جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد شورا نقد شورا رمان دختری مانند آتش | ستی کاربر انجمن رمان بوک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط سارا حیدریان با نام نقد شورا رمان دختری مانند آتش | ستی کاربر انجمن رمان بوک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 155 بازدید, 6 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد شورا رمان دختری مانند آتش | ستی کاربر انجمن رمان بوک
نویسنده موضوع سارا حیدریان
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط SETI_G
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
May
779
3,677
مدال‌ها
5
🔶️کد رمان: ۰۰۷۹
نام رمان: دختری مانند آتش
نام نویسنده: @ستی
ژانر: پلیسی، عاشقانه
ناظر: @خاتون
خلاصه:

دختری که برای انتقام پا توی راهی می‌ذاره که می‌دونه خطرات زیادی داره؛ ولی این دخترِ زخم خورده برای انتقام هر کاری می‌کنه و در این راه... .

سخنی از نویسنده:
سلام دوستان گلم این اولین رمان من هستش. ممنون میشم رمان من رو بخونید و اشکالات رو بگید تا تصحیح کنم🙏
 
موضوع نویسنده
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
May
779
3,677
مدال‌ها
5
نقدی دختری مانند آتش
عنوان
دختری مانند آتش نشان می‌دهد که داستان درمورد دختری است که همچون آتش شعله‌ور است و ممکن است خاموش شود یا نشود. بیشتر انسان را یاد شعله‌های خاموش نشده و آدمی که آتش می‌سوزاند می‌اندازد. پس‌از مطالعه‌ی داستان به این نتیجه می‌رسیم که دختری مانند آتش همان آتریسا امینی است که در نقش پلیس ظاهر شده‌است و مهارت‌های فراوانی دارد و هکر موفقی است.
عنوان سه‌بخشی است و هر سه از کلمات معمول استفاده‌شده که در کنار هم زیبایی را به وجود آورده‌است و کلیشه‌ای بودن آن را از بین برده است.
ژانر
طی مطالعه رمان، ژانر پلیسی به‌وضوح دیده می‌شود و در همان ابتدا تیم پلیس به خوبی مشخص شده است، اما در مورد ژانر عاشقانه کمتر صحبت شده و وقتی به انتهای رمان می‌رسیم متوجه می‌شیم طیف عاشقانه در مورد پلیس‌هایی است که در پایان علاقه‌ی خود را بهم اعتراف می‌کنند. می‌شود گفت که این ژانر، ژانر فرعی رمان است.
جلد
دختری که در میان آتش ایستاده را نشان می‌دهد که با عنوان همخوانی دارد اما ژانر پلیسی و عاشقانه در جلد مشخص نیست. رنگ سیاه و آتش نارنجی زرد طیف‌های رنگی هستند که استفاده شده است.
به نظر من اگر پلیسِ زنی در میان آتش بود بهتر میشد.
خلاصه
لحن خلاصه محاوره‌ای است و دارای جمله باز است. خلاصه بسیار کوتاه است و نیاز هست که نویسنده بیشتر اطلاعات و ابهامات را به‌طوری متعادلی بنویسد.
خلاصه می‌گوید دختری که می‌خواهد انتقام بگیرد و قرار است راهی را طی کند. از دو جمله‌ی کوتاه استفاده‌شده که هر دو، یک مفهوم را می‌رسانند. هیچکدام از ژانرهای پلیسی و عاشقانه در خلاصه استفاده‌نشده است. پیشنهاد من خلاصه‌ی جدید است.
مقدمه
این رمان دارای مقدمه نبود. مقدمه یک سرآغاز که بعد از آن رمان به صورت مستقیم آغاز می‌شود است. به نویسنده توصیه می‌کنم که مقدمه‌ای با محتویات مربوط به رمان قرار دهد. مقدمه می‌تواند متن، شعر، دکلمه یا دلنوشته، سخن بزرگان و...باشد.
شروع اثر
داستان این‌گونه شروع می‌شود که شخص ناشناسی دست آتریسا را گرفته و کشان‌کشان او را به سمت سرهنگ یا حالا دوستانش می‌برد. خیلی مبهم شروع‌شده بااینکه شروع جالبی است و به دور از کلیشه است؛ اما نیاز به توصیف فراوان دارد. مخاطب را جذب می‌کند زیرا کامل مشخص نیست که کسی که کشان‌کشان برده می‌شود زن است یا مرد یا آن ک.س که می‌کشد کیست؟!
سپس به‌صورت مستقیم افراد را معرفی می‌کند که ابهامات در چند جمله رفع می‌شود.
شروع جالبی است البته اگر خیلی سریع ابهامات رفع نشوند و چه کسی‌ها، خواننده را با خود چندین صفحه بکشاند.
شروع در نقطه‌ی اوج بود. اتریسا در ماموریتی بود که به نویسنده پیشنهاد می‌دم این ماموریت را بسط دهد و به راحتی و سریع از آن گذر نکند تا جذاب‌تر شود.
ابتدای رمان
نویسنده درمورد آتریسا صحبت می‌کند که قصد انتقام‌گیری دارد اما این‌که چطوری انتقام باید بگیرد و انتقام از چه کسی و چرا مجهولاتی هستند که نقاط عطف رمان محسوب می‌شوند.
مأموریتی به آن‌ها داده می‌شود تحت عنوان ماموریت گروه آذرین که قاچاق اعضای بدن و مواد مخدر و امثالهم می‌کرده‌اند و بعد آتریسا همراه با همکارانش باید وارد این گروه می‌شدند و آن‌ها را متلاشی می‌کردند. می‌توان گفت که این روند کمی کلیشه‌ای است تااینکه نویسنده مشخص می‌کند که آتریسا یکی از هکرهای قوی به نام بانوی غریب است و اولین‌های هکری هست که در ایران زندگی می‌کند. در ابتدا مجهول است و بعد حل می‌شود.
در روند داستان این موضوع مشخص می‌شود که قصد از انتقام مرگ خواهش را دارد و اینکه پدر از او مخفی کرده ولی خیلی زود فهمیده است.
پایان اثر
وارد باند آذرین می‌شوند که خیلی کم توضیح داده شده و چیزی که این‌جا گنگ هست این‌که پلیس‌ها در حال حاضر کدام کشور هستند و چرا روابطشان انقدر صمیمانه هست بااینکه ایرانی هستند؟ درپایان پی می‌برند که رئیس گروه آذرین، پسرعموی آتریسا که قبلاً عاشقش بوده هست و همه‌چی زیر سر عموش است. یک نقطه‌ی عطف دیگر.
در حین انجام ماموریت در حالی که فکر می‌کنند همه چیز تمام شده دخترها گروگان گرفته می‌شود و اینجا نقطه اوج دیگری است. در پایان زخمی شدن آتریسا از کلیشه‌ای بودن رمان کم می‌کند.
در پایان همه‌چیز به‌خوبی و خوشی تمام می‌شود و آتریسا هم با آرتا می‌ماند.
می‌توانم بگویم که یک پایان واقعاً کلیشه‌ای بود و شاید اگر همه به‌هم دیگر نمی‌رسیدند بهتر بود اما این نشان می‌دهد که نویسنده آدم مثبت نگر و خوش‌بینی است و پایان خوش را پسندیده است.
پیام رمان خوش بود. دختری که انتقام گرفت و همه چیز خوب پیش رفت و موفق شد.
لحن
لحن رمان محاوره‌ای است. اول شخص نوشته شده است. این لحن با لحن محاوره‌ای خلاصه هم هماهنگ است. ترکیبی دیده نمی‌شود و نویسنده خوب عمل کرده است.
دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها
دیالوگ‌ها به نسبت مونولوگ‌ها بسیار زیاد هستند و در بعضی پارت‌هابه گونه‌ای از دیالوگ استفاده‌شده که خطوط بدون وقفه‌ای پشت سر هم توسط یک کاراکتر گفته‌شده که این باعث می‌شود مخاطب خسته شود و از خواندن رمان صرف‌نظر کند. شخصیت‌ها زن و مرد هستند و ازآنجاکه آن‌ها ایرانی هستند دیالوگ‌هایی استفاده شده دور از انتظار است. دیالوگ‌های همه شخصیت‌ها یکنواخت است. انگار یک نفر دارد صحبت می‌کند درصورتی‌که شخصیت‌ها متفاوت هستند.
دیالوگ‌ها با رمان همخوانی دارند و یکی از نقاط قوت نویسنده این هست که از طریق دیالوگ اطلاعات را به خواننده می‌رساند و باعث جذابیت رمان می‌شود.
بیشتر از دیالوگ استفاده‌شده و تعادل بین دیالوگ و مونولوگ را برهم زده‌است. با توجه به این‌که مونولوگ باید بیشتر از دیالوگ باشد اما در این داستان دیالوگ‌ها بیشتر از مونولوگ‌ها هستند و به گونه‌ای شده که تنها مکالمه است و شبیه فیلم‌نامه یا نمایشنامه شد.
پیشنهاد می‌دهم مونولوگ‌ها را طولانی‌تر و برای توضیفات استفاده شود و در دیالوگ‌ها تفاوت ایجاد شود.
شخصیت‌پردازی
نوع شخصیت‌پردازی مستقیم انجام‌شده و خیلی جزئی در مورد آن صحبت شده به‌طوری‌که وقتی داستان رو می‌خوانیم فراموش می‌کنیم که شخصیت چگونه بود و چه عاداتی داشت. شخصیت‌ها همه‌جانبه هستند. علت این نظرم این است که شخصیت پلیس را انتظار داریم تا نجیب، ارام و باوقار باشد حال شخصیت اتریسا که شیطان است و حرفی از وقار به میان نیامده و با همه کتک‌کاری می‌کند.
توصیه می‌کنم کمی روی شخصیت هر کاراکتر کار شود و بسط داده شود.
توصیه‌ها توضیحات و توصیفات را به‌صورت جزئی‌تر بیان می‌کنم:
احساسات کاراکتر: برای مثال ارتباط بین آتریسا و آرتا که به گونه‌ای عاشقانه فرض شده‌است بسیار محدود و کم توصیف‌شده به‌طوری‌که نمی‌توان احساس را درک کرد به نویسنده پیشنهاد می‌کنم که احساسات شخصیت‌ها را بیشتر بسط دهد و بیشتر در مورد آن صحبت کند. شخصیت‌ها همه مثل هم هستند و انگار هم سرد و خشک رفتار می‌کنند.
حالات: این‌جا هم نویسنده کم‌کاری فراوان کرده به‌طوری‌که در حین مکالمات نمی‌توان تصور کرد که شخصیت با چه حالتی درحال صحبت کردن است.
چهره: در این قسمت هم نویسنده بسیار کم‌کاری کرده به‌طوری‌که اصلا نمی‌توان متصور شد که شخصیت‌ها چه چهره‌ای دارند و چه شکلی هستند. در قسمت‌هایی از داستان به‌صورت مستقیم توصیفاتی شده مثل این‌که آتریسا ۱۹۰ قد دارد و در حین مکالمات او را خوشگل می‌پندارند ولی ما نمی‌دانیم که او چه شکلی است!
پیشنهاد من به نویسنده مشخص است. توصیفش از چهره و حالات و احساسات بیشتر شود. آنجا که آتریسا برای آرتا تعریف می‌کند که در گذشته چه اتفاقی افتاده با استفاده از کلمات به راحتی می‌تواند به جذابیت رمان بیفزاید.
زاویه دید
این رمان اول شخص و با ضمیر من هست که در طول رمان شخصیت‌ها عوض می‌شوند ولی همچنان زاویه دید اول شخص است.این زاویه دید بااینکه مدام شخصیت‌ها عوض می‌شود و کمی باعث گیج شدن شدن خواننده می‌شه اما سبک و لحن ثابت باقی می‌ماند و تا پایان رمان همینگونه باقی می‌ماند.
باورپذیری
ازآنجاکه رمان در ایران اتفاقی افتاده و یا شاید هم من فکر می‌کنم که در ایران اتفاق‌افتاده اما این‌که شخصیت‌ها ایرانی هستند و پلیس‌های ایرانی هستند طبق اصول و فرهنگ ایرانی بودنشان روابطشان باید مورد بررسی قرار بگیرد و کمی دور از انتظار با پلیس‌هایی که به‌صورت واقعی دیده و مشاهده کردیم هستند.
پیشنهاد میدم روابط اصولی‌تر پیش رود و تداخلات فیزیکی کمتر شود.
ایده اولیه
انتقام آتریسا که به‌صورت آهسته‌آهسته بسط پیدا می‌کند و گسترش پیدا می‌کند و خیلی سریع به ماموریت اصلی می‌پردازند. این ایده کمی تکراری است همچون کسی که جویای انتقام است و بعد وارد ماموریتی می‌شود که می‌خواهد انتقام بگیرد.
این درست است که پلیس‌ها به عنوان از دست دادن عزیزانشان انتقام بگیرند اما ماموریت را به انها نمی‌دهند که این با این حس وارد نشوند. روابط پلیس‌ها با یکدیگر هم کمی دور از انتظار است. راه حلی دارم که در پایان نقد عرض می‌کنم.
فضاسازی
حرفی که در این قسمت دارم این است. در این رمان گاهی به صورت مستقیم از فضا و مکانی که کاراکتر در ان قرار دارد نوشته شده و بعد در ادامه حرفی از آن نشده است. برای این که فضا در ذهن خواننده باقی بماند نویسنده می‌تواند گاهی به صورت پررنگ از مکان و گاهی اشاره به آن با توصیفات بسازد.
پیشنهادم به نویسنده بسط این قسمت است.
کشمکش‌ها
به مجموعه تقابل شخصیت‌ها با موانع را کشمکش می‌گویند. در این رمان ابتدا آتریسا با خود درحال کشمکش است تا انتقام خود را بخاطر مرگ خواهرش بگیرد و در طول ماموریتی که به آن‌ها محول می‌شود با همکاران، برادران و دوستانش تقابل پیدا می‌کند و با هم درگیری‌هایی دارند که این کشمکش‌ها در پایان رمان ادامه دارد. می‌توانم بگویم که نویسنده در این قسمت خوب عمل کرده و باید به او احسنت گفت .
پی‌رنگ
این رمان دارای پی‌رنگ و اسکلت‌بندی مناسبی است و ازآنجاکه آتزیسا با هدف انتقام وارد مأموریت می‌شود و تمام اتفاقات به‌صورت پشت‌سرهم و پی‌درپی اتفاق می‌افتد به‌غیراز هکر بودن آتیریسا که کمی گنگ به‌نظر می‌رسد خوب پیش می‌رود و در پایان دخترک انتقام خود را از قاتل خواهرش می‌گیرد و رمان به‌خوبی تمام می‌شود. رمان دارای پی‌رنگ مناسبی بود.

سخن آخر
من پیشنهاد می‌دهم به‌جای این‌که آتریسا و همکارانش به جای اینکه پلیس باشند، جنایت‌کار باشد زیرا کهه قصد انتقام دارند و بعد پیروز میدان می‌شوند. برای جنایت‌کاران هرچیزی ممکن است و هر رفتاری را می‌توانند انجام بدهند و بر طبق اصول پیش نروند اما پلیس مخصوصا ایرانی کارکترهایی را در ذهن خواننده ایجاد می‌کنند از افراد قوی، آرام، با وقار، نجیب و مذهبی.
سخن منتقد
در آخر باید بگم رمان زیبایی بود. خسته نباشید می‌گم به نویسنده‌ی عزیز. امیدوارم نقدم باعث رشد و نموی ایشان بشود.
به امید روزی که شما را در اوج موفقیت ببینم.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: SETI_G

SETI_G

سطح
4
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Jun
888
3,103
مدال‌ها
4
مرسی ممنون حتما خوب میکنم مشکلات رو💛
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین