جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد شورا نقد شورا | رمان شوخی باتو

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط Kosarvalipour با نام نقد شورا | رمان شوخی باتو ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 236 بازدید, 2 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد شورا | رمان شوخی باتو
نویسنده موضوع Kosarvalipour
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Rasha_S
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,146
9,170
مدال‌ها
4
بسمه تعالی
رمان: شوخی با تو
نویسنده: آلباتروس
ژانر: عاشقانه، تراژدی، جنایی
خلاصه:
یک شوخی
یک بازی
اعتراف به قتلی که فقط شوخی بود؛ اما در دنیای واقعی هم اتفاق افتاده بود!
طیبه با اصرار دوستش سوسن در ساعت ۱:۳۵ دقیقه بامداد با گرفتن شماره‌ ناشناسی اعتراف می‌کنه، اعتراف به قتل سهیل مرادی؛ اما نمی‌دونه که مخاطبش یک پلیسه، اون هم در دایره قتل و جنایت و مسئول پرونده سهیل مرادی!
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,146
9,170
مدال‌ها
4
Notes_240517_235637_16b.jpg





بسم الله الرحمن الرحیم‌
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما: @آلباتروس

سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد رمان شما: @Rasha_S

*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!

*همچنین پس از ارسال نقد این تاپیک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!

*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!

🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد:
@Tara Motlagh
@SHAHSANAM (:
 

Rasha_S

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Oct
3,453
12,655
مدال‌ها
4
عنوان رمان: عنوان از سه کلمه‌ی شوخی+با+تو تشکیل شده که این کلمات به طور جداگانه کلیشه زیادی ندارند هرچند که کلمه با حرف اضافه محسوب می‌شود. به طور کلی عنوان کلیشه زیادی ندارد. لازم به ذکر است که هرچند عنوان با بدنه و موضوع و ارتباط داشت اما ارتباطی میان آن و مقدمه پیدا نشد. عنوان می‌تواند برای یک خواننده تا حدی جذاب باشد اما باید توجه داشت که این عنوان اولین چیزی که به ذهن خواننده می‌آورد ژانر کمدی است نه ژانرهای ذکر شده که در ادامه به آن می‌پردازیم.

ژانر: عاشقانه_تراژدی_ جنایی ژانرهای مورد نظر نویسنده هستند که ژانر قالب عاشقانه انتخاب شده و ژانرهای تراژدی جنایی به عنوان مکمل می‌تواند در نظر گرفته شود. همانطور که گفتیم ژانر و یا ژانرهای انتخابی ارتباط زیادی با عنوان ندارند و تنها در حالتی که ما یک ارتباط فلسفی و معنا فلسفی از عنوان برداشت کنیم می‌تواند تا حدودی با ژانر عاشقانه مرتبط شود! تا اینجای داستان، می‌توان نشانه‌هایی از ژانر عاشقانه که آن هم عنوان پیش‌بینی خواننده در نظر گرفته می‌شود دید و ژانر تراژدی و جنایی دیده نمی‌شود.

جلد داستان: جلد داستان که حاوی پسری است که با دست و زنجیر در آن، نیمی از صورت خود را پنهان کرده. لازم به ذکر است که این جلد می‌تواند تا حد کمی با ژانر جنایی ارتباط پیدا کند اما دو ژانر باقیمانده خیر! متن برای جلد در نظر گرفته نشده که نویسنده حتماً باید این مورد را پیگیری کند. فونت به کار رفته بهتر بود ساده‌تر باشد و یا اینکه در جایی با فضای بهتر قرار گیرد ا فهم آن برای خواننده آسان‌تر شود. جلد با بدنه و عنوان نیز ارتباط ندارد.

خلاصه: اندازه قابل قبولی دارد هرچند ابتدای داستان را لو می‌دهد که همین باعث می‌شود از جذابیت آن کم شود. ژانر های عاشقانه تراژدی در آن به چشم نمی‌خورد و تنها ژانر جنایی به سختی قابل فهم است.

مقدمه: ( مقدمه؟ به دنبال مقدمه‌ می‌گردی؟ اما مقدمه چی؟ مگه زندگی مقدمه داشت که این‌جا سراغش رو می‌گیری؟ نه، نه خواهر من، نه برادر من، زندگی بی‌مقدمه‌‌ست؛ آدم‌ها یک دفعه به سراغت میان، یک دفعه به تو ضربه می‌زنن، یک دفعه میرن و یک دفعه می‌میرن؛ اما نه فقط جسماً، بلکه روحاً!

در این‌جا... به دنبال... مقدمه... نباش. اشتباه نگیر، این یک زندگیه!)

اندازه مقدمه قابل قبول است. اگر مقدمه را در بخش دیدار ضربه زدن و ترک کردن در نظر بگیریم و همچنین مرگ، می‌توان ژانر عاشقانه و تراژدی را تا حدودی در نظر گرفت اما در کل بهتر است مقدمه تغییر پیدا کند تا با بدنه، عنوان و ژانر ارتباط بهتری پیدا کند و جذابیت لازم برای ادامه دادن را در خود جای بدهد.

آغاز داستان: داستان با موضوع شاکی بودن شخصیت اصلی داستان از سیستم بدنی خود و خارج شدنش از سرویس بهداشتی آغاز می‌شود و در پارت‌های بعدی ما شاهد وردی که در خلاصه گفته شده بود خواهیم بود که در بخش بعدی به آن اشاره می‌کنیم. آغاز داستان برای این ژانرها که نویسنده انتخاب کرده مناسب نیست و پیشنهاد این است که تغییر پیدا کند زیرا جذابیت کمی برای ادامه دادن خواننده دارد.

بدنه: بدنه سیر متعادل ولی تا به اینجای داستان یکسان را دارا بود و فراز و نشیب زیادی نداشت. هرچند باید منتظر ادامه داستان باشیم تا ببینیم تصمیم نویسنده چیست. لازم به ذکر است تعدادی شوخی و جملات غیرمستقیم اما قابل فهم مشاهده شد که بهتر است تصمیمی برای آن از طرف نویسنده گرفته شود؛ مخصوصاً با توجه به ژانرهای انتخابی وی!

سیر داستان: روند داستان تا حدودی مناسب بود اما می‌توانست جذاب‌تر باشد. باید توجه داشت که قالب‌های در نظر گرفته شده عاشقانه تراژدی و جنایی است با این حال ما تا به اینجای داستان شاهد قالب طنز بودیم. تا به اینجا یه داستان اتفاق خاص و دیدی نیفتاده و می‌توان گفت شاهد روزمرگی‌های شخصیت‌ها هستیم.

میانه: داستان با روزمرگی‌های شخصیت‌های داستان ادامه پیدا می‌کند و ما شاهد روابط و زندگی آنها هستیم می‌توان گفت چیز جدید و غیر منتظره‌ای وارد داستان نمی‌شود که همین، یکنواختی داستان را در پی دارد.

نقطه اوج داستان را می‌توان قسمتی که پلیس به دنبال شخصیت اصلی آمد و اتفاقات بعد از آن در نظر گرفت.

لحن و بافت: دیالوگ‌ها محاوره‌ای و گاهاً ادبی که با توجه به مخاطب مد نظر انتخاب می‌شد بود مونولوگ‌ها هم محاوره‌ای در نظر گرفته شده بود. نویسنده گاهاً به اشتباه از کلمات ادبی و کتابی استفاده کرده بود در حالی که قالب محاوره‌ای است. لازم به یادآوری است که در نوشتن یک اثر به زبان فارسی کلمات باید تغییر کنند و ما از بسیاری از کلماتی که در زبان عامیانه استفاده می‌کنیم، برای نوشتار استفاده نمی‌کنیم. برای مثال: عاسّیسم_ آرّه و...

دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها: دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها تقریباً اطلاعات لازم را به مخاطب می‌دهند اما بهتر بود نویسنده تمرکز بیشتری را در این بخش می‌گذاشت. همانطور که گفته شد دیالوگ‌ها به دو دسته ادبی و محاوره‌ای با توجه به مخاطب تقسیم شدند اما مونولوگ‌ها محاوره‌ای بودند.

شخصیت‌پردازی: شخصیت پردازی بسیار کم بود و اطلاعات لازم را تا حد کمی به خواننده می‌داد. نویسنده باید توجه داشته باشد که این پردازش و یا عدم پردازش به این موضوع باعث تاثیر گذاشتن روی ارتباط خواننده با شخصیت‌ها می‌شود.

بعد درونی تقریباً وجود نداشت و گویی مام شخصیت‌های اصلی دختر شخصیتی ی‌خیال و طنز گونه دارند و جز این مورد و البته طبق گفته نویسنده شخصیت اصلی پسر که خشک و جدی است ما شاهد شخصیت پردازی درونی دیگری نیستیم.

بعد بیرونی هم تا سمت‌هایی از داستان وجود نداشت و از جایی به بعد گویی نویسنده ه طور غیر منتظره‌ای یادآور توصیفات ظاهری شده و پشت سر هم توصیفاتی را برای شخصیت‌های مختلف در نظر گرفته.

توصیفات مکان: متاسفانه توصیفات مکان زیادی وجود نداشت که این مورد باعث آشنا نشدن و درک نکردن مکان‌ها توسط خواننده می‌شود.

توصیف احساسات: جز در چند مورد کوتاه ه از آنها می‌توان به احساس پشیمانی ناپخته دو شخصیت پسر (پلیس) و احساس ترس شخصیت اصلی دختر چیز قابل توجه دیگری به چشم نمی‌خورد.

زاویه دید: اول شخص بود و تا اینجا از زبان سه شخصیت بیان شده است. این مورد در طول داستان رعایت شده. لازم به یادآوری است که بهتر از داستان از زبان نهایتاً سه شخصیت بیان شود و بیشتر شدن آن، باعث پایین آمدن کیفیت داستان می‌شود.

ایده و پیرنگ: تا به اینجای داستان ایده جالب جذابی به نظر می‌رسد اما باید دید نویسنده با قلم خود چه حد از پس جذاب کردن استان و جذب خواننده برمی‌آید. تا اینجای کار شاهد برخورد اتفاقی یک افسر پلیس با دختری که از روی شوخی به وی زنگ میزند و در مورد قتلی اعتراف میکند هستیم. هرچند اتفاقات روزمره‌ی بعد از آن، چیز جدیدی را به اطلاع ما نمی‌رساند.

کشمکش و تعلیق: نویسنده از پتانسیل کشمکش و تعلیق تا به اینجای داستان تقریباً استفاده نکرده بود.
کشمکش‌های درونی تا به اینجای کار وجود نداشت و باید دید نویسنده در ادامه چه می‌کند.
کشمکش‌های بیرونی نیز تقریباً وجود نداشت و ما فقط در قسمت کمی از داستان شاهد تعریفات یکی از دخترها در مورد احساسات و کشمکش‌های بین او و عمه‌اش هستیم که این نیز بیشتر حالت خاطره داشت.

موارد نگارشی: همانطور که بالاتر اشاره شد نویسنده گاهاً از کلمات عامیانه در متن استفاده می‌کرد و غلط‌های نگارشی نیز گاهاً به چشم می‌خورد.
برای مثال:
این‌طور_ این‌جا_ اون‌جا_ کارتا_ آرّه_ عاسّیسم و...
و یا جمله‌بندی های عامیانه: (من محال بود از این کارها بکنم؛ ولی وسوسه هم یک بار سراغت میاد دیگه، من هم قدیسه نبودم!
یک شماره شانسی و البته همراه اول زدم. آدم باید همیشه به فکر مالش باشه.)

نقاط ضعف: توصیفات مختلف_ جلد_ ارتباط میان ژانر‌ها با جلد و عنوان و..._ کشمکش و تعلیق و...

نقاط قوت: ایده و پیرنگ _ زاویه دید

نویسنده عزیز؛
از خواندن داستان شما لذت بردم و امیدوارم نقد من باعث پیشرفت روزافزون قلم شما باشد.
به امید خواندن آثار بیشتر از شما.
با آرزوی موفقیت
@آلباتروس
 
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین