"به نام خداوند لوح و قلم"
نقد رمان: گرگ بَند
نویسنده رمان: خاتون
منتقد رمان: شاهبانو
تاریخ تحویل: 20 تیر 1400
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔷️۱. عنوان
عنوان رمان شما "گرگ بَند" می باشد. این ترکیب در اشعار نظامی گنجوی، به کنایه از گرفتار و اسیر به کار برده شده. معنای کنایی آن با مفهوم رمان شما هماهنگ است و نشان از ناچاری و گرفتاری شخصیت اصلی می دهد؛ علاوه بر این به دلیل تشبیه به کار برده شده در خلاصه رمان، می توان برداشت کرد که منظور از، به بند کشیدن "بهراد افشار" که به گرگی درنده خو مثالش زدید دارد.
پس عنوان در عین ابهام اطلاعاتی را در اختیار گذاشته که تنها پس از مطالعه رمان می توان به آن پی برد.
همچنین عنوان به کار برده شده عاری از هرگونه کلیشه بوده و جذابیت لازم برای ایجاد انگیزه در مخاطب و دنبال کردن رمان را دارا می باشد.
عنوان رمان جذاب، بدون کلیشه و انتقال دهندۀ احساسات جاری در رمان بوده و انتخابی کاملا صحیح و گیرا می باشد
!
🔷️۲. ژانر
ژانر های انتخابی شما پلیسی، طنز و عاشقانه هستند.
ژانر پلیسی در عنوان رمان، خلاصه و در صورت مطالعۀ کامل رمان، در متن هم مشاهده می شود.
همچنین ژانر عاشقانه را در روابط عاطفی که در متن رمان رخ می دهد و همچنین در مقدمه می بینیم.
ولی یک نکتۀ قابل توجه در این مورد وجود دارد!
ما در
برخی پارت ها، شوخی های لفظی و اتفاقات طنزی را مشاهده می کنیم که شما بر اساس آنها ژانر طنز را نیز اضافه کرده اید. ولی با کمی توجه می توان متوجه شد که به همان مقدار پارت های تراژدی در رمانتان نیز دیده می شود!
حال با این شرایط، بر اساس منطق شما هم ژانر طنز داریم و هم ژانر تراژدی!
آیا ممکن است؟! قطعا خیر!
ما برای انتخاب ژانر آنهایی را انتخاب می کنیم که داستان در اون شکل گرفته و حال و هوای آن ژانر را به ما انتقال می دهد. در رمان شما حس جرم و جنایت و عشق بیش از همگان حس میشود. ولی موارد طنز و تراژدی که وجود دارند بخش هایی از یک زندگی نرمال را به تصویر می کشند.
بهتر است ژانر طنز را از انتخاب هایتان حذف کنید!
🔷️۳. جلد
از آن سو که ژانر اصلی رمان شما پلیسی می باشد، تصویر انتخابی احساس انتقام، سیاهی و همچنین غم و سردرگمی را منتقل می کند! همچنین با مفهوم رمان نیز هماهنگ است پس می توان گفت تصویر مورد نظر انتخاب نسبتا خوبی می باشد. اما یک نکته را هم باید در نظر داشته باشید که جلد شما بیش از آنکه ژانر پلیسی و عاشقانه را به تصویر بکشد، ژانر فانتزی را در ذهن مخاطب زنده می کند! همچنین رنگی که برای نوشته ها و کادر دور جلد معین کرده اید بر این حس می افزاید. اما این مورد هم بسیار قابل توجه است که ترکیب رنگ ها و افکت های استفاده شده ترکیبی جذاب و زیبا را ساخته اند.
پیشنهاد می شود جلد انتخابی نشانه هایی از عشق و جنایت را در کنارهم داشته باشد. البته افکت هایی که حس غم و سردی را نیز منتقل می کنند فراموش نشود!
🔷️۴. خلاصه
عبارت "توبه ی گرگ مرگ است" در ابتدای خلاصه، توصیفی از بحث اصلی رمان را در لایه ای از ابهام ارائه داده که ایده ای بسیار خلاقانه است! در جملات بعدی، توصیفی از یک شخصیت ارائه شده که مرتبط با مشکل اصلی شخصیت اصلی و مفهوم رمان بوده. در واقع نویسنده بسیار حرفه ای عمل کرده و خلاصه را در قالب توصیفات ادبی که شاید در نگاه اول بی ربط باشند، گنجانده!
در واقع خلاصه علاوه بر اینکه درون مایه رمان رو در لایه ای از ابهام ارائه داده، رنگ و بوی جرم و جنایت نیز از خود ساطع کرده و ژانر اصلی رمان را به مخاطبان هدیه می کند!
🔷️۵. مقدمه
مقدمه ای به شدت جذاب که در اوج خلاقیت، وجود ژانر عاشقانه را در رمان نمایش داده! علاوه بر این ما در مقدمه تکرار کلمه «قربانی» را مشاهده می کنیم.
کلمه ای که به تنهایی بوی یک جنایت را مشام می رساند!
یعنی یک تیر با دو نشان!
مقدمه ای با درون مایه جنایت و عشق! مقدمه ای تصویرگر ژانرهای اصلی رمان!
تحسین برانگیزی مقدمه جایی برای بیان پیشنهادی از سوی من نمی گذارد!
🔷️۶. شروع
شروعی قوی و به دور از کلیشه که با ابهامات شروع شده و سوالاتی را در ذهن مخاطب زنده کرده که مخاطب به دنبال یافتن این سوالات صفحات را ورق زده و در متن غرق می شود. شروعی که فضایی کمی تلخ و مبهم را ساخته و نه تنها باعث گیجی خواننده نشده بلکه وی را برای ادامه مشتاق می کند!
ایده ای که برای شروع رمان استفاده کردید قوی، متفاوت و محو کننده بود!
🔷️۷. میانه
با پیشروی در خواندن و ورق زدن صفحات، اعتراف می کنم جذابیت داستان بیشتر شده و خواننده را برای فتح صفحات بعد مشتاق می کند! داستانی که با هر صفحه ای که جلو می رود رو به اوج می رود!
تنها مشکلی کوچک داستان را از اوج پایین می کشد که ای کاش کمی به آن توجه کرده بودید!
ایده داستان شما ممکن است برخی خوانندگان را از پای رمان کنار بکشد!
در بخش بررسی ایده کاملا آن را شرح داده ام.
مخاطب به جذابیت صفحات بعد توجه نمیکند! اگر صفحات اول برایش ناخوشایند و شاید کمی تکراری باشند، بی توجه به بی نقصی صفحات بعد رمان را کنار می گذارد!
این موضوع که روایت های رمان شما بی نظیر است غیرقابل انکار است اما این موضوع هم که ایده شما کمی نقص دارد هم غیرقابل توجیه است!
🔷️۸. لحن(بافت متن)
در خلاصه و مقدمه ما لحن ادبی را مشاهده می کنیم ولی در دیالوگ ها و مونولوگ ها لحن محاوره ای است که این اشتباه است!
اما نویسنده لحن های محاوره و ادبی را با هم قاطی نکرده و تمام پارت ها به زبان محاوره ای نوشته شده، حتی نکات ریز همچون "را" نشانه مفعول هم به دقت ساماندهی شده بود که نشان از ریزبینی و دقت نویسنده می داد!
نویسنده عزیز لطفا توجه داشته باشید اگر رمان شما دارای محتوای ادبی است حتما خلاصه و مقدمه هم باید ادبی باشند و اگر محتوای رمان محاوره ای است خلاصه و مقدمه هم باید به همین صورت باشند!
اما شما مجاز هستید دیالوگ های ادبی همراه با مونولوگ های محاوره ای یا دیالوگ های محاوره ای همراه با مونولوگ های ادبی استفاده کنید! (بستگی به روش و محتوای کار شما دارد)
🔷️۹. سیر رمان
سیر رمان متعادل بود؛ حتی با وجود فلش بک هایی که وجود داشت، اتفاقات مبهم و سریع روی نمی دادند. نویسنده جزییات را به خوبی عنوان کرده و حوادث را قابل درک و بدون ایجاد ابهام پیش برده.
🔷️۱۰. دیالوگها و مونولوگها
اندازۀ مناسب و استاندارد دیالوگ ها و مونولوگ ها رعایت شده بود. دیالوگ های بیان شده و احساسات انتقال یافته از آنها، باور پذیر و نزدیک به حقایق بود و دیالوگ ها و مونولوگ های عنوان شده به دور از هدف اصلی رمان نبوده و در راستای پاسخ به پرسش های در ذهن مخاطب پیش می رفتند.
🔷️۱۱. شخصیت پردازی
شخصیت اصلی رمان شما دختری به نام ماهایا می باشد. دختری 21 ساله و کمی شوخ طبع است که از قضا روابط اجتماعی قوی نیز دارد. وی به دلیل تعصبات پدر خود تا به حال سفر مجردی نداشته و این موضوع برای روحیه آزادی طلب او مشکل و ناراحت کننده است. اما او با وساطت برادرش نیما که به شدت به او علاقه دارد موفق میشود به این سفر برود.
شخصیت پردازی ها به صورت غیر مستقیم پردازش شده اند و نویسنده ظاهر و اخلاقیات شخصیت ها را درون متن به صورتی جای داده که زننده نبوده و از ویژگی های شخصیت ها در هر پارت، تکه ای عنوان می شود.
در مورد باور پذیری شخصیت ها بهتر است نویسنده بیشتر توجه داشته باشد!
برای مثال در ابتدای رمان نویسنده به غیرت شدید نیما اشاره کرده، غیرتی که زبون زد اهل محل است و کمی بعد نیما با درخواست مسافرت سه ماهه ماهایا موافقت می کند!
شخصی که غیرت و تعصب شدیدی دارد در برخی موارد افراطی عمل می کند تنها به دلیل تعصب شدیدش! اما نیما با این درخواست منطقی برخورد می کند!
یا در قسمت های طنز رمان، ماهایا گاهی سوتی هایی غیرقابل باور و کلیشه ای می دهد. بهتر است به جای این کلیشه ها از مواردی باور پذیر استفاده شود تا شخصیت حقیقی تر دیده شده و با مخاطب ارتباط بهتری برقرار کند.
یکی دیگر از کلیشه های مهم رمان شما وجود نامادری جوان در زندگی پریناز است که به شدت کلیشه ای می باشد!
🔷️۱۲. فضا سازی
فضاسازی نویسنده به خوبی انجام شده بود. در بیشتر موارد غیرمستقیم و گاهاً با توصیفات مستقیم فضا رو شرح دادید. توصیفات مکان نه آنقدر کم بود که از مکان اطراف چیزی متوجه نشوی و نه آنقدر بسیار بود که آنچنان درگیر مکان شوی که اصل مطلب از یادت برود! فضاسازی خوبی انجام شده بود و در ذهن شکل می گرفت همچنین از حقایق به دور نبود!
🔷️۱۳. توصیفات
(احساساتکارکتر،حالات،کارکتر،چهره و مکان)
احساسات: در توصیف احساسات کارکتر به خوبی عمل کرده بودید! آرایه هایی که برای توصیف به کار برده شده بود از عمق احساسات خبر می داد و آن ها را به خواننده انتقال می داد. احساس غم، شادی، ترس و... را به خوبی در شخصیت ها مشاهده می کردیم.
حالات: در این مورد هم قوی عمل کرده و حالت بدن و... را با توصیفات منتقل می کردید.
چهره و مکان: همانطور که در قسمت فضاسازی گفته شد؛ توصیفات مکان عالی بوده و بدون مشکلی می بادش که این موضوع برای چهره نیز صادق است!
توصیفات چهره غیر مستقیم ولی کامل و هنرمندانه بیان شده بودند و چهره را در ذهن مخاطب بازسازی می کردند!
به صورت کلی، توصیفات عالی و بدون نقص بودند! عالی، دقیق و حرفه ای!
🔷️۱۴. زاویهدید
زاویه دید اول شخص بود که از زبان ماهایا و گاها از زبان دیگر شخصیت ها بیان می شد. زاویه دید تنها اول شخص بوده که به خوبی کنترل شده و سیر رمان را بدون ابهام یا مشکل روایت کرده.
🔷️۱۵. کشمکشها
شخصیت اصلی در رمان گاه با احساسات درونی خود در جدال به سر می برد و گاه با عوامل بیرونی.
برای مثال در پارت 12 و 13 ماهایا درر جنگ و جدال با خود به سر می برد. جدالی مملو از شرمساری و افسوس در برابر خودش! (درونی)
ولی در پارت 21 ماهایا با خانواده اش در حال کشمکش بود برای رضایت به سفر چند ماهه اش! (بیرونی-انسان با انسان)
🔷️۱۶. پیرنگ
پیرنگ شما از هویت جعلی ماهایا که به دلیل فراموشی او در طی حادثه ای به وجود آمده بود؛ شروع شد. با فلش بک هایی که بیان شد، متوجه شدیم بهراد افشار باعث و بانی این اتفاقات است که ماهایا به قصد انتقام به خاطر وضعیت سخت فعلی اش، دنبال این شخص رفته و داستان را رقم می زند.
🔷️۱۷. بررسی ایده
ایده شما ابتدا درخواست ماهایا به یک سفر چند ماهه را بیان می کند که سبب وقوع اتفاقاتی و تصادف ماهایا و از دست ادن حافظه اش می شود و از قضا خانواده ای او را با عروس بیوه شان اشتباه می گیرند!
ایده شما کلیشه ای نیست ولی مشکلی بزرگ دارد!
وقتی برای اولین بار رمان شما را مطالعه کردم به یاد فیلم «بیگانه ای با من است» افتادم! فیلمی که همچون ایده شماست تنها با کمی تفاوت های کوچک!
بهتر بود شما کمی تحقیق کرده و از تکراری نبودن ایده خود اطمینان حاصل می کردید!
همیشه به یاد داشته باشید ایده های جدید و غیرقابل پیش بینی مخاطب بسیار بیشتری جذب خواهند کرد!
🔷️۱۸. هدف و پیام
هنوز نمی توان هدف اصلی رمان را بیان کرد ولی تا به هنگام، هدف های ریز و درشت بسیاری در جای جای متن جای گرفته بود!
از پافشاری بدون تدبیر و کودکانه ماهایا که عواقبی سخت داشت تا پنهان کاری او و پرده پوشی حقایق که نتایجی جبران ناپذیر به دنبال داشت.
دروغ هایی که به مراتب رشد کرده و چیزی جز رنج به دنبال نداشتند تا غروری که آفت زندگانی همگان بود.
پیام های ریز و درشتی که نویسنده در زیر و بم متون جای داده تا تدبیری برای دیگران باشد!
🔷️۱۹. ایرادات نگارشی
۱. درستنویسی: غلطاملائی، رعایت فاصلهونیمفاصله،
۲. علائم نگارشی
۳. اندازه پارتها و پاراگراف بندی
نویسنده در این قسمت به شدت قوی و ماهرانه عمل کرده! غلط املائی، فاصله و نیم فاصله و... تمام نکات را به خوبی رعایت کرده و مشکلات را به صفر رسانده!
مهارت ایشان در این قسمت تحسین برانگیز است!
🔷️۲۰. سخن اخر منتقد
دوست عزیزم، قلم شما به شدت جذاب و روان است! کاملا مبرهن است ذهنی خلاق و پشتکاری عمیق دارید! رمان شما بسیار بسیار عالی است و حقیقتا ارزش چندین بار خواندن را دارا می باشد! تنها شما کمی باید روی نکات کوچکی که بهتون گوشزد کردم تمرکز کرده و آنها را رفع کنید تا ارزش کارتان چندین برابر بیش از الان باشد!
به امید موفقیت های پی در پی شما
شاهبانو
*تایپک نقد دو روز باز خواهد بود و پس از ثبت نظر شما قفل خواهد شد!
@خاتون