نقد شورا نقد شورا رمان گره‌ای در مغز ما

[RASOLY]

🔶کد رمان: ۰۰۱۳۹
نام رمان: گره ای در مغز ما
نویسنده: ریحانه اسفندیاری
ژانر: طنز ، تخیلی
ناظر: @ستی
خلاصه:
رمان در مورد، سه تا دختر دردسر ساز هست؛
که در مقطع دبیرستان تحصیل می‌کنند!
در همه حال به فکر خوش گذرونی و تفریح هستند؛ با ورودشون به دانشگاه اتفاقات عجیبی براشون میوفته

 

[RASOLY]

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمانانه
منتقد رمان شما: @ترنج
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تایپک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تایپک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد| @Mr.Rasoly

 

[ترنج]

🔮 به‌نام ایزد منّان 🔮
💚نقد شورای رمان گره‌ای در مغز ما💚
🤎 اثر: ریحانه اسفندیاری 🤎
منتقد: سیده فاطمه موسوی (ترنج)

🌈عنوان:
عنوان رمان شما، گره‌ای در مغز ما بود. نام رمان به دور از کلیشه بود. این عنوان از چهار کلمه تشکیل شده بود:
گره‌ای . در . مغز ما
این عنوان، مبهم گونه و جذاب بود. با محتوا و حتی ژانر هم همخوانی داشت. این عنوان به خوبی سوالات در ذهن صحرا و دوستانش را به رخ می‌کشید و کمی هم بیانگر ژانر طنز بود. در نگاه اول به اسم رمان، تصور ژانر معمایی را داشتم!

🌈ژانر:
ژانر رمان شما عبارت از طنز و تخیلی بود. ژانر طنز بیشتر بیانگر کشمکش‌های صحرا و دوستانش بود. ژانر طنز باید طوری باشد که نویسنده، با خلاقیت خودت اتفاق‌ها را به صورت طنز به نمایش دربیاورد که این مورد، در رمان شما کمتر دیده می‌شد و ژانر طنز را به شکل تکراری و کلیشه‌ای کشمکش به تصویر گذاشته بودید.
بنظرم باید به جای ژانر تخیلی از ژانر فانتزی استفاده می‌کردید. چون خون‌آشام و همچین اتفاقات عجیب غریبی با کدام علم یا دلیل و... توجیه می‌شود؟!
پس به‌جای ژانر تخیلی ژانر فانتزی برای رمان شما برازنده تر است.

🌈خلاصه:‌
خلاصه رمان شما، طولانی بود. یعنی اگر به شکل هنرمندانه‌تر و نوشته بشود، چند خط از آن کاسته می‌شود. خلاصه رمان شما، مقدار کمی کلیشه را دارا بود. از نظر دادن اطلاعات، اگر کمی مبهم تر نوشته شود بهتر است. مشکل اصلی و بزرگ خلاصه شما، لحن آن هست که به صورت ادبی نوشته شده‌ است و با لحن رمان در تضاد است!
پیشنهاد می‌کنیم خلاصه را به لحن محاوره‌ای( لحن خود رمان) بنویسید.

🌈مقدمه:
مقدمه رمان شما بیشتر به یک رمان عاشقانه می‌خورد!
یعنی یک مقدمه عاشقانه برای رمانی که ژانر عاشقانه ندارد!
دقت کنید:
« بال پروازم شدی دلبرم...
« مقصد رویاهایم شدی دلبرم...
« پادشاه داستانم شدی دلبرم...
« راویه قلبم شدی دلبرم...
« محرم رازم شدی دلبرم...
« تاج و تخت افکارم شدی دلبرم...
کلمه دلبرم، نشان از وجود معشوقه‌ای در رمان خبر می‌دهد که وجود ندارد!
یک مقدمه بهتر انتخاب کنید.

🌈آغاز:
آغاز رمان شما، سر کلاس درس بود. این شروع، برای یک رمان طنز فوق‌العاده است!
من تا به‌حال همچین آغازی نخوانده بودم. بسیار با پردازش جالبی نوشته شده بود. اما تنها مشکلی که داشت، این بود که خواننده را برای خواندن ادامه رمان جذب نمی‌کرد.

🌈سیر:
سیر رمان شما میانه رو به تند بود. یعنی اینقدر اطلاعات نمی‌دادید که خواننده خسته شود، یا اینقدر سریع گذر نمی‌کردید که خواننده از اتفاقات رمان چیزی دستگیرش نشود!

🌈دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها:
اندازه دیالوگ‌ها نسبت به مونولوگ ها مناسب بود
با مونولوگ‌ها به خوبی بازی می‌کردید و با دیالوگ‌ها احساسات را منتقل می‌کردید. رمان دچار روزمرگی دیالوگ‌ها نشده بود و همه دیالوگ‌ها بر محوریت رمان بودند.

🌈ایده اصلی رمان:
ایده رمان شما، درباره سه دختر به اسم‌های صحرا، هستی و ستایش بود که برای تحقق یافتن رویای فرار از خانه، سر مسئله کوچکی دعوا راه می‌اندازند و از خانه می‌روند و به غریبه‌ای اعتماد می‌کنند. ایده رمان شما کمی کلیشه را دارا بود، اما مقدار آن زیاد نبود.‌ پردازش جالب شما به این ایده، نقص‌های ایده رمان را پوشانده بود.

🌈شخصیت پردازی:
شخصیت پردازی شما در حالت متوسط رو به بالا قرار داشت. مثلا میدانستیم که: صحرا دختری شیطون و پرانرژی اما معمولا شکاک است. او بسیار ساده است و سریع اعتماد می‌کند و معمولا به عاقبت کارهایش فکر نمی‌کند.

متوجه می‌شدیم که:
هستی، دختری خونگرم و مهربان اما کمی محتاط است.
مثل صحرا، زیاد کله شقی نمی‌کند اما زود وابسته می‌شود.

از شخصیت ستایش هم اطلاعات زیادی در دسترس نیست.

🌈باورپذیری:
رمان شما تخیلی بود پس این رکن در نقد رمان شما(تخیلی) ملاک نیست.

🌈زاویه دید:
رمان شما از زبان صحرا یعنی اول شخص بیان می‌شد. این زاویه دید، پرش نداشت.

🌈چهره پردازی:
در این رکن بسیار ضعیف عمل کرده بودید. چهره هیچکدام از کاراکتر‌های رمان توصیف نشده بود و فقط به موضوع اصلی پرداخته بودید.
لطفا روی این موضوع بیشتر کار کنید.

🌈بافت:
بافت رمان شما، محاوره‌ای بود. با مدیریت خوب نویسنده تداخل بافت نداشتیم و همه نکات رعات شده بود.

🌈توصیفات:
⚘احساسات: در این مورد، متوسط عمل کرده بودید. به حدی که ما فقط بعضی از احساسات کاراکتر را درک می‌کردیم. پیشنهاد می‌کنم در این موضوع بیشتر وقت بگذارید.

⚘حالات: در این مورد بسیار عالی عمل کرده بودید. به راحتی می‌توانستیم حالت صورت، یا حالتی که شخصیت در آن قرار داشت را متوجه شویم.

⚘مکان: در این مورد خوب عمل نکرده بودید. اصلا نمی‌توانستیم خانه صحرا یا آن بیمارستان را در ذهن تجسم کنیم. اما توصیفاتی که از خانه مجسن انجام دادید، بسیار کامل و واضح بود.

⚘ظواهر:
چهره هیچ‌کدام از کدام از شخصیت‌ها توصیف نشده بود.در این رکن بسیار ضعیف عمل کرده بودید. چهره هیچکدام از کاراکتر‌های رمان توصیف نشده بود و فقط به موضوع اصلی پرداخته بودید.
لطفا روی این موضوع بیشتر کار کنید.

🌈پر و بال دادن:
عمل کرد شما در این رکن، متوسط رو به بالا بود.بعضی اتقافات را به خوبی شاخ و برگ داده بودید و ماجرا برایش ساخته بودید، اما بعضی اتفاقات ماننده مرغ بی پر و بال مانده بود!


به امید موفقیت‌های بیشتر ریحانه عزیزم🌱
رمانت عالیه فقط اگه یکم بیشتر روش کار کنی بهتر میشه.

در پناه حق

@ریحانه اسفندیاری




​

 

[♡ریحانه♡]

ممنون از نقد زیبایت تری جون💙💛
چون رمان اولم بوده خیلی از نکات رعایت نشده به هرحال سعی می‌کنم در ادامه با توجه با نقدت بهتر بنویسم🎀😊😂