عنوان: از چهار بخش در قفس عشق تو تشکیل شده است و عنوان اندازه استانداردی دارد و از نظر کلیشه، عنوان کلیشه خیلی کمی داره و برای رمان مناسب است، عنوان با بدنه و ژانر ارتباط محسوسی دارد.
ژانر: از ژانر تراژدی، عاشقانه، جنایی استفاده کرده است در پارتهای اولیه ژانر تراژدی و عاشقانه دیده میشود و در پارت های رو به آخر ژانر جنایی خودش را نشان میدهد.
ژانر با بدنه و عنوان ارتباط دارد و همچنین با مقدمه هم ارتباط دارد.
خلاصه رمان: اندازه خلاصه رمان مناسب است و اینکه از کلمات کلیشهای در خلاصه استفاده نشده است خلاصه با ژانر ارتباط دارد جز ژانر جنایی؛ خلاصه رمان ادامه رمان رو لو نمیدهد و خواننده کنجکاو ادامه میشود و از کلمات یکم گنگ و مبهم استفاده کرده است منظور این است که در خلاصه مفهوم را گنگ نوشته است و ممکن است از روال رمان خواننده یکم گیج شود.
جلد رمان: جلد رمان با عنوان و بدنه ارتباط دارد ولی با ژانر تراژدی و جنایی ارتباط ندارد و شکل چینش و تکست جلد زیاد مناسب جلد نیست.
مقدمه رمان: مقدمه رمان کلیشهای نیست و تعداد خطها مناسب است و خلاصه روان و ساده است و باعث گیج شدن خواننده نمیشود، در مقدمه توصیفات زیادی انجام نشده است و بیشتر توصیفات غیر مستقیم است و مقدمه با خلاصه و میانه و بدنه رمان ارتباط دارد
آغاز رمان: آغاز رمان کلیشهای نیست و توصیف مکان به خوبی در آن ذکر شده بود صداها و آواها درد و ناراحتی در رمان قابل مشاهده بود و نویسنده از اول آغاز رمان درد و غمهای بسیاری را درک میکند و آغاز با ژانر تراژدی و عاشقانه ارتباط دارد و در آغاز رمان اینکه رومینا از درد بدون داشتن پدر و مادرش رنج میکشید یا رابطه خوبش با آرام درک قابل توجهی برای خواننده دارد.
میانه رمان: باز هم میانه رمان کلیشهای شروع نشده است و پرش موضوعی در رمان دیده نمیشود.
و اتفاقات و حوادث آرام آرام به خواننده منتقل میشود مثل عاشق شدن رامیاد و نقطه اوج در رمان زیاد بود و نویسنده خیلی در این رکن عمل کرده مثل وقتی که رومینا مادرش رو پیدا کرد و ژانر با میانه ارتباط دارد در میانه رمان اتفاقات غیر کلیشهای زیادی میفته یعنی رفتن به خونهی مادربزرگ زامیاد یا اومدن رافع در زندگی آنها.
لحن یا بافت: دیالوگ و مونولوگ از نوع ادبی هستند که در تمام پارتها رعایت کرده است
سیر رمان: در اوایل پارت سیر رمان تند مثل اینکه در سریع فهمید خانواده قبلی خانواده واقعیش نیستن ولی بعد سیر رمان یکم کند ولی اواخر بین سیر رمان تعادل ایجاد کرد د اواسط سیر کندتر به این دلیل بود که چقدر بعد مادرش رو پیدا کرد و بعد از این اتفاقات در اواخر سیر اتفاقات هماهنگ و تعادل دارد.
دیالوگ و مونولوگ: در دیالوگ و مونولوگ ها از توصیفات هم مستقیم و هم غیر مستقیم استفاده کرده و توصیف صداها به خوبی در رمان ذکر شده بود.
شخصیت پردازی: شخصیت پردازی از نوع کلیشهای نبود و به شخصیت رمانهای رمان توصیف غیر مستقیم انجام داده است و توصیفات در رمان مناسب هستند.
توصیف مکان: در رمان توصیف مکان کاملاً درست انجام شده یعنی رفت و آمدهای رومینا که مکانش مشخص بود.
توصیف صداها و آواها: در صداها و آواها نویسنده بسیار خوب عمل کرده است و صدای اشک و غمها و شادیهای شخصیتهای رمان را به خوبی در رمان قابل مشاهده است.
توصیف احساسات: توصیف احساسات در رمان به خوبی ذکر شده است.
زاویه دید: از نوع اول شخص هست که در تمام پارتها رعایت کرده است.
کشمکش و تعلیق: از کشمکشهای زیاد در رمان استفاده نکرده است اما در رمان از تعلیق بهجا و درستی استفاده کرده است عاشق شدن رافع، عشق امیرحسین به رومینا و غیره...
ایده و پیرینگ: در مورد دختری بیست ساله به نام رومینا است که چندسالی میشود پدر و مادرش را از دست داده است و در کنار زنی بزرگ شده است که به او مادربزرگ میگوید اما یک روز وقتی به خونهی خالهاش میره کنجکاو بر این میشه که پدر و مادرش چه طور مردن و بعد میفهمه که خانوادهای که بزرگش کردن خانواده واقعی او نیست حالا باید دید سرنوشت چه چیزی رو برای او رقم میزنه ایده خوب و پردازش خوب.
ایرادات نگارشی: در رمان ایرادی دیده نمیشود
نقاط ضعف: جلد رمان، خلاصه، کشمکش و تعلیق، سیر رمان
نقاط قوت: عنوان، ژانر، مقدمه، آغاز، میانه، لحن یا بافت، دیالوگ و مونولوگ، شخصیت پردازی، توصیف مکان، توصیف صداها آوها، توصیف احساسات، زاویه دید، ایده و پیرینگ، ایرادات نگارشی
سخن منتقد: قلمت را بردار و از نوشتن دست نکش چون زیباترین کلمات هم که با زبان عامیانه نوشته شده باشند با احساس تو زیبا میشوند با رنگ و بو دادن تو به این جملات جان میگیرند تو لایق بهترین ها هستی بنویس که هیچ چیز بالاتر از نوشتن نیست قلمت ماندگار و جاودان باشد گلی🌹💞