عنوان:
عنوان رمان از واژههای تحسر و ارگوانا تشکیل میشد و دو واژهای و از لحاظ اندازه استاندارد بود.
عنوان از لحاظ جدول، دارای پنجاه درصد کلیشه بود. (تحسر ۵۰ درصد) ( ارگوانا ۰ درصد)
تحسر با ژانر عاشقانه مرتبط بود و ارتباط نامحسوسی با ژانر معمایی و جنایی داشت. همچنین بخش دوم عنوان، یعنی ارگوانا، با ژانر عاشقانه ارتباط نامحسوسی داشت ولی با جنایی و معمایی هیچ ارتباطی نداشت.
عنوان (حسرت ارغوانی) احساسی معماگونه به مخاطب میدهد و این معماگونه بودن، عنوان را با شروع رمان مرتبط میسازد.
خلاصه:
خلاصه رمان اندازه متناسبی داشت و تقریبا در ابهام بود و چیزی را لو نمیداد. در خلاصه کلیشه کمی دیده میشد و بازی با کلمات محسوس بود.
کلمه انتقام خلاصه را با ژانر جنایی، کلمه عاشقانه با ژانر عاشقانه و معماگونه بودن متن خلاصه را با ژانر معمایی مرتبط میساخت.
جلد رمان:
جلد رمان تصویر زنی را نشان میدهد که به مجسمه سفید رنگی دست میزند. جلد با ژانر عاشقانه و معمایی مرتبط بود و هیچ ارتباطی با ژانر جنایی نداشت. همچنین تکست با ژانر عاشقانه ارتباط زیاد، با معمایی ارتباطی متوسط و با جنایی ارتباطی بسیار کم داشت. در نتیجه، جلد ارتباط کمی با بدنه داشت و چیزی را لو نمیداد.
مقدمه:
اثر شما مقدمه نداشت.
آغاز:
شروع قصه کنجکاو کننده بود ولی متفاوت نبود.
میتوان گفت کلیشه کمی داشت ولی به هرحال جدید نبود. آغاز اطلاعات زیادی را به خواننده نمیداد و باعث کنجکاو شدن مخاطب میشد.
همچنین، در آغاز صداها و آواها دیده میشد و توصیف مکان به درک شروع و آغاز قصه کمک میکرد.
میانه:
میانه رمان شما تکراری و کلیشهای بود. در میانه شخصیتها آرام آرام وارد قصه میشدند ولی اطلاعات به طور ناگهانی به مخاطب داده میشد.
نقطه اوج قصه جایگزین شدن سهیل با حسابدار شرکت بود.
لحن و بافت:
لحن و بافت دیالوگهای رمان شما محاورهای بود و تقریبا در تمام پارتها یکدست باقی مانده بود.
سیر رمان:
سیر رمان، به سرعت افتادن اتفاقات و وقایع در طول داستان میگویند.
سیر رمان شما متوسط بود و باعث گیج شدن مخاطب نمیشد. اتفاقات پشت سر هم اتفاق میافتادند ولی سیر قصه متعادل باقی مانده بود.
دیالوگ و مونولوگ:
رمان شما دیالوگ محور بود و اینگونه نبود که یک پارت دیالوگ محور باشد و پارت دیگر مونولوگ محور.
هر شخصیت دیالوگهای منحصر به فرد خودش را داشت و در این مورد به خوبی عمل کرده بودید.
شخصیت پردازی:
شخصیت پردازی مستقیم و کلیشهای بود.
شخصیت پردازی گاهها مستقیم بود و کمتر پیش میآمد از شخصیت پردازی غیرمستقیم استفاده شود.
مخاطب میتوانست از بعضی از شخصیتها تصور داشته باشد و از بعضی شخصیتها هیچ تصوری نداشته باشد.
توصیف مکان:
توصیفات گاه مستقیم و گاه غیر مستقیم بود.
مخاطب درک خوبی از مکانها داشت و با شخصیتها همراه میشد.
توصیف صداها و آواها:
در عین حال که توصیفات آواها و صداها به درک و فهم بهتر خواننده کمک میکند، توصیفات آواها و صداها در رمان شما کم بود و مخاطب در بیشتر مواقع هیچ تصوری از آنها نداشت.
توصیف احساسات:
مخاطب به خوبی احساسات شخصیتها را درک میکرد و با آنها همزاد پنداری مینمود.
زاویه دید:
زاویه دید قصه شما اول شخص بود و در طول قصه به جز تغییر زاویه دید شخصیتها و پرش از شخصیتی به شخصیتی دیگر، زاویه دید دیگری دیده نمیشد.
ولی پیشنهاد میشود پرش زاویه دید اول شخص را نیز کمتر کنید.
کشمکش و تعلیق:
تعلیق همان سوالی است که مخاطب از خودش میپرسد. در طول قصه مخاطب مدام از خودش میپرسید که قرار است شخصیتها با یکدیگر چکار کنند و چگونه از هم انتقام بگیرند؟ و اینگونه بود که مخاطب به خواندن بیشتر رمان ترغیب میشد.
پس میتوان گفت این یک تعلیق است که در تمام پارتها وجود داشته است.
کشمکش تقابل میان شخصیتها یا نیروهای مختلف داستان است که بنیاد حوادث را پی میریزد.
بیرونی: انتقام گیریهای متفاوت کشکمش بیرونی قصه شما را میساخت.
درونی: درگیری های ذهنی شخصیتها کشکمشهای درونی را میساخت.
ایده و پیرنگ:
ایده و پیرنگ اسکلت قصه را میسازنند و قصه بدون پیرنگ گره کوری است که هم مخاطب و هم نویسنده باید این گره را باز کنند و این گره کور در بیشتر مواقع موجب خراب شدن قصه میشود.
ایده و پیرنگ قصه شما را در بسیاری از قصههایی که خواندم دیدهام. از همان اول پایان قصه مشخص بود و هیچ اتفاق جدیدی در طول قصه نیفتاد.
در عین حال پردازش خوبی که داشتید کمی به این پیرنگ جذابیت میبخشید.
در نتیجه نویسنده باید ایده خود را تغییر دهد. چون پردازش هرچقدر هم خوب باشد، به خاطر ایده نامناسب و کلیشهای خنثی میشود.
ایرادات نگارشی:
ایرادات نگارشی کم بود و در بعضی مواقع اصلا وجود نداشت.
برخی از ایرادات نگارشی:
فثل❌ فصل✅
نکات مثبت:
عنوان جدید و مناسب
خلاصه تقریبا خوب
جلد تقریبا خوب
لحن و بافت
کشمکش و تعلیق
احساسات
دیالوگ و مونولوگها
توصیف مکانها
سیر رمان
و...
نکات منفی:
نبود صداها و آواها
ایده و پیرنگ
پرش زیاد زاویه دید از شخصیتی به شخصیت دیگر
شخصیت پردازی مستقیم
میانه
و...
سخن آخر:
شما استعداد نوشتن را دارید و میتوانید با رفع ایرادات خود، نویسنده بزرگی شوید.
مرا سخن به نهایت رسید و فکر به پایان