(به نام خالق قلم)
عنوان:
یاقوت سفید
عنوان از دو بخش تشکیل شده است. و میتوان گفت عنوان 20درصد کلیشهای است. (یاقوت، سفید) یاقوت عنوانی مناسب و مرتبط با تمام داستان است؛ اما سفید با جلد، خلاصه، مقدمه، آغاز و میانه مرتبط نیست و نویسنده به جای یاقوت سفید، بهتر است از یاقوت سرخ یا مشابه به آن استفاده کند. عنوان با ژانرها مرتبط نیست. عنوان یاقوت، ذهن خواننده را به سمت داستانی عاشقانه سوق میدهد که ژانرها درام و تخیلی انتخاب شدهاند.
ژانرها:
درام، تخیلی
از دو ژانر استفاده شده (درام، تخیلی) که ژانر تخیلی ارتباط خاصی با داستان ندارد، در همه جای داستان از ژانر عاشقانه و فانتزی بهکار رفته است وقتی مونولوگی از واقعیت و علمی بهکار نرفته است! بهتر است از ژانر عاشقانه درام، یا عاشقانه فانتزی استفاده شود. ژانرها با خلاصه، جلد، مقدمه، آغاز و بدنه ارتباط خاصی ندارد.
خلاصه:
خلاصه از نظر حجم استاندارد نیست اما اگر نویسنده یک یا دو جمله دیگر به خلاصه اضافه کند نتیجه بهتری میگیرد. خلاصه کلیشهای نیست و بدنه را لو نمیدهد. خلاصه میتواند ذهن خواننده را به ادامه رمان درگیر کند. خلاصه با ژانر تخیلی مرتبط نیست و بیشتر به ژانر عاشقانه، فانتزی مرتبط است.
جلد:
جلد از نصف انار یاقوتی رنگ با قطرهای خون که از آن میچکد! با پس زمینهای ساده تشکیل شده است. این پسزمینه با داستان هیچ ارتباطی ندارد. بهتر بود پس زمینه از تصویری کمرنگ از طبیعتی که در داستان از آنها نام برده شده، استفاده شود، مثلا: درخت انار، تکه سنگی، ماه و... و اگر عنوان یاقوت سفید است باید دانههای انار روی جلد سفید یا نقرهای باشد، که این جلد با بدنه همخوانی ندارد. پس بهتر است نویسنده عنوان را از یاقوت سفید، با یاقوت سرخ جایگزین کند.
مقدمه:
مقدمه از نظر حجم استاندارد نیست. نویسنده میتواند از کلمات بیشتری برای جذب خواننده استفاده کند. مقدمه توضیحی از دنیای اطراف ما، میدهد و از ارواح طبیعت سخن میگوید که از کالبد خود بیرون می آیند. جمله آخر مقدمه کاملاً عاشقانه و لطیف بهکار رفته که ذهن خواننده را درگیر عاشقانههایی از داستان میکند. که متأسفانه ژانر عاشقانه برای ژانرها استفاده نشده است.
آغاز:
آغاز، آغازی خوب و مناسب با خلاصه و مقدمه و میانه است. آغاز با توصیفات مکانی و آواها غیر مستقیم بوده است. آغاز کلیشهای نیست و کاملاً میتواند ذهن خواننده را با روایتی عاشقانه درگیر کند. آغاز با ژانرها و جلد ارتباط خاصی ندارد. در آغاز از ضیافتی میان روح طبیعت گفته شده، که مهمانی بزرگی بین روح گیاهان، سنگ و ماه و... گرفته شده است. این ضیافت با آمدن انار خانم که از کالبد خویش بیرون میآید، زیباتر میشود؛ و ذهن همه روحهای دیگر را به خود درگیر میکند و همه محو زیبایی انار خانم میشوند که درگیری بین عاشقان انار خانم رخ میدهد که نشان دهنده عشق است.
میانه:
میانه، میانهای خوب و مناسب است. میانه با عنوان یاقوت، همخوانی دارد اما با عنوان سفید خیر. نویسنده بهتر است، عنوان را از یاقوت سفید، به یاقوت سرخ، یا چیزی مشابه اینها تغییر دهد. میانه با خلاصه، مقدمه و آغاز در ارتباط است و بهخوبی توانسته ذهن خواننده را به ادامه داستان کنجکاو کند. نقطه اوج در داستان درست از آمدن انار خانم شروع میشود، و تقریباً تا آخر داستان ادامه دارد. انار خانم با شکوفه میرقصد و دل سنگ را بیطاقت میکند. سنگ پیش قدم میشود و جلوی انار خانم مینشیند و عشقش را اعتراف میکند. انار خانم از هیجان سرخ میشود که همه چیز با دخالت و حسادت ماه از بین میرود و کشمکشی بین سنگ و ماه رخ میدهد! که باعث مرگ سنگ، و فرار ماه به آسمان میشود.
لحن و بافت:
دیالوگها محاورهای و مونولوگها ادبی بهکار رفته است. و این لحن و بافت تا آخر داستان بهخوبی حفظ شده است.
سیر رمان:
سیر رمان کاملاً عاشقانه و مناسب با بدنه پیش میرود. نه آنقدر تند که خواننده را گیج و سردرگم کند! نه آنقدر کند که خواننده را از خواندن خسته و زده کند. نویسنده در داستان از روح طبیعت گفته که از کالبد خویش بیرون میآیند و ضیافتی را برپا کردهاند. انار خانم شاهدخت این ضیافت است و سنگ به عشق خود اعتراف میکند که ماه با این امر برخورد میکند و باعث مرگ سنگ و دلشکستن انار خانم میشود.
دیالوگ و مونولوگ:
دیالوگها محاورهای و مونولوگها ادبی بهکار رفته و تا آخر داستان بهخوبی حفظ شده است. و ایراد نگارشی خاصی در داستان مشاهده نمیشود که باعث نقص داستان شود.
شخصیت پردازی:
شخصیت پردازی بهدور از کلیشه بوده و بهصورت غیر مستقیم انجام شده است. شخصیت پردازی با صفات و شخصیتهای داستان تناسب خوبی دارد. و میتوان گفت که یکی از پوئنهای مثبت داستان همین شخصیت پردازی است.
توصیف مکان:
توصیف مکان غیر مستقیم و دارای اندازه مناسب است.
توصیف احساسات:
توصیف احساسات در داستان بهصورت غیر مستقیم بیان شده است؛ و خواننده بهخوبی میتواند احساس شخصیتهای داستان را درک و حس کند.
زاویه دید:
زاویه دید در داستان، از زبان راوی یا فلشبگ بوده است و در تمام داستان به خوبی رعایت شده است.
کشمکش و تعلیق:
کشمکش و تعلیق در داستان بهخوبی حفظ شده است. مشغلههای فکری و دیالوگهای شخصیتهای داستان بهخوبی میتواند خواننده را برای ادامه داستان ترغیب کند. وقتی انار خانم از کالبد خویش بیرون میآید، وقتی با شکوفه لبخند زنان همراه رقص میشود، وقتی باد دور آن میچرخد و جمله، (پس شاهدخت مجلس هم آمد) را بیان میکند، خواننده به خوبی میتواند لذت خواندن را بچشد و برای ادامه خواندن عاشقانههای این داستان کنجکاو میشود.
ایده و پیرنگ:
ایده و پیرنگ که اسکلت و ساختار داستان بر اثر آن شکل میگیرد و به داستان شاخ و برگ میدهد! در داستان بهخوبی دیده میشود. نیمه شب مهمانی بین روح طبیعت و اعتراف عشق سنگ به انار خانم و حسادت ماه که باعث مرگ سنگ و شکستن دل انارخانم و در آخر به مرگ انار خانم ختم میشود بهخوبی ایده و پیرنگ داستان را نشان میدهد.
ایرادات نگارشی:
ایرادات نگارشی در داستان مشاهده نشد.
نقاط قوت:
آغاز، میانه، لحن و بافت، سیر رمان، دیالوگ و مونولوگ، شخصیت پردازی، توصیف مکان، کشمکش و تعلیق.
نقاط ضعف:
عنوان، ژانرها، جلد
سخن آخر منتقد:
نویسنده محترم شما استعداد عالی در نوشتن دارید؛ و بهخوبی توانستهاید از کلمات و جملههای زیبا و مفید استفاده کنید. اگر چند نکتهای را که گفته شد، را ویرایش دهید، داستان شما قطعاً نتیجه بهتری میگیرد.
خسته نباشید. 👍
با تشکر:
کاپیتان بد 🌹🤠
@aoisora