جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد شورا نقد شورا | دنیا را پیدا کنید

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط Tara Motlagh با نام نقد شورا | دنیا را پیدا کنید ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 132 بازدید, 3 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد شورا | دنیا را پیدا کنید
نویسنده موضوع Tara Motlagh
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط آریادخت
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,478
44,044
مدال‌ها
7
نام اثر: دنیا را پیدا کنید
نویسنده: ملینا
ژانر: فانتزی، عاشقانه

خلاصه: تو در کدام دنیایی که پیدایت کنم؟
در دوریت قلبم از جا کنده می‌شود، به دنبالت جهانت را زیر و رو کردم ولی نیافتم آن چه را که می‌خواستم. من والا هستم! من جادو دارم! برترم! پس چرا نمی‌توانم تو را پیدا کنم؟ تو شاهزاده سوار بر اسب سفیدی، پس چرا من را از تنهایی نجات نمی‌دهی؟!
از خدایان شکایت دارم! آنها تو را از من گرفتند!
همه را از من گرفتند! ولی تو را پیدا کردم و برایم همه شدی اما همه را بهم باز گرداندند و تورا ازم گرفتند! مدام در حال جست و جوی عزیزانم هستم!
مگر زندگیم بازی قایم باشک است؟! یا بازیچه‌ی خدایانم؟!
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,478
44,044
مدال‌ها
7
Notes_240517_235637_16b.jpg


بسم الله الرحمن الرحیم‌
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما: @melinas

سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد رمان شما: @88__fatemeh
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تاپیک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات
به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد:
@Tara Motlagh
 

آریادخت

سطح
4
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Jul
5,152
7,975
مدال‌ها
3
عنوان: دنیا را پیدا کنید، از یک جمله تشکیل شده است.
این عنوان، عنوانی جذابی است و کلیشه‌ی زیادی ندارد و همینطور با بدنه، خلاصه و مقدمه ارتباط دارد.
عنوان می‌تواند با ژانر فانتزی در ارتباط باشد؛ ولی ارتباط کمی با ژانر عاشقانه دارد.
ژانر: ژانرهای انتخابی نویسنده فانتزی و عاشقانه است.
ژانر فانتزی از ابتدای رمان شروع می‌شود و به تناسخ یافتن لیلی و ملودی اشاره می‌کند؛ ولی تا به الان اثر زیادی از ژانر عاشقانه نیست و شاید بتوان عشق مادر ملودی به پدرش که مرده است را در نظر گرفت. البته با توجه به پارت‌های اخر نویسنده بتوانم عشقی میان لیلی با لوکاس یا برادر بزرگ‌ترش داشته باشیم.
به نظر من ایده‌ی رمان قابلیت طنز را دارد و در بیشتر پارت‌ها اثری از اتفاقات طنز است.
اگر نویسنده کمی طنز را بیشتر کند می‌تواند این ژانر را اضافه کند.
جلد:
جلد تصویر دختری را نشان می‌دهد که در محله‌ای سبز رنگ با خانه‌های سنگی و آجری است. تصویر جلد نشان می‌دهد که آن دختر انگار می‌خواهد به دنبال چیزی برود که با توجه به پیدا کردن دنیا در رمان، جلد با میانه در ارتباط است.
فونت و متن با جلد هم‌خوانی دارند.
جلد رمان با ژانر فانتزی در ارتباط است؛ ولی ارتباطی با ژانر عاشقانه در آن دیده نمی‌شود.
خلاصه:
خلاصه باید بین سه تا نه خط باشد که یازده خط بود، اندازه‌ی خلاصه کمی زیاد است.
در خلاصه هر دو ژانر انتخابی نویسنده را می‌توان دید و همینطور با عنوان و بدنه در ارتباط است؛ ولی کمی داستان را لو می‌دهد. اگر قرار شود که در آینده واقعا کسی را که دوست دارد را از او بگیرند، باید آن خط حذف شود. زیرا این گونه دیگر داستان را لو نمی‌دهد و همینطور اندازه‌ی مناسبی دارد.
خلاصه کلیشه‌ای ندارد و می‌تواند خواننده را جذب کند.
مقدمه:
مقدمه متنی ادبی است و به قلم زیبای خود نویسنده نوشته شده است.
مقدمه نیز باید بین سه تا نه خط باشد که هفت خط بود و اندازه‌ی متناسبی داشت.
مقدمه کلیشه‌ای نداشت؛ولی فقط کمی با ژانر فانتزی در ارتباط داشت و هیچ ارتباطی با ژانر عاشقانه نداشت.
مقدمه باید با بدنه، عنوان و خلاصه در ارتباط باشد که خوشبختانه با هر سه ارتباط داشت.
اغاز:
آغاز رمان از آنجایی شروع می‌شود که لیلی در بدن ملودی تناسخ پیدا می‌کند و در همان لحظات مادر ملودی را می‌بیند که به او می‌گوید فرار کند زیرا سربازان به دنبال آنها هستند و همینطور لیلی خود را به فراموشی می‌زند تا کمی از این گیجی که چرا هیچ چیز را نمی‌داند کم کند.
درست است آغاز کلیشه‌ای ندارد و جذابیت کافی را برای خواننده دارد؛ ولی نویسنده در توصیفات ضعیف عمل کرده بود و همینطور شخصیت پردازی می‌توانست بیشتر باشد.
سیر داستان:
سیر داستان به تندی پیش می‌رود.
سیر رمان کمی به تندی پیش می‌رود.
به دلیل اینکه اتفاقات پشت سر هم اتفاق می‌افتد و بعضی اوقات شخصیت‌ها با هم وارد داستان می‌شود و پرش مکان در آن زیاد صورت می‌گیرد، خواننده احساس گیجی می‌کند. اتفاقات برای خواننده بسیار جذاب است؛ ولی اگر روند داستان کمی آهسته‌تر پیش برود باعث متعادل شدن داستان می‌شود.
همچنین سیر رمان با خلاصه، ژانر، جلد و مقدمه نیز در ارتباط است.
میانه:
داستان اوج و فرودهای سریعی دارد اما به دور از کلیشه است‌.
تا به اینجا می‌توانیم اوج داستان را تناسخ یافتن ملودی و لیلی را که در ابتدای رمان صورت می‌گیرد در نظر بگیرم و یا رو‌به‌رو شدن لیلی با برادر لوکاس و خود لوکاس را نظر بگیرم.
و اینکه میانه با ژانر فانتزی در ارتباط است؛ ولی همانطور که قبلاً گفتم مقدار کمی با ژانر عاشقانه در ارتباط است ولی در آینده حتما بیشتر خواهیم دید.
‌لحن و بافت:
دیالوگ و مونولوگ محاوره‌ای بود و این امر در همه‌ی پارت‌ها رعایت شده بود؛ ولی در بعضی از جاها پرش لحن در آن دیده میشد.
دیالوگ و مونولوگ:
تناسب بین دیالوگ و مونولگ‌ها به خوبی رعایت شده بود.
در دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها گاهی اوقات از علائم نگارشی درستی استفاده نشده بود.
دیالوگ و مونولوگ‌ها تا به حدی اطلاعات کافی را به خواننده می‌دهد.
شخصیت پردازی:
شخصیت پردازی درونی کمی وجود داشت و نویسنده باید وقت بیشتری روی آن بگذارد.
درست است که ما اطلاعاتی راجب به اخلاقیات بعضی از شخصیت‌ها داشتیم؛ ولی نویسنده می‌توانست راجب به خصوصیات دیگر شخصیت‌ها اطلاعات بیشتری بدهد.
مثال:
«خودشیفته! دو ثانیه اومده حرف زده، اصلاً حرف زدن با من افتخاره! بعدشم مثلاً یادگار مادرشه واقعاً نمونه‌ی یک اشراف زاده پول دوست و بی شعوره!»
راجب به شخصیت پردازی بیرونی، ما معمولاً از شکل و ظاهر شخصیت‌ها اطلاع داشتیم؛ ولی نویسنده می‌توانست بیشتر روی شخصیت پردازی بیرونی کار کند.
مثال:
«پا شدم و رفتم سر چشمه اون‌قدر آبش زلال بود که تصویر اون دختر رو تو آب واضح دیدم چشم‌هاش مثل مادرش، کلاً یه دایره‌ی بزرگ سیاه دیده میشه، صورتم رو یا بهتره بگم صورتش رو شستم و متوجه شدم نصف موهاش رفته تو آب و خیس شده چقدر موهاش بلنده! این‌ها رو چه‌طوری جمع می‌کنه؟ به سختی موهای قهوه‌ای و خیسش رو شونه کردم»
توصیف مکان:
نویسنده در توصیف مکان ضعیف عمل کرده بود.
با توجه به ژانر انتخابی نویسنده، رمان باید سرشار از توصیفات جزئی و غیر جزئی باشد؛ ولی توصیفات، بسیار کم و غیر مستقیم بود.
نویسنده باید توصیفات را با جزئیات بیشتری بنویسد.
مثال:
«همین که رو به رو رو نگاه کردم کاخی رو دیدم که از سنگ مرمر ونقره بود از زیباییش و البته گرونیش هرچی بگم کم گفتم»
توصیف اوا:
توصیف اوا در داستان بسیار کم دیده میشد.
نویسنده باید روی این موضوع توجه بیشتری داشته باشد.
مثال:
«که باعث شد دردی رو توی سرم احساس کنم و هم‌زمان از صدای گرفته‌م تعجب کنم. صدای پا از سمت در اومد»
توصیف احساسات:
توصیف احساسات هم جای کار دارد. برای مثال وقتی وقتی لیلی و یا ملودی در بدن یکدیگر تناسخ پیدا کردند انتظار می‌رفت ری‌اکشن بیشتری از خود نشان دهند و یا حداقل کمی گیجی و ترس بیشتری از خود نشان دهند و یا وقتی مادر ملودی متوجه فراموشی به ظاهر ملودی می‌شود کمی نگرانی و اظطراب بیشتری نشان دهد.
مثالی از توصیف احساسات:
«نیدلا با چهره‌ی نگران و ناراحت اومد داخل»
زاویه دید:
زاویه دید انتخابی نویسنده اول شخص می‌باشد و تا به اینجا از زبان دو شخصیت اصلی بیان شده بود.
می‌توان گفت زاویه دید مناسبی است و تا به اینجا این موضوع رعایت شده است.
ایده و پیرنگ:
ایده پیرنگ راجب به دو شخصیت اصلی این که در بدن یکدیگر تناسخ پیدا کرده‌اند.
در دنیایی که لیلی تناسخ پیدا کرده است چهار خدا وجود دارد و چیز مشترکی که بین این دو شخصیت است، اینه که هر دوی آنها می‌خواهند جزئی از آن چهار خدا بشوند.
ایده بسیار جالب به نظر می‌رسد و تا حدودی نو و بکر است. اگر نویسنده نکاتی را که ذکر شده است رعایت کند حتماً رمانی جذاب و گیرا خواهیم داشت.
کشمکش و تعلیق:
کشمکش و تعلیق بیرونی را تنها می‌توانیم به دعواهای ملودی و عمه‌ی لیلی بدانیم و یا فرار کردن لیلی در مادر ملودی از دست سربازان!
کشمکش و تعلیق بیرونی دیگری در رمان دیده نمیشد و با توجه به ژانر و ایده‌ی رمان باید کشمکش بیشتری در رمان را شاهد باشیم.
راجب به کشمکش و تعلیق درونی، کم و یا تقریباً وجود وجود نداشت. و چیزی در رمان نبود که قابل درک باشد.
موارد نگارشی:
علائم نگارشی به درستی استفاده نشده بود. مشکلات نگارشی وجود داشت.
فاصله و نیم‌فاصله درست استفاده نشده بود.
اصلا◀️ اصلاً
می‌شه ◀️ میشه
میریم◀️ می‌ریم
می‌شم◀️ میشم
واقعا◀️ واقعاً
نمی پرسیدی◀️ نمی‌پرسیدی
میزنی◀️ می‌زنی
میگفتی◀️ می‌گفتی
نمیدونم ◀️ نمی‌دونم
می دونی◀️ می‌دونی
در حالی◀️ درحالی
می خورد◀️ می‌خورد
هیچ کدوم◀️ هیچ‌کدوم
و... .

نقاط مثبت: تناسب دیالوگ و مونولگ، ژانر، ایده پیرنگ، زاویه دید و...
نقاط ضعف:
توصیفات، کشمکش و تعلیق، موارد نگارشی، شخصیت پردازی و...
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین