جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد شورا نقد شورا | زوال مرگ

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط Tara Motlagh با نام نقد شورا | زوال مرگ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 123 بازدید, 2 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع نقد شورا | زوال مرگ
نویسنده موضوع Tara Motlagh
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Tara Motlagh
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,478
44,043
مدال‌ها
7
رمان: زوال مرگ
نویسنده: آلباتروس
ژانر: تخیلی، معمایی، عاشقانه

خلاصه:
"دومین جلد از مجموعه رمان سمبل تاریکی"
تلاش برای تصاحب.
یکی به دنبال جسم است و دیگری روح را طلب می‌کند!
بینابین این حجم از روزمرگی جریاناتی رخ می‌دهد که قربانی‌ای جدید متولد می‌شود. قربانی‌ای که متوجه اتفاقاتی مخوف در پشت پرده آرام شهر می‌شود؛ گورهایی که در قبرستان شهر به طرز مشکوکی خالی شده‌اند!
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,478
44,043
مدال‌ها
7
Notes_240517_235637_16b (1).jpg
بسم الله الرحمن الرحیم‌
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما: @آلباتروس

سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
منتقد رمان شما: @Tara Motlagh

*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!

*همچنین پس از ارسال نقد این تاپیک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!

*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!

🔷️تایپک جامع انتقادات، پیشنهادات و شکایات

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد:
@Tara Motlagh
@SHAHSANAM (:
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,478
44,043
مدال‌ها
7
نقد حرفه‌ای
رمان: زوال مرگ
نوشته: @آلباتروس

●۱. اجزا و عناصر:

۱. موضوع:
۱. خلاصه ایده:

ایده داستان، درباره دختر جوانی‌ست به نام لاله که به خودکشی سه سرباز که در یک پادگان بوده‌اند مشکوک می‌شود. از طرفی غیبت ناگهانی چند دختر از کلاس و مدرسه او را به این مورد مشکوک می‌کند که شاید هر دو اتفاق به هم مربوط باشند. با کمک دوستش شاهینا و دخترعمه‌اش نگار از محمد، پسرخاله شاهینا می‌خواهند آن‌ها را با کسی که در این موارد اطلاعاتی دارد آشنا کند. آشنایی با سامان آن‌ها را وارد مرحله جدیدی می‌کند و آن‌ها متوجه می‌شوند اتفاقات عجیبی در شهرشان، نور، در حال وقوع است و ...
کلیشه ایده اثر شما کمتر از پانزده درصد است. ایده، تنها شامل ایده کلی رمان نمی‌شود، مونولوگ، دیالوگ، توصیفات و... همه باید ایده‌ای نو داشته باشند.

۲. درون مایه:

اثر شما طبق ژانر غالب یعنی ژانر تخیلی، باید نمودی از مسائل تخیلی، ماورایی و خارق عادت باشد که از همان ابتدا می‌توان به خوبی این مورد را در داستان شما مشاهده کرد. در کنار آن ژانر معمایی پا به پای ژانر تخیلی پیش می‌رود و گاهی از آن پیشی می‌گیرد. داستان شما سرشار از جدال‌های با خود یا دیگران بر سر مسائلی سرشار از هیجان، اضطراب، معما، حیرت و تعجب و... است که جزئی از ژانر تخیلی و معمایی هستند و برخی در دسته عواطف مثبت و برخی هم منفی قرار می‌گیرند.

۳. پیرنگ:
پیرنگ، زاویه‌ی دید، توصیف‌ها، عنوان و... به ما نشان می‌دهد هدف از رمان نشان دادن اتفاقات غیر معمول، خلاقانه و تخیلی‌ست که می‌تواند بخشی از پس پرده زندگی واقعی ما باشد. اتفاقاتی که اگرچه واقعیت ندارند اما می‌توانند به خوبی ذهن را به خود درگیر کنند. انسان همیشه در انتظار دیدن و لمس موجودات ماورایی و دنیای ویژه آن‌ها بوده و تا امروز داستان‌های فراوانی در این زمینه نوشته شده است که نشان می‌دهد ذهن انسان آن‌قدر خلاق است که می‌تواند تخیلات خود را با نوشتن وارد زندگی روزمره کند. مخاطب این‌گونه آثار افرادی با سلیقه خاصی را در برمی‌گیرد.

۴.کشمکش‌ها:
کشمکش‌ها در هر اثری بسیار قابل توجه هستند. در این رمان هم شاهد کشمکش انسان با انسان، انسان با خودش و انسان با وقایع عجیب هستیم.
کشمکش انسان با انسان که کشمکش بیرونی‌ست مانند: درگیری‌های لاله با بیرام، وحید، ارمیا، عمه و نگار و دوستانش است و یا درگیری با خودش که کشمکش درونی‌ست و شامل درگیری با احساسات، عواطف و افکارش می‌شود. همچین کشمکش بین او و اتفاقات عجیب و غریبی که شاهدشان است و خود را برای فهمیدن علتشان درگیر می‌کند.

۵. شخصیت‌پردازی:
در سراسر رمان شاهد شخصیت‌هایی با خلق و خو و رفتارهای متفاوت هستیم که این نشان‌دهنده خلاقیت شما در شخصیت پردازی درونی و بیرونی است. توصیف شخصیت‌ها گاهی غیر مستقیم و به تدریج و در طول داستان صورت می‌گیرد و اما گاهی به خصوص در رابطه با شخصیت پردازی بیرونی توصیفات ناکافی هستند که بیشتر شامل توصیف چهره می‌شود. همچنین صفات اخلاقی شخصیت‌ها با یکدیگر تناسب دارد.

۶. فضاسازی:

رمان شما فضاسازی مناسب و خوبی دارد. فضاسازی غیر مستقیم و به زیبایی صورت گرفته است اما در برخی جاها کافی به نظر نمی‌رسد. به طوری که برخی جاها درک و تصور موقعیت‌ها برای خواننده چندان قابل تصور نیست.

۷. دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها:
دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها تناسب خوبی با هم دارند. متفاوت بودن دیالوگ شخصیت‌ها باهم رعایت شده است و همچنین دیالوگ‌ها اطلاعات کافی را به خواننده می‌دهند.

۸. لحن:

رمان شما از مونولوگ‌های ادبی و دیالوگ‌های محاوره تشکیل شده است و این امر در سرار رمان به چشم می‌خورد و پرش لحن دیده نمی‌شود.

۹. زاویه‌دید:

زاویه دید نباید پیاپی تغییر کند، چرا که باعث سردرگمی خواننده و تغییر محور ناگهانی نویسنده می‌شود؛ زاویه دید در رمان شما معمولا اول شخص است و داستان از دیدگاه لاله تعریف می‌شود. اما گاهی زاویه دید به سوم شخص یا راوی تغییر می‌کند که به نظر می‌رسد در روند داستان خللی ایجاد نکرده و در جاهای لازم از آن استفاده شده است. از جایی به بعد زاویه دید داستان کاملا به راوی تغییر می‌کند و شخصیت‌ها هم تغییر می‌کنند و داستان به سوی روحی کشیده می‌‌شود که به دست دوستانش کشته شده و به نظر می‌رسد دختر آرام باشد.

۱۰. حقیقت‌ مانندی محتوا:
باور پذیری اثر در شخصیت‌ها، حالات و اتفاقات مشکلی ندارد و از نظر باورپذیری در سطح مناسبی قرار دارد. هرچند گاهی در توصیفات به اندازه لزوم عمل نکرده‌اید اما باقی موارد از نظر باور پذیری قابل درک و مناسب بودند.

۱۱. گره‌گشایی:
گره گشایی یا همان اوج گرفتن از پروبال دادن و روییدن یک حادثه که باعث ایجاد پیرنگ در اثر می‌شود پدید می‌آید. رمان شما با یک اوج خوب شروع می‌شود و آن زایمان آرام است و دختری که با ویژگی خاصی به دنیا می‌آید و باعث فوت آرام می‌شود. بعد از آن داستان از شخصیت‌های دیگری روایت می‌کند. اتفاقات عجیب و حیرت‌آوری رخ می‌دهد، فرار لاله از خانه، بازگشتش به خانه و... و بعد از بیهوش شدن لاله دوباره داستان از فرزند آرام، آیسان که به دست سام و رها کشته شده روایت می‌شود و او به دنبال یافتن دلیل کشته شدنش به دنبال سام و رها در شهر آواره می‌شود و همه این‌ها را لاله در زمان بیهوشی می‌بیند، مثل یک خواب.
اما اوج داستان تا اینجا زمانی‌ست که لاله متوجه می‌شود روح آیسان از زمان کودکی در او حلول کرده است و حالا در تلاش است تا راهی برای ارتباط با او بیابد.
داستان پر از اوج و فرود‌های زیبا و هیجان انگیز است که همگی از جذابیت خوبی برخوردارند و به خوبی خواننده را با خود همراه می‌کند.
***
●۱.ملاک های اصلی نقد

۱. نام رمان:

زوال مرگ، از دو واژه تشکیل شده است. ترکیب دو کلمه زوال و مرگ تکراری نیست و عنوان از جذابیت خوبی برای مخاطب برخوردار است. واژه زوال به معنی نابودی، اضمحلال، نیستی و عدم است و ۵۰ درصد کلیشه دارد. کلمه مرگ هم به همان معنای زوال است و با کلیشه بالای ۸۰ درصد کلمه‌ای پرتکرار برای عنوان است. شاید بهتر باشد با این حجم از کلیشه عنوان تغییر کند و عنوانی با کلیشه کمتر انتخاب شود.
عنوان در نگاه اول ذهن مخاطب را به سمت رمز و راز و معما می‌برد و این به دلیل خصوصیت مرگ و نیستی‌‌ست که رازآلود است و از سویی هم مرگ می‌تواند وجهی از ترس و وحشت را با خود داشته باشد.
عنوان با خلاصه، مقدمه و محتوای داستان ارتباط خوبی دارد.

۲. ژانر:
ژانرهای انتخابی نویسنده تخیلی، معمایی و عاشقانه ست.
اتفاقات خارق عادت و خاصی که توجه لاله و دوستانش را به خود جلب می‌کند کاملا با ژانرهای تخیلی و معمایی مرتبط است. اما ژانر عاشقانه چندان در داستان دیده نمی‌شود. شاید بتوان به احساس نه چندان پررنگی که لاله به سامان دارد کمی رنگ و روی عاشقانه بخشید اما ارتباط عاشقانه‌ای شکل نمی‌گیرد که بتوان به ژانر عاشقانه نسبتش داد. پس بهتر است ژانر عاشقانه حذف شود.

۳. جلد رمان:
تصویر جلد، تصویر زنی‌ست زیبا روی که بر روی صندلی نشسته است. به نظر می‌رسد تصویر مربوط به دختر آرام، آیسان باشد که دستانش خونین است و پایین پیراهن سپیدی که بر تن دارد هم آغشته به خون است. دو گرگ در دو سوی زن قرار دارند که احتمالا به گرگینه بودن او اشاره دارند. پس زمینه تصویر شبیه به ویرانه‌ای از یک شهر است که در اثر آتش‌سوزی از بین رفته است. تصویر به خوبی با ژانرهای تخیلی و معمایی هماهنگی دارد اما اثری از ژانر عاشقانه در آن دیده نمی‌شود. تصویر تا حد زیادی با ژانر وحشت هم مرتبط است. فونت به کار رفته زیباست و با تصویر هم‌خوانی خوبی دارد اما کمی بزرگ است و دستان خونین زن را از چشم مخاطب پنهان کرده است. جمله درج شده در بالای تصویر هم متنی نوشته شده که با عنوان ارتباط بسیار خوبی دارد اما همچنان ژانر عاشقانه در آن دیده نمی‌شود. این‌که چقدر تصویر با محتوای داستان هماهنگی دارد تا اینجای داستان چندان مشخص نیست و باید منتظر ادامه آن بود.

۴. خلاصه:

خلاصه به زبان ادبی نوشته شده و حجمش در حد استاندارد (۳ تا ۹ خط) است. در خلاصه به دو ژانر معمایی و تخیلی اشاره شده است. نویسنده به تولد قربانی جدید اشاره می‌کند و قبرهایی که خالی می‌شوند و اشاره به اتفاقات مخوف که پشت پرده آرامش ظاهری شهر اتفاق می‌افتد به خوبی به ژانرهای معمایی و تا حدی تخیلی اشاره دارد اما هیچ اشاره‌ای به بخش عاشقانه داستان نشده است.
خلاصه تنها به ارکانی از روند داستان اشاره کرده که تا حدی لو دهنده سیر داستان است، با این حال در خلاصه ابهام کافی وجود دارد و می‌تواند به خوبی مخاطب را به خواندن رمان جذب کند. خلاصه با عنوان، مقدمه و سیر داستان ارتباط خوبی دارد.

۵. مقدمه:
مقدمه متنی‌ست از خود نویسنده که به زبان ادبی نوشته شده است و در آن نویسنده توانسته به خوبی و زیبایی با بازی با کلمات مقدمه زیبایی را بیافریند. مقدمه به خوبی با محتوای رمان مرتبط است و حجمش در حد استاندارد(۳تا ۹ خط) است.
مقدمه دور از کلیشه است و با دادن سرنخ‌هایی کوچک از داستان و ایجاد ابهامات لازم، خواننده را به خواندن ادامه رمان تشویق می‌‌کند. مقدمه ارتباط محسوس و کاملی با ژانرهای انتخابی نویسنده عزیز یعنی ژانر معمایی، تخیلی و کمی هم عاشقانه دارد.

_۲. ایده رمان به صورت دقیق
۱.بررسی ایده از جهت کلیشه ای نبودن:

در هر ایده‌ای یک سری کلیشه‌ها خودنمایی می‌کنند اما نویسنده با قلم توانا و جای‌گذاری درست و به‌جای اتفاقات، توانسته است به خوبی وجهه‌ای تخیلی و معمایی به رمانش ببخشد و آن را از کلیشه‌ها دور کند. مقدار کلیشه‌ی داستان بسیار کم است که این مورد عادی است.

_۳. توصیفات(کامل):

۱ـ توصیفات مکان:

توصیفات مکان در بسیاری جاهای لازم انجام شده است اما گاهی کم‌رنگ و یا نادیده گرفته می‌شود اما به طور کلی خوب عمل شده است.
"در ویلایی میله‌میله و بی‌حجاب بود. میشد از داخل کوچه هم حیاط را دید. نگار با کلیدش در را باز کرد و زودتر از من داخل شد.
خانه ما سه طبقه داشت و حیاطش از داخلش بزرگ‌تر بود. قسمت ماشین‌روی آن به اندازه پنج دقیقه از وقتمان را می‌گرفت تا با پای پیاده به ورودی سالن برسیم. سختی راهش هم زمین شنیش بود و خیلی سخت‌تر بود اگر با کفش‌های پاشنه بلند این قسمت از حیاط را طی کنی؛ اما در نزدیکی ورودی زمین سنگ‌فرش میشد که ما را مستقیم به ورودی می‌رساند. دو باغ در چپ و راست قرار داشت. قبل از این‌که به باغ‌ها برسی بایستی از بوته‌های گل‌ها عبور می‌کردی."
یک نمونه از توصیفی که از ورودی و حیاط خانه لاله انجام شده است. توصیفی که به خوبی صورت گرفته و بزرگی حیاط یا در واقع باغ را نشان می‌دهد.

۲. توصیف شخصیت کاراکتر:

به توصیف شخصیت‌ که شامل شخصیت پردازی درونی یا رفتاری و همچنین بیرونی و ظاهری‌ست گفته می‌شود. شخصیت پردازی درونی به خوبی صورت گرفته است. آن‌قدر که می‌توان شخصیت‌ها را از هم تفکیک کرد و برایشان خصوصیات خاصی قائل شد. به خصوص شخصیت‌های اصلی که لاله و سامان هستند.
" در صورتش خشم را نمی‌دیدم؛ ولی این به این معنا نبود که عصبانی نیست. او به راحتی می‌توانست نقاب بزند و خونسردیش را حفظ کند."
توصیفی از شخصیت بیرام که از نظر لاله در هر حالتی می‌تواند نقابی از خونسردی بر چهره‌اش بزند.
در توصیف شخصیت بیرونی هم می‌شود گفت خوب عمل کرده‌اید به غیر از چند شخصیت که در ابتدای داستان و در زمان زایمان آرام حضور داشتند که تقریبا توصیف چندانی برایشان وجود ندارد. همچنین در برخی قسمت‌ها تنها به توصیف ظاهر، لباس و هیکل پرداخته‌اید و از توصیف چهره مگر درباره چشم‌ها و گاهی موها خودداری کرده‌اید.
"جوان درشت هیکل و بلند قامتی بود. نیم رخش به ما بود و شانه‌های کشیده‌اش او را با هیبت می‌کرد. عجیب به نظر می‌رسید که چنین شخصی دست به خودکشی زده باشد.
لباس‌فرم سربازی‌اش تنش بود. با این‌که هوای کوهستانی سرد بود؛ اما دکمه‌های لباسش را نبسته بود و چون باد تندی جریان داشت یقه‌اش عقب رفته بود و رکابی سفیدش به چشم می‌خورد. بازوهای برجسته‌اش قابل رویت بود. لباسش در اثر وزش باد تکان می‌خورد و چکمه‌هایش قسمتی از شلوار گشادش را خورده بود. شلوارش نیز به خاطر شدت باد به ساق پایش چسبیده بود‌. کلاهش سرش نبود و در آن اطراف هم دیده نمیشد."
توصیفی از ظاهر سربازی که لاله و نگار فیلم خودکشی‌اش را در گوشی نگاه می‌کنند. تمام جزئیات به کار رفته بسیار خوب، ملموس و قابل تصور هستند اما می‌توانستید کمی از چهره‌اش هم بگویید تا توصیف کامل‌تری داشته باشید.

۳. توصیف احساسات:

به توصیف احساسات به خوبی پرداخته شده است. توصیف هیجانات درونی شخصیت‌ها مثل خشم، غم، هیجان، عشق و نفرت در سیر داستان تاثیر به سزایی دارد و خواننده را با شخصیت‌ها آشنا و همراه می‌کند و این در سیر داستان به خوبی رعایت شده است اما گاهی این توصیفات کافی به نظر نمی‌رسند. در برخی قسمت‌هاتنها به حالات و واکنش‌های رفتاری شخصیت‌ها پرداخته‌اید که بهتر بود از درونیاتشان هم بگویید.
"سرم را به تاج تخت چسباندم و چند ثانیه به بالا خیره ماندم. نفسم را آه مانند مثل یک گلوله از دهانم خارج کردم و با تکان دادن سرم به تاسف، کتاب را باز کردم.
خودم، خودم را درک نمی‌کردم. خودم برای خودم عجیب و سوال‌برانگیز بودم."
توصیفی از کلافگی و سردرگمی لاله که به نظر کافی نمی‌رسد. توضیح وضعیت لاله کمکی به درک حالت کلافگی او نمی‌کند. بهتر بود از توصیف احساساتش بیشتر استفاده کنید. کلافگی لاله باید در ظاهر و رفتارش نشان داده شود. مثلا دست کشیدن به سر یا صورت، کشیدن نفس عمیق، اخم کردن و...

۴. توصیف حالات:

در توصیفات حالات خوب عمل کرده‌اید. بیان حالاتی چون خشم، هیجان، ترس، ناراحتی، شادی و... به قدر کافی شرح داده شده‌اند تا خواننده بتواند به خوبی با شخصیت‌ها هم‌ذات پنداری کند.
"به سامان نگاه کردم، به چشمان رنگیش. رنگشان زرد و سبز بود، یک رنگ بین این دو. چشمان زیبایی داشت؛ اما کاملاً بی تفاوت و بی احساس. انگار به دو مهره نگاه می‌کردی، کاملاً خنثی و بی حرکت حتی پلک هم نمیزد."
توصیف از حالت خنثی که همیشه در چهره سامان به چشم می‌خورد.

۵. توصیفات زمان:
رمان در زمان حال رخ می‌دهد و تا اینجا که پارت‌گذاری شده هیچ پرش زمانی در آن دیده نمی‌شود.

۶. توصیفات آوا و صدا:
در توصیف صدا هم کم و بیش خوب عمل کرده‌اید اما رمان شما با توجه به سیر و محتوای داستان می‌تواند به‌طور بالقوه توصیفات بیشتری در این زمینه داشته باشد.
"صدای خرش و خروش زباله توی دستش سکوت را شکست. تا چندی پیش فقط صدای برخورد کفش‌هایمان به روی آسفالت شنیده میشد."

●۳.بررسی ساختار رمان:
۱. شروع:

داستان از جایی شروع می‌شود که آرام در کنار پنجره ایستاده و خیابان‌ها را تماشا می‌کند. رها و سام به اتاق می‌آیند و او را به سوی اتاق دیگری بدرقه می‌کنند. آرام برای به دنیا آوردن دختری که از همسرش یاسر به یادگار مانده و با توجه به پیش‌بینی‌های پیرزنی که گفته بود ممکن است فرزند او شرور شود برای زایمان آماده می‌شود.
آغاز کلیشه‌ای ندارد و جذابیت خوبی هم برای خواننده دارد. ابهام لازم را هم برای خواننده ایجاد می‌کند اما نویسنده عزیز با این‌که در توصیف احساسات خیلی خوب عمل کرده است اما توصیف مکان و آوا به اندازه کافی انجام نشده است. ضمن این‌که شخصیت‌پردازی بیرونی کمی ضعیف است در حالی‌که در همان ابتدای داستان، مخاطب با ۶ شخصیت، آشنا می‌شود که غیر از یاسر، همسر آرام توصیف چندانی درباره بقیه اتفاق نیفتاده است.
آغاز با ژانرهای معمایی و تخیلی و عاشقانه مرتبط است. همچنین آغاز با محتوای داستان ارتباط بسیار خوبی دارد.

۲. میانه:

رمان با شروعی پر هیجان، برشی از یک اتفاق خاص و مهم است و بعد شخصیت‌های جدید وارد داستان می‌شوند. اتفاقات هیجان انگیز و معمایی برایشان پیش می‌آید و داستان با همین روند ادامه می‌یابد. اتفاقات با سیر متناسب پیش می‌روند و پرده از ماجراهایی برداشته می‌شود که هیجان را به مخاطب ارزانی می‌دارد. هیچ نقطه‌ ضعفی مبنی بر سقوط رمان، بزرگ‌نمایی و مبالغه بیش‌از‌حد در بیان رویدادها، سطحی رد شدن از رویدادها و بیهوده نگاشتن دیده نمی‌شود.
کاراکترها در مسیر مشخص حرکت می‌کنند. مسائل حاشیه‌ای مانعی ایجاد نکرده و نقطه‌های گره‌گشا در بهترین قسمت‌ها قرار گرفته‌اند.

۳. پایان:
رمان با وقایع و اتفاقات مختلف جلو می‌رود تا به جایی می‌رسد که لاله متوجه می‌شود خانواده‌ای که به ظاهر عمو و عمه بودند در واقع محافظانی بودند تا او را از واقعیت وجودی‌اش و روحی که در او حلول کرده حفط کنند. اما همه چیز با دیدار لاله و سامان تغییر می‌کند و آن‌ها مجبور می‌شوند برای خروج روح آیسان از بدن لاله به فرهان مراجعه کنند اما خروج روح آیسان از بدن لاله کار چندان آسانی نیست و به مرگ لاله می‌انجامد.
پایان رمان بسیار جذاب و غیر قابل پیش‌بینی است و به خوبی باعث جذب مخاطب می‌شود.

●۴. نقد از نگاه یک خواننده:

به عنوان خواننده از خواندن رمان شما لذت بردم. قلم زیبا و روان شما باعث شده سیر رمان جذاب، هیجان‌انگیز و خواندنی باشد. برای شما آرزوی موفقیت و پیشرفت را دارم.

●۵. نقد از نگاه یک منتقد:

از دیدگاه یک منتقد نیز قلم بسیار خوب شما را تحسین می‌کنم.

●۶. اشکالات نگارشی:

۱. قواعد درست نویسی:

فاصله‌ها و نیم‌فاصله‌ها رعایت شده‌اند ایرادات تایپی خیلی کم دیده می‌شوند که بعد از ویراستاری اصلاح می‌شوند. ایرادات املایی هم در متن دیده نمی‌شود.

۲. علائم نگارشی:

علائم نگارشی به‌ خوبی رعایت شده است. تنها مشکل در متن رمان شما که تقریبا بسیار به چشم می‌خورد هجو نویسی‌ست که گاهی در مونولوگ‌های ادبی و گاهی در دیالوگ‌های محاوره‌ به چشم می‌خورد. برای مثال:
زندگیم✖️ زندگی‌ام✔️
بینیش✖️ بینی‌اش✔️
گوشیتو✖️ گوشی‌ت رو✔️
نمونش✖️ نمونه‌ش✔️
و...

●۷. سخن آخر منتقد:
قلم زیبا و ذهن خلاق که در اثر شما به خوبی به چشم می‌آید، همان چیزی‌ست که برای ادامه راهتان به آن نیاز دارید. قلمتان مانا و توانا دوست عزیزم🌹
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین