به نام خالق قلم
عنوان: سحر نرئیدها
نوشته:
@SHAHDOKHT (:
عنوان:
سحر نرئیدها، از دو واژه تشکیل شده است و به معنای جادوی پریهای دریاییست. عنوان کلیشهای ندارد و جذابیت خوبی برای خواننده دارد. همچنین عنوان از نظر حجم مناسب است.
عنوان بیشتر با ژانرهای تخیلی و فانتزی ارتباط دارد اما با ژانر عاشقانه ارتباط چندانی ندارد. همچنین عنوان با مقدمه و سیر رمان هماهنگی خوبی دارد اما با خلاصه خیر.
ژانر:
ژانرهای انتخابی عاشقانه، تخیلی و فانتزی است. ژانر اصلی بر حسب اولویتبندی نویسنده، ژانر عاشقانه است که تا اینجای داستان تنها در عشق ماهرخ به مهراب میتوان آن را دید. چنانچه در ادامه عاشقانه بیشتری شکل میگیرد میتواند همچنان به عنوان ژانر اول باقی بماند در غیر اینصورت بهتر است به عنوان ژانر سوم آن را در نظر گرفت. ژانر تخیلی و فانتزی هم با توجه به موضوع پریهای دریایی و گرگینهها درست و بهجا انتخاب شدهاند.
خلاصه:
خلاصه به زبان ادبی نوشته شده و حجمش استاندارد و مناسب است. در خلاصه بیشتر به ژانر تراژدی اشاره شده است (خون، مرگ و پایانی برای همیشه)، اما ژانرهای انتخابی چندان در آن دیده نمیشوند. خلاصه جذابیت و ابهام کافی را برای جذب خواننده دارد و لو دهنده سیر داستان نیست. خلاصه اگرچه با عنوان ارتباط چندانی ندارد اما با مقدمه و سیر داستان ارتباط خوبی دارد.
جلد:
تصویر جلد، تصویری از پری دریایی در وسط تصویر است که بر روی صخرهای رو به دریا نشسته و آسمان غبارآلود یا ابری به نظر میآید و تصویری واضحتر و مشخصتر دارد. در سمت راست تصویر هم دختری با همان شرایط وجود دارد و در سمت چپ زن و مردی جوان با وضعیت عاشقانه قرار گرفتهاند. تصویر میتواند به هر سه ژانر انتخابی نویسنده یعنی عاشقانه، تخیلی و فانتزی اشاره داشته باشد. فونت به کار رفته هم زیباست و رنگ و چینشش با تصویر هماهنگ است. جمله درج شده در بالای جلد هم از جذابیت خوبی برخوردار است که جمله ابتدایی مقدمه است و به ژانر عاشقانه اشاره دارد اما به ژانرهای دیگر خیر.
مقدمه:
متنیست به زبان ادبی که توسط خود نویسنده نوشته شده، کلیشهای ندارد و از اندازه استانداردی برخوردار است. جزئیاتی از سیر رمان را به صورت مبهم در خود دارد و جذابیت خوبی برای خواننده دارد. مقدمه اشارهای به ژانر عاشقانه دارد اما ژانرهای فانتزی و تخیلی را در بر نمیگیرد.
مقدمه با سیر داستان ارتباط خوبی دارد.
آغاز:
داستان از جایی در زیر دریا آغاز میشود. جایی که شاهزاده پریهای دریایی به دیدار مادرش میرود تا از عشق خود به مهراب که فردی ممنوعه است بگوید که با ناراحتی مادرش که ملکه پری دریاییهاست روبهرو میشود و با اینکه از سوی او برای دیدار معشوقش نهی میشود اما با اطمینان به عشقی که بین او و مهراب در جریان است از دنیای زیر آب خارج و به دنیای انسانها پای میگذارد.
آغاز کلیشه چندانی ندارد و قلم خوب نویسنده جذابیت خوبی را در آن ایجاد کرده است. اما با اینحال به نظر میرسد آغاز داستان کمی به فضاسازی و توصیف مکان بیشتری نیاز دارد. توصیفاتی که نشان دهد با یک سرزمین تخیلی و موجودات تخیلی در زیر آب روبهرو هستیم. همچنین توصیف بیرونی شخصیتها خیلی کوتاه و ناکافی به نظر میرسد.
آغاز با ژانر فانتزی، تخیلی و عاشقانه مرتبط است. همچنین با محتوای داستان ارتباط بسیار خوبی دارد.
میانه:
داستان اوج و فرودهای مناسبی دارد و به دور از کلیشه است.
اوج داستان تا اینجا که داستان نوشته شده مربوط به لحظهایست که شخصیت حقیقی مهراب رو میشود و ماهرخ متوجه میشود اویی که برایش از عشق دم زده بود تنها برای به دست آوردن ماهرخ و کشتن او نقشه کشیده است.
قلم زیبای نویسنده عزیز نقطه عطف داستان است. با اینحال به نظر میرسد داستان به توصیفات و فضاسازی بیشتری نیاز دارد تا جذابیت و باورپذیری بیشتری برای خواننده داشته باشد.
میانه تا اینجا با ژانر عاشقانه، تخیلی و فانتزی در ارتباط بوده است.
سیر رمان:
سیر رمان کمی سریع پیش میرود به خصوص از جایی که مهراب ماهرخ را به آن کلبه چوبی میبرد و همه چیز خیلی سریع جلو میرود. صحنه درگیری مهراب و معراج هم کمی گنگ و گیج کننده است.
نکته دیگری که به چشم میخورد راننده تاکسیایست که پشت در باقی میماند تا ماهرخ کرایهاش را از خانه بیاورد اما این اتفاق نمیافتد.
مونولوگها و دیالوگها:
تناسب بین دیالوگها و مونولوگها به خوبی رعایت شده است.
در دیالوگها و مونولوگها از علائم نگارشی مناسب با حالت و نوع بیان جمله استفاده شده است که به درک و فهم بهتر آنها کمک میکند. دیالوگ شخصیتها کم و بیش از همدیگر متمایزند اما گاهی مشخص نیست چه کسی در حال حرف زدن است که به این دلیل است که از شخص گوینده اسمی برده نشده است.
لحن و بافت:
لحن داستان درحالت مونولوگهای ادبی و دیالوگهای محاورهای است و این امر در همه پارتها رعایت شده است. و پرش لحن در آنها دیده نمیشود.
شخصیت پردازی:
به توصیف شخصیت که شامل شخصیت پردازی درونی یا رفتاری و همچنین بیرونی و ظاهریست گفته میشود. شخصیت پردازی درونی به خوبی صورت گرفته است. آنقدر که میتوان شخصیتها را از هم تفکیک کرد و برایشان خصوصیات خاصی قائل شد.
"اژنگ بین ابروهای زیبای ملکه جای گرفت و نقار جای کنجکاوی را در چشمانش گرفت."
در اینجا شاهد توصیف اخم و رنجش ملکه نسبت به ماهرخ هستیم که به زیبایی انجام شده است.
توصیف شخصیت بیرونی اما چندان کافی به نظر نمیرسد. توصیفات بیرونی شخصیت معمولا کوتاه و ناکافی هستند و بیشتر به رنگ چشم شخصیتها و یا کمی رخت و لباسشان برمیگردد.
توصیفات:
توصیفات مکان میشود گفت کم و بیش اتفاق افتاده است اما هنوز جای کار دارد.
"تمام اطرافش را چوب در بر گرفته بود و خاکی که دل را میزد. سرش را بالا گرفت که باریکهی نور خورشید از سقف شکسته به چشمانش برخورد کرد که دستش را مقابل چشمانش قرار داد و سقف را نگاهی انداخت، سقفی خراب و پوسیده که از سمت راست آب از آن میچکید."
توصیفی از دیدگاه ماهرخ از کلبه چوبیای که به آن وارد میشود که میتوانست در طی صحنههای بعدی کاملتر شود.
توصیف صدا و آوا در سیر داستان به خوبی دیده میشود و به نظر میرسد با سیر پر فراز و فرود داستان تناسب خوبی دارد. برای مثال: توصیفی از مسیری که ماهرخ با چشمهای بسته از آن عبور میکند.
"صدای خشخش برگ ها و فرو رفتنشان در برگها ترس را به دل نازک دخترک راه میداد."
توصیف احساسات و هیجانات خیلی خوب پرداخته شده است. توصیف هیجانات درونی شخصیتها مثل خشم، نگرانی، نفرت و... در سیر داستان تاثیر به سزایی دارد و خواننده را با شخصیتها آشنا و همراه میکند و این به خوبی در سیر داستان رعایت شده است. برای مثال:
"درد در قلب دخترک بیشتر شده بود و گویی که قلب جای پمپاژ خون، درد را به رگهایش میرساند. سرما را با تمام وجودش حس میکرد. چهرهی غمگین مهشید جلوی چشمان بیحالش جولان میداد. با تمام نفرتی که داشت، بزاق دهان خود را روی مهراب انداخت که صدای قهقههی مردانهاش در سکوت وهمانگیز خانه پیچید"
زاویه دید:
داستان توسط سوم شخص یا راوی تعریف میشود. انتخاب نویسنده برای استفاده از سوم شخص با توجه به ژانرهای انتخابی و سیر داستان کاملا مناسب و بهجا است و این انتخاب، دست نویسنده عزیز را برای ایجاد کشمکش و تعلیق و توصیفات مناسب به خوبی باز گذاشته است.
کشمکش و تعلیق:
داستان اوج و فرود مناسبی دارد و میتواند به خوبی ذهن خواننده را به خود مشغول کند.
کشمکش و تعلیق بیرونی بین شخصیت ماهرخ و بعد با بقیه شخصیتها و اتفاقاتی که در حال رخ دادن است و یا موجودات عجیبی که به آنها عمله میکنند به خوبی دیده میشود.
به کشمکش و تعلیق درونی هم به خوبی پرداخته شده است. ماهرخ و بعد محدثه مدام در افکار خود با نگرانیها، ترسها، خشم و... دست و پنجه نرم میکند.
ایده و پیرنگ:
ایده داستان، درباره موجودات تخیلیای به نام پری دریایی و گرگینهها است و عشقی که شاهزاده پریهای دریایی به یک گرگینه دارد و بعد توسط او شکنجه و کشته میشود. گردنبند پری دریایی توسط دختری به نام محدثه پیدا میشود و محدثه سعی میکند جلوی فروش گردنبند را توسط پدرش بگیرد بیآنکه بداند گردنبند از آن کیست.
ایده کلیشه ندارد؛ اگرچه شخصیتهایی مانند گرگینه و پری دریایی از روزگاران گذشته در داستانها و افسانههای فراوانی حضور داشتهاند و شخصیتهایی کلیشهای هستند اما روند داستان کلیشهای ندارد و سیر روایت داستان و قلم خوب نویسنده آن را تحتالشعاع قرار میدهد و به روایت زیبایی از آن میپردازد که جذابیت خوبی دارد و خوانندگان علاقمند به ژانرهای تخیلی و فانتزی را به خوبی به خود جذب میکند.
ایرادات نگارشی:
ایرادات نگارشی کم و بیش در متن وجود دارند؛ علائم نگارشی تقریبا در جای درست استفاده شدهاند. فاصلهها و نیمفاصلهها هم تقریبا رعایت شدهاند. افعال در جای درست و متناسب با فاعلها انتخاب شدهاند فقط در چند مورد جملات شکسته شدهاند و افعال در ابتدای جمله قرار گرفتهاند. اشتباهات تایپی در متن وجود دارد که بهتر است متن یک بار به طور کلی ویرایش شود.
نقاط قوت:
مقدمه، ایده و پیرنگ، کشمکش و تعلیق، توصیف آوا و...
نقاط ضعف:
خلاصه، سیر، توصیف مکان و شخصیت بیرونی
سخن آخر با نویسنده
دوست گرامی، یلدای عزیزم
از خوندن داستان شما بسیار لذت بردم. قلم توانای شما در نگارش این رمان بسیار زیبا و جذابه و به خوبی خواننده رو با خودش همراه میکنه. بابت چنین توانایی به شما تبریک میگم
برای شما دوست عزیزم آرزوی موفقیت میکنم، قلمت مانا🌹