جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد شورا نقد شورا | حقه بی‌نفیس

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط Tara Motlagh با نام نقد شورا | حقه بی‌نفیس ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 110 بازدید, 6 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد شورا | حقه بی‌نفیس
نویسنده موضوع Tara Motlagh
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط زرطلا
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,478
44,051
مدال‌ها
7
نام اثر : حقه‌ی بی‌نفیس
نام نویسنده : ممد صنوبر
ژانر : ماجراجویی فانتزی

سبک : ادبی ( عراقی )
زبان : پارسی دری

خلاصه :

چو بر حکایت شدم که روایت بر این است؛ ابی، بر تالی زاده وصیت داد که بارز بر قاعله است و حیات بر طی انجامید و واحدی بر مال شد و دگر را چو غبطه بر حذر ماند... .
هر چه خوش گویند که دو اخی را بر ساز گیتی نوازند و بسیار حقیقت جوید که خداوند یزدان، کَس را حب بدارد بر آزار خویش بیفزاید و کسی مر جان خود را نباشد بر هلاکت رساندی و دوزخ حبیب وی باشد و چه بر سر آید که دادار داند... .
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,478
44,051
مدال‌ها
7
Notes_240517_235637_16b.jpg
بسم الله الرحمن الرحیم‌
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما: @ممد صنوبر

سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد رمان شما: @Zahramohammadi

*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!

*همچنین پس از ارسال نقد این تاپیک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!

*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!

🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد:
@Tara Motlagh
@SHAHSANAM (:
 

زرطلا

سطح
2
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
561
3,572
مدال‌ها
4
به نام خدای مهربانی

(نقد رمان حقه‌ی بی‌نفیس)
عنوان:
حقه‌ی بی‌نفیس، از دو واژه‌ تشکیل شده است، که حقه به معنای فریب و نیرنگ و بی‌نفیس به معنای عالی نبودن یا دلپسند نبودن است.
به نظر می‌آید که عنوان داستان به دو برادری اشاره می‌کنند که به دنبال راه درست هستند و در این بین فریب‌ می‌خورند اشاره دارد.
عنوان کلیشه‌ای نیست، از نظر حجم و اندازه متناسب است و جذابیت بالایی را دارا‌ست.
عنوان، به ژانر فانتزی اشاره ندارد، ژانر ماجراجویی که نداریم پس داستان می‌تواند با ژانر درام و تریلر خوب جور شود؛ همچنین عنوان با مقدمه، خلاصه، سیر رمان ارتباط خوبی را بر قرار نموده است.
ژانر:
ژانر‌های انتخابی نویسنده، ژانر‌های فانتزی و ماجراجویی می‌باشد. ژانر اصلی بر حسب و اولویت‌بندی نویسنده، ژانر ماجراجویانه است که ژانر ماجراجویی وجود ندارد و به دلیل حوادث زیاد ژانر تریلر بر فضا حکم فرماست. ژانر فانتزی اما به مرور زمان می‌آید، ولی به دلیل مشکلات و کشمکش‌های زیادی که در رمان پیش‌ می‌آید، به نویسنده پیشنهاد می‌شود که ژانر درام و هیجانی را نیز در ژانر‌های انتخابی‌ خود جای دهد.
خلاصه:
خلاصه به زبان ادبی و (فارسی دری) نگاشته شده و حجم استاندارد مناسبی را دارد. در خلاصه‌ به ژانر‌ فانتزی به خوبی شاره شده است، ولی از آن‌جایی که ژانر ماجراجویی وجود ندارد و ماجراجویی که در خلاصه به آن‌ ذکر شده، بهتر است که ژانر تریلر و دارم را جایگزینش کند. خلاصه ابهام کافی را دارد، در عین حال نیز سیر داستان را لو نمی‌دهد و از جذابیت بالایی برای جذب خواننده بر خوردار است. خلاصه با عنوان، مقدمه، ژانر، سر داستان ارتباط کافی را دارد.
مقدمه:
متنی‌ست ادبی، که به قلم زیبای خود نویسنده با مضمونی پر از ماجرا نگاشته شده و جذابیت چشم‌گیری را دارد. مقدمه کلیشه ندارد و با ژانر‌های انتخابی نویسنده؛ فانتزی ارتباط مطلوبی را دارد، ولی از آن‌جایی که ژانر ماجراجویی نیست، مقدمه با ژانر تریلر و درام خوب ارتباط می‌گیرند.
حجم مقدمه استاندارد است و با عنوان، خلاصه و سیر داستان ارتباط خوبی را دارد.
جلد:
جلد داستان، عکس بیابانی‌ست که ماه بزرگی از کنار به آن می‌تابد، فضای جلد به رنگ نارنجی می‌باشد و درونش شتر‌هایی با صاحبانشان درون صحرا وجود دارند و نوری که از ماه می‌تابد سایه‌ی افراد را بر خاک بیابان می‌اندازد.
فونت، رنگ و نوشته‌ی داستان نیز با جلد هماهنگی دارد.
نوشته‌ی روی جلد نیز با محتوای داستان هماهنگی دارد و از کشف حقیقت و عشق ماجراجویی می‌گوید.
از آن‌جایی که در داستان ماجراجویی، در صحرا و بیابان ذکر شده می‌توان گفت که جلد داستان، با مقدمه، سیر داستان، خلاصه ارتباط کافی را دارد، اما عنوان ارتباطی با جلد و محتوای آن ندارد.

آغاز:
داستان از تعریف‌های نویسنده آغاز شد که درحال توصیف شخصیت‌ها و اتفاقاتی که قبل‌ها رخ داده بود، است. اما داستان اصلی از آن‌جایی آغاز می‌شود که پدر دو پسر ورسا و کسرا فوت می‌کند و وصیت‌نامه‌ای از خود در زیر فرش به جای می‌گذارد. در وصیت، از دو پسرش می خواهد که به دنبال راه خیر بروند و همیشه درحال نیکو‌کاری باشند. این دو پسران به حرف‌های پدرشان خوب گوش می‌سپارند و قصد کوچ کردن می‌کند. زمانی که در صحرا بودند ناگهان طوفان می آید و آن‌ها به کلبه‌ای پناه می‌برند که با کمک پیرمردی که صاحب کلبه است، نجات می‌یابند.
آغاز کلیشه ندارد و بسیار زیبا نگاشته شده است.
شخصیت پردازی بیرونی و درونی ضعیف عمل شده‌اند و خبری از افکار و توصیف شخصیت‌ها در رمان نیست.
در کل داستان هیچ توصیفی از شخصیت‌ها، شکل و شمایلشان و افکار درونی‌شان خبری نیست؛ اما گاهی نویسنده گه‌گاهی، هرچند ضعیف آن را در رمان نشان می‌‌دهد.
توصیفات مکان نیز در آغاز داستان دیده نمی‌شود؛ مثال:
زمانی که به صحرا می‌روند، یا به کلبه که می‌رسند.
آغاز با ژانر ماجراجویی مرتبط است اما ژانر فانتزی در آن دیده نمی‌شود و آغاز با محتوای داستان نیز مرتبط است.
میانه:
داستان اوج و فرود‌های سریع و پر شتابی دارد، ولی کلیشه ندارد، معمولا میانه خیلی سریع به جلو پیش می‌رود و ما شاهد توصیفات کمی از نویسنده هستیم. اوج داستان تا اینجا‌یی که نوشته شده این است که دو پسر، کسرا و ورسا درحال مهاجرت کردن به بغداد هستند که ناگهان در صحرا طوفان شن ‌می‌آید و آن‌ها مجبور می‌شوند که از پیرمردی که کلبه‌ای در اواسط بیابان دارد، کمک بخواهند. (این یک نقطه‌ی اوج)
و زمانی که به شهر بغداد می‌رسند و به فقیری که داشت آنجا شکنجه می‌شد کمک می‌کنند و یکی از برادر‌ها به چنگ داروغه می‌افتد می‌تواند نقطه‌ی اوج دیگری نیز باشد.
قلم زیبای نویسنده می‌تواند نقطه‌ی حقیقی برای داستان باشد. روایتی مملو از تأثیر از دو برادری که برای عمل به وصیت پدرشان که کار نیک بود، شروع به کمک به مردم می‌کند و در کار خیر می‌روند که این میان حوادثی برای خودشان می‌افتد که باید خود را نجات دهند که این می‌توناد احساسات خواننده را به بازی بگیرد و او را کنجکاو کند. توصیفات نویسنده ضعیف بوده و باید به علائم نگارشی نیز دقت کند.

