نقد شورا نقد شورا روح

[DELVAN.]

نام: روح
نویسنده: یسنا
ژانر: تخیلی، فانتزی، طنز، مذهبی
خلاصه: دیگر آخر خط است؛ روحی که فکر می‌کردی افسانه است، از تو جدا خواهد شد و تو را با تصورات ماورایی‌ات تنها خواهد گذاشت.
دیگر آخر خط است... تو در این اجتماع، بدجور گول خوردی و حالا، دیگر وقت جبران نیست.
مردم، به فکر تو نبودند.
حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ
و نه! باید بگویم، انا الله و انا الیه راجعون...

 

[DELVAN.]

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد رمان شما: @جانان؛
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تاپیک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد| @جانان؛
@کهن دل؛​

 

[DELVAN.]

به نام خدایی که جان آفرید.
که جان را بهر جانان آفرید.
عنوان:
عنوان شما ا نوع تک واژه و آشکار بود، کلیشه را دارا بود و در داستان‌های دیگر دیدیم که از واژه روح بسیار استفاده شده مانند روح برای همین کلیشه محسوب می‌شود.
با ژانر و بدنه ارتباط مستقیم داشت و داخل محتوا چندین بار گفته شده بود!
ژانرهای شما تخیلی، فانتزی، طنز و مذهبی بود که نام با سه ژانر ارتباط می‌گرفت اما با طنز ارتباطی نداشتن و تنها در بدنه قسمت‌های کمی از آن استفاده شده.
با بدنه نیز ارتباط کامل داشته است.


ژانرها:
رمان شما از چند ژانر استفاده شد که اگر بخواهیم آن‌ها را بررسی کنیم:
۱. تخیلی: به رمان شما می‌خورد و به خاطر روح و تعادل بین دنیای موازی و تخیل نویسنده ارتباط بر قرار کرده بود و انتخاب ژانر در نام هم کاملا مشهود بود و باب بدنه نیز ارتباط داشت با خلاصه و مقدمه(توضیحات اضافه) نیز ارتباط می‌گرفت.
۲. فانتزی: مرتبط بود و برای انتخاب این ژانر نیز عین همان تخیلی خوب و مناسب عمل کردید با نام ارتباط داشت و با بدنه نیز ارتباط می‌گرفت، خلاصه و مقدمه نیز از این فانتزی‌های عجیب سخن می‌گفتند.
۳. طنز: مشکل شما با طنز بود درسته در قسمت‌هایی به این ژانر اشاره شده بود اما افکار در هم تنیده و پرش‌ها و سردرگمی‌ها نشان از ژانر تراژدی را بیشتر از طنز می‌داد.
۴. مذهبی: در این ژانر بسیار خوب عمل کردید و مشکلی نبود تنها مشکل در ترجمه‌ی آیات بود و این مشکل از بدنه نشاط می‌گرفت.


خلاصه:
تعداد خطوط داستانک شما استاندارد بود و مشکلی نداشت، تمام داستان را لو نمی‌داد و ابهامی بود.
بازی با کلمه‌ها و چینش حس و حال عجیبی به شخص می‌داد و این از مطلوب بودن خلاصه خبر می‌داد اما باز هم در ترجمه‌ی آیات کوتاهی کردید و خواننده آن‌ها را متوجه نمی‌شد.
با بدنه ارتباط مستقیمی ندارد و متناسب است و جذابیت خود را دارد!


مقدمه:
یک مقدمه عاملی برای جذب مخاطب و توصیفی از یک داستان است که اگر با بدنه و ژانر هم ارتباط داشته باشد پوئن مثبتی لحاظ می‌شود. در تمام رمان‌ها و کتاب‌هایی که می‌خوانیم معمولاً اول خلاصه و جلد به چشممان می‌خورد سپس مقدمه آن تا بفهمیم داستان از چه قرار است اما رمان شما یک مشکل داشت تنها با داستان مرتبط نبود بیشتر با ایده و ذهن نویسنده درگیری داشتیم که چگونه داستان را نوشته و سخن از زبان روح نویسنده بود.


جلد:
جلد شما برای این نوع داستان خوب بود و به ژانر ها، مقدمه و خلاصه می‌خورد. جلد شما مطلوب بود تکست نیز به بدنه و ژانرها می‌خورد و مناسب بود و در کل جلد جذابیت خود را داشته است!


آغاز:
آغاز شما جذابیت داشت و حس کنجکاوی را برای ادامه دادن رمان به مخاطب القا می‌کرد کلیشه‌ای در آغاز وجود نداشت اما اطلاعات به اندازه وارد داستان نشدند برای همین آغاز هم مبهم نبود و یک عالمه شخصیت در همان بدو ورود وارد داستان شدند توصیفات بسیار کم بود و تقریباً به آن پرداخته نشده بود. سوالاتی در ذهن مخاطب ایجاد می‌کرد که این سوالات آن را سردرگم می‌کردند اما با تمامی ژانر های ارتباط می‌گرفت.


میانه:
در میانه رمان کلیشه‌ای وجود نداشت نقطه‌ اوج را به نمایش گذاشته شده بودید نقطه‌ی اوج شما زمانی بود که روح با شخصیت‌ها دیدار می‌کرد شخصیت‌ها به طور
ناگهانی وارد نشدند اما پرش‌ها در این نقطه بسیار زیاد بود و گیج کننده طوری که آدم نمی‌دانست الان در کجاست و روح دارد چیکار میکند و شاید این به‌خاطر دیالوگ‌های کمی بود که داشت با ژانر ها ارتباط می‌گرفت و از زمانی که شروع شد و معرفی تقریبی شخصیت باعث شده بود داستان بهتر از قبل بچرخد.


لحن و بافت:
لحن و بافت شما ادبی بود که در این مورد اشتباهات زیادی دیده می‌شد و در تمامی قسمت‌ها کاملا مشهود بود شما هم از ادبی و هم از محاوره استفاده کردید که این محاوره بودن در بعضی مواقع زیاد و کم می‌شد برای همین اشکالاتی را مشاهده می‌کردیم که باعث می‌شد در لحن اشکالات زیادی به وجود بیاد. بافت شما یکدست نبود!
مانند:
توی: داخلِ
ازش: از آن


سیر رمان:
سیر رمان شما تند بود و نمی‌شد تشخیص داد که در چه زمانی هستیم و پرش‌های زیادی مشاهده می‌شد که به صورتی متوالی این پرش‌ها تکرار می‌شد و باعث می‌شد اتفاقات در این پرش‌های متوالی مشاهده می‌شد و گیج کننده بود، تشخیص زمان و مکان برای مخاطب سخت می‌شد و نمی‌توانستم که با داستان ارتباط کافی را بگیرم. جهش‌های فکری بسیاری داشتید.


دیالوگ و مونولوگ:
در این مورد تناسب رعایت نشده بود و ما بیشتر در حال مشاهده اتفاقات بودیم و شخص داشت آن را توضیح می‌داد اما دیالوگ‌ها بسیار کم بود و نسبت به مونولوگ‌های طولانی دیالوگ‌های کوتاهی مشاهده می‌شد در کل بیشتر روایت می‌شد تا از زبان صحبت کردن در این مورد خوب عمل نکردید برای همین مشکل در این قسمت مشاهده شد. دیالوگ‌های شما محاوره بود


شخصیت پردازی:
در این مورد خیلی خوب عمل نکردید ولی در بعضی قسمت‌ها به اندازه و غیر مستقیم مخاطب می‌توانست اخلاق و رفتار بیشتر شخصیت‌ها را بفهمد و حالات و احساسات آن را متوجه شود و این شخصیت‌ها دور از کلیشه و معمولی بودند، اما توصیف شخصیت پردازی یه دلیل کم بودن مشکلاتی ‌به وجود آورده بود.


توصیف مکان:
توصیفات مکان هم مانند شخصیت پردازی در بعضی قسمت‌ها کم بود و در بعضی قسمت‌ها اصلا نبود. مخاطب نمی‌توانست به خوبی مکان را تشخیص دهد. در توصیفات خیلی خوب عمل نکردید.‌


توصیفات صداها و آواها:


تن صدا: در این قسمت خوب عمل نکردید و تقریباً تشخیص سخت بود.
آواهای موجود در محیط: این قسمت هم مطلوب عمل نکردید و تشخیص سخت بود!
جهت صدا: در این قسمت خوب عمل کردید و جهات مشخص بود.
حالات صدا: در این قسمت هم مانند تن صدا و آواها خوب عمل نکردید و نتوانستید آن حس‌ها را در هم آمیخته کنید و به مخاطب برسانید.


توصیف احساسات:
بسیار خوب بود و مخاطب می‌توانست درک کامل را داشته باشد در مواقعی که حال بد یا خوب داشت یا شخصیت در موقعیت‌های مختلف چه احساسات مختلفی داشته و به یک درک کلی می‌رسیدیم
اگر بخواهیم جمع بندی کنیم در کل این بخش خوب بود.


زاویه دید:
در این داستان هم زاویه دید اول شخص و به صورت ادبی بود در این قسمت خوب عمل کردید پرش زاویه دید نداشتید و مشکلی به وجود نمی‌آورد همان طور که شروع شد همان‌طور و با همان زاویه دید هم پایان یافت.


کشمکش و تعلیق:
تعلیق در این داستان خوب بود و سوالاتی در ذهن مخاطب ایجاد می‌شد که در طول داستان جوابی برای آن پیدا می‌شد و این سرنخ‌ها به خوبی عمل می‌کردند و خواب‌های متوالی محرک‌های خوبی برای ادامه و کشش داستان بودند و از جانب تعلیق می‌توان گفت خوب بود و محرک‌ها و سرنخ‌ها برای جذب و ادامه دادن داستان کارساز بود.
کشمکش شما بیشتر درونی بود تا بیرونی
کشمکش درونی هم همان‌طور که گفته شد درگیری‌های روح با جسم و در ذهنش با نفس، لوامه و اماره بود.


ایده و پیرنگ:
ایده شما نو بود یعنی کلیشه‌ای در ایده وجود نداشت و برای داستان خوب بود اما به همین دلیل و بال و پر دادن به این داستان خیلی خوب و متناسب نبود در برخی جاها مشاهده می‌شد اما کلی نبود.
ایده نو و پیرنگ متوسط


ایرادات نگارشی:
ایرادات نگارشی زیادی دیده نمی‌شد اما داشت مانند نیم فاصله‌ها باید در درست نویسی دقت بیشتری به خرج دهید و کاری کنید که این اشکالات بر طرف شود. حتما آن‌ها را برطرف نمایید.


نقاط قوت:
جلد مناسب
کشمکش و تعلیق خوب
ایده نو
زاویه دید خوب
و...

نقاط ضعف:
استفاده از توضیحات به جای مقدمه
وجود کلیشه در نام
دیالوگ و مونولوگ‌های نامتناسب
سیر تند
و...

هیچ قلمی بی عیب نیست از خواندن رمان شما لذت بردم.
قلمتان مانا!