نقد شورا نقد شورا خانواده گتی و خانواده مایکلسون

[شاهدخت]

نام عنوان: خانواده گتی و خانواده مایکلسون
نام نویسنده: زری
ژانر: تراژدی، درام، عاشقانه، اجتماعی
عضو گپ نظارت(1)S.O.W
خلاصه: عشق چه بی‌صدا در می‌زند و معشوق چه بی‌صدا در را باز می‌کند، سال‌هایی است که راه را برایش پر از گل‌های ارکیده و پیچک کرده است زیرا او چشم به راهش بود، با دسته گل و فرشی مخملی سرشار از گل‌های رز آمد و چه بوی خوشی داشت آمدنش، سرشار از بهانه‌ها شده بود و چه بی‌رنگ بود در انتظار بودن او!
و هم‌چنان این جاده از عطر تن او سرشار معطر شده است.

 

[شاهدخت]

بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم

نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد داستان شما: @آیدای بی شآملو
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تاپیک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
|کادر مدیریت تالار نقد|​

 

[ida]

•|به نام خالق قلم|•​

عنوان:
عنوان شما از چهار یا می‌توان گفت پنج کلمه تشکیل شده است: خانواده+گتی+و+خانواده+مایکلسون
به نظر من می‌تونستید از عنوان "خانواده گتی و مایکلسون" استفاده کنید چون تکرار دوباره واژه "خانواده" باعث کاستی زیبایی عنوان شده و همچنین کمی از حالت استاندارد دور شده است.
عنوان شما از کلیشه به دور بود و در جذب مخاطب نیز قوی خواهد بود.
ژانر ها را می‌توان تا حدودی در عنوان حس کرد. همچنین با بدنه مرتبط است. عنوان شما داستان را لو نمی‌دهد و این یک وجه مثبت است.

ژانر‌ها:
ژانر‌های شما شامل اجتماعی، تراژدی، عاشقانه و درام است. همه ژانر‌ها به خوبی در داستان و بدنه دیده می‌شوند و درست انتخاب شدند.

خلاصه:
خلاصه شما در اندازه‌ی استاندارد بود. با اینکه قلم خوبی داشت و از واژه‌ها و جملات زیبا و شایسته‌ای استفاده شده بود اما کلیشه‌ای بود و در خود ابهام نداشت. خلاصه باید به دور از کلیشه باشد و تنها سرنخ ‌های کوچکی از داستان را دهد که شما در این مورد به خوبی عمل نکردید. من با خوندن خلاصه فهمیدم که داستان راجب عشق افسانه‌ای بین دو نفر، و سپس جدایی و سپس تابش نور به زندگی شخصیت اصلی داستان هست. پس قسمتی از ماجرا برام آشکار شد و آن‌قدری که باید حس کنجکاوی را در من ایجاد نکرد.
با این حال خلاصه شما بدنه و ژانر‌های انتخابی مرتبط بود ولی با عنوان هیچ ارتباطی نداشت .

جلد رمان:
جلد شما با تمامی ژانر‌های انتخابی، خلاصه و بدنه مرتبط بود.
تکست روی جلد نیز با بدنه و برخی ژانر‌ها مرتبط بود اما مانند خلاصه در خود کلیشه داشت: بوسه‌ای از لب تو، قیمت جان است مرا / مسجد چشم تو، بنیان جهان است مرا

مقدمه:
اندازه مقدمه مناسب بود. با بدنه و ژانر ها به جز ژانر اجتماعی مرتبط بود، ژانر درام هم خیلی دیده نمی‌شود.
مقدمه دومین عامل بعد از خلاصه است که موجب جذب خواننده و تشویق آن برای خواندن ادامه می‌باشد. برای همین باید به دور از کلیشه باشد و خسته کننده نباشد. شما در این مورد به خوبی عمل نکردید. مقدمه نیز مانند خلاصه قلم خوبی دارد اما کلیشه‌ای است و کنجکاوی لازم را را ذهن ایجاد نمی کند چون فقط از عشق گفته شده است.

آغاز:
آغاز کمی کنجکاو کننده بود و با لحن و قلم زیبایی نوشته شده بود و برای درک خواننده از شرایط فعلی نقش اصلی، به خوبی از مکان، احساسات و... توصیف شده بود. اما یک مشکل هست آن هم این که مبهم نبود. من از همان پارت اول نصف داستان را فهمیدم. قضیه جدایی نیکولاس و ژرویرا. می‌توانستید این اطلاعات را جور دیگر و در زمان دیگری و آرام آرام به خواننده منتقل کنید. اما آغاز به خاطر قلم زیباتون در جذب خواننده خوب است. اما به خاطر مبهم نبودن شاید کمی در ابتدا کمی خسته کننده باشد و خواننده سطر های آغازین را خوانده و نخوانده ول کند.

میانه:
میانه رمان به دور از کلیشه و زیباست. اما شما خیلی از اطلاعات را در آغاز غیرمستقیم اما آشکار گفته نوشته بودید و بعد از آغاز داستان پرش زمانی زیادی داشت و حول محور خاطره‌های گذشته‌ی نیکولاس و ژرویرا بود. پرش های زمانی به جا و مناسب بود‌ که باعث گیجی خواننده نشود. میانه با همه ژانر ها مرتبط بود به جز درام که کم دیده می‌شد. برای من در میانه بیشتر موضوع پیدا کردن کار ژرویرا یا بازگشت نیکولاس یا موضوعات خانوادگی در خانواده گتی و مایکلسون جالب بود

لحن و بافت:
لحن و بافت شما از نوع دیالوگ محاوره‌ای_ مونولوگ ادبی بود که من از مونولوگ‌های ادبی ‌تون‌واقعا لذت بردم. بافت کاملا رعایت شده بود و در طول داستان یکدست بود.

سیر رمان:
سیر رمان کاملا متعادل بود، نه سریع که خواننده گیج شود و نه کند که خسته کننده باشد. شخصیت‌ها نیز کم کم وارد صحنه می‌شدند و ما با آنها غیر مستقیم آشنا میشدیم.

دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها:
تناسب بین دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها رعایت شده بود. علائم نگارشی هم ویرگول و نقطه ویرگول و... در بعضی جاها رعایت شده بود و در بعضی جاها نه! دیالوگ‌ها نیز اطلاعات مورد نیاز رو به خوبی بهمون میدند.

شخصیت پردازی:
شخصیت پردازی خیلی خوب انجام شده است. کاملا غیر مستقیم و به دور از کلیشه در طول داستان برای ما کم کم توصیف میشد. صفات اخلاقی هم همچنین عالی بود. ژرویرایی که قبلا خوی پسرانه داشت و نیکولاسی که یا جدی بود یا در حال شوخی و سربه سر گذاشتن ژرویرا.
توصیفات نیز به اندازه و خوب بود.

توصیفات مکان:
توصیفات مکان بسیار خوب رعایت و نوشته شده بود؛ غیر مستقیم بودند و می‌تونیم موقعیت ها رو خوب درک کنیم.

توصیفات صداها و آوا‌ها:
توصیف صدا نیز به اندازه و مناسب و به جای خود بودند.

توصیفات احساسات:
باید بگم در توصیف احساسات نیز خیلی عالی پیش رفتید. کاملا به اندازه و مناسب. جوری که من می‌توانستم خود را به راحتی به جای ژرویرای در حال اشک ریختن بذارم.

زاویه دید:
زاویه دید از نوع سوم شخص بود و مناسب بود و خیلی خوب از آن استفاده کردید و همه چیز را مانند یک راوی خوب توصیف کردید.

کشمکش و تعلیق:
کشمکش‌ها که برای خواننده به نقطه‌ اوج می‌مانند خوب عمل شده است.

ایده و پیرنگ:
ایده و همچنین پردازش و پر و بال دادن به ایده‌‌ی غیر کلیشه‌تون عالی پیش رفته است که البته ایده برای ما کاملا آشکار نشده است و باید تا پایان داستان صبر کنیم.

علائم نگارشی:
هیچ غلط املایی و... به چشم نمی‌خورد اما نقطه‌ها، ویرگول‌ها و نقطه ویرگول و ... در جای خود استفاده نشده بودند.

نقطه قوت‌ها:
لحن و بافت یکسان
زاویه دید مناسب و یک راوی خوب
توصیف احساسات عالی و...

نقطه ضعف‌ها:
خلاصه کلیشه‌ای و آشکار
مقدمه کلیشه‌ای
آغاز نه چندان قوی و...

سخن آخر:
من از خوندن اثر شما لذت بردم، به طوری که مونولوگ ها و توصیفات شما برای من الگو شده. موفق و موید باشید قلمتون مانا!
@AYSU

 

[itszari.]

•|به نام خالق قلم|•​

عنوان:
عنوان شما از چهار یا می‌توان گفت پنج کلمه تشکیل شده است: خانواده+گتی+و+خانواده+مایکلسون
به نظر من می‌تونستید از عنوان "خانواده گتی و مایکلسون" استفاده کنید چون تکرار دوباره واژه "خانواده" باعث کاستی زیبایی عنوان شده و همچنین کمی از حالت استاندارد دور شده است.
عنوان شما از کلیشه به دور بود و در جذب مخاطب نیز قوی خواهد بود.
ژانر ها را می‌توان تا حدودی در عنوان حس کرد. همچنین با بدنه مرتبط است. عنوان شما داستان را لو نمی‌دهد و این یک وجه مثبت است.

ژانر‌ها:
ژانر‌های شما شامل اجتماعی، تراژدی، عاشقانه و درام است. همه ژانر‌ها به خوبی در داستان و بدنه دیده می‌شوند و درست انتخاب شدند.

خلاصه:
خلاصه شما در اندازه‌ی استاندارد بود. با اینکه قلم خوبی داشت و از واژه‌ها و جملات زیبا و شایسته‌ای استفاده شده بود اما کلیشه‌ای بود و در خود ابهام نداشت. خلاصه باید به دور از کلیشه باشد و تنها سرنخ ‌های کوچکی از داستان را دهد که شما در این مورد به خوبی عمل نکردید. من با خوندن خلاصه فهمیدم که داستان راجب عشق افسانه‌ای بین دو نفر، و سپس جدایی و سپس تابش نور به زندگی شخصیت اصلی داستان هست. پس قسمتی از ماجرا برام آشکار شد و آن‌قدری که باید حس کنجکاوی را در من ایجاد نکرد.
با این حال خلاصه شما بدنه و ژانر‌های انتخابی مرتبط بود ولی با عنوان هیچ ارتباطی نداشت .

جلد رمان:
جلد شما با تمامی ژانر‌های انتخابی، خلاصه و بدنه مرتبط بود.
تکست روی جلد نیز با بدنه و برخی ژانر‌ها مرتبط بود اما مانند خلاصه در خود کلیشه داشت: بوسه‌ای از لب تو، قیمت جان است مرا / مسجد چشم تو، بنیان جهان است مرا

مقدمه:
اندازه مقدمه مناسب بود. با بدنه و ژانر ها به جز ژانر اجتماعی مرتبط بود، ژانر درام هم خیلی دیده نمی‌شود.
مقدمه دومین عامل بعد از خلاصه است که موجب جذب خواننده و تشویق آن برای خواندن ادامه می‌باشد. برای همین باید به دور از کلیشه باشد و خسته کننده نباشد. شما در این مورد به خوبی عمل نکردید. مقدمه نیز مانند خلاصه قلم خوبی دارد اما کلیشه‌ای است و کنجکاوی لازم را را ذهن ایجاد نمی کند چون فقط از عشق گفته شده است.

آغاز:
آغاز کمی کنجکاو کننده بود و با لحن و قلم زیبایی نوشته شده بود و برای درک خواننده از شرایط فعلی نقش اصلی، به خوبی از مکان، احساسات و... توصیف شده بود. اما یک مشکل هست آن هم این که مبهم نبود. من از همان پارت اول نصف داستان را فهمیدم. قضیه جدایی نیکولاس و ژرویرا. می‌توانستید این اطلاعات را جور دیگر و در زمان دیگری و آرام آرام به خواننده منتقل کنید. اما آغاز به خاطر قلم زیباتون در جذب خواننده خوب است. اما به خاطر مبهم نبودن شاید کمی در ابتدا کمی خسته کننده باشد و خواننده سطر های آغازین را خوانده و نخوانده ول کند.

میانه:
میانه رمان به دور از کلیشه و زیباست. اما شما خیلی از اطلاعات را در آغاز غیرمستقیم اما آشکار گفته نوشته بودید و بعد از آغاز داستان پرش زمانی زیادی داشت و حول محور خاطره‌های گذشته‌ی نیکولاس و ژرویرا بود. پرش های زمانی به جا و مناسب بود‌ که باعث گیجی خواننده نشود. میانه با همه ژانر ها مرتبط بود به جز درام که کم دیده می‌شد. برای من در میانه بیشتر موضوع پیدا کردن کار ژرویرا یا بازگشت نیکولاس یا موضوعات خانوادگی در خانواده گتی و مایکلسون جالب بود

لحن و بافت:
لحن و بافت شما از نوع دیالوگ محاوره‌ای_ مونولوگ ادبی بود که من از مونولوگ‌های ادبی ‌تون‌واقعا لذت بردم. بافت کاملا رعایت شده بود و در طول داستان یکدست بود.

سیر رمان:
سیر رمان کاملا متعادل بود، نه سریع که خواننده گیج شود و نه کند که خسته کننده باشد. شخصیت‌ها نیز کم کم وارد صحنه می‌شدند و ما با آنها غیر مستقیم آشنا میشدیم.

دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها:
تناسب بین دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها رعایت شده بود. علائم نگارشی هم ویرگول و نقطه ویرگول و... در بعضی جاها رعایت شده بود و در بعضی جاها نه! دیالوگ‌ها نیز اطلاعات مورد نیاز رو به خوبی بهمون میدند.

شخصیت پردازی:
شخصیت پردازی خیلی خوب انجام شده است. کاملا غیر مستقیم و به دور از کلیشه در طول داستان برای ما کم کم توصیف میشد. صفات اخلاقی هم همچنین عالی بود. ژرویرایی که قبلا خوی پسرانه داشت و نیکولاسی که یا جدی بود یا در حال شوخی و سربه سر گذاشتن ژرویرا.
توصیفات نیز به اندازه و خوب بود.

توصیفات مکان:
توصیفات مکان بسیار خوب رعایت و نوشته شده بود؛ غیر مستقیم بودند و می‌تونیم موقعیت ها رو خوب درک کنیم.

توصیفات صداها و آوا‌ها:
توصیف صدا نیز به اندازه و مناسب و به جای خود بودند.

توصیفات احساسات:
باید بگم در توصیف احساسات نیز خیلی عالی پیش رفتید. کاملا به اندازه و مناسب. جوری که من می‌توانستم خود را به راحتی به جای ژرویرای در حال اشک ریختن بذارم.

زاویه دید:
زاویه دید از نوع سوم شخص بود و مناسب بود و خیلی خوب از آن استفاده کردید و همه چیز را مانند یک راوی خوب توصیف کردید.

کشمکش و تعلیق:
کشمکش‌ها که برای خواننده به نقطه‌ اوج می‌مانند خوب عمل شده است.

ایده و پیرنگ:
ایده و همچنین پردازش و پر و بال دادن به ایده‌‌ی غیر کلیشه‌تون عالی پیش رفته است که البته ایده برای ما کاملا آشکار نشده است و باید تا پایان داستان صبر کنیم.

علائم نگارشی:
هیچ غلط املایی و... به چشم نمی‌خورد اما نقطه‌ها، ویرگول‌ها و نقطه ویرگول و ... در جای خود استفاده نشده بودند.

نقطه قوت‌ها:
لحن و بافت یکسان
زاویه دید مناسب و یک راوی خوب
توصیف احساسات عالی و...

نقطه ضعف‌ها:
خلاصه کلیشه‌ای و آشکار
مقدمه کلیشه‌ای
آغاز نه چندان قوی و...

سخن آخر:
من از خوندن اثر شما لذت بردم، به طوری که مونولوگ ها و توصیفات شما برای من الگو شده. موفق و موید باشید قلمتون مانا!
@AYSU

متشکرم‌، خسته نباشین جانا🌹🙏🏻