میانه با ژانر‌های انتخابی نویسنده و همچنین اجزای داستان مرتبط است.
سیر رمان:
سیر رمان سریع پیش می‌رود و این به‌خاطر توصیفات کم بوده است. علائم نگارشی نیز کم و بیش در حای نادرست قرار می‌گیرند.
توصیفات کم که عبارت‌اند از:
شخصیت‌ پردازی‌ها
توصیف مکان
توصیف آوای و صدای
توصیف احساسات
و...
که در ادامه به آن می‌پردازیم.
همچنین سیر رمان با عنوان، خلاصه، مقدمه، ژانر و جلد مرتبط بوده است.
شخصیت پردازی‌:
شخصیت پردازی شامل، شخصیت پردازی درونی یا رفتاری و همین‌طور بیرونی و ظاهری است.
شخصیت پردازی بیرونی ضعیف صورت گرفته است.
در شخصیت پردازی بیرونی ظاهر افراد و همچنین در شخصیت پردازی درونی رفتار‌ها و اخلاق و افکار درست توصیف نشده و این امر در کل داستان پا بر جاست.
مثال شخصیت پردازی بیرونی:
توصیف چهره‌ها، توصیف حرکات، توصیف دعوا‌های تن به تن و...
مثال شخصیت پردازی درونی:
رفتار نا مشخص، نداشتن فکر و افکار، در برخی از داستان نیز قسمت‌های احساسی‌اش شخصیت‌ها درست رفتار نکرده‌اند.
مثلا زمانی که یکی از برادران در خانه‌ی پیرمرد فقیر بود یا زمانی که پیرمرد فقیر را گردن زندند و...
لحن و بافت:
لحن داستان در حالت مونولوگ‌ها و دیالوگ‌های ادبی است و این امر در تمامی پارت‌ها رعایت شده است.
مونولوگ‌ها و دیالوگ‌ها:
تناسب بین مونولوگ‌‌ها و دیالوگ‌ها به خوبی رعایت شده است.
در بیشتر دیالوگ‌ها از علائم نگارشی درست استفاده شده است که درک و مفهوم بیشتری را منتقل می‌کند.
اما علائم نگارشی نادرست در مونولوگ‌ها خیلی بیشتر دیده می‌شود. مونولوگ‌‌ها و دیالوگ‌ها نیز اطلاعات کافی را به خواننده می‌رساند.
زاویه دید:
داستان از زبان سوم شخص یعنی راوی تعریف می‌شود و این روند در همه‌ی پارت‌ها رعایت شده. انتخاب نویسنده برای استفاده از سوم شخص، با‌توجه به ژانرهای انتخابی شده و سیر داستان کاملا مناسب بوده است و این انتخاب، به نویسنده بریا خلق و توصیف کشمکش‌ها کمک می‌کند.
کشمکش و تعلیق:
داستان اوج و فرود مناسبی دارد و به خوبی ذهن نویسنده را به بازی می‌گیرد.
کشمکش و تعلیق بیرونی بین شخصیت‌ها و شخصت‌های اصلی یعنی ورسا و کسرا و عبدالله و... دیده می‌شود.
اما در کشمکش درونی نویسنده کمی ضعیف عمل کرده است؛ مثال: زمانی که پیرمرد را گردن می‌زنند این دو برادر درگیری در ذهن خود نشان نمی‌دهند یا زمانی که با دیو رو به رو می‌شوند و...
ایده و پیرنگ:
ایده در رابطه با پدری هست که قبل از مرگش به پسرانش کسرا و ورسا وصیت می‌کند، که به کار خیر بپردازند و این دو پسر برای اینکه به سخن پدر عمل کنند قصد مهاجرت می‌کنند.
در صحرا طوفان می‌آید و مجبور می‌شوند در کلبه‌ای که صاحب آن یک پیر مرد است اقامت کنند؛ همچنین در صحرا برای کاری نیک به مردی که نیاز به کمک داشت نیز کمک می‌کنند.
زمانی که به شهر بغداد می‌رسند، فقیری را می‌بینند که داروغه‌ او را شلاق می‌زند و برای این‌که به این فقیر بیچاره کمکی کنند به داروغه و سربازانش درگیر می‌شوند. در این میان ورسا را زندانی می‌کنند و کسرا موفق می‌شود که خود را به همراه فقیر نجات دهد.
از آن طرف کسرا را به قصر می‌برند و داروغه شکایتش را نزد پادشاه می‌کند و پادشاه به کسرا می‌گوید اگر داروغه‌اش را در مبارزه شکست دهد او را آزاد می‌کند. کسرا در مبارزه پیروز می‌شود ولی پادشاه زید قولش می‌زند و او را به زندان می‌اندازد و...
ایده و پیرنگ مناسب بوده و کلیشه‌ای ندارد و در کل استاندارد است.
توصیفات.
توصیف مکان:
توصیف مکان در داستان خیلی ضعیف است و تصور سازی خوبی را در ذهن خواننده نمی‌سازد. درواقع خواننده باید تلاش کند تا بتواند مکان‌های درون داستان را تصور و تجزیه و تحلیل کند.
مثال:
زمانی که به کلبه‌ی پیرمرد می‌روند. زمانی که کسرا به کلبه‌ی پیرمرد فقیر می‌رود. زمانی که ورسا را به قصر می‌برند‌. بازارچه‌ها و...
نویسنده بهتر است با قلم زیبایش این نقص را بهبود ببخشد.
توصیف صدا و آوا:
توصیف صدا و آوا در داستان خیلی ضعیف در کل داستان دیده می‌شود و در جنگ‌ها، دعوا‌ها و... توصیف آوا خیلی خوب به عمل نیامده است.
مثال:
زمانی که عبدالله با همراهان و فیل‌هایش به قصر حمله می‌کند و پادشاه دستور می‌دهد به آنها تیراندازی کنند. در این‌جا صدای فریاد و همراهانش و فیل‌ها صورت نگرفته است.
توصیف احساسات و هیجانات:
در توصیف احساسات و هیجانات نویسنده هم توب و هم ضعیف به عمل آمده است.
توصیفات هیجانات درونی شخصیت‌ها مثل، خشم، غم، ترس و.. در سیر داستان نقش مهمی را دارد و خواننده را با شخصیت‌ها آشنا می‌کند و این در حد مطلوبی در سیر داستان دیده می‌شود اما هر از گاهی در اوج و کشمکش داستان ضعیف عمل می‌کند.
مثال: زمانی که پیرمرد را گردن می‌زنند، دو برادر واکنشی نشان نمی‌دهند، یا زمانی که با دیو رو‌به‌رو می‌شوند حس ترس در این‌جا کمی ضعیف به عمل آمده است.
ایرادات نگارشی:
ایرادات نگارشی کم و بیش در مان داستان دیده می‌شود؛ در داستان نیم‌فاصله، ویرگول کوم و بیش رعایت شده است.
ایرادات نگارشی و املایی:
می دهیم⬅️ می‌دهیم
نهر ها⬅️ نهرها
لحظه ها⬅️ لحظه‌ها
رهنمو⬅️ رهنمود
حرس های⬅️ حرس‌ها
می گردیم.⬅️ می‌گردیم.
یغتتاً⬅️ یقیناً
امکنه ای⬅️ امکنه‌ای
و...
نقاط ضعف:
شخصیت پردازی، علائم نگارشی، توصیفات، جلد، ژانر و...
نقاط قوت:
خلاصه، مقدمه، عنوان، ایده، کشمکش، زاویه دید، لحن و بافت و...
سخن آخر منتقد:
@ممد صنوبر عزیز من معتقدم که اشکالاتی که زیبایی‌ها را پوشانده‌اند، تجربه‌هایی برای این می‌شوند که بهترین خود را نشان دهیم.
امیدوارم توانسته باشم با این نقد به شما کمکی بکنم و اینکه از خواندن داستان شما لذت بردم، در ادامه موفق باشید.
 

ممد صنوبر

سطح
0
 
[همیار عمومی]
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست عمومی
مدیر آزمایشی
کاربر ویژه انجمن
شاعر انجمن
Sep
5,677
26,611
مدال‌ها
2
به نام خدای مهربانی

(نقد رمان حقه‌ی بی‌نفیس)
عنوان:
حقه‌ی بی‌نفیس، از دو واژه‌ تشکیل شده است، که حقه به معنای فریب و نیرنگ و بی‌نفیس به معنای عالی نبودن یا دلپسند نبودن است.
به نظر می‌آید که عنوان داستان به دو برادری اشاره می‌کنند که به دنبال راه درست هستند و در این بین فریب‌ می‌خورند اشاره دارد.
عنوان کلیشه‌ای نیست، از نظر حجم و اندازه متناسب است و جذابیت بالایی را دارا‌ست.
عنوان، به ژانر فانتزی اشاره ندارد، ژانر ماجراجویی که نداریم پس داستان می‌تواند با ژانر درام و تریلر خوب جور شود؛ همچنین عنوان با مقدمه، خلاصه، سیر رمان ارتباط خوبی را بر قرار نموده است.
ژانر:
ژانر‌های انتخابی نویسنده، ژانر‌های فانتزی و ماجراجویی می‌باشد. ژانر اصلی بر حسب و اولویت‌بندی نویسنده، ژانر ماجراجویانه است که ژانر ماجراجویی وجود ندارد و به دلیل حوادث زیاد ژانر تریلر بر فضا حکم فرماست. ژانر فانتزی اما به مرور زمان می‌آید، ولی به دلیل مشکلات و کشمکش‌های زیادی که در رمان پیش‌ می‌آید، به نویسنده پیشنهاد می‌شود که ژانر درام و هیجانی را نیز در ژانر‌های انتخابی‌ خود جای دهد.
خلاصه:
خلاصه به زبان ادبی و (فارسی دری) نگاشته شده و حجم استاندارد مناسبی را دارد. در خلاصه‌ به ژانر‌ فانتزی به خوبی شاره شده است، ولی از آن‌جایی که ژانر ماجراجویی وجود ندارد و ماجراجویی که در خلاصه به آن‌ ذکر شده، بهتر است که ژانر تریلر و دارم را جایگزینش کند. خلاصه ابهام کافی را دارد، در عین حال نیز سیر داستان را لو نمی‌دهد و از جذابیت بالایی برای جذب خواننده بر خوردار است. خلاصه با عنوان، مقدمه، ژانر، سر داستان ارتباط کافی را دارد.
مقدمه:
متنی‌ست ادبی، که به قلم زیبای خود نویسنده با مضمونی پر از ماجرا نگاشته شده و جذابیت چشم‌گیری را دارد. مقدمه کلیشه ندارد و با ژانر‌های انتخابی نویسنده؛ فانتزی ارتباط مطلوبی را دارد، ولی از آن‌جایی که ژانر ماجراجویی نیست، مقدمه با ژانر تریلر و درام خوب ارتباط می‌گیرند.
حجم مقدمه استاندارد است و با عنوان، خلاصه و سیر داستان ارتباط خوبی را دارد.
جلد:
جلد داستان، عکس بیابانی‌ست که ماه بزرگی از کنار به آن می‌تابد، فضای جلد به رنگ نارنجی می‌باشد و درونش شتر‌هایی با صاحبانشان درون صحرا وجود دارند و نوری که از ماه می‌تابد سایه‌ی افراد را بر خاک بیابان می‌اندازد.
فونت، رنگ و نوشته‌ی داستان نیز با جلد هماهنگی دارد.
نوشته‌ی روی جلد نیز با محتوای داستان هماهنگی دارد و از کشف حقیقت و عشق ماجراجویی می‌گوید.
از آن‌جایی که در داستان ماجراجویی، در صحرا و بیابان ذکر شده می‌توان گفت که جلد داستان، با مقدمه، سیر داستان، خلاصه ارتباط کافی را دارد، اما عنوان ارتباطی با جلد و محتوای آن ندارد.

آغاز:
داستان از تعریف‌های نویسنده آغاز شد که درحال توصیف شخصیت‌ها و اتفاقاتی که قبل‌ها رخ داده بود، است. اما داستان اصلی از آن‌جایی آغاز می‌شود که پدر دو پسر ورسا و کسرا فوت می‌کند و وصیت‌نامه‌ای از خود در زیر فرش به جای می‌گذارد. در وصیت، از دو پسرش می خواهد که به دنبال راه خیر بروند و همیشه درحال نیکو‌کاری باشند. این دو پسران به حرف‌های پدرشان خوب گوش می‌سپارند و قصد کوچ کردن می‌کند. زمانی که در صحرا بودند ناگهان طوفان می آید و آن‌ها به کلبه‌ای پناه می‌برند که با کمک پیرمردی که صاحب کلبه است، نجات می‌یابند.
آغاز کلیشه ندارد و بسیار زیبا نگاشته شده است.
شخصیت پردازی بیرونی و درونی ضعیف عمل شده‌اند و خبری از افکار و توصیف شخصیت‌ها در رمان نیست.
در کل داستان هیچ توصیفی از شخصیت‌ها، شکل و شمایلشان و افکار درونی‌شان خبری نیست؛ اما گاهی نویسنده گه‌گاهی، هرچند ضعیف آن را در رمان نشان می‌‌دهد.
توصیفات مکان نیز در آغاز داستان دیده نمی‌شود؛ مثال:
زمانی که به صحرا می‌روند، یا به کلبه که می‌رسند.
آغاز با ژانر ماجراجویی مرتبط است اما ژانر فانتزی در آن دیده نمی‌شود و آغاز با محتوای داستان نیز مرتبط است.
میانه:
داستان اوج و فرود‌های سریع و پر شتابی دارد، ولی کلیشه ندارد، معمولا میانه خیلی سریع به جلو پیش می‌رود و ما شاهد توصیفات کمی از نویسنده هستیم. اوج داستان تا اینجا‌یی که نوشته شده این است که دو پسر، کسرا و ورسا درحال مهاجرت کردن به بغداد هستند که ناگهان در صحرا طوفان شن ‌می‌آید و آن‌ها مجبور می‌شوند که از پیرمردی که کلبه‌ای در اواسط بیابان دارد، کمک بخواهند. (این یک نقطه‌ی اوج)
و زمانی که به شهر بغداد می‌رسند و به فقیری که داشت آنجا شکنجه می‌شد کمک می‌کنند و یکی از برادر‌ها به چنگ داروغه می‌افتد می‌تواند نقطه‌ی اوج دیگری نیز باشد.
قلم زیبای نویسنده می‌تواند نقطه‌ی حقیقی برای داستان باشد. روایتی مملو از تأثیر از دو برادری که برای عمل به وصیت پدرشان که کار نیک بود، شروع به کمک به مردم می‌کند و در کار خیر می‌روند که این میان حوادثی برای خودشان می‌افتد که باید خود را نجات دهند که این می‌توناد احساسات خواننده را به بازی بگیرد و او را کنجکاو کند. توصیفات نویسنده ضعیف بوده و باید به علائم نگارشی نیز دقت کند.

میانه با ژانر‌های انتخابی نویسنده و همچنین اجزای داستان مرتبط است.
سیر رمان:
سیر رمان سریع پیش می‌رود و این به‌خاطر توصیفات کم بوده است. علائم نگارشی نیز کم و بیش در حای نادرست قرار می‌گیرند.
توصیفات کم که عبارت‌اند از:
شخصیت‌ پردازی‌ها
توصیف مکان
توصیف آوای و صدای
توصیف احساسات
و...
که در ادامه به آن می‌پردازیم.
همچنین سیر رمان با عنوان، خلاصه، مقدمه، ژانر و جلد مرتبط بوده است.
شخصیت پردازی‌:
شخصیت پردازی شامل، شخصیت پردازی درونی یا رفتاری و همین‌طور بیرونی و ظاهری است.
شخصیت پردازی بیرونی ضعیف صورت گرفته است.
در شخصیت پردازی بیرونی ظاهر افراد و همچنین در شخصیت پردازی درونی رفتار‌ها و اخلاق و افکار درست توصیف نشده و این امر در کل داستان پا بر جاست.
مثال شخصیت پردازی بیرونی:
توصیف چهره‌ها، توصیف حرکات، توصیف دعوا‌های تن به تن و...
مثال شخصیت پردازی درونی:
رفتار نا مشخص، نداشتن فکر و افکار، در برخی از داستان نیز قسمت‌های احساسی‌اش شخصیت‌ها درست رفتار نکرده‌اند.
مثلا زمانی که یکی از برادران در خانه‌ی پیرمرد فقیر بود یا زمانی که پیرمرد فقیر را گردن زندند و...
لحن و بافت:
لحن داستان در حالت مونولوگ‌ها و دیالوگ‌های ادبی است و این امر در تمامی پارت‌ها رعایت شده است.
مونولوگ‌ها و دیالوگ‌ها:
تناسب بین مونولوگ‌‌ها و دیالوگ‌ها به خوبی رعایت شده است.
در بیشتر دیالوگ‌ها از علائم نگارشی درست استفاده شده است که درک و مفهوم بیشتری را منتقل می‌کند.
اما علائم نگارشی نادرست در مونولوگ‌ها خیلی بیشتر دیده می‌شود. مونولوگ‌‌ها و دیالوگ‌ها نیز اطلاعات کافی را به خواننده می‌رساند.
زاویه دید:
داستان از زبان سوم شخص یعنی راوی تعریف می‌شود و این روند در همه‌ی پارت‌ها رعایت شده. انتخاب نویسنده برای استفاده از سوم شخص، با‌توجه به ژانرهای انتخابی شده و سیر داستان کاملا مناسب بوده است و این انتخاب، به نویسنده بریا خلق و توصیف کشمکش‌ها کمک می‌کند.
کشمکش و تعلیق:
داستان اوج و فرود مناسبی دارد و به خوبی ذهن نویسنده را به بازی می‌گیرد.
کشمکش و تعلیق بیرونی بین شخصیت‌ها و شخصت‌های اصلی یعنی ورسا و کسرا و عبدالله و... دیده می‌شود.
اما در کشمکش درونی نویسنده کمی ضعیف عمل کرده است؛ مثال: زمانی که پیرمرد را گردن می‌زنند این دو برادر درگیری در ذهن خود نشان نمی‌دهند یا زمانی که با دیو رو به رو می‌شوند و...
ایده و پیرنگ:
ایده در رابطه با پدری هست که قبل از مرگش به پسرانش کسرا و ورسا وصیت می‌کند، که به کار خیر بپردازند و این دو پسر برای اینکه به سخن پدر عمل کنند قصد مهاجرت می‌کنند.
در صحرا طوفان می‌آید و مجبور می‌شوند در کلبه‌ای که صاحب آن یک پیر مرد است اقامت کنند؛ همچنین در صحرا برای کاری نیک به مردی که نیاز به کمک داشت نیز کمک می‌کنند.
زمانی که به شهر بغداد می‌رسند، فقیری را می‌بینند که داروغه‌ او را شلاق می‌زند و برای این‌که به این فقیر بیچاره کمکی کنند به داروغه و سربازانش درگیر می‌شوند. در این میان ورسا را زندانی می‌کنند و کسرا موفق می‌شود که خود را به همراه فقیر نجات دهد.
از آن طرف کسرا را به قصر می‌برند و داروغه شکایتش را نزد پادشاه می‌کند و پادشاه به کسرا می‌گوید اگر داروغه‌اش را در مبارزه شکست دهد او را آزاد می‌کند. کسرا در مبارزه پیروز می‌شود ولی پادشاه زید قولش می‌زند و او را به زندان می‌اندازد و...
ایده و پیرنگ مناسب بوده و کلیشه‌ای ندارد و در کل استاندارد است.
توصیفات.
توصیف مکان:
توصیف مکان در داستان خیلی ضعیف است و تصور سازی خوبی را در ذهن خواننده نمی‌سازد. درواقع خواننده باید تلاش کند تا بتواند مکان‌های درون داستان را تصور و تجزیه و تحلیل کند.
مثال:
زمانی که به کلبه‌ی پیرمرد می‌روند. زمانی که کسرا به کلبه‌ی پیرمرد فقیر می‌رود. زمانی که ورسا را به قصر می‌برند‌. بازارچه‌ها و...
نویسنده بهتر است با قلم زیبایش این نقص را بهبود ببخشد.
توصیف صدا و آوا:
توصیف صدا و آوا در داستان خیلی ضعیف در کل داستان دیده می‌شود و در جنگ‌ها، دعوا‌ها و... توصیف آوا خیلی خوب به عمل نیامده است.
مثال:
زمانی که عبدالله با همراهان و فیل‌هایش به قصر حمله می‌کند و پادشاه دستور می‌دهد به آنها تیراندازی کنند. در این‌جا صدای فریاد و همراهانش و فیل‌ها صورت نگرفته است.
توصیف احساسات و هیجانات:
در توصیف احساسات و هیجانات نویسنده هم توب و هم ضعیف به عمل آمده است.
توصیفات هیجانات درونی شخصیت‌ها مثل، خشم، غم، ترس و.. در سیر داستان نقش مهمی را دارد و خواننده را با شخصیت‌ها آشنا می‌کند و این در حد مطلوبی در سیر داستان دیده می‌شود اما هر از گاهی در اوج و کشمکش داستان ضعیف عمل می‌کند.
مثال: زمانی که پیرمرد را گردن می‌زنند، دو برادر واکنشی نشان نمی‌دهند، یا زمانی که با دیو رو‌به‌رو می‌شوند حس ترس در این‌جا کمی ضعیف به عمل آمده است.
ایرادات نگارشی:
ایرادات نگارشی کم و بیش در مان داستان دیده می‌شود؛ در داستان نیم‌فاصله، ویرگول کوم و بیش رعایت شده است.
ایرادات نگارشی و املایی:
می دهیم⬅️ می‌دهیم
نهر ها⬅️ نهرها
لحظه ها⬅️ لحظه‌ها
رهنمو⬅️ رهنمود
حرس های⬅️ حرس‌ها
می گردیم.⬅️ می‌گردیم.
یغتتاً⬅️ یقیناً
امکنه ای⬅️ امکنه‌ای
و...
نقاط ضعف:
شخصیت پردازی، علائم نگارشی، توصیفات، جلد، ژانر و...
نقاط قوت:
خلاصه، مقدمه، عنوان، ایده، کشمکش، زاویه دید، لحن و بافت و...
سخن آخر منتقد:
@ممد صنوبر عزیز من معتقدم که اشکالاتی که زیبایی‌ها را پوشانده‌اند، تجربه‌هایی برای این می‌شوند که بهترین خود را نشان دهیم.
امیدوارم توانسته باشم با این نقد به شما کمکی بکنم و اینکه از خواندن داستان شما لذت بردم، در ادامه موفق باشید.
ممنون از نقد زیباتوووننن 🌺🌹
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین