پس از آن قفل خواهد شد​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mahsa khataee

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Feb
195
1,174
مدال‌ها
1
سلام عزیزم
خیلی خیلی ممنون بابت وقتی که گذاشتی و سعی می‌کنم حتما حتما نکاتی که گفتید رو ویرایش کنم متاسفانه به علت تایپ خودکار گوشی من همه کلمات رو جوری که می‌خواد می‌نویسه،
همچنین خیلی ممنون از نظراتت و امیدوارم لذت برده باشی از خوندنش💚
درباره عنوان هم چند نفر بهم گفتن، برای اسم جدید فکر می‌کنم
و درباره هدفی که ذکر کردید، هدفی که سعی دارم می کنم توی سیر نوشتاری رمان بگنجونم این که ماوا درست از جایی که تصمیم می‌گیره برای خودش و طبق خواسته های خودش زندگی کنه، لحظه‌های قشنگ تری رو تجربه می‌کنه چون اگر دقت کنیم همیشه مواظب این که کسی ازش ناراحت نباشه یا رو حرف کسی حرف نزنه و از این قبیل عادت های رفتاری.
مجددا تشکر می‌کنم بابت وقتی که گذاشتی عزیز جان🌱
 
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
May
779
3,677
مدال‌ها
5
سلام عزیزم
خیلی خیلی ممنون بابت وقتی که گذاشتی و سعی می‌کنم حتما حتما نکاتی که گفتید رو ویرایش کنم متاسفانه به علت تایپ خودکار گوشی من همه کلمات رو جوری که می‌خواد می‌نویسه،
همچنین خیلی ممنون از نظراتت و امیدوارم لذت برده باشی از خوندنش💚
درباره عنوان هم چند نفر بهم گفتن، برای اسم جدید فکر می‌کنم
و درباره هدفی که ذکر کردید، هدفی که سعی دارم می کنم توی سیر نوشتاری رمان بگنجونم این که ماوا درست از جایی که تصمیم می‌گیره برای خودش و طبق خواسته های خودش زندگی کنه، لحظه‌های قشنگ تری رو تجربه می‌کنه چون اگر دقت کنیم همیشه مواظب این که کسی ازش ناراحت نباشه یا رو حرف کسی حرف نزنه و از این قبیل عادت های رفتاری.
مجددا تشکر می‌کنم بابت وقتی که گذاشتی عزیز جان🌱
خواهش می کنم🌹
در قسمت تنظیمات کیبورد بررسی املای خودکار و تایپ هوشمند رو غیر فعال کنید تا دچار اشتباهات تایپی نشید.
با آرزوی موفقیت برای شما🌹
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین