نقد شورا نقد شورا حوالی تئاتر شهر

[شاهدخت]

نام داستانک: حوالی تئاتر شهر
نویسنده: ملیسا کوه کبیری @Meliss
ژانر: تراژدی، درام، عاشقانه
عضو گپ نظارت: (9)S.O.W
خلاصه:
کاش از خنده‌های از ته دلت عکس می‌گرفتم و در دفتر خاطراتم چسب می‌زدم تا حال که نیستی و قلبم برای لحظه‌ای دیدن لبخندت، خودش را از تب و تاب می‌اندازند، خنده‌هایت را نگاه می‌کردم و دل بی‌قرارم را؛ آرام.
هنوز هم چند قدم پایین‌تر از تئاتر شهر، در همان کافه‌ی همیشگی، گوشه‌ترین صندلی را انتخاب می‌کنم و به انتظار دیدارت می‌نشینم...

 

[شاهدخت]

بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم

نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد داستان شما: @♡KOSAR♡
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تاپیک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
|کادر مدیریت تالار نقد|​

 

[Kosarvalipour]

بنام آن‌که اگر حکم کند همه محکومیم!
نقد داستانک " حوالی تئاتر شهر"
عنوان:
عنوان شما به ژانرها (تراژدی، درام، عاشقانه) و جلد و مقدمه ارتباطی نداشت، اما با خلاصه و محتوا ارتباط داشت.
عنوان شما از سه واژه تشکیل شده است. "حوالی+تئاتر+شهر"
عنوان شما از نظر کلیشه‌، کلیشه ندارد و این نکته‌ی مثبتی به شمار می‌رود.
از اسرار آمیز بودن نیز کنجکاوی لازم را برای خوانند ایجاد می‌کند.
ژانر:
ژانرهای انتخابی شما استاندارد بود و هر سه ژانر استاندارد انتخاب شده بود که پایان غم انگیز رمان ارتباط محسوسی با ژانر تراژدی داشت و ژانر عاشقانه و درام نیز در متن و محتوای رمان به وضوح دیده می‌شد. بنابراین می‌شود گفت ژانر ها با بدنه ارتباط کافی داشتند.
خلاصه:
خلاصه شما از نظر اندازه استاندارد بود و جذابیت و کنجکاوی لازم را نیز برای خواننده ایجاد می کرد. خلاصه نمایی کلی از داستان را نمایش می داد و کل آن را نیز لو نمی داد. همچنین با ژانرهای انتخابی در ارتباط بود.
جلد:
تکست انتخابي با ژانر و مقدمه و خلاصه و بدنه ارتباط . همچنین فونت و چینش و تصویر نیز با محتوای داستان در ارتباط .
مقدمه:
باتوجه به اهمیت مقدمه پس از خلاصه برای جذابیت و کنجکاو کنندگی برای خواننده، باید کنجکاو کنندگی و زیبایی لازم را دارا باشد. مقدمه ی شما از کلیشه دور بود و از یک شعر خیلی زیبا که عشق دور شده را به بند نوشته کشیده بود، استفاده شده بود. همچنین با ژانرهای انتخابی مخصوصاً عاشقانه تناسب را نیز داشت.
آغاز:
آغاز به اندازه کافی کنجکاو کننده بود و توصیفات نیز به‌خوبی در آن رعایت گشته بود ولی صحنه و اتفاق آغاز کمی کلیشه‌ای به نظر می رسید. از نظر اطلاعات نیز اطلاعات کافی را به خواننده می داد.
میانه:
میانه به دور از کلیشه بود و همان جایی که بهار تصمیم می گرفت به کانادا برود و با فرهاد روبه رو شد می توانست نقطه ی اوج و شورانگیزترین قسمت داستان باشد که از کلیشه دور و مجذوب کنندگی لازم را داشت و خواننده مدام پی این می گشت بفهمد رفتار بهار با او چگونه خواهد بود و آخر داستان به کجا خواهد رسید.
لحن و بافت:
لحن و بافت شما در داستان از نوع و حالت دوم یعنی دیالوگ‌های محاوره ای و مونولوگ های محاوره ای تشکیل شده بود که این بافت در همه جای رمان به طور یکدست مشاهده می شد.
سیر رمان:
تعادل در سیر رمان بسیار مهم است. یعنی نباید آن قدر سریع، یا آن قدر آهسته اتفاقات و شخصیت ها وارد داستان بشوند. سیر داستان شما نیز از این نظر تعادل لازم را دارا بود.
دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها:
تناسب بین دیالوگ‌ها‌ و مونولگ‌ها رعایت شده بود‌. یعنی یک پارت دیالوگ محور و پارت دیگر مونولوگ محور نبود. همچنین برای درک و فهم بهتر دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها از علائم نگارشی مناسب با حالت و نوع بیان جمله به خوبی استفاده شده بود. همچنین دیالوگ هر شخصیت با یکدیگر متفاوت بود و دیالوگ و مونولوگ اطلاعات کافی را به خواننده می داد.
شخصیت پردازی:
شخصیت پردازی از نظر کلیشه ای نبودن امتیاز لازم را می گیرد.
توصیفات شخصیت ها و احساساتشان اما به حد کافی در محتوا مشاهده نمی شد و باعث نمی‌شد خواننده بتواند شخصیت ها را به خوبی بشناسد و درک کافی از آنها پیدا کند.
توصیف مکان:
توصیف مکان به طور غیر مستقیم به خوبی انجام شده بود.
توصیف صداها و آواها:
توصیف صداها از جمله تن صدا، جهت صدا، نوع صدا و‌... چندان کافی به نظر نمی رسید و باید بیشتر می بود.
توصیف احساسات:
توصیف احساسات به طور کافی بود و به خوبی انجام شده بود.
زاویه دید:
زاویه دید داستان شما اول شخص بود که در هیچ جای داستان تغییر نکرده بود و برای چنین داستانی انتخاب بی نظیری به نظر می رسید.
کشمکش و تعلیق:
کشمکش بیرونی یا فرافردی: کشمکش های بیرونی مانند بحث و جدل های افراد باهم، بخوبی رعایت گشته بود.
کشمکش درونی: کشمکش درونی نیز کامل و خوب به نظر می رسید زیرا بهار تسلیم خواست دلش نشد و انتخاب اشتباهش را همانجا قطع کرد.
ایده و پیرنگ:
ایده و پیرنگ شما از نوه ایده خوب و پردازش نیز خوب بود زیرا ایده ای که داشتید موجب مجذوب گشتن خواننده می شد و از کلیشه دور بود و همچنین پردازش به آن نیز خوب بود اما این توانایی را داشت که پردازش بهترتری صورت بگیرد.
ایرادات نگارشی:
ایرادات نگارشی کمی در داستان شما دیده می شد که با ویرایش قابل حل است.
ضعف ها و نقاط قوت:
ضعف ها: شخصیت پردازی و عنوان، توصیف صداها و آواها،
نقاط قوت: ژانرها، مقدمه، آغاز، میانه، لحن و بافت، سیر رمان، دیالوگ ها مونولوگ ها، توصیف احساسات، توصیف مکان، زاویه دید، ایده و پیرنگ، کشمکش و تعلیق، ایرادات نگارشی.
دیدگاه از نظر خواننده:
داستان زیبایی بود و به طور خیلی خاصی خواننده را جذب می کرد و از آنجایی که من پایان های تلخ را بیشتر دوست دارم، داستان شما را خیلی دوست داشتم و آرزوی موفقیت برایتان از خدای متعال دارم.
سخن آخر منتقد:
هیچ قلمی بی ایراد نیست، نقد نیز قطعاً کوبیدن و گرفتن جلوی رشد قلم نویسنده نیست، بلکه گامی در جهت ارتقای سطح قلم و سطح نوشته است. بنویسید و همیشه بنویسید‌ و همیشه بنویسید. بیشتر یا شاید همه ی دردها، با نوشتن درمان می شوند.
موفق باشید⚘

 

[Kosarvalipour]

@Meliss
نویسنده‌ی گرامی، ضمن عرض خسته‌نباشید، تاپیک تا دو روز آینده باز خواهد بود تا اعتراضات خود را بیان کنید.
علی برکت الله.

 

[Meliss]

سپاسگزارم از وقتی که گذاشتید عزیز جان.
خسته نباشید🤍🌱

 

[Kosarvalipour]

موفق باشید!💕🌻