جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد شورا نقد شورا | اَسرین

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط شاهدخت با نام نقد شورا | اَسرین ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 109 بازدید, 2 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد شورا | اَسرین
نویسنده موضوع شاهدخت
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Rasha_S
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,919
39,373
مدال‌ها
25
نام داستانک: اَسرین
نویسنده: Yalda.Sh
ژانر: تراژدی، عاشقانه
خلاصه:
این داستان از زبان من است، نه از زبان رفیق و همدمی که اشک‌هایم را پاک کرده باشد. بلکه از زبان خودِ من است. منی که در اوج احمق بودن خود را عاقل می‌پنداشتم. من دیگر خودم را ندارم، به جایی رسیده‌ام که توسط خودم به فراموشی سپرده شده‌ام، و تنها دلیل این‌ اتفاق‌ها خودِ من بودم.
تو هیچوقت مقصر نبودی... .

پ.ن: اَسرین به معنای اشک و غم
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,919
39,373
مدال‌ها
25
۱۵-۰۶-۵۴-downloadfile (1) (1) (1).jpg




بسم الله الرحمن الرحیم‌
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما: @SHAHDOKHT (:
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد رمان شما: @Rasha_S


*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!

*همچنین پس از ارسال نقد این تاپیک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!

*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد: @SHAHSANAM (:
 

Rasha_S

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
3,425
12,364
مدال‌ها
4
عنوان داستان: عنوان داستان اسرین است. این عنوان تک کلمه‌ای درصد کلیشه زیادی در خود ندارد و به معنای و به معنای اشک و غم است. همچنین با مقدمه و بدنه ارتباط مستقیم دارد و جذابیت کافی را در خود دارد.

ژانر: ژانر داستانک تراژدی عاشقانه در نظر گرفته شده است. ژانر قالب تراژدی است و ژانر عاشقانه به عنوان مکمل آن در نظر گرفته شده است. ژانرهای انتخابی نویسنده با داستان و بدنه همخوانی دارد که جلوتر به آن اشاره می‌کنیم.

جلد داستان: تصویر دختری غمگین که قسمت قلب او خالی و حالت سنگ قبر دارد ه می‌توان مرده بودن احساسات او را در نظر گرفت. همچنین پایین بودن سر او در حالی که موهایش صورتش را پنهان کرده نشان از غم و اندوه او است. در پشت این دختر گویی روح خاکستری او ایستاده است و در حالی که قلبش شکسته است دستش را به سمت او دراز کرده و روی شانه‌اش گذاشته. گویی نیمه از دست رفته او، سعی در دلداری دادن به او می‌کند. با توجه به داستان دخترک که درگیر بیماری اسکیزوفرنی است می‌توان جلد را اینگونه تفسیر کرد که دختر سعی در پیدا کردن خود دارد. فونت انتخابی می‌توانست بهتر باشد. متن انتخابی با ژانر تراژدی ارتباط دارد اما ارتباط واضحی با ژانر عاشقانه ندارد. جلد با بدنه ارتباط دارد.

خلاصه: ( این داستان از زبان من است، نه از زبان رفیق و همدمی که اشک‌هایم را پاک کرده باشد. بلکه از زبان خودِ من است. منی که در اوج احمق بودن خود را عاقل می‌پنداشتم. من دیگر خودم را ندارم، به جایی رسیده‌ام که توسط خودم به فراموشی سپرده شده‌ام، و تنها دلیل این‌ اتفاق‌ها خودِ من بودم.

تو هیچوقت مقصر نبودی... .)

خلاصه اندازه مناسبی دارد و داستان را لو نمی‌دهد. فراموش شدن گوینده توسط خود نشان از همان بیماری اسکیزوفرنی دارد. با بدنه ارتباط دارد و با ژانر تراژدی هم ارتباط برقرار می‌کند. ارتباطش با ژانر عاشقانه بسیار کم است به طوری که فقط در آخرین جمله اشاره کوچکی به آن شده و نویسنده می‌توانست مانور بیشتری روی آن بدهد.

مقدمه: مقدمه ۱۰ خط است که این حداکثر خط‌های مجاز برای نوشتن مقدمه است. داستان را لو نمی‌دهد ژانر تراژدی و عاشقانه را پوشش می‌دهد. می‌توان گفت جذابیت لازم برای ترغیب نویسنده به ادامه دادن را دارد.

آغاز داستان: ( نمیدونم، نمیدونم... .

توی این قسمت از زندگیم هیچی نمی‌دونم.

تنها چیزی که می‌دونم دیگه از هیچ آدمی خوشم نمیاد.

دیگه حرف هیچکس رو باور نمی‌کنم،

دیگه به هیچکس اطمینان نمی‌کنم،

دیگه هیچکس برای من جالب نیست.

همه‌ی آدم‌ها برای من مسخره‌ شدن،

همه‌شون فقط آسیب زدن رو بلد هستن.

دلم می‌خواد از همشون دور بشم.

خیلی دور بشم، اون‌قدر دور بشم که دیگه نتونن پیدام کنن.

یا برم و توی پیراهن آبی چهارخونه‌ی یه غریبه‌ی بی‌وفا غرق بشم.)

داستان با درد و دل و ابراز احساسات شخصیت اصلی با خودش آغاز می‌شود. در این آغاز ما می‌توانیم غم و اندوه دختر و همچنین شکست عشقی آن را دریافت کنیم. آغاز جذابیت را برای خواننده و همراه دارد.

بدنه: بدنه سیر متعادل برای یک داستانک را داراست. استفاده از کلمات و جملات ساده و در عین حال جذاب، باعث روان شدن داستان می‌شد.

سیر داستان: داستان سیری تا حدودی مبهم داشت که این مانند یک شمشیر دو لبه عمل می‌کند. بعضی از خواننده‌ها به سیر مبهم داستان علاقه دارند و برخی ترجیح می‌دهند داستانی با حداقل ابهامات بخوانند.

میانه: داستان با توهمات دختر کاملاً واقعی می‌نماید ادامه پیدا می‌کند و ما شاهد درگیری‌های دختر با اطرافیان و ذهن خود هستیم. نقطه اوج داستان بیدار شدن دختر در بیمارستان و در حالی است که با وجود اطلاع نداشتن از اطراف با چشمان سیاه معشوق خود دیدار پیدا می‌کند.

لحن و بافت: دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها هر دو محاوره‌ای بود و بافتی روان را به آن می‌داد. اشتباهات نگارشی کمی به چشم میخورد و جز موارد انگشت شمار، چیز دیگری رویت نشد.

دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها: این دیالوگ‌ها و مونولوگ‌های محاوره‌ای تقریباً اطلاعات لازم را به مخاطب می‌داد هرچند همانطور که گفته شد روندی مبهم داشت که باورهای خواننده هر لحظه زیر سوال می‌رفت.

شخصیت‌پردازی: تقریبا وجود نداشت و ما جز شخصیت در هم شکسته و متوهم دختر مورد دیگه‌ای را به سادگی مشاهده نمی‌کردیم.

بعد درونی جز موارد گفته شده چیز دیگری مشاهده نشد این برای شخصیت‌های داستان مشکل آفرین می‌شود.

بعد بیرونی نسبت به بعد درونی بیشتر مشاهده شد و ما تا حدودی از چهره دختر که موهای فر بلند سیاه داشت و... و همچنین چشمان مشکی پسر آشنا شدیم.

توصیف مکان: توصیفات مکان وجود داشت اما میتوانست بیشتر باش و بهتر بود نویسنده از این پتانسیل بیشتر بهره می‌برد تا برقراری ارتباط خواننده با شخصیت‌ها و داستان و همچنین کم شدن ابهامات انجام شود؛ هرچند قابل قبول بود.

توصیفات آوا: توصیفات آوا وجود داشت اما برای یک داستان کم بود و می‌توانست بیشتر باشد.

توصیف احساسات: گاهاً شاهد توصیفات احساسات بودیم. مانند قسمتی که دختر در مورد احساسات برادر مرده‌اش حرف می‌زد و یا احساسات شخصیت‌های دیگر که فرعی بودند مانند راننده تاکسی و غیره.

زاویه دید: زاویه دید اول شخص بود و در تمام طول داستان از زبان دختر بیان می‌شد.

ایده و پیرنگ: در وهله‌ی اول، گمان می‌رود دختر از غم دوری از معشوق ناله می‌کند که این موردی کلیشه‌ای است ولی با جلوتر رفتن داستان متوجه می‌شویم که داستان در مورد توهمات دختر و... است که این یده‌ای زیبا و تقریباً جدید است.

کشمکش و تعلیق: نویسنده از پتانسیل کشمکش و تعلیق تا حدودی استفاده کرده بود.

از موارد کشمکش‌های درونی می‌توان به درگیری‌های ذهنی و احساسی دختر و گاهاً که متوجه غیر واقعی بودن آنها می‌شد اشاره کرد هرچند می‌توانست بیشتر باشد.

کشمکش‌های بیرونی مانند درگیری‌های بین مادر و پدر و یا درگیری بین دختر و راننده تاکسی اشاره کرد هرچند که می‌توانست بیشتر باشد.

موارد نگارشی: ایرادات نگارشی زیادی یافت نشد و فقط در حد چند کلمه و علامت بود.

نقاط ضعف: کشمکش‌های بیرونی_ شخصیت پردازی درونی

نقاط قوت: ایرادات نگارشی کم_ جلد داستان_ دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها و...

نویسنده‌ی عزیز، از خواندن داستانک شما لذت بردم. به امید دیدن آثار بیشتر از شما
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین