جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

نقد شورا نقد شورا | رمان کرکن

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط Kosarvalipour با نام نقد شورا | رمان کرکن ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 377 بازدید, 2 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد شورا | رمان کرکن
نویسنده موضوع Kosarvalipour
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Kosarvalipour
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,148
9,206
مدال‌ها
4
بنام خدا
عنوان: کرَکِن
ژانر: عاشقانه، معمایی،اجتماعی
نویسنده: اسما براتیان
عضو گپ ۷
خلاصه: دریا، پزشک بیست و پنج ساله‌ای که زندگی‌اش خلاصه شده توی تصمیم‌های ثانیه‌ای هست
خیال می‌کند برادرش آدم خوب و مهربونیه ولی با دزدیده شدنش می‌فهمه‌برادرش چه شیطانیه و در این بین تصمیم‌هایی با یک ثانیه فکر کردن می‌گیره که با کِرکَن زندگیش، هیولای دریا‌ رو‌به‌رو میشه.

مقدمه: من دریا بالاخره تصمیم‌های یک ثانیه‌ای که می‌گرفتم کار دستم داد و بعد از دزدیده شدنم مجبور به چهار سال حبس در زندانی به نام عدالت شدم و با کسی که در این جهنم حکم فرشته را برایم داشت آشنا شدم، اون فرشته نبود، کرَکِن هیولای دریا بود، هیولایی که جن و انس را به بازی می‌گیرد، او از دور شبیه به جزیره‌ای پر آرامش و از نزدیک کرَکن است!
ولی همه می‌دونیم این هیولای دریایی بدون دریا نابود میشه! اصلاً مگه یک جاندار دریایی بدون دریا زنده می‌ماند؟در حال تایپ - [کرَکِن] اثر «کاربر رمان بوک»
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,148
9,206
مدال‌ها
4
۱۵-۰۶-۵۴-downloadfile (1) (1) (1).jpg
بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم

نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما: @اسماء براتیان (آیسان)
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک

منتقد رمان شما: @SHAHSANAM (:

*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!

*همچنین پس از ارسال نقد این تاپیک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!

*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد: @SHAHSANAM (:
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,148
9,206
مدال‌ها
4
«بنام خالق قلم»
نقد شورا | رمان: کرکن اثر اسماء براتیان
منتقد: کوثر ولی‌پور


عنوان:
عنوان انتخابی نویسنده، «کرکن» بود. کرکن در عنوان داستان، بصورت تمثیلی به کار رفته است و یکی از شخصیت های برجسته داستان، به کرکن تشبیه شده است. نوع عنوان تک واژه است و اندازه مطلوبی دارد. عنوان انتخابی با خلاصه، مقدمه، جلد، ژانرها و محتوای داستان کاملاً مرتبط است. در آغاز، میانه، و پایان داستان نیز ارتباط داستان با عنوان مشخص است. عنوان انتخابی عنوانی است ابهامی اما از نوع اسرار آمیز. که بهترین نوع عنوان است و موجب جذب بالای آن می‌شود. عنوان کلیشه ای نیست و تکراری هم نیست و جذب بالایی دارد.


ژانر:
نويسنده در یک داستان، می‌تواند از یک یا چند ژانر استفاده کند. در صورت انتخاب یک ژانر، ژانر قالب مشخص است. ژانر قالب، ژانری است که بخش عمده‌ی داستان در ارتباط با آن ژانر است. ژانرهای انتخابی نویسنده به ترتیب: «عاشقانه، معمایی، اجتماعی» بودند. با مطالعه‌ی داستان به راحتی می‌شد تشخیص داد که ژانر عاشقانه در داستان بسیار بسیار ناچیز دیده می‌شود. آنقدری کم که می‌توان گفت اصلاً در داستان وجود ندارد هرچند ممکن است در ادامه به آن افزوده شود. ساختار رمان ژانر معمایی را به‌عنوان ژانر قالب به مخاطب القا می‌نماید؛ ژانر اجتماعی اما کمابیش دیده می‌شود. ژانر اجتماعی کمی متفاوت‌تر در این اثر ظاهر شده است؛ بجای اشاره کردن به مشکلات مالی و آسیب‌های اجتماعی در جامعه، بیشتر به گروه‌های مافیایی موجود در جامعه پرداخته شده است که با ژانر معمایی متناسب است.


خلاصه:
خلاصه رمان باید اندازه مناسبی داشته باشد. بیشتر از سه خط و کمتر از نه خط. خلاصه باید دور از کلیشه و مبهم باشد. یعنی کل داستان را لو ندهد. خلاصه توسط خود نویسنده نوشته بود و از اندازه‌ی استاندارد و مناسبی برخوردار بود. در ابتدا در مورد دریا بحث شده بود؛ این اطلاعات داستان را به خواننده می‌داد! در خلاصه، بایستی اکیدا از طرح اطلاعات اشخاص به‌خصوص کارکترهای اصلی پرهیز شود. چرا که این معرفی شخصیت‌ها در شخصیت پردازی و در پس‌توی داستان صورت‌ می‌گیرد و این‌گونه زیباتر و صحیح‌تر است. در خلاصه‌ی نوشته شده، نکته‌ای وجود نداشت که موجب جلب توجه و نظر خارق‌العاده شود. این‌گونه داستان‌ها معمولاً بایستی در ابتدا و در خلاصه، نکته‌ای هیجان‌انگیز و شگفت‌انگیز داشته باشند تا مخاطب به اصطلاح بداند که «این با بقیه فرق دارد». خلاصه به کلیشه نزدیک بود و چندان نورآورانه و جدید نبود. خلاصه باید مبهم باشد و فقط سرنخ‌هایی کوچک از داستان به خواننده بدهد تا خواننده را برای خواندن ادامه داستان تشویق کند. استفاده از ضرب‌المثل‌ها، بازی با کلمات و داشتن ابهامات و مجهولات، موجب جذب خواننده می‌شود. در خلاصه، تماماً در مورد داستان صحبت شده بود و بازی با کلمات و مجهولات در آن دیده نمی‌شد.
بکارگیری واژه‌ی «کرکن» در خلاصه آن را با عنوان به‌طور محسوس و مستقیم مرتبط می‌کرد. همچنین خلاصه، با بدنه و ژانرهای انتخابی نیز مرتبط بود.


جلد:
جلد رمان تصویر دختری بود که از پله‌ها بالا می رفت و دست چپش را طوری گرفته بود که به نظر می رسید در حال صحبت کردن با فردی است. تصویر جلد انتخابی، با عنوان ارتباط چندانی نداشت. همچنین تنهایی فرد درون تصویر ژانر عاشقانه را در خود نمی گنجاند. اما اما ژانر معمایی و اجتماعی کمابیش در آن دیده می‌شد. تکست انتخابی با بدنه به خوبی و زیبایی تناسب داشت؛ همچنین با ژانرهای انتخابی نیز مرتبط بود. فونت و تم جلد نیز به فضای داستان می‌خورد و با داستان مرتبط و متناسب بود.


مقدمه:
مقدمه اندازه‌ی متناسبی داشت و با عنوان، و ژانرها مرتبط بود.
با خواندن داستان می‌شد متوجه شد که منظور از فردی که حکم فرشته را برای شخصیت اصلی «دریا» داشته است و بعداً مشخص شده است که هیولا(فرد تبهکار) بوده است‌.
مقدمه بعد از خلاصه دومین عاملی است که موجب جذب و تشویق خواننده برای خواندن داستان است. مقدمه ‌ بر خلاف خلاصه از جذب مطلوبی برخوردار بود و در حد مطلوبی می توانست مخاطب را به خواندن داستان تشویق کند. همچنین مخاطب را برای خواندن داستان آماده می‌کرد.

آغاز:
آغاز ، باید کنجکاو کننده‌ باشد. به دور از کلیشه و مبهم بودن آغاز باعث جذب بیشتر خواننده میشود‌. آغاز نباید اطلاعات زیادی را به طور ناگهانی به خواننده دهد تا باعث گیج شدن خواننده شود. در آغاز ما با شروع داستان در استخر رو به رو بودیم. از آنجایی که در خلاصه و مقدمه اطلاعات نسبتاً زیادی در مورد داستان به مخاطب داده شده بود، مخاطب در اینجا چندان با ابهام و گنگی روبرو نشد.اغاز به دور از کلیشه و جدید بود. توصیفات (مکان_ صداها و آواها) نیز در ابتدا به درک داستان و موقعیت آن کمک بسزایی می‌کرد.


میانه:
میانه‌ی رمان کاملاً به دور از کلیشه نبود اما کلیشه ی زیادی هم نداشت‌. اشخاص و اطلاعات به صورت کم کم و مناسب وارد داستان می‌شدند از این‌رو مخاطب به خوبی می توانست آنها را و اتفاقات افتاده را هضم کند. نقطه ی اوج یا به اصطلاح شورانگیز ترین نقطه‌ی داستان، نقطه ای بود که مخاطب متوجه این شد که نرگس، همسر علی است. در اینجا، مخاطب در ذهن خود کلی سوال و ابهام و کنجکاوی داشت که موجب می‌شد که داستان را با شور و شوق بیشتری ادامه دهد.



لحن و بافت:
لحن و بافت داستان در حالت اول برای لحن و بافت بود و
مونولوگ «محاوره» و دیالوگ «محاوره» بود‌.
اما در برخی جاها پرش لحنی دیده می‌شد که بافت داستان را دچار عدم یکدستی می کرد و در نتیجه موجب می‌شد مخاطب گیج بشود. لحن داستان گاهی اوقات به شدت نامناسب تغییر می کرد.


سیر رمان:
سیر رمان، به سرعت افتادن اتفاقات و وقایع در طول داستان می‌گویند. سیر رمان باید متعادل باشد. یعنی نه آنقدر سریع باشد و اتفاقات و شخصیت‌ها آنقدر تند تند وارد داستان شوند که باعث گیج شدن خواننده شود، و نه آنقدر آرام و آهسته پیش برود که خواننده از خواندن ادامه داستان خسته شود. پس سیر باید متعادل باشد تا موجب کم شدن جذب خواننده نشود. سیر داستان متعادل بود و بسیار موجب زیبایی و جذابیت داستان می‌شد، از بابت تعادل در سیر رمان هیچ مشکلی دیده نمی‌شد و نویسنده به خوبی سیر و سرعت وقایع داستان را مدیریت کرده بود.



دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها:
تناسب بین دیالوگ‌ها‌ و مونولگ‌ها باید رعایت شود. یعنی نباید یک پارت دیالوگ محور و پارت دیگر مونولوگ محور باشد. بین دیالوگ ها و منولوگ های اثر انسجام و تناسب دیده می‌شد و حد‌ تعادل در آن رعایت شده بود.
همچنین برای درک و فهم بهتر دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها باید از علائم نگارشی مناسب با حالت و نوع بیان جمله استفاده شده بود. دیالوگ هر شخصیت باید با یکدیگر متفاوت بود و دیالوگ و مونولوگ اطلاعات کافی را به خواننده می داد.


شخصیت‌ پردازی: شخصیت پردازی، باید به دور از کلیشه و غیر مستقیم باشد.

شخصیت پردازی درونی:
شخصیت پردازی درونی شامل اخلاق، رفتار و عقاید و ارزش‌ها و باورهای افراد می‌شود. شخصیت پردازی درونی افراد به اندازه مناسب انجام شده بود. اشاره به ویژگی های شخصیت ها در طول داستان بجا و مناسب بود. بهتر بود بجای اشاره به ویژگی (یک لحظه ای تصمیم گرفتن دریا) در خلاصه، در طول داستان و بطور غیر مستقیم به آن اشاره می‌شد. ویژگی های برخی کارکتر ها به کلیشه نزدیکی زیادی داشت‌. جذابیت های خاصی نیز در این بخش دیده می‌شد؛ برای مثال وقتی ویژگی های آرینا کم کم برای مخاطب آشکار میشد (دختری سوسول و قهرو) اما در ادامه شاهد رو شدن خلافکار بودن او بودیم، این تناقض جالب بود و برای مخاطب جذابیت داشت.
شخصیت پردازی بیرونی:
شخصیت پردازی بیرونی شامل ویژگی های ظاهری افراد می‌شود. قیافه، تیپ و... در این دسته قرار می گیرند. همچنین نوع این شخصیت پردازی نیز در برخی جاها خیلی بجا و مناسب بود، و کمک زیادی به مخاطب در درک مکان ها و موقعیت ها و وقایع می کرد. اما گاهی اوقات کلیشه، و توصیف مستقیم نیژ در آن‌ها دیده می‌شد.


توصیف مکان:
توصیف مکان: توصیف مکان هم باید غیر مستقیم باشد. توصیف مکان، به درک بهتر موقعیت و حالت شخصیت کمک می‌کند و کم بودن آن، باعث کم‌تر شدن درک و تصور خواننده از شخصیت می‌شود. توصیف مکان در داستان به صورت کافی و بسیار کمک کننده دیده می‌شد اما مستقیم بودن آن جذابیت آن را می کاست.


توصیف صدا‌ها و آوا‌ها:
توصیف صدا و آوا‌ها در فهم و تصور بهتر خواننده تاثیر دارد. توصیف صدا و آوا‌ها نیز در داستان به اندازه کافی و کمک کننده دیده می‌شد. به خصوص توصیفات حالت (خشن، ترسیده و..) و جهت (عقب، جلو، و...) صدای شخصیت ها بسیار به درک داستان توسط مخاطب کمک می کرد.



توصیف احساسات:
توصیف احساسات، در درک موقعیت شخصیت‌ها نقش دارد. اگر توصیف احساسات کم باشد، یا نباشد، در برخی از صحنه‌ها امکان دارد که خواننده، نتواند احساس و موقعیت خواننده را درک کند. توصیفات احساسات در داستان بطور کافی انجام نشده بود. برای داستان های معمولی این حجم توصیفات احساسات کافی‌ست، اما برای داستان هایی با ژانر عاشقانه بایستی توصیفات بیشتری داشته باشیم تا مخاطب احساسات کارکترها را بهتر درک کند. بهتر بود نویسنده به احساسات دریا بیشتر می پرداخت.


زاویه دید:
دو زاویه‌ی دید در داستان وجود دارد. اول شخص و سوم شخص. در طول داستان، نویسنده می‌تواند از هر دو زاویه‌ی دید استفاده کند. نویسنده زاویه ی دید اول شخص را برگزیده بود و در طول داستان این زاویه دید اصلا تغییر نکرده بود. به فضای داستان زاویه دید اول شخص می‌خورد و برای چنین داستانی مناسب بود.


کشمکش و تعلیق:
تعلیق، اولین دلیلی است که ما یک داستان را دنبال می کنیم. اولین چیزی که یک ذهن را به حرکت مجبور می‌کند، محرک‌هایی است که از محیط می گیرد. این که چه طور دفاع کند، چه طور حس کند، چه طور خودش را نجات بدهد و چه طور برای این محرک، جوابی پیدا کند. پس اولین کاری که نویسنده در ذهن خواننده ایجاد کند این است که حس کند سوالی برای جواب دادن یا مسئله‌ای برای حل کردن وجود دارد. تعلیق همان سوالی است که مخاطب از خودش می‌پرسد. نویسنده، باید تعلیق مناسب با داستان را در متن داستان قرار دهد.
تعلیق‌ها خیلی خوب و بجا در داستان آورده شده بودند و مخاطب را بسیار کنجکاو و مشتاق برای ادامه دادن می کردند. و اجازه نمی دادند مخاطب از خواندن ادامه داستان دلسرد شود.
کشمکش تقابل میان شخصیت‌ها یا نیروهای مختلف داستان است که بنیاد حوادث را پی می‌ریزد. کشمکش ممکن است میان یک شخصیت با یک یا چند شخصیت دیگر یا با جامعه، یا یک شخصیت و یک نیرو، یا دو نیرو باهم، یا یک شخصیت با خودش باشد. کشمکش‌ها از نظر کلی، به دو دسته تقسیم می‌شوند.
کشمکش بیرونی یا فرا‌فردی: این کشمکش‌ها در حالت بیرون از ذهن شخصیت‌ها و اکثرا به صورت فیزیکی هستند. مثل بحث‌های لفظی و یا دعوا‌های فیزیکی شخصیت‌ها با هم. این کشمکش ها در داستان بسیار دیده می‌شدند و به اقتضای داستان، جذابیت آن را دوچندان می کردند.
کشمکش درونی: این کشمکش‌ها در حالت دورن ذهن شخصیت‌ها هستند و حالت فیزیکی ندارند. مثل افکار ضد و نقیض یا مشغله‌های زیاد فکری بعضی شخصیت‌ها. چنین کشمکش هایی در داستان ها کمتر دیده می‌شد و زیاد کشمکش درون فردی نداشتیم که درک شخصیت ها را برای مخاطب مشکل می‌کرد.


ایده و پیرنگ:
پیرنگ در واقع به اسکلت داستان گفته می‌شود. یعنی اولین ایده‌ی کلی داستان که به آن شاخ و برگ داده می‌شود. پیرنگ دو نوع باز و بسته دارد که نمی‌توان آن را قبل از به پایان رساندن داستان تشخیص داد. ایده و پیرنگ، در چهار دسته قرار میگیرند. ایده خوب بود اما پردازش خوبی برای آن صورت نگرفته بود. ایراداتی در نگارش ایده یا پردازش و چینش وقایع دیده می‌شد. این اصل کاملاً مشخص است که پردازش به خوبی صورت نگیرد، ایده‌ی خوب داستان از بین خواهد رفت‌. نویسنده باید در پردازش داستان تغییراتی را ایجاد کند؛ برای مثال باور پذیری برخی وقایع داستان بسیار پایین است، یا توصیف احساسات در داستان بسیار کم است، نویسنده با مطلوب کردن این ارکان، می تواند ایده بهتر و پردازش بهتری را ارائه کند‌.


ایرادات نگارشی:
ایرادات نگارشی در رمان به ندرت دیده می‌شد مثل اینکه گاهی از دستتان در رفته که ایراد نگارشی ای مانده است. برای مثال در برخی پارت ها (مثلاً پارت ۴) واژه ی (((نصار))) دیده می‌شد که این واژه از غلط املایی برخوردار بود؛ شکل صحیح این واژه «نثار» می باشد. اما این ایرادها مشکلی در داستان ایجاد نمی‌کند چراکه کم و نادر هستند و در زمان ویراستاری حل می‌شوند.


✳️نقاط ضعف و نقاط قوت:
✅نقاط قوت: سیر رمان، توصیفات صداها و آواها، اندازه خلاصه و مقدمه، مرتبط بودن خلاصه و مقدمه با عنوان و بدنه و ژانرها، و... .
❌نقاط ضعف: خلاصه، توصیفات احساسات، شخصیت پردازی درونی و... .

سخن پایانی منتقد:
بنده به هیچ عنوان اعتقادی به نقطه ی ضعف رمان ندارم؛ بلکه در حقیقت آنچه در این قسمت ذکر می‌شود مباحثی‌ست که بهتر است ویرایش شوند تا از قبلی، بهتر شوند. از خواندن داستان زیبا و مهیج‌تان لذت بردم و منتظر ادامه داستانتان هستیم. پرقدرت‌تر و بی‌ایرادتر. موفق باشید🌿✨
 
آخرین ویرایش:
  • لاو
واکنش‌ها[ی پسندها]: Dijor
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